eitaa logo
حسینیه مقتل
5.8هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
463 ویدیو
100 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. 🔸قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای را که زینب دختر فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ را بر کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل می‌نالید... 🔹و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می فرماید: ✳️... من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بی‌تابی نکنم.[7] ▪️(گویا اسرای کربلا را دوبار به قتلگاه می‌آورند، یک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیام و به درخواست خود اسرا و یک بار هم در روز یازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که می‌خواست اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ با دیدن جنازه‌های عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی به اسرا داده باشد.) 🔸بعد از اینکه روز یازدهم محرم اسرا را از کربلا حرکت دادند به سوی کوفه به خاطر نزدیکی این دو به هم ✳️روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند ✳️گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌های کوفه و بیرون شهر سپری کرده باشند 🔹در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت مردم کوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به کوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌کنند. 🔸ولی با خطابه‌هایی که امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ و خانم زینب ـ سلام‌الله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد می‌کند و خودشان را به کوفیان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ اذعان می‌کنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل می‌کنند. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت می‌کردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوه‌های جا داده شده بودند و آنان که خیال می‌کردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌کردند، عده‌ای هم از نسب اسرا سؤال می‌کردند با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، 😭این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارک می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌کرد و کشته شدن امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را خواست خدا قلمداد می‌‌نمود.[8] ولی با جواب‌های که از جانب خانم زینب و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد. 📚[7] . شیخ عباس، نفس المهموم، ص 492 و حسین نفس مطمئنه، محمدعلی عالمی، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، ص 306. [8] . ابن مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه وقعة الطف، سید علی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، ص 361، و ترجمه نفس‌المهموم، پیشین، ص 519. ع س ع ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
الکهف و الرّقیم کانوا من آیاتنا عجبا» ▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»[4] 🔸سهل گوید: گریستم و عرض کردم: ای مولا، امر تو عجیب تر و عظیم تر است.[5]  🔹در «روضه الاحباب» می نویسد: چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابان ها و راه ها و محله ها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آن ها شیعیان امیرالمومنین (ع) قیام کنند.[6]  📚پی نوشت ها: [1] ناسخ التواریخ، جلد3، صفحه 34 [2] لهوف، صفحه 144 [3] بحار الانوار، جلد 45، صفحه 114 [4] سوره کهف، آیه 9 [5] مقتل ابی مخنف، صفحه 162 [6] ناسخ التواریخ، جلد 3، صفحه 35/30362 ع @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹رسیدن اهل بیت علیهم السلام به شهر کوفه 🔸وقتی دختران امیرالمومنین علیه السلام را به شهر کوفه وارد کردند، مردم آن شهر‌ برای تماشای اهل بیت گرد هم آمدند. 🔸 سلام الله علیها بر آنان نهیب زد که: ▪️«ای اهل‌ کوفه! آیا ازخدا وپیامبرش خجالت نمی کشید که این چنین به تماشای اهل بیتش آمده‌اید؟»۱ 🔹یکی‌ از زنان کوفه که کاروان اسرا را به حالی دید که دشمن سنگدل را هم اندوهگین می کرد،‌ از بالای بام پرسید: ▪️«مِن أیِّ الأُساری أنتنَّ» شما از اسیران کدام کشور و از کدام قبیله هستید؟ 🔸درجواب گفتند: ▪️«نحن أُساری آل محمد صلی‌الله علیه وآله وسلم»۲ 🔹ما از اسیران اهل بیت پیغمبریم. 🔸مردم کوفه به عنوان ترحم وتصدق نان و خرما و گردو برای کودکان و بچه های اهل‌بیت می‌آوردند که باز ام‌کلثوم نهیب زد: ▪️ «إنَّ الصدقة علینا حرام». وی صدقات را از دست بچه ها می‌گرفت به زمین پرتاب می‌کرد ومی‌فرمود: 🔸«مگر نمی‌دانید صدقه برما فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حرام است؟!»۳ 📚مقتل مقرم به نقل از ۱. الدمعة الساکبة،ص۳۶۴ ۲. ابن نما،ص۸۴و لهوف،ص۸۱ ۳. اسرار الشهادة،ص۴۷۷ و تظلم الزهراء،ص۱۵۰ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اهانت عبیدالله بن زیاد به سر امام حسین (علیه السلام) در کوفه 📚 الأمالي للصدوق: ص ٢٢٩ ح ٢٤٢ ، روضة الواعظين: ص ٢١٠ ، بحار الأنوار: ج ٤٥ ص ١٥٤ ح ٣  🔸الأمالي للصدوق عن حاجب عبيد اللّه بن زياد : إنَّهُ لَمّا جيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ ، 😭وجَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ ، ويَقولُ : 😭لَقَد أسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّه ِ .  فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : مَه ! فَإِنّي رَأَيتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَلثِمُ حَيثُ تَضَعُ قَضيبَكَ . فَقالَ : يَومٌ بِيَومِ بَدرٍ. 🔹الأمالى، صدوق ـ به نقل از دربان عبيد اللّه بن زياد ـ : هنگامى كه سر حسين آورده شد ، 😭فرمان داد كه آن را جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد و مى گفت : 😭اى ابا عبد اللّه ! زود پير شدى [و محاسنت سفيد گشت]!  🔸مردى از قوم [حاضر در مجلس]گفت : دستْ نگه دار كه من ديدم پيامبر صلى الله عليه و آله دهان بر جايى مى نهاد كه تو چوب دستى ات را گذاشته اى .  ابن زياد گفت : روزى در برابر روز بَدر ! @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅چگونگی ورود خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم به کوفه 🔹به نقل از حذلم بن ستیر: ▪️محرم سال۶۱ ه‍.ق وارد کوفه شدم، در هنگامی که زین العابدین علیه السلام با زنان خانواده‌اش از کربلا باز می‌گشت وسربازان با آنان بودند و درمحاصره‌شان داشتند و مردم برای تماشای آنها بیرون آمده بودند. 🔸هنگامی که آنان را، سوار برشتران بی‌جهاز،‌ وارد کردند، زنان کوفی به گریه و زاری پرداختند. شنیدم که زین العابدین علیه السلام باصدایی آهسته، ناشی از بیماری و درد یوغ، دست بسته به گردن می گوید: ▪️«هان! این زنان می‌گِریند.پس چه کسی ما را کشت؟!» 📚شهادت نامه امام حسین علیه السلام به نقل از الأمالی ، مفید،ص۳۲۱،ح۸. الأمالی،طوسی:ص۹۱،ح۱۴۲. ع ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅سرمطهر امام علیه السلام در مجلس ابن زیاد در کوفه 🔸و لَمّا وَصَلَ رأسُ الحسین علیه السلام و وَصَلَ ابنُ سعدٍ لَعَنَهُ اللهُ مِن غَدِ یومِ وُصُولِهِ ومَعَهُ بناتُ الحسینِ وأَهلُه، جَلَسَ ابنُ زیادٍ لِلناسِ فی قصْرِ الإِمارةِ وأذِنَ لِلناسِ إِذناً عامّاً، وأمَرَ بإِحضارِ الرأسِ فَوُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ،‌فَجَعَلَ یَنظُرُ إلیهِ ویتَبَسَّمُ و فی یدِهِ قَضیبٌ یَضرِبُ بهِ ثَنایاهُ، وکانَ الی جانِبِهِ زیدُ بنُ أرقَمَ صاحِبُ رسولِ الله ِ صلی الله علیه وآله وسلم و هُوَ شَیخٌ کَبیرٌ فلمَّا رَآهُ یَضْرِبُ بالقَضیبِ ثنایاهُ قال لَهُ: إرفَع قضیبَکَ عن هاتَیْنِ الشَّفَتَینِ، فَوَ اللهِ الذی لا إلهَ غیرُهُ لقَدْ رأیتُ شَفَتَیْ رسولِ اللهِ صلی الله علیه وآله و سلم علیهِما ما لا أحصیهِ کَثْرَةً تُقَبِّلُهُما؛ ثُمَّ انْتَحَبَ باکیاً. فَقالَ لهُ ابنُ زیادٍ: أبکَی اللهُ عَیْنَیْکَ، أَ تَبکی لِفَتْحِ اللهِ؟ وَلَو لا أنَّکَ شَیْخٌ قَدْ خَرِفْتَ وَذَهَبَ عَقْلُکَ لَضَرَبْتُ عُنُقَکَ؛ فَنَهَضَ زیدُ بنُ أرقمَ مِن بینِ یَدَیْهِ وَصارَ إلی مَنْزِلِه. 🔹و هنگامی که سر مطهر‌حضرت را به کوفه رساندند، فردایش عمر سعد که خدا لعنتش کند وارد شد که همراه او دختران امام را آوردند ومقابل او نهادند و اوشروع کرد به نگاه کردن به سر مطهر وتبسم زدن، ودر دستش چوبی بود که باآن به دندان های پیشین حضرت ضربه می زد. زید بن ارقم یکی از اصحاب رسول خدا کنار ابن زیاد نشسته بود، او اکنون پیرمردی سالخورده شده بود، هنگامی که این صحنه را مشاهده کرد، با ناراحتی فریاد زد که: چوب خود را از این دولب دور کن، بخدایی که جز او خدایی نیست سوگند، بارها و بارها دیدم که رسول خدا لبان خود‌رابر دولب او می‌گذاشت و می‌بوسید. سپس بغض درگلویش شکست واشک ریخت. ابن زیاد به او چنین گفت: خدا چشمانت راگریان نگه دارد، آیا برای فتح و ظفری که نصیب ما شده ناراحتی وگریه میکنی؟اگر نبود که پیر شده ای وعقل از کفت رفته، گردنت را می‌زدم. پس زیدبن ارقم از مقابل او برخاست وبه منزلش رفت. 📚مقتل مفید ص۲۲۳ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅چرخاندن سر مطهر امام حسین در کوچه های کوفه 📚البداية والنهاية، ابن کثیر، ج ٨ ص ١٩٠ 🔸البداية والنهاية : ما قُتِلَ قَتيلٌ إلَا احتَزّوا رَأسَهُ وحَمَلوهُ إلَى ابنِ زِيادٍ ، ثُمَّ بَعَثَ بِهَا ابنُ زِيادٍ إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ إلَى الشّامِ 🔹البداية و النهاية : هيچ شهيدى كشته نشد ، جز آن كه سرش را جدا كردند و آن را نزد ابن زياد آوردند . او هم آنها را براى يزيد بن معاويه در شام فرستاد. 📚تذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی : ص ٢٥٩ 🔸تذكرة الخواصّ : إنَّ ابنَ زِيادٍ نَصَبَ الرُّؤوسَ كُلَّها بِالكوفَةِ عَلَى الخَشَبِ ، وكانَت زِيادَةً عَلى سَبعينَ رَأسا ، وهِيَ أوَّلُ رُؤوسٍ نُصِبَت فِي الإِسلامِ بَعدَ رَأسِ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ بِالكوفَةِ .  🔸تذكرة الخواصّ : ابن زياد ، همه سرها را در كوفه بر چوب نهاد . سرها افزون بر هفتاد عدد بودند و در اسلام ، آنها نخستين سرها پس از سر مسلم بن عقيل بودند كه در كوفه نصب شدند. 📚الملهوف : أمَرَ ابنُ زِيادٍ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَطيفَ بِهِ في سِكَكِ الكوفَةِ ، ويَحِقُّ لي أن أتَمَثَّلَ هُنا أبياتا لِبَعضِ ذَوِي العُقولِ ، يَرثي بها قَتيلاً مِن آلِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله فَقالَ: رَأسُ ابنِ بِنتِ مُحَمَّدٍ ووَصِيِّهِ  لِلنّاظِرينَ عَلى قَناةٍ يُرفَعُ  وَالمُسلِمونَ بِمَنظَرٍ وبِمَسمَعِ  لا مُنكِرٌ مِنهُم ولا مُتَفَجِّعُ  كُحِلَت بِمَنظَرِكَ العُيونُ عَمايَةً  وأصَمَّ رُزؤُكُ كُلَّ اُذُنٍ تَسمَعُ  أيقَظتَ أجفانا وكُنتَ لَها كَرىً  وأنَمتَ عَينا لَم تَكُن بِكَ تَهجُعُ  ما رَوضَةٌ إلّا تَمَنَّت أنَّها  لَكَ حُفرَةٌ ولِخَطِّ قَبرِكَ مَضجَعُ 🔹 الملهوف: ابن زياد، فرمان داد كه سر حسين عليه السلام را در كوچه هاى كوفه بچرخانند . سزاوار است كه به اشعار يكى از خردمندان ، تمثّل بجويم كه بر كُشته اى از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله مرثيه خوانده است ▪️سر فرزند دختر محمّد و وصىّ او را  ▪️براى تماشاگران، بر سر نيزه مى كنند  ▪️و مسلمانان مى بينند و مى شنوند  ▪️و هيچ يك، نه انكار مى كنند و نه به درد مى آيند .  ▪️چشم ها با ديدن تو، سرمه كورى مى كشند  ▪️و مصيبتت هر گوش شنوايى را كر مى كند .  ▪️چشم هايى را دچار بى خوابى كردى كه مايه آرامش آنها بودى  ▪️و چشم هايى را خواباندى كه از [هراس از]تو ، خواب نداشتند .  ▪️هيچ بوستانى نيست ، جز آن كه آرزو دارد  ▪️مدفن تو و آرامگاه پيكرت باشد 📚الإرشاد : ج ٢ ص ١١٨ 🔸الإرشاد : لَمّا فَرَغَ القَومُ مِنَ التَّطوافِ بِهِ [أي بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ] بِالكوفَةِ ، رَدّوه إلى بابِ القَصرِ ، فَدَفَعَهُ ابنُ زِيادٍ إلى زَحرِ بنِ قَيسٍ ، ودَفَعَ إلَيهِ رُؤوسَ أصحابِهِ ، وسَرَّحَهُ إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ عَلَيهِم لَعائِنُ اللّه ِ ولَعنَةُ اللّاعِنينَ فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ، وأنفَذَ مَعَهُ أبا بُردَةَ بنَ عَوفٍ الأَزدِيَّ ، وطارِقَ بنَ أبي ظَبيانَ في جَماعَةٍ مِن أهلِ الكوفَةِ ، حَتّى وَرَدوا بِها عَلى يَزيدَ بِدِمَشقَ 🔹الإرشاد : هنگامى كه دشمنان از چرخاندن سر حسين عليه السلام در كوفه فراغت يافتند، آن را به درِ كاخ باز گرداندند و ابن زياد ، آن را به زَحر بن قيس سپرد و سرهاى ياران امام حسين عليه السلام را نيز به او سپرد و او را به سوى يزيد ـ كه لعنت هاى خدا و لعنت كنندگان در آسمان ها و زمين ها بر او و پدرش باد ـ فرستاد. ابو بُردة بن عوف اَزدى و طارق بن ابى ظبيان را نيز با گروهى از كوفيان ، همراه او روانه كرد ، تا آن كه با آن سرها در دمشق بر يزيد وارد شدند. @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
الکهف و الرّقیم کانوا من آیاتنا عجبا» ▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»[4] 🔸سهل گوید: گریستم و عرض کردم: ای مولا، امر تو عجیب تر و عظیم تر است.[5]  🔹در «روضه الاحباب» می نویسد: چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابان ها و راه ها و محله ها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آن ها شیعیان امیرالمومنین (ع) قیام کنند.[6]  📚پی نوشت ها: [1] ناسخ التواریخ، جلد3، صفحه 34 [2] لهوف، صفحه 144 [3] بحار الانوار، جلد 45، صفحه 114 [4] سوره کهف، آیه 9 [5] مقتل ابی مخنف، صفحه 162 [6] ناسخ التواریخ، جلد 3، صفحه 35/30362 سلام الله علیها @hosenih_maghtal
1.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کربلا امروز قُرُق زنان شد... 🔹زنان در با چهره‌هایی پوشیده، فانوس‌هایی در دست و بیل و کلنگ‌هایی بر دوش در دل آفتاب‌ کربلا گرد آمدند تا پیکرهای عاشورا را دفن کنند. امروز هم ۳ روز پس از عاشورا دستۀ بنی‌اسد به یاد آن روز راه افتاد و بانوان در حالی که بیل و سبدها و حصیرهایی در دست داشتند به سوگواری پرداختند. ✅قبیله 🔻در جناب اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور و کمک ، به قبیله بنی اسد رفت ، اسدیان پذیرفتند و خرکت کردند ، ولی جاسوسان به خبر دادند و او عده ای را فرستاد تا مانع آنها شود. لذا درگیری رخ داد که در این میان جمعی ازبنی اسد شهید و زخمی و بقیه ناگریز به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را توضیح داد. 📚منبع: وقایع الطف ص ۴۹ انساب الاشراف ج۳ ، ص ۳۸۸ ✳️محتمل است دلیل اینکه بعد از شهادت امام و یارانش زنان این قبیله آمده اند همین موضوع باشد که مردان برای دفاع از قبیله خارج شده بودند و در آن هنگام نتوانستند خود را برای یاری بازماندگان کاروان امام برسانند. @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. 🔸قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای را که زینب دختر فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ را بر کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل می‌نالید... 🔹و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می فرماید: ✳️... من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بی‌تابی نکنم.[7] ▪️(گویا اسرای کربلا را دوبار به قتلگاه می‌آورند، یک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیام و به درخواست خود اسرا و یک بار هم در روز یازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که می‌خواست اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ با دیدن جنازه‌های عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی به اسرا داده باشد.) 🔸بعد از اینکه روز یازدهم محرم اسرا را از کربلا حرکت دادند به سوی کوفه به خاطر نزدیکی این دو به هم ✳️روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند ✳️گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌های کوفه و بیرون شهر سپری کرده باشند 🔹در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت مردم کوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به کوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌کنند. 🔸ولی با خطابه‌هایی که امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ و خانم زینب ـ سلام‌الله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد می‌کند و خودشان را به کوفیان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ اذعان می‌کنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل می‌کنند. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت می‌کردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوه‌های جا داده شده بودند و آنان که خیال می‌کردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌کردند، عده‌ای هم از نسب اسرا سؤال می‌کردند با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، 😭این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارک می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌کرد و کشته شدن امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را خواست خدا قلمداد می‌‌نمود.[8] ولی با جواب‌های که از جانب خانم زینب و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد. 📚[7] . شیخ عباس، نفس المهموم، ص 492 و حسین نفس مطمئنه، محمدعلی عالمی، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، ص 306. [8] . ابن مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه وقعة الطف، سید علی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، ص 361، و ترجمه نفس‌المهموم، پیشین، ص 519. ع س ع ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅چگونگی ورود خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم به کوفه 🔹به نقل از حذلم بن ستیر: ▪️محرم سال۶۱ ه‍.ق وارد کوفه شدم، در هنگامی که زین العابدین علیه السلام با زنان خانواده‌اش از کربلا باز می‌گشت وسربازان با آنان بودند و درمحاصره‌شان داشتند و مردم برای تماشای آنها بیرون آمده بودند. 🔸هنگامی که آنان را، سوار برشتران بی‌جهاز،‌ وارد کردند، زنان کوفی به گریه و زاری پرداختند. شنیدم که زین العابدین علیه السلام باصدایی آهسته، ناشی از بیماری و درد یوغ، دست بسته به گردن می گوید: ▪️«هان! این زنان می‌گِریند.پس چه کسی ما را کشت؟!» 📚شهادت نامه امام حسین علیه السلام به نقل از الأمالی ، مفید،ص۳۲۱،ح۸. الأمالی،طوسی:ص۹۱،ح۱۴۲. ع ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹در خبرها آمده که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه کرد. 🔸 دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حرکت دادند. 🔹مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارک اشاره دارند. 🔸نقل شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند.[10]  🔸واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله می‌کردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. ✳️سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است. ✳️وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» .[11] در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق می‌افتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت می‌کند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس به لب‌های مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند.[12] گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و این جسارت بزرگ را می‌کند. 😭دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب سلام الله علیهما روبرو می‌شود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره می‌کند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار می‌کند.  -------------------------------------------------- 📚[9] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372. [10] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374. [11] . ابو مخنف، مقتل‌الحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385. [12] . ابومخنف، پیشین، ص 387. ع س ✅ @hosenih_maghtal