eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
44 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
عطر زیتون‌های رام‌الله دارد کوچه‌هایت واژه‌واژه از دل تاریخ می‌آید صدایت خاک تو سجادهٔ موسی و ابراهیم و عِمران رفته بالا دست در دست پیمبرها دعایت ذره‌ذره خاک تو شد دانهٔ تسبیح مریم عطر انفاس مسیحا می‌دهد باد صبایت یک سحر ای کاش «سبحان الذی اسری» بخوانم بین سجده، در حیاط مسجدالاقصی برایت زعفران مشهد و چای شمال و عطر کاشان عشق، نذری می‌دهم یک روز در زائر سرایت یک سبد زیتون برای شاعران می‌چینم آری می‌سرایم از تو و گیسوی در باران رهایت می‌سرایم از قیام سنگ‌ها در دست یک زن از حنابندان سرخ نوعروسان با حنایت قبلهٔ آغاز اسلامی و خود مایل به کعبه مرگ بر هر کس بخواهد از مسلمانی جدایت در دلم «الله اکبر‌»های بسیاری‌ست اما صبح پیروزی رهاشان می‌کنم در دشت‌هایت @hoseiniye_ye_del
از اشک‌ها، از خنده‌ها، از ما خبر داری هر لحظه از اندوه آدم‌ها خبر داری از کاسه‌های خالی از باران نخلستان از تشنگی، از قحطی خرما خبر داری این روزها تلخ‌اند، اینجا قند کمیاب است حتما خودت از تلخی دنیا خبر داری می‌روید از خاک یمن هر شب عقیقی سرخ از کودکان زخمی صنعا خبر داری شاید در آغوشت گرفتی کودکی را که با گریه می‌پرسد: تو از بابا خبر داری؟ شهری گرسنه در کنار کوهی از الماس از دزد معدن‌های اِفریقا خبر داری شاید نماز صبح گاهی در فلسطینی باران من! از اشک زیتون‌ها خبر داری دیوارهایش را نوازش می‌کند دستت از غصه‌های مسجدالاقصی خبر داری از مرگ گندم‌زار زیر چکمه‌ی دشمن از مرگ، از سوغات امریکا خبر داری تنها نه از ما شیعه‌ها، از آه آن هندو وقتی توسل کرد بر بودا خبر داری شاید تو را نشناسد اما درد دل کرده شاید نمی‌بیند تو را، اما خبر داری فانوس‌ها هر شب به دنبال تو می‌گردند با گریه می‌پرسند: از دریا خبر داری؟ یکشنبه‌ها ناقوس با شوق تو می‌خواند از معبدی متروکه و تنها خبر داری هر صبح گنجشکان شکایت می‌کنند از ما از شکوه‌ی گنجشک‌ها حتی خبر داری تنها دلیل دلخوشی‌های منی وقتی می‌دانم از حالم همین حالا خبر داری شمشیر صیقل می‌دهی در خیمه‌ات یعنی آری خبر داری تو از فردا خبر داری قانون شعرم را به هم می‌ریزم از شوقت آن صبح زیبا ذوالفقارت را که برداری 🥀 ❣️ @hoseiniye_ye_del
شبیه کوه، محکم بود آن مرد که حتی مرگ را از پا در آورد نمی‌آمد به او بی‌دردْ مردن که عمری با شهادت زندگی کرد @hoseiniye_ye_del
نامه امام زمان به شیخ مفید: اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ همانا ما از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده و فراموشتان نمی‌کنیم. ~~~~ از اشک‌ها، از خنده‌ها، از ما خبر داری هر لحظه از اندوه آدم‌ها خبر داری از کاسه‌های خالی، از باران نخلستان از تشنگی، از قحطی خرما خبر داری شهری گرسنه در کنار کوهی از الماس از دزد معدن‌های اِفریقا خبر داری شاید نماز صبح‌گاهی در فلسطینی از رازهای سوره‌ی اسرا خبر داری دیوارهایش را نوازش می‌کند دستت از غصه‌های مسجدالاقصی خبر داری از مرگ گندم‌زار زیر چکمه‌ی دشمن از جنگ، از سوغات امریکا خبر داری تنها نه از ما شیعه‌ها، از آه آن هندو وقتی توسل کرد بر بودا خبر داری شاید تو را نشناسد اما درد دل کرده شاید نمی‌بیند تو را، اما خبر داری یکشنبه‌ها ناقوس با شوق تو می‌خواند از معبدی متروکه و تنها خبر داری هر صبح گنجشکان شکایت می‌کنند از ما از شِکوه‌ی گنجشک‌ها حتی خبر داری تنها دلیل دلخوشی‌های منی وقتی می‌دانم از حالم همین حالا خبر داری شمشیر صیقل می‌دهی در خیمه‌ات یعنی آری خبر داری تو، از فردا خبر داری از شوق تو، شعرم ردیفی تازه می‌خواهد آن صبح زیبا ذوالفقارت را که برداری... 🌸 @hoseiniye_ye_del
شمشیرهای فاتح ما کیستیم؟ رود به طوفان در آمده رودی که زنده‌تر شده، دریاتر آمده ما کیستیم؟ تیر و کمان‌های سربلند شمشیرهای فاتحِ از خیبر آمده ما کیستیم؟ آن که نکرده‌‌است پا به پا گاهِ نبرد خنجر و سر، با سر آمده در عصر لال بودن دنیا خوشا به ما ماییم حرف تازهٔ از حنجر آمده تقدیر ما قبیلهٔ گل‌ها شهادت است گل در شب گلاب شدن، پرپر آمده باری! شهید می‌شود و ناامید نه هر کس میان معرکه با حیدر آمده ما اشتیاق تا به ابد زنده بودنیم آری! که گفته است که دنیا سرآمده؟ @hoseiniye_ye_del