eitaa logo
حسینیه مجازی 🚩
4.3هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
12هزار ویدیو
42 فایل
『﷽』 هوالمصور💚 بسم رب مادرم زهرا 💔 👈مجموعه ی نفیس متن عکس استوری صوت وویدئومذهبی🚩 ارتباط با ادمین @ad_noor1 پخش زنده حرمین مطهر کربلا ومشهد😭 ⭕️لینک پخش زنده https://heyatonline.ir/hm/9/ https://heyatonline.ir/hm/10/ التماس دعا✋. -🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
👆👆👆👆👆👆👆👆👆 ‼️ آخرین سری فروش چادر ، قبل از افزایش قیمت شب عید و هم چنان به تعرفه دلار ۲۶ تومنی چادرتو عوض کن 😍😍😍 نگران مجازی بودن خریدتون نباشید ما و داریم 💕 تاحالا از چادر گرفتی؟😇👇 https://eitaa.com/joinchat/3547398199Cf7e1bfc230
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخورد متفاوت آخوندهمراه با دختری که کرد😅 بهترین روش برای برخورد با زنانی که می‌کنن ببینیدوبخندیدوروش‌جدیدیادبگیرید😉 ⏺ استوری‌ ویژه 🎦 کلیپ تصویری 📶 مداحی‌‌و‌سخنرانی‌ 🔢 پادڪـسـت مـذهبی 📻¦ @padcast110
هدایت شده از گسترده مارال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذار خواهر شوهر و مادر شوهرت بفهمن تو این کانال عضوی😬 یواشکی کارتوبکن😜 به زندگیت ی رنگ دیگه بده😋 اینجا میگه چه جوری آشپزی کنی که همه فامیل به بهبه و چهچه و تعریف و تمجید بیوفتن😉👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3649503289C24d99ee23a https://eitaa.com/joinchat/3649503289C24d99ee23a شوهرت انگشتاشم میخوره😋☝️
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
از بس به همسرم گفتم گوشت بخر خودم خجالت میکشم تو این گرونی🤦‍♀ آخه همه غذاهام با گوشت بود😬🤗 آخر جاریم صداش دراومد که اخه چقدر میگی گوشت گوشت 😨😓🤯بسه دیگه بیا اینجا عضو شو ببین چقدر تنوع غذایی خوشمزه داره😍👇 https://eitaa.com/joinchat/3649503289C24d99ee23a وااای راستم میگفت کلی و🌮 😋🌯 و 👌🥙
خورشید از حوالی گنبد طلوع کرد .. صبح است و باز نام تو را میبرم ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5836892123273643285.mp3
5.42M
🌹 🎙با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے من اگر جاهل گمراهم و گر شیخ طریق قبله ام روی حسین است و همینم دین است ➥
❤️فاطمه جان : اگر لطف کنی خیلی خوب محصولات ما رو معرفی کنی ، چون واقعا محصولات ما از صفر تاصدش تولیدات ایرانی ارگانیک هست و تمام سعی ما در این 5 سال پیشرفت کیفی ، ظاهری و کمی بوده 👈که خداروشکر خیلی ها نسبت به محصولات گیاهی و ارگانیک ترغیب شدن ، تمام هدف ما همین بوده که خانواده های ایرانی از محصولات سالم و ایرانی و مهمتر همه گیاهی و ارگانیک که سازگار با طبع و مزاج بدن هست آشنا شن و استفاده کنن. ⭕️💢عیدانه دارن برا خانمای ایرانی⭕️💢 🌈🌈 برا خرید اولی ها 🏃‍♀ http://eitaa.com/joinchat/3716874258C50d510609d
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
😱باورت میشه این لاک ها گیاهی باشن؟! 😳براحتی با آب پاک میشن 🎈🎈 💄💅💄💅💄💅💄💅💄💅💄💅 🔥پوستی‌صاف‌وشفاف‌‌‌با‌محصولات‌ارگانیک🔥 🔥تنها‌کانال‌فروش‌لوازم‌طبیعی‌درایتا🔥 💄✨💄✨💄✨💄✨💄✨ http://eitaa.com/joinchat/3716874258C50d510609d 🔮پرداخت‌درب‌منزل‌برای‌قم‌و‌پردیسان😁👆 💢 کشور ✅
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♥️🌱• عَهدُنا إلَيْك، سلام الله علَيْك على طريق الحاج قاسم؛ لبَّيك...♥️ 🇮🇷 🌱 ❤️ ⏺ استوری‌ ویژه 🎦 کلیپ تصویری 📶 مداحی‌‌و‌سخنرانی‌ 🔢 پادڪـسـت مـذهبی 📻¦ @padcast110
عقد دختر عمو و پسرعمو رو توی آسمونا بستن..... به خاطر پدرو مادرم به محمد پسرعموی به شدت مذهبیم جواب مثبت دادم. اولین باری که اومد دنبالم بریم بیرون ، مثل همیشه مانتو تنگ و آرایشی نسبتا غلیظ رو کردم.اما محمد به جای اخم و دعوا با مهربونی با دستمال دستش آرایشم رو پاک کرد، شالم رو جلوکشید و گفت ، خوشگلیت فقط برای خودمه ها. نمیدونم چرا آرامش صداش باعث شد نرم بشم. برام چادر خرید ، دوست داشتم به خاطرش سرم کنم.کم کم محبتش اونقدر توی دلم زیاد شد که یک لحظه هم طاقت دوریشو نداشتم، محمد هم دوستم داشت. تا روزی که اون اتفاق لعنتی افتاد❌ با محمد بیرون بودیم ، وقتی برگشتیم دم در خونه آرش رو دیدم. آرش همکلاسی سابق دانشگاهم بود که قبلا قرار بود باهاش ازدواج کنم. آرش به محمد اشاره کرد از ماشین پیاده شه، یک ساعتی توی خیابون باهم حرف زدن ،آرش از توی گوشیش چیزی به محمد نشون میداد. دل توی دلم نبود.بعد از یک ساعت محمد درحالی که رگ گردنش از عصبانیت بیرون زده بود با دست های مشت شده به سمت ماشین میومد ، تا حالا اینجوری ندیده بودمش ، نشست توی ماشین و گفت...... https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a 😍😍
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
دوستی با نامحرم زندگیمو نابود میکرد❌ شوهرم به شدت مذهبی بود.من که قبل از ازدواج قیدو بندی نداشتم ، بعد از ازدواج قول داده بودم اونی بشم که همسرم میخواد. عاشقش شده بودم ، اونم عاشقم بود و هرکاری میخواستم برام میکرد. یه روز که توی خونه مشغول آشپزی بودم ، محمد زنگ زد و گفت حاضر باش میام باهم بریم بیرون ، منتظرش بودم ، که صدای زنگ در خونه اومد ، در رو باز کردم به خیال اینکه محمد هست ، اما با دیدن آرش همکلاسی سابق دانشگاهم خشکم زد، آرش منو هل داد تا به زور وارد خونه بشه که ناگهان...... https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a