حسینیه هنر سبزوار
✅️ احیای کارخانۀ در حال احتضار
روایتی از زنده ماندن، دویدن و رسیدن
✍️ سمانه آتیهدوست
🔹قصه از کارخانهای شروع میشود که به قول یکی از کارگرانش باید زد و با موشک نقطهزن با خاک یکسانش کرد. کارخانهای زیانده با پروژههای تحویل داده نشده، چکهای بانکی پاس نشده و ازهمه مهمتر کلی حقوق عقب افتاده.حالا این کارخانۀ صنعتی در شهرستان جوین بعد از عوض کردن چندمدیر، افتاده دست مدیری کم سنوسالتر از مدیرهای قبلی و به زعم بعضی کارگران بیتجربهتر؛ مدیری به نام محمد رستمی.
وضعیت این کارخانه در لحظهای که مدیر جوان برای اولین بار میرود بالای سرش، اگر تصویر باشد، برای من شبیه مردی است جوان با چند تاری موی سفید میان موهایش. پشت میزش نشسته و دو دستش را روی سرش گذاشته و کلی برگههای سفید و سیاه، شلخته و درهم و برهم دور و بر میزش ریخته. مردی بدون تکلم که مستاصل و وامانده حالا فقط به نقطهای روی میز خیره شده است و در جواب در زدن آبدارچی و منشی با صدای خشدار میگوید: «کسی نیاد تو! نمیخوام کسی رو ببینم!»
🔹️اما کتاب عملیات احیا که روایتیست خواندنی از ماجراهایی که بر این مدیر و کارخانه ورشکسته میگذرد، قصد دارد این تصویر را کامل کند. سطر به سطر جلو میروم و تصاویر ساخته شده توی ذهنم شبیه سکانسهای مختلف فیلمی پیش میرود. لحظه به لحظه فیلم هیجان انگیزتر میشود. چون مدیر جوان برخلاف تصویر ذهنی من بعد از چند دقیقه بلند میشود، چایاش را یک نفس هورت میکشد، منشی را صدا میزند و سراغ مهندسها و کارگرهای مختلف را میگیرد و میخواندِشان. وضعیت کارخانه را بررسی میکند و تصميم میگیرد این کارخانه یا بهتر است بگویم بیمار درحال احتضار را رها نکند.
تجربههای مدیریتی قبلیاش را با چاشنی توکل میریزد روی میز و هرکسی را که میتواند کاری بکند به خط میکند. عمل سنگین است. اطرافیان هر لحظه منتظرند دکتر یا اینجا همان مهندس رستمی بیاید بیرون و بگوید: «متاسفم! ما تمام تلاشمون رو کردیم» آنهایی هم که از وضعیت کارخانۀ بیمار اطلاع دارند گاهی با ریشخند یا ژست «چه دل خوشی داره بابا!» از تلاش رستمی و امیدواریاش برای احیا تعجب میکنند و انگار کمکم دارند لباسسیاههایشان را از توی کمد در میآورند برای رفتن به مراسم ختم کارخانه.
🔹️اما تیم عملیات مشغول میشوند.هرلحظه متوجه بسته بودن رگی از رگهای اصلی کارخانه میشوند. رگهایی که اگر باز نشوند و خون به کارخانه نرسد واقعا هم باید حلوای کارخانه را بخورند و فاتحه اخلاصی روانهاش کنند. مهندس رستمی آدمها را رصد میکند و هرکس را بسته به تواناییاش مسئول باز کردن رگی از این کارخانه میکند. خطهای روی مانیتور گاهی تا سر حد صاف شدن پیش میروند و صدای آلارماش توی مغز تیم عملیات سوت میکشداما کسی اجازه ناامید شدن ندارد. عرق میریزند اما صحنه را خالی نمیکنند. کارشکنی میبینند اما جا نمیزنند.اولین رگ حیاتی کارخانه که باز میشود کارخانه نفسی میکشد. امید توی دل تیم عملیات جوانه میزند. بعد از آن یکییکی رگهای کارخانه باز میشود و قلب کارخانه دوباره به کار میافتد و کارخانه احیا میشود. اما قصه همینجا تمام نمیشود.
چون قصه فقط نجات دادن یک کارخانۀ رو به مرگ نیست.قصه آنجایی جذابتر میشود که تیم عملیات، این کارخانه را زنده اما کم جان روی تخت بیمارستان رها نمیکنند.کتاب عملیات احیا به قلم محمد حکمآبادی، دقیق و ظریف و هنرمندانه روایت میکند که تیم عملیات کارخانه جمکو به مدیریت محمدرستمی چطور پا به پای این کارخانه احیاشده پیش میآیند تا کمکم حرف بزند، چند قدم راه برود، و بالاخره آمادهاش میکنند برای دویدن؛ دویدن تا رسیدن به ۵ کشور تولید کننده موتور سنکرون در دنیا.
🔹️جمکو همان بیمار درحال احتضار که افرادی از راه نرسیده لگدی هم نثارش میکردند تا زودتر جان دهد توانست با یک کارتیمی دقیق و به همت تکتک مهندسها و کارگرانش امروز به لبه دانش و فنآوری جهان برسد. تا جایی که حالا آوازۀ الکتروموتورهای ضدانفجارش به عنوان ششمین کشور سازندۀ دنیا، گوش آنهایی که اصلا خوش ندارند ایران را ایستاده و روی پا ببینند کر کرده است.
جمکو نه تنها جان نداد بلکه وقتی تیم عملیاتش فهمیدند حل بحران آبِ مردم خطۀ خوزستان و همدان گره خورده به دستان آنها، شبها نخوابیدند و سه شیفته به پای ساخت موتورهای آبرسانی عرق ریختند تا خنکای آب، به جگر تفتیده کودکان جان تازه دهد. وقتی کسی باور نمیکرد الکتروموتورهای نیروگاه رومیله عراق کار دست و فکر آنهاست روی دست اروپا زدند و «توکل» و «توانستن» را چاشنی تخصصشان کردند و به حق توانستند توی بیابانهای جوین غیرممکنها را ممکن کنند.تا تصویری باشند زیبا از تمام کسانی که به «خودِ» خودشان که «میتواند» رسیدند.
📝منتشر شده در شماره دوازدهم مجله دانشمند اولین مجله تخصصی پیشرفت کشور
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*📺خیرالنسا در سید خندان*
📍بخش سوم
🌹خاطرات خیرالنسا از خمبک بازی توی کودکی تا نان درست کردن با یه خاور آرد!
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
هفته دیگه هم هستید؟| حاشیه نگاری از برپایی میز کتاب در جایگاه نماز جمعه سبزوار، ۹ تیر ١۴٠٢
✍️ مطهره خرم
با خواهرش آمده بود برای خرید کتاب. دختر سیزده ساله گفت: برادرم امسال کلاس اول بود. معلمش گفته کتاب قصه براش بخرید تا کلمات و حروف از یادش نره.
کتاب قصهها را جلویش گذاشتم و توضیح دادم. تصمیم نهایی با خودشان بود. «یک دونه نون صد دونه نون» را برداشت. بهش گفتم: اسمت چیه؟ گفت: حسین
آخر هم اجازه داد با کتابش از او عکس بگیرم.
نگاه معصومش هنوز در خاطرم هست.
پسری ده ساله کتاب حاج قاسم را انتخاب کرده بود. خانمی برای پسر کوچکش دنبال کتاب مناسب میگشت. یک خانم هم دنبال کتابهای تربیتی بود، جدا از اینکه «همیشه فرمانده» و «پرچمدار کوچک من» را خریده بود.
اینها تنها کسانی بودند که بعد از دیدن و پرسیدن در مورد کتابها پرسیدند: هفتهی دیگه هم هستید؟ من این هفته نمیتونم خرید کنم!
دختری هشت ساله بود به اسم ریحانه، به کتابها نگاه میکرد. تکتک کتاب قصهها را برایش توضیح دادم تا رسیدم به «خیرالنساء و گندمک» و «یک دونه نون صد دونه نون». لبخند زد و به «خیرالنساء و گندمک» اشاره کرد. گفت: اِ من دفتر نقاشی خیرالنساء رو دارم. با ذوق گفتم: مگه میشناسی خیرالنساء رو؟ گفت: آره.
گفتم: بتونم از هفتهی دیگه حتماً دفتر خیرالنساء هم میارم.
🔖 لیست کتابهای استقبال شده:
خیرالنساء
حاج قاسم
موشک من
شهید آوردند
پرچمدار کوچک من
الو مامان من این بالام
همیشه فرمانده، عاشقانههای
یک دونه نون صد دونه نون
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
🔴روایت تبدیل ۶۰۰ میلیارد بدهی به ۵۰۰ میلیارد سود!
♦️محمد حکمآبادی، محققونویسنده کتاب «عملیات احیا» در گفتگو با خبرگزاری کتاب(ایبنا):
من هم در ابتدا با یک ناامیدی روبهرو بودم چون اکثر کتابهایی که برای حوزه پیشرفت منتشر شده بود از شهرهای صنعتی کشور مثل تهران و اصفهان بود. با خود فکر میکردم که در شهر سبزوار دنبال چه چیزی بگردیم؟! بهتر است وقت خودمان را تلف نکنیم. کمی جستجو کردیم و در نهایت رسیدیم به کارخانهای به نام جمکو، کارخانه جمکو یک کارخانه الکتروموتورسازی است در غرب خراسان و به قول خودشان در بیابانهای سبزوار است.
چیزی که از کارخانه جمکو در ذهن ما ساخته شده بود یک گذشته شکست خوردهای بود که ورشکسته شده بود. در سال ۱۳۹۶ امام جمعه شهر سبزوار در سخنرانی روز جمعه از نحوه عملکرد این کارخانه گلایه میکند. این کارخانه ششصد میلیارد ریال بدهی و هشتصد نفر نیرو داشته است. شرایط کارخانه به نحوی وخیم بود که حتی به خاطر بدهیهایی که داشته میخواستند برق این کارخانه را قطع کند. کار به جایی میرسد که زمین کارخانه را برای مناقصه گذاشته بودند...
همه اتفاقات و روایات این کتاب بر اساس واقعیت است. کتاب عملیات احیا به دو بخش تقشیم میشود. بخش اول کتاب درباره امور مدیریتی و رفع مشکلات کارخانه جمکو است و بخش دوم درباره افتخارات و موفقیتهایی که این کارخانه پس از راهاندازی مجدد توانست به دست بیاورد. کتاب به صورت داستانی روایت شده است...
🔹بیشتر:
ibna.ir/fa/shortint/337896
💢سفارش کتاب با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان):
raheyarpub.ir
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 *یاد خیرالنساء در اخبار شبکه «خراسان رضوی»*
⭕️ رابطه خیرالنساء و پشتیبانی جنگ، رابطه گلاب و قمصر است؛ رابطه ی زیره و کرمان. صدخرو برای خیرالنسا مرکز دنیا است. او هر کاری از دستش برمی آمد کرد تا از همان صدخرو تمام سلاح های پیشرفته دنیا را در مقابل ایران به زانو در بیاورد. خیرالنسا نماد ایستادگی و عظمت و بزرگی مادران ایرانی است. او مام میهن است.
📚 کتاب «خیرانساء» خاطرات زندگی و فعالیت های بانو خیرالنساء صدخروی، مدیر پایگاه پشتیبانی جنگ، روستای صدخرو است که زمستان سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات راه یار به چاپ رسید.
🚩 همراه #حسینیه_هنر_سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
*📺خیرالنسا در سید خندان* 📍بخش سوم 🌹خاطرات خیرالنسا از خمبک بازی توی کودکی تا نان درست کردن با یه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیرالنسا در سید خندان
🏷بخش آخر
🌹هر محله یک خیرالنسا! (اهمیت تاریخ شفاهی)
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
♨️ تازههای انتشارات «راهیار»
🔻مقام محمود؛ خاطراتی از شهید محمود بیاری
🔺به خون کشیده شد خیابان؛ خاطرات مقاومت مردم خراسان در برابر کشفحجاب رضاخانی
🔻عملیات احیا؛ روایتی از صعود یک شرکتدانشبنیان به قله علم و صنعت
🔺در آغوش هور؛ سردار شهید غلامرضا پروانه به روایت خانواده و همرزمان
💢سفارش کتاب با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 200هزار تومان):
raheyarpub.ir
@Raheyar97
🚩 همراه #حسینیه_هنر_سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
🔴از کام شیرین تا قوت بازو
✍️مهناز کوشکی| مروری بر کتاب «خیرالنساء»- خبرگزاری کتاب ایران:
جنگ حکایت عجیبی است. دشمنی که آمده بود انقلاب را زمین بزند با انقلاب دیگری روبرو شد. انقلابی از جنس زنانه. رزمندهها هزاران مادر داشتند که در گوشهگوشه روستاها مشغول پخت نان بودند. از آن نانهایی که وقتی میخوری تمام دردهایت را خوب میکند. اگر خوب نمیکرد، جای سوال بود که اثر آن همه دعا و صلوات که مادرها به نانها میخواندند و فوت میکردند، کجا رفته است؟
یکی از این هزاران مادر، اسمش خیرالنسا است. هنوز انقلاب نشده بود اما حرف امام توی خانهاش بود. حاج عباس، همسرش، هر بار میرفت تهران، بازاریها و کاسبهای تهران از آقای خمینی برایش میگفتند. تا پایش میرسید به صدخرو، مینشست و با آب و تاب تعریف میکرد. یک بار که برگشت، خیرالنسا دید نوار کاستی را هی اینور و آنور میکند. آخرش توی پستویی قایمش کرد. آخر هفته که سر وکله بچههایش پیدا شد، نوار کاست را آورد. آخر شب بود. در خانه را بست و محمد پسرش نوار را گذاشت توی ضبط. صدایش را کمکم کرد. آقای خمینی حرف میزد. وقتی خانواده فهمیدند که این همه سال چهها که بر سرشان نیامده، توی دلشان مرگ بر شاه گفتند. توی خانه خیرالنسا و حاج عباس انقلابی به پا شد؛ ولی هنوز مردم صدخرو آن قدر دل و جرأت پیدا نکرده بودند که بگویند مرگ بر شاه...
چندی نگذشت که امام آمد. همانطور که حرفش به خانه خیرالنسا آمده بود، خودش هم به ایران آمد. مردم هنوز شیرینی نقل و نبات پیروزی انقلاب زیر زبانشان آب نشده بود که باید تلخی جنگ را می چشیدند. دوباره مردم بسیج شدند. یکبار با فرمان اتحاد، با شاه و آمریکا جنگیده بودند؛ حالا هم دوباره همان فرمان را به دست گرفتند و بسم الله گفتند. صبح زود صدای ماشین جهاد از توی کوچههای صدخرو بلند شد...
جنگ تلخی داشت. از کشته شدن بگیر تا به اسارت رفتن. اما تلخی جنگ را همین مادرها کم کردند. مادرانی که با خنده و نقل و شیرینی فرزندانشان را بدرقه میکردند تا در جنگ حق علیه باطل بایستند. مادرانی که لالههای پرپرشان را دیدند، دست از گریه کشیدند و دیگ مربا را بار گذاشتند. چون فرزندان دیگرشان در جبهه بودند و باید کامشان را شیرین نگه میداشتند.
این یادداشت تنها قسمتی از خاطرات نان سالهای جنگ روستای صدخرو بود. در حالی که مربا، کلوچه، آش و لباسهاي بافتنی هم از این روستا با فرماندهی خیرالنسا به جبهه فرستاده میشد. وقتی ادامه خاطرات را در کتاب خاطرات «خیرالنسا» بخوانید، متوجه علت صحبتهای اخیر رهبر معظم انقلاب میشوید که گفت: «زنده نگه داشتن یاد آن بانویی که در ده «صدخرو» یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است.»
🔹بیشتر:
ibna.ir/fa/note/341070
💢سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان):
raheyarpub.ir
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«زیر سایهی نخل» در سیدخندان
🏷از همت نوجوان ۱۳ ساله تا همت مردم روستای ایزی، برای ثبت تاریخ!
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞#ببینید| زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند؛ زنان باید مملکت را بسازند.
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🎞پخش مستند غدیریه از شبکهی آموزش
🔹 «غدیریه»، روایت ستاد مردمی غدیریون سبزوار است که به کارگردانی «ایمان ایزی» و با همت حسینیه هنر سبزوار تولید شده.
📺پخش از شبکهی آموزش
🗓 امروز ۱۵ تیر
⏰️ساعت ۱۷:۰۰
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
📣 *فراخوان فیلمنامه نویسی «شکوه جمهوریت»*
⭕️ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران سی و نه مرتبه انتخابات در کشور برگزار شد که هر کدام از آنها می توانست دستمایه خلق آثار هنری بسیار باشد و زبان هنر که می توانست زیبایی های شکوه جمهوریت ایران عزیز را به نمایش بگذارد و جنبههای دراماتیک حضور مردم را با هنر آمیخته کند، در این سالها آن چنان که باید و شاید نتوانسته از پس این مهم بر آید و عمدتاً از زاویه دیدی مشابه و بعضاً تکراری به انتخابات پرداخته است.
⭕️ مدرسه سینمایی اندیشه و هنر «ماه» با توجه به در پیش بودن دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی «فراخوان فیلمنامه نویسی با موضوع انتخابات» با شعار « شکوه جمهوریت » را منتشر کرد.
❇️ شرایط طرح های ارسالی :
1️⃣ طرح های ارسالی باید بین 500 تا 1500 کلمه باشند.
2️⃣در طرح ارسالی ، شخصیت و کشمکش اصلی آن میبایست تعریف شده و طرح دارای آغاز، میانه و پایان باشد.
3️⃣ فیلمنامهها میتوانند در قالب داستانی، مستند، پویانمایی یا استاپ موشن باشند. ( قالب طرح را مشخص کنید)
4️⃣ فیلمنامه های ارسالی می بایست در مدیوم تیزر فرهنگی ( حداکثر 5 دقیقهای) یا فیلم کوتاه (حداکثر 15 دقیقه ای ) باشند.
🟨 نکته مهم: پیش از ارسال طرح متن کامل فراخوان را مطالعه کنید:
📌 b2n.ir/farakhanemah
🗓 گاه شمار فراخوان:
🔻شروع ارسال آثار: 15 تیرماه ۱۴۰۲
🔻پایان مهلت ارسال آثار: 25 تیرماه ۱۴۰۲
🔻اعلام آثار راه یافته بخش نخست : 10 مرداد 1402
🔻اعلام آثار راه یافته بخش دوم : 25 مرداد 1402
🟨 لینک ثبت نام و ارسال طرح:
b2n.ir/farakhanemah
*مدرسه اندیشه و هنر(ماه)*
🔘 @mah_cinema
🚩 همراه #حسینیه_هنر_سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔻 تن به تانک
🏷برشی از کتاب «در آغوش هور»:
🔹️ افتاده بودیم توی محاصره. آنطرف خاکریز تا چشم کار میکرد، تانک بود که بهسمتمان میآمد. یکجا بند نبودی. همهجایِ خطِ درگیری حضور داشتی. آن لحظه که تانکها داشتند به خاکریز میرسیدند، رفته بودی پانصد متر آنطرفتر کمین کنی برای زدنشان.
غافل از اینکه تانکهای سمت ما سریعتر خودشان را به خاکریز رساندهاند. یکی از تانکها داشت میآمد روی خاکریز که متوجه شدی. دیدمت که پریدی روی موتور و آرپیجی را گذاشتی روی دوشت. لولۀ تانک روی خاکریز بود که رسیدی.
نزدیک خاکریز، موتور را رها کردی و خودت پریدی پایین. معطل نکردی و تانک را زدی. گلولۀ آرپیجی را دیدم که توی بدنۀ تانک جا خوش کرد و آتش و دود به هوا بلند شد. بقیۀ تانکها حسابِ کار دستشان آمد و ایستادند. حالا تو بودی و دماری که باید از روزگارشان در میآوردی. آنقدر آرپیجی زدی و تانک ترکاندی که محاصره شکست. ما را فرستادی عقب؛ اما خودت و چند نفر دیگر ماندید تا خط سقوط نکند.
💢سفارش کتاب با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان):
raheyarpub.ir
@Raheyar97
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
📚 کتاب های حسینیه هنر سبزوار در میز کتاب تهران
چهارشنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۲
🔰 در تهران، میدان آیتالله سعیدی، روزِ «جشن بزرگ غدیر» میز کتابی برپا شد توسط فعالین مسجد موسی بن جعفر (ع) و پایگاه حضرت رقیه (س). در این میزِ کتاب، ایام، شهید آوردند، خیرالنساء، به خون کشیده شد خیابان، خیرالنساء و گندمک، مقام محمود و همیشه فرمانده، به فروش گذاشته شد.
#میز_کتاب #جشن_غدیر
🚩 همراه #حسینیه_هنر_سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
💢هفت سال مقاومت مردمی در مقابل کشفحجاب رضاخانی
🛑چگونه به اسم ترقی و تمدن، دیکتاتوری رضاخانی حاکم شد؟
✍️محمدصادق شهبازی| مروری بر کتاب «به خون کشیده شد خیابان»-خبرگزاری کتاب ایران:
«به خون کشیده شد خیابان: خاطرات مقاومت مردم خراسان در برابر کشف حجاب رضاخانی» یکی از عناوین تازه منتشرشده انتشارات راه یار که خاطرات بازماندگان قیام گوهرشاد را روایت میکند. همهچیز در اسم کتاب پیداست. کتاب روایت میکند از چگونگی پیشبردن کشفحجاب اجباری در ابتدای قرن پیش. کتاب با روایتهای دستاول راویان یا فرزندان و نزدیکان آنها از رنجی که بر مردم ایران پیش میرود، راویانی که عمدتاً پدران و مادران شهدا هستند.
در این کتاب هم بخشی از حال مردم ایران در ابتدای قرن پیش را میبینیم با پایبندیهای مذهبی آنان و رفتار تحکمآمیز جریان غربگرا آشنا میشویم. استراتژیها و تاکتیکهای غربگراها را برای بیدین کردن مردم میبینیم...
غیر از علاقهمندان به تاریخ معاصر، خواندن این کتاب برای فعالان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ضروری و حتی مردم عادی درسآموز است. این کتاب به فهم رویای غربگراها برای آینده ایران و ایران منهای جمهوری اسلامی کمک میکند که چگونه به اسم ترقی، دیکتاتوری در کشور حاکم شد. آن هم در شرایطی که در کشور ما با تبلیغات و اغتشاش، تلاش برای بازسازی آن پروژه در قالبی مدرنتر وجود دارد؛ بازخوانی دوباره روندهای جریان غربگرا ضروری است. خواننده میبیند چگونه بیحجاب و بیعفت کردن نسلی از ایرانیان نه با خواست خودشان که با زور و اجبار صورت گرفته است. ایرانیها برای مقابله با آن، چه رنجهایی متقبل شدهاند و چگونه زیربار آن نرفتند...
🔻بیشتر:
ibna.ir/fa/note/341824
💢سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان):
raheyarpub.ir
@Raheyar97
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔴 «به خون کشیده شد خیابان» رونمایی میشود
💢 با حضور:
🔷 سحر دانشور؛ پژوهشگر حوزه زنان
🔷 مهناز کوشکی؛ نویسنده کتاب
💢زمان؛ شنبه ۲۴ تیرماه | ساعت ۱۷:۳۰
💢 سبزوار، خیابان بیهق، خیابان بسیج (حمام حکیم)، بسیج ۱۹، سالن امام خمینی (ره)
💠 کتاب «به خون کشیده شد خیابان»؛ خاطرات مقاومت مردم خراسان در برابر کشف حجاب رضاخانی است.
⭕️ حضور برای عموم آزاد است
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
#رونمایی_کتاب | «به خون کشیده شد خیابان» رونمایی شد
📚 آیین رونمایی کتاب «به خون کشیده شد خیابان»، عصر شنبه 24 تیر ماه 1402، در سالن امام خمینی(ره) شهرستان سبزوار برگزار شد؛ با حضور آقای اسماعیل هاشم آبادی، مدیر حسینیه هنر سبزوار؛ خانم مهناز کوشکی، نویسنده کتاب؛ خانم سحر دانشور، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده.
💢 کتاب «به خون کشیده شده خیابان»، خاطرات مقاومت مردم خراسان است در برابر کشف حجاب رضاخانی. این کتاب به قلم مهناز کوشکی نوشته شده و پژوهش گری آن را مهدی عشقی رضوانی، قربان ترخان، اسماعیل شرفی و رضا پاکسیما، انجام داده اند. این کتاب در سال 1401 توسط انتشارات راهیار به چاپ رسیده است.
🔻سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 150هزار تومان):
raheyarpub.ir
پ.ن: عکاس؛ خانم تکتم علی اکبری
#رونمایی_کتاب
#کشف_حجاب_رضاخانی
🚩 همراه #حسینیه_هنر_سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔴 آیین رونمایی از کتاب «عملیات احیا»
💢 با حضور:
🔸 سعید جلیلی، نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی
🔹 محمد حکم آبادی، نویسنده کتاب
🔻 دوشنبه 26 تیرماه، ساعت 17
🔺 سبزوار، فرهنگ سرای امام رضا علیه السلام
🔶 «عملیات احیا» روایت صعود کارخانه جمکو به قله علم و فناوری است.
#آیین_رونمایی
#عملیات_احیا
#روایت_پیشرفت
#سعید_جلیلی
🚩 همراه #حسینیه_هنر_سبزوار باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔰گزارش تصویری| مراسم رونمایی کتاب #به_خون_کشیده_شد_خیابان، ۲۴ تیرماه ۱۴۰۲
📷 عکاس: زهرا شمس آبادی
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
May 11