سلام به همه عزيزان
میخواستم تبریک بگویم آغاز سالی تازه را.
ولی دیدم سال ۹۹ انگار انتظاری جز تبریک گفتن از ما دارد.
سالی که اول صبح #جمعه تحویل میشود.
صبحی که سالروز #شهادت امامیاست که همواره «بابالحوائج» خواندهایمش.
و شاید از معدود سالهایی است که در آغازین روزش، بتوان گفت «همه» از دردی مشترک رنج میبریم و آرزویی مشترک و دعایی مشترک در ذهن و بر لب داریم.
این روزهای تلخ کرونایی،
روزهای قرنطینهنشینی و انتظار،
روزهای سختی که حتی «حرم» نداریم که برویم سر بر ضریحش بگذاریم و عقدهی دل بگشاییم،😭
سال تحویلی که نه #مشهدالرضا پناهمان میشود، نه کرامتخانهی #بانوی_کرامت 😭
جمع کثیر خانوادههای #عزاداری که نه تنها عزیز از دست دادند، بلکه نتوانستند برای عزیز سفرکردهشان مراسمی بگیرند و در جمع دوستان خود تسلّی یابند، 😞
امسال، خود #نوروز هم دل و دماغ تبریک شنیدن ندارد. 😔
امسال، سالی است که باید ضجّهزنان، شهادتش را بهانه کنیم و به دامان پرلطف #بابالحوائج پناه ببریم و جمعهی اول سال را با نالهی مضطرّانهی دعا برای #تعجیل_فرج آغاز کنیم.
بهانهها جمعاند.
خدا هم که همیشه همان خدای مهربان بخشنده بوده و هست.
گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟
#سال_نو_سال_ظهور ان شاء الله
زرشکمان تمام شده، قوطی کوچک زعفران هم دارد خالی میشود. دانههای آخر آلو را هم چند روز پیش توی غذا ریختم. دو سه تا خشکباریِ خوب دور و برمان هست اما دست دلم نمیرود این چند قلم را از اینجا بخرم. عادت کردهایم بعضی از این خشکبارهای مصرفیِ خانه را از مجتهدی بخریم؛ به تبرک؛ جایی حوالی شما ... از شما که پنهان نیست حضرت سلطان؛ آب و رنگ و طعم غذا بهانه است، آب و رنگ دلمان تمام شده؛ آن را هم فقط میشود از دستِ شما گرفت؛ وقتِ زیارتهای سحر از صحن گوهرشاد💖
سالها بود که این روزها با آهنگ زیبای ریل قطار #تهران_مشهد آشنا بودیم ، و راهی بهشت مشهدالرضا
ولی چه شد که بعد از سالیان سال این رزق از ما گرفته شد ، نمی دانم.
دو هفته ایست که ظرف نباتمان خالیست
و چای می خورم و حسرت خراسان را....
#بیست و سه ذی القعده💔
#مشهدالرضا💔
چهارشنبه های رضوی و همه جامانده ها💔
● آقایمان آمد عبا روی سرش بود
○رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود
● در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد
○یافاطمه یافاطمه ذکر لبش بود
●○ صلی الله علیک یا ابالجواد یا رضا جانم
#مشهدالرضا
✾═┅┄┈
🔗