🍃🍃🍃🍃🍃
باسلام خدمت همه دوستان عزیز و همراهان همیشگی
عزیزان ان شاء الله از سه شنبه ۳/۶ ختم قرآن را به🌹 نیت فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🌹 با روزی یک صفحه از آیات کلام الله مجید به همراه معنی شروع میکنیم .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خبر خوب اینکه😊😊😊
جمعه ها از محتوای کانال مسابقه داریم و عزیزان میتوانند شرکت کنند و برنده جوایز شوند.
((جایزه طبق روال گذشته شارژ میباشد.))
🍃🍃🍃🍃
🌸 #انس_با_قرآن
🍂 #تفسیر_روز
🌸 #دعای_عهد
🍂 #حدیث_روز
🌸 #آموزش_احکام_نماز
🍂 #نهج_البلاغه_روز
🌸 #صحیفه_سجادیه
🍂 #دعای_توسل
🌸 #دعای_کمیل
🍂 #دعای_ندبه
🌸 #مسابقه
🍂 #برگه_امتحان
🌸 #زیارت_عاشورا
🍂 #مسابقه_کتابخوانی(انسان ۲۵۰ ساله)
🌸 #نکته_اخلاقی
🍂 #کلیپ
🌸 #تلنگر
🍂 #فرازی_از_وصیت_نامه
🌸 #روانشناسی
🍂 #احکام
🌸 #سخنرانی
🍂 #زیارتحضرتزهرا(سلاماللهعلیها)
🌸 #حدیثکسا
🍂 #منبرمجازی
🌸 #نمایشمذهبی
🍂 #معرفی_شهید
🌸 #پرتویازآیههایمهدوی
#برگه_امتحان📑
+سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔
+این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐
+به نظرنتون کارخوبیه⁉️🤔
+کیا موافقن؟؟؟ ✅
+کیامخالف؟؟؟؟ ❌
_اکثر دانشجویان مخالف بودن❕❌😡
_بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏
_بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن❕"😤
_بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته❕😰
+تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄
_همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔
+ولی استاد جواب نمیداد...😐
_یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی❓
_ شما مسئول برگه های ما بودی❓😡😤
+استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝
+استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️
_همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین⁉️⁉️
_گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓
_درس خوندیم📚📖🖊
_هزینه دادیم💵💶💷
_زمان صرف کردیم...🕒
+هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝
+استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه❓
_یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄
+استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
_صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱
+استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌
_دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.
+برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه⁉️🤔
+بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔
_+چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔
💔تنها کسی که موافق بود ....
💔فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود... 😔😔😔
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡