✅ #ورود_شمر_به_کربلا
🔹عمر سعد به عبیدالله نامه نوشت تا کمی با امام مدارا کند و رهایش کند. شمر ابن ذی الجوشن برخاست و گفت :
🔸اگر حسین را رها کنی ، او رو به توانایی است و تو رو به ناتوانی ، به او این رخصت را مده و پیشنهاد کن با همراهانش تسلیم شود آن وقت در اختیار توست خواستی بگذر و خواستی عقوبت کن.
🔹ابن زیاد گفت : خوب نظری دادی ، این نامه را برای عمر سعد ببر تا بر حسین و یارانش پیشنهاد کند
🔸اگر بی قید و شرط تسلیم شدند آنها را زنده نزد من بفرستد
🔹اگر نه با آنها بجنگد
🔻اگر انجام داد تو زیر فرمان او باش
🔺اگر سر باز زد ، تو فرمانده کل سپاهی ، گردن او(عمر ابن سعد) را بزن و سرش را برای من بفرست.
✳️به عمر بن سعد نوشت:
📝من تو را نفرستادم از حسین دفاع کنی و از طرف او نزد من عذر خواهی کنی
▪️اگر تسلیم شدند بدون جنگ آنها را نزد من بفرست
▪️اگر سر باز زدند
🔘بر آنها یورش ببر تا #همه_را_بکشی و #پاره_پاره کنی که مستحق آنند
🔘اگر حسین کشته شد 😭 #اسب_بر_سینه_و_پشتش_بتاز که مستحق آن است زیرا ناسپاس و ستمکار است
🔘گرچه پس از مرگ این کار به او زیانی ندارد ولی من با خودم گفتم که : اگر کشتمش چنان کنم
✳️اگر امر ما را اجرا کردی پاداش داری و اگر نپذیری ، برکنار شو و همه را به شمر واگذار.
🔹وقتی شمر نامه را برای عمر سعد خواند ، عمر گفت : وای بر تو ، چه در سر داری؟ خانه ات خراب به خدا به گمانم تو نگذاشتی پیشنهاد مرا بپذیرد و کاری را که امید به اصلاح آن داشتم خراب کردی، بخدا حسین تسلیم نشود ،او روح بزرگواری دارد.
✳️شمر گفت چه میکنی؟ دستور را اجرا میکنی یا لشکر را به من واگذار میکنی؟
✳️گفت : نه من خود متصدی کار میشوم و تو فرمانده پیادگان شو.
🔹عمر بن سعد شب #پنجشنبه #نهم_محرم به سوی حسین علیه السلام یورش برد.
✅ #پ_ن:
1⃣عمربن سعد تا روزهای آخر قصد جنگ با امام را نداشت اما بخاطر حب جاه و مقام دستش به خون امام زمانش آلوده شد.
2⃣تحریک کننده ابن زیاد برای فشارآوردن به سیدالشهدا ، شمر ملعون بوده
3⃣کسی که دستور داد بر بدن امام اسب بتازند و بدن ها را تکه تکه کنند ابن زیاد بوده
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
#تاسوعا
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
✅ #امان_نامه_شمر لعنت الله علیه
🔹نامه ابن زیاد به دست عمر ابن سعد رسید که در آن دستور داده بود که:
🔸هرچه زودتر جنگ را شروع کن...
🔹هنگامی که لشکریان ابن سعد از متن نامه خبردار شدند ، شروع به پیشروی به سوی خیام حسینی کردند.
✳️ #شمر ابن ذی الجوشن نزدیک خیام امام آمده و فریاد زد:
📣 کجایند پسران خواهر من: عبدالله و جعفر و عباس و عثمان؟
👈🏻 (ظاهرا شمر از قبیله بنی کلاب بوده و چون حضرت اُم البنین هم از آن قبیله بوده در اینجا خود را دایی پسران اُم البنین را معرفی میکند)
✳️امام حسین علیه السلام فرمودند:
▪️جوابش را بگویید ، هرچند که او شخصی است #فاسق ، زیرا او یکی از دایی های شماست.
🔸آنها گفتند : با ما چه کار داری؟
🔹شمر: خواهر زاده های من! شما در امان هستید و خود را برادرتان حسین به کشتن ندهید و از امیرمومنان یزید اطاعت نمایید!
🔹راوی گفت: حضرت عباس فرزند علی علیه السلام فریاد زد:
💠(١) دستانت بریده باد! لعنت خدا بر تو و بر امان تو! ای دشمن خدا ! آیا تو به ما میگویی که دست از یاری سید و سرورمان ، حسین پسر فاطمه سلام الله علیها برداریم و مطیع و فرمانبر ملعونان و ملعون زادگان شویم!؟
✅ #پ_ن:
1⃣خجالت فرزندان اُم البنین در اردوگاه حسینی به دلیل اینکه شمر خودش را از اقوام آنها معرفی کرد.
2⃣نگرانی کودکان و زنان حرم تا ببینند سرانجام این امان نامه چه میشود(هرچند همه به آنها اعتماد کافی داشتند)
3⃣حرکت لشکر به سمت اردوگاه حسینی و نشان دادن امان نامه برای شروع جنگ
4⃣امتحان بزرگ فرزندان اُم البنین
5⃣رحمت واسعه امام حسین علیه السلام و دستور به پاسخگویی به شمر گرچه فاسق است
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) فَناداهُ العباسُ ابنُ علی علیه السلام :
تَبَّت یَداکَ وَ بِئسَ ما جِئتَنا بِهِ مِن اَمانِکَ یا عَدُوَّ اللهِ!
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #شهادت_حضرت_رقیه(س) در شام
🔹در كامل بهائى(1) از حاویه(2) نقل كرده كه
🔸زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى حال مردانى كه در كربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده میداشتند، و هر كودكى را وعده میدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است بازمیآید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. 😭دختركى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد گفت: پدر من حسین علیه السّلام كجا است؟
او را در خواب دیدم، سخت پریشان بود. زنان و كودكان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست.
🔶یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص كرد، خبر بردند كه حال چنین است.
🔷آن لعین در حال گفت كه: بروند و سر پدر را بیاورند و در كنار او نهند، پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در كنار آن دختر چهارساله نهادند.
😭پرسید این چیست؟
▪️گفتند: سر پدر تو است.
آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم كرد.
✅نقل مبسوط تر دیگر
🔹و بعضى این خبر را به وجه ابسط نقل كردهاند:(3)
🔸آن سر مقدس را در زیر سرپوشى قرار داده در مقابل او نهادند.
🔹كودك پرسید: این چیست؟
گفتند: سر پدرت حسین(علیه السلام) است.
🔸دختر امام حسین(علیهالسلام) سرپوش را برداشت و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد ناله اى از دل كشید و بیتاب شد و گفت:
▪️ اى پدر! چه كسى تو را به خونت رنگین كرد؟!
▪️چه كسى رگهاى تو را برید؟!
▪️ اى پدر! چه كسى مرا در كودكى یتیم كرد؟!
▪️اى پدر! بعد از تو به چه كسى دل ببندم؟!
▪️چه كسى یتیم تو را بزرگ خواهد كرد؟!
▪️اى پدر! انیس این زنان و اسیران كیست؟!
▪️اى كاش من فدایت شده بودم!
▪️اى كاش من نابینا شده بودم!
▪️اى كاش من در خاك آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمىدیدم!
😭آنگاه لب كوچك خود را بر لبهاى پدر نهاد و گریه شدیدى كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین(علیهالسلام) در شام به شهادت رسید. (4)
🔻لازم به ذکر است که نام حضرت رقیه(س) در این کتاب های تاریخی تصریح و در برخی نیز به ماجرای شهادتش اشاره شده است:
لهوف سید ابن طاووس،141- معال بستین،ج2،ص161، منتخب تریهی ودعوة الحسنیۀ آیت الله آقا شیخ محمد باقر بهاری- ریاحین الشریعۀ محلاتی ج3،ص309-منتخب التواریخ ملا هاشم خراسانی ص298
✅ #پ_ن:
1⃣نقل است که مادران اطفال به فرزندانشان گفته بودند پدرانتان به مسافرت رفته اند و داستان شهادت را کتمان میکردند اما اینجا در خصوص رقیه سلام الله علیها داستان متفاوت است ، سر بریده پدر رقیه(س) بر روی نیزه مدتها همسفر آنها بوده ، چه شد که رقیه(س) سر پدر را نشناخت...
😭خارج شدن سر از حالت عادی
😭بخاطر تنور خولی
😭بخاطر خون و خاکی که سر به آنها آغشته بود
😭مگر با این سر چه کرده بودند که این دختر سر پدر خودش را نشناخت؟
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸و كان للحسین علیه السلام بنت صغیرة لها أربع سنین قامت لیلة من منامها و قالت: أین أبی الحسین علیه السلام فإنی رأیته الساعة فی المنام مضطربا شدیدا. فلما سمعن النسوة ذلك بكین و بكى معهن سائر الأطفال و ارتفع العویل، فانتبه یزید من نومه و
قال: ما الخبر؟
ففحصوا عن الواقعة و قصوها علیه، فأمر بأن یذهبوا برأس أبیها إلیها فأتوا بالرأس الشریف و جعلوه فی حجرها،
فقالت: ما هذا؟
قالوا: رأس أبیك.
ففزعت الصبیة و صاحت فمرضت و توفیت فی أیامها بالشام(5).
و روی هذا الخبر فی بعض التألیفات بوجه أبسط و فیه: فجاؤوا بالرأس الشریف إلیها مغطى بمندیل دیبقی، فوضع بین یدیها و كشف الغطاء عنه فقالت:
ما هذا الرأس؟
قالوا: إنه رأس أبیك.
فرفعته من الطست حاضنة له و هی تقول: یا أبتاه من ذا الذی خضبك بدمائك، یا أبتاه من ذا الذی قطع وریدیك، یا أبتاه من ذا الذی أیتمنی على صغر سنی، یا أبتاه من بقی بعدك نرجوه، یا أبتاه من للیتیمة حتى تكبر- و ذكر لها من هذه الكلمات إلى أن
قال:- ثم إنها وضعت فمها على فمه الشریف و بكت بكاء شدیدا حتى غشی علیها، فلما حركوها فإذا هی قد فارقت روحها الدنیا. فلما رأى أهل البیت ما جرى علیها أعلوا بالبكاء و استجدوا العزاء، و كل من حضر من أهل دمشق فلم یر ذلك الیوم الا باك و باكیة. انتهى(6).-
نفس المهموم، الشیخ عباس القمی،416-
--------------------------------------------------
📘# 1. كامل بهائى، ج 2، ص 179.
2. الحاویه تألیف قاسم بن محمّد بن احمد مأمونى از دانشوران اهل سنت است. نك: فوائد الرضویه، ص 112.
3. و نیز نك: منتخب طریحى، ج 1، ص 141؛ كامل بهائى، ج 2، ص 179؛ نفس المهموم، ص 45؛ الدمعة الساكبة، ج 5، ص 141.
4. نفس المهموم 456؛ الدمعة الساكبة 5/141.
5. كامل بهائى، ج 2، ص 179
6. كامل بهائى، ج 2، ص 178
#حضرت_رقیه علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #مقتل_عبدالله_بن_حسن علیه السلام
🔹 ... شمر بن ذى الجوشن لعنة الله علیه با آن بي شرمان كه همراهش بودند به سوي امام حسین علیه السلام بازگشتند و اطراف او را گرفتند.
🔸 در اين ميان عبد اللَّه بن حسن بن على كه كودكى نابالغ بود
✳️از میان زنان بيرون آمد و
✳️لشكر را شكافته خود را به كنار عمويش رسانيد،
✳️زينب دختر على عليه السّلام خود را به آن كودك رسانيد كه از رفتنش جلوگيرى كند،
😭امام حسين عليه السّلام فرمود: خواهرم اين كودك را نگهدار، كودك از بازگشتن (به همراه عمه) خوددارى كرد و با سرسختى، از رفتن سرپيچى نموده
🔹گفت: به خدا از عمويم جدا نخواهم شد، در اين هنگام ابجر بن كعب لعنة الله علیه شمشيرش را به قصد امام حسين عليه السّلام بلند كرد، آن كودك گفت: اى پسر زن ناپاك! آيا عمويم را مي كشى؟ شمشیر را فرود آورد . كودك دست خويش سپر كرد و آن شمشير، دست او را جدا كرده و به پوست آويزان نمود، كودك فرياد زد: مادر جان...
🔸 امام حسين عليه السّلام آن كودك را در برگرفت و به سينه چسبانيده و فرمود: فرزند برادرم بر اين مصيبتى كه بر تو رسيده شكيبائى كن و آن را به نيكى به حساب بیاور، زيرا خداوند تو را به پدران شايستهات مي رساند، سپس امام حسين عليه السّلام دست به سوى آسمان بلند كرده و فرمود: بار خدايا اگر اين مردم را تا زمانى بهره زندگى داده اى، پس ايشان را به سختى پراكنده ساز، و آنها را گروههائى پراكنده دل ساز، و هيچ فرمانروانى را هرگز از ايشان خوشنود منما، زيرا كه اينان ما را خواندند كه ياريمان كنند سپس به دشمنى ما برخاسته و ما را كشتند...
✅ #پ_ن:
1⃣عبدالله یتیم بوده و به همین دلیل وقتی شمشیر به دستش خورد مادر خود را صدا زد.
2⃣چرا عبدالله عموی خود را صدا نزد و از او یاری نخواست؟شاید وضعیت جسمانی حضرت سیدالشهدا بسیار وخیم بوده...
3⃣کلمات عبدالله به آن خبیث نشان میدهد که عبدالله از نسل مردی شجاع ، غیور و مومن هست
4⃣عبدالله نوجوان است وقتی از خیمه زنان به سمت قتلگاه دوید زینب سلام الله علیها که زنی میانسال بود و داغ کربلا او را خمیده کرده بود هم بدنبال او در بیابان میدوید تا عبدالله به آغوش امام رسید همه این اتفاقات درحالی است که لشکر دشمن امام را محاصره کرده و از نزدیک دشمن شاهد این صحنه ها هست.
5⃣دویدن های زینب سلام الله علیها در بیابان آغاز شده...
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸فَمَكَثَ هُنَيْهَةً ثُمَّ عَادَ وَ عَادُوا إِلَيْهِ وَ أَحَاطُوا بِهِ. فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ
✳️فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَهُ فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي فَأَبَى وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً
✳️وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي وَ أَهْوَى أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ إِلَى الْحُسَيْنِ بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي؟ فَضَرَبَهُ أَبْجَرُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدَةِ فَإِذَا يَدُهُ مُعَلَّقَةٌ
✳️وَ نَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّتَاهْ فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ فَضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ. ثُمَّ رَفَعَ الْحُسَيْنُ يَدَهُ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِينٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرَائِقَ قِدَداً وَ لَا تُرْضِ الْوُلَاةَ عَنْهُمْ أَبَداً فَإِنَّهُمْ دَعَوْنَا لِيَنْصُرُونَّا ثُمَّ عَدَوْا عَلَيْنَا فَقَتَلُونَا.
--------------------------------------------------
📘#الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج2، ص 110-111
#حضرت_عبدالله_بن_حسن علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #قاسم_ابن_الحسن علیه السلام
🔹قاسم ابن الحسن علیه السلام عرض کرد: آیا من هم در کشتگانم؟
🔸امام بر او رقّت کرد و فرمود: عزیزم! مرگ در نزد تو چگونه است؟
✳️گفت : از عسل شیرین تر.
🔹فرمود : آری والله #عمویت_قربانت
تو هم یکی از آن مردانی که با من کشته میشوی
✳️پس از آنکه #سخت_گرفتار_شوی
✳️پسر کوچکم عبدالله(علی اصغر) هم کشته میشود.
🔴گفت: عمو جان، به زنان هم میرسند تا آن کودک شیرخوار را بکشند؟😭
🔹فرمود : عبدالله وقتی در آغوش من است فاسقی تیری به گلوی او زند و او ناله کند و خونش در دست من بریزدو آن را به آسمان بلند کنم،
🔸گویم: خدایا شکیبایم و به حساب تو گذارم، آتش در خندقی پشت خیمه ها است شعله کشد و من در #تلخ_ترین ساعت عمرم بر آنها بتازم و آنچه خدا خواهد واقع شود.
✳️او گریست و ما گریستیم و در خیمه ها گریه و شیون از فرزندان رسول خدا بلند شد
✅ #پ_ن:
1⃣وجود قاسم مثل اجدادش سرشار از غیرت است ، وقتی به او میگویند فرزند شیرخوار هم شهید میشود اولین سوالش از عمو این است؛ آیا به زنان هم میرسند؟
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_قاسم علیه السلام
#شب_عاشورا
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #اگر_به_من_رحم_نمی کنید به این #طفل رحم کنید
🔹وقتى امام حسين عليه السلام ديد كه آنها بر كُشتن او پافشارى مى كنند،
✳️قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد:
🔸«كتاب خدا و نيز جدّم محمّد ، فرستاده خدا، ميان من و شما [ داورى كند] . اى مردم !
✳️براى چه خونم را حلال مى شمريد؟!...»
🔹سپس امام حسين عليه السلام، به سوى يكى از كودكانش كه از تشنگى مى گريست رفت . او را بر سرِ دست گرفت و گفت:
✳️«اى قوم ! اگر بر من رحم نمى كنيد، بر اين كودك رحم كنيد».
😭در اين حال مردى از آنان تيرى به سوى او انداخت و #ذبحش كرد.
😭حسين عليه السلام مى گريست و مى گفت:
▪️«خدايا ! ميان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را يارى دهند، امّا ما را كُشتند داورى كن»
✳️در اين هنگام از آسمان ندايى رسيد:
▪️« ای حسین، او را وا گذار كه در بهشت او را شير مى دهند»
✅ #پ_ن:
1⃣امام علیه السلام قران بر سرش گرفته تا شاید این قوم جاهل بخاطر قرآن ظاهری حرمتش را نگه دارند، این درحالی است امام خودش حقیقت قرآن و قرآن ناطق است.(کاری که ما در شبهای قدر انجام میدهیم ، این اقدام یعنی که ما دیگر آخرین راهمان پناه به قرآن است)
2⃣حضرت میفرماید : چرا خون مرا حلال میدانید؟ وقتی خونی حلال شمرده شود دیگر کسی برای ریختن آن خون از کسی دلیل نمیخواهد ، ریختن آن خون عادی میشود و....
3⃣امام فرموده اگر به من رحم نمیکنید به این کودک رحم کنید ، این اوج مظلومیت سیدالشهدا را نشان میدهد ، وقتی با هر زبانی هدایتشان کرد و فقط دشنام شنید لشکر دشمن را به سوی فطرتشان هدایت کرد ؛ که هر انسانی ، در دلش نسبت به طفل شیر خوار مهربانی می یابد اما این قوم فرزندان هند جگرخوار هستند...
4⃣راوی میگوید تیری آمد و کودکش را ذبح نمود ، در فقه به بریده شدن چهار رگ اصلی گلو ذبح میگویند. چرا میگوید کودکش را ذبح کرد؟
5⃣تنها جایی که نقل شده از آسمان برای سیدالشهدا پیام تسلیت آمده همین جا بوده ، ظاهرا مصیبت به اوج خود رسیده و در جایی نقل است که امام بعد از این مصیبت ۲ رکعت نماز خوانده است چون قرآن میفرماید از صبر و نماز کمک بگیرید و ظاهرا سیدالشهدا به کمک احتیاج داشته است😭
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸لَمّا رَآهُمُ الحُسَينُ عليه السلام مُصِرّينَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَيني وبَينَكُم كِتابُ اللّه، وجَدّي مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله،
✳️يا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمي؟!...
فَالتَفَتَ الحُسَينُ عليه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ يَبكي عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى يَدِهِ، وقالَ:
✳️يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ،
فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ
✳️فَذَبَحَهُ،
فَجَعَلَ الحُسَينُ عليه السلام يَبكي ويَقولُ: اللّهُمَّ احكُم بَينَنا وبَينَ قَومٍ دَعَونا لِيَنصُرونا فَقَتَلونا.
✳️فَنودِيَ مِنَ الهَوا: دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ.
--------------------------------------------------
📘#تذكرة الخواص، سبط این جوزی، ص ٢٥٢
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #مقتل_حضرت_علی_اکبر (علیه السلام) بر اساس نقل #شیخ_مفید
📚الإرشاد شيخ مفيد، ج ٢ ص ١٠٦، مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٦٨، إعلام الورى طبرسي: ج ١ ص ٤٦٤
🔷ولَم يَزَل يَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ فَيُقتَلُ، حَتّى لَم يَبقَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام إلّا أهلُ بَيتِهِ خاصَّةً.
▪️فَتَقَدَّمَ ابنُهُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وكانَ مِن أصبَحِ النّاسِ وَجهاً، ولَهُ يَومَئِذٍ بِضعَ عَشرَةَ سَنَةً، فَشَدَّ عَلَى النّاسِ، وهُوَ يَقولُ:
أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ نَحنُ وبَيتِ اللّه ِ أولى بِالنَّبِيّ
تَاللّه ِ لا يَحكُمُ فينَا ابنُ الدَّعِيّ أضرِبُ بِالسَّيفِ اُحامي عَن أبي
ضَربَ غُلامٍ هاشِمِيٍّ قُرَشِيّ
فَفَعَلَ ذلِكَ مِراراً وأهلُ الكوفَةِ يَتَّقونَ قَتلَهُ، فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ العَبدِيُّ، فَقالَ: عَلَيَّ آثامُ العَرَبِ ، إن مَرَّ بي يَفعَلُ مِثلَ ذلِكَ إن لَم اُثكِلهُ أباهُ، فَمَرَّ يَشتَدُّ عَلَى النّاسِ كَما مَرَّ فِي الأَوَّلِ، فَاعتَرَضَهُ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ، فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ، وَاحتَواهُ القَومُ فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم.
✳️فَجاءَ الحُسَينُ عليه السلام حَتّى وَقَفَ عَلَيهِ، فَقالَ:
😭قَتَلَ اللّه ُ قَوماً قَتَلوكَ يا بُنَيَّ ، ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاكِ حُرمَةِ الرَّسولِ! وَانهَمَلَت عَيناهُ بِالدُّموعِ،
🔹ثُمَّ قالَ:
✳️عَلَى الدُّنيا بَعدَكَ العَفاءُ.
🔸وخَرَجَت زَينَبُ اُختُ الحُسَينِ مُسرِعَةً تُنادي:
✳️يا اُخَيّاه وَابنَ اُخَيّاه، وجاءَت حَتّى أكَبَّت عَلَيهِ، فَأَخَذَ الحُسَينُ عليه السلام بِرَأسِها فَرَدَّها إلَى الفُسطاطِ، وأمَرَ فِتيانَهُ
✳️فَقالَ:
😭اِحمِلوا أخاكُم، فَحَمَلوهُ حَتّى وَضَعوهُ بَينَ يَدَيِ الفُسطاطِ الَّذي كانوا يُقاتِلونَ أمامَهُ.
🔷ياران امام حسين عليه السلام يكى يكى پيش مىآمدند و مى جنگيدند و كُشته مىشدند تا آن كه جز خانواده اش كسى با حسين عليه السلام نماند.
🔻آن گاه پسرش على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود ـ قدم به ميدان نهاد.
🔻او از زيباروى ترينِ مردمان و آن هنگام هجده ـ نوزده ساله بود. او به دشمن حمله بُرد و چنين خواند:
🔘من على پسر حسين بن على ام
🔘به خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك تريم.
🔘و به خدا سوگند كه پسر بى نَسَب (ابن زياد) نمىتواند بر ما حكم براند.
🔘با شمشير مىزنم و از پدرم حمايت مى كنم؛
🔘شمشير زدنِ جوان هاشمىِ قُرَشى.
🔻او اين كار را بارها به انجام رساند و كوفيان از كُشتن او پروا مىكردند كه مُرّة بن مُنقِذ عبدى او را ديد و گفت:
🔻گناهان عرب بر دوش من باشد اگر بر من بگذرد و چنين كند
✳️و من پدرش را به عزايش ننشانم!
🔹على اكبر عليه السلام مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد
😭كه مُرّة بن مُنقِذ راه را بر او گرفت و نيزه اى به او زد و بر زمينش انداخت. 😭سپاهيان، گِردش را گرفتند و او را با شمشيرهايشان تكّه تكّه كردند.
🔸امام حسين عليه السلام به بالاى سر او آمد و ايستاد و فرمود:
🔻«خداوند بكُشد كسانى را كه تو را كُشتند اى پسر عزيزم !
🔻چه گستاخ بودند در برابر [ خداى ] رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!» .
😭سپس اشك از چشمانش روان شد و فرمود : «دنياى پس از تو ويران باد !».
🔶زينب عليهاالسلام خواهر امام حسين عليه السلام به شتاب بيرون دويد و ندا داد:
◾️اى برادرم و فرزند برادرم!
🔻آن گاه آمد تا خود را بر روى [پيكر] على اكبر عليه السلام انداخت.
🔻امام حسين عليه السلام سر او را گرفت و [ او را بلند كرد و ] به خيمه اش باز گرداند و به جوانان [ خاندان ]خود فرمان داد و فرمود:
✳️«برادرتان را ببريد!» .
آنان او را بُردند و در خيمه اى گذاشتند كه جلوى آن مى جنگيدند.
✅ #پ_ن:
1⃣علی اکبر علیه السلام تنها فردی است که در مقتلش از کلمه اربا اربا استفاده شده است ، چطور این بدن مطهر تکه تکه شده الله اعلم...
2⃣باتوجه به اینکه علی اکبر علیه السلام در قلب سپاه دشمن به زمین افتاد ، امام با اسب ، خودش را بالای سر جوانش رساند ، اما زینب سلام الله علیها امام را در چه وضعی مشاهده کرد که دوان دوان خود را به بدن پاره پاره علی اکبر علیه السلام در میدان جنگ رساند. بعضی از مقاتل مینویسند که امام وقتی به بدن مطهر نزدیک شد از اسب پیاده شد اما توان از زانوان امام رفته بود ، خودش را کشان کشان تا بدن فرزندش رساند و زینب کبری هم که جان امام را در خطر میدید ، سراسیمه خود را رساند تا امام را تسلی بدهد.
--------------------------------------------------
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #تشنگی_علی_اکبر (ع) پس از نبرد و بازگشت به سوی ابی عبدالله (ع)
📚مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمي: ج ٢ ص ٣٠
🔷فَتَقَدَّمَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وهُوَ يَومَئِذٍ ابنُ ثمانَ عَشرَةَ سَنَةً،
✳️فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام رَفَعَ شَيبَتَهُ نَحوَ السَّماءِ
◾️وقالَ: اللّهُمَّ اشهَد عَلى هؤُلاءِ القَومِ، فَقَد بَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ
✳️أشبَهُ النّاسِ خَلقاً وخُلُقاً ومَنطِقاً بِرَسولِكَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله، كُنّا إذَا اشتَقنا إلى وَجهِ رَسولِكَ نَظَرنا إلى وَجهِهِ....
فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى ضَجَّ أهلُ الكوفَةِ لِكَثرَةِ مَن قَتَلَ مِنهُم، حَتّى أنَّهُ رُوِيَ أنَّهُ عَلى عَطَشِهِ قَتَلَ مِئَةً وعِشرينَ رَجُلاً، ثُمَّ رَجَعَ إلى أبيهِ وقَد أصابَتهُ جِراحاتٌ كَثيرَةٌ،
✳️فَقالَ: يا أبَه! العَطَشُ قَد قَتَلَني، وثِقلُ الحَديدِ قَد أجهَدَني، فَهَل إلى شَربَةٍ مِن ماءٍ سَبيلٌ، أتَقَوّى بِها عَلَى الأَعداءِ.
🔷على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى و آن هنگام هجده ساله بود ـ گام پيش نهاد.
✳️هنگامى كه امام حسين عليه السلام او را ديد محاسن سپيدش را رو به آسمان كرد و گفت: «خدايا ! تو بر اين قوم، گواه باش كه جوانى به سوى آنان رفت كه از نظر صورت، سيرت و سخن گفتن شبيه ترين مردم به پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله بود و ما هر گاه مشتاق روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى شديم، به روى او مى نگريستيم ...
🔶علی اکبر علیه السلام پيوسته مى جنگيد تا ضجّه كوفيان از فراوانىِ كُشتگانشان بلند شد. حتّى روايت شده كه او با وجود تشنگى، صد و بيست مرد از آنان را كُشت.
🔷سپس به سوى پدرش بازگشت و در حالى كه زخم هاى فراوانى به او زده بودند،
🔶گفت: اى پدر! تشنگى مرا كُشت و سنگينىِ آهن، تاب مرا بُرد. آيا آبى براى نوشيدن هست تا با آن در برابر دشمن، نيرو بيابم؟
✅ #پ_ن:
1⃣علی اکبر علیه السلام آینه تمام نمای پیامبر اکرم بودند (از لحاظ خَلق و خُلق و منطق)
2⃣وقتی علی اکبر علیه السلام اذن میدان گرفت امام بلافاصله اذن داد و ظاهرا وداع خاصی(مثل قاسم علیه السلام) نداشتند (اما ظاهرا امام هنوز از فرزند عزیزش دل نکنده است) ، مقاتل مینویسند که امام معصوم محاسنش را در دست رو به آسمان گرفت(حالت التجا) و مدام برای فرزندش دعا میکرد ، علی اکبر علیه السلام پس از جنگی طولانی و سخت به نزد پدر برگشت و فرمود : ای پدر تشنگی مرا کشت و آهن های سنگین تاب مرا برید ، آیا آبی برای نوشیدن هست؟
✳️این سوال از جوان امام ، در حالی که میداند در خیام حتی برای نوزادان آب پیدا نمیشود کمی قابل تامل هست؟چرا؟
✳️اهل ذوق میفرمایند دعای امام و التجا حضرت باعث شده بود که شمشیر و نیزه دشمن برای کشتن علی اکبر علیه السلام کارگر نباشند ، لذا وقتی علی اکبر(ع) متوجه دعای خاص امام زمانش شد ، آمد و مودبانه خواست امام با او وداع کند و اذن شهادت بدهد.
😭بوسه آخر امام هم وداع بود هم اذن شهادت...
--------------------------------------------------
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #امان_نامه_شمر لعنت الله علیه
🔹نامه ابن زیاد به دست عمر ابن سعد رسید که در آن دستور داده بود که:
🔸هرچه زودتر جنگ را شروع کن...
🔹هنگامی که لشکریان ابن سعد از متن نامه خبردار شدند ، شروع به پیشروی به سوی خیام حسینی کردند.
✳️ #شمر ابن ذی الجوشن نزدیک خیام امام آمده و فریاد زد:
📣 کجایند پسران خواهر من: عبدالله و جعفر و عباس و عثمان؟
👈🏻 (ظاهرا شمر از قبیله بنی کلاب بوده و چون حضرت اُم البنین هم از آن قبیله بوده در اینجا خود را دایی پسران اُم البنین را معرفی میکند)
✳️امام حسین علیه السلام فرمودند:
▪️جوابش را بگویید ، هرچند که او شخصی است #فاسق ، زیرا او یکی از دایی های شماست.
🔸آنها گفتند : با ما چه کار داری؟
🔹شمر: خواهر زاده های من! شما در امان هستید و خود را برادرتان حسین به کشتن ندهید و از امیرمومنان یزید اطاعت نمایید!
🔹راوی گفت: حضرت عباس فرزند علی علیه السلام فریاد زد:
💠(١) دستانت بریده باد! لعنت خدا بر تو و بر امان تو! ای دشمن خدا ! آیا تو به ما میگویی که دست از یاری سید و سرورمان ، حسین پسر فاطمه سلام الله علیها برداریم و مطیع و فرمانبر ملعونان و ملعون زادگان شویم!؟
✅ #پ_ن:
1⃣خجالت فرزندان اُم البنین در اردوگاه حسینی به دلیل اینکه شمر خودش را از اقوام آنها معرفی کرد.
2⃣نگرانی کودکان و زنان حرم تا ببینند سرانجام این امان نامه چه میشود(هرچند همه به آنها اعتماد کافی داشتند)
3⃣حرکت لشکر به سمت اردوگاه حسینی و نشان دادن امان نامه برای شروع جنگ
4⃣امتحان بزرگ فرزندان اُم البنین
5⃣رحمت واسعه امام حسین علیه السلام و دستور به پاسخگویی به شمر گرچه فاسق است
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) فَناداهُ العباسُ ابنُ علی علیه السلام :
تَبَّت یَداکَ وَ بِئسَ ما جِئتَنا بِهِ مِن اَمانِکَ یا عَدُوَّ اللهِ!
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #ورود_شمر_به_کربلا
🔹عمر سعد به عبیدالله نامه نوشت تا کمی با امام مدارا کند و رهایش کند. شمر ابن ذی الجوشن برخاست و گفت :
🔸اگر حسین را رها کنی ، او رو به توانایی است و تو رو به ناتوانی ، به او این رخصت را مده و پیشنهاد کن با همراهانش تسلیم شود آن وقت در اختیار توست خواستی بگذر و خواستی عقوبت کن.
🔹ابن زیاد گفت : خوب نظری دادی ، این نامه را برای عمر سعد ببر تا بر حسین و یارانش پیشنهاد کند
🔸اگر بی قید و شرط تسلیم شدند آنها را زنده نزد من بفرستد
🔹اگر نه با آنها بجنگد
🔻اگر انجام داد تو زیر فرمان او باش
🔺اگر سر باز زد ، تو فرمانده کل سپاهی ، گردن او(عمر ابن سعد) را بزن و سرش را برای من بفرست.
✳️به عمر بن سعد نوشت:
📝من تو را نفرستادم از حسین دفاع کنی و از طرف او نزد من عذر خواهی کنی
▪️اگر تسلیم شدند بدون جنگ آنها را نزد من بفرست
▪️اگر سر باز زدند
🔘بر آنها یورش ببر تا #همه_را_بکشی و #پاره_پاره کنی که مستحق آنند
🔘اگر حسین کشته شد 😭 #اسب_بر_سینه_و_پشتش_بتاز که مستحق آن است زیرا ناسپاس و ستمکار است
🔘گرچه پس از مرگ این کار به او زیانی ندارد ولی من با خودم گفتم که : اگر کشتمش چنان کنم
✳️اگر امر ما را اجرا کردی پاداش داری و اگر نپذیری ، برکنار شو و همه را به شمر واگذار.
🔹وقتی شمر نامه را برای عمر سعد خواند ، عمر گفت : وای بر تو ، چه در سر داری؟ خانه ات خراب به خدا به گمانم تو نگذاشتی پیشنهاد مرا بپذیرد و کاری را که امید به اصلاح آن داشتم خراب کردی، بخدا حسین تسلیم نشود ،او روح بزرگواری دارد.
✳️شمر گفت چه میکنی؟ دستور را اجرا میکنی یا لشکر را به من واگذار میکنی؟
✳️گفت : نه من خود متصدی کار میشوم و تو فرمانده پیادگان شو.
🔹عمر بن سعد شب #پنجشنبه #نهم_محرم به سوی حسین علیه السلام یورش برد.
✅ #پ_ن:
1⃣عمربن سعد تا روزهای آخر قصد جنگ با امام را نداشت اما بخاطر حب جاه و مقام دستش به خون امام زمانش آلوده شد.
2⃣تحریک کننده ابن زیاد برای فشارآوردن به سیدالشهدا ، شمر ملعون بوده
3⃣کسی که دستور داد بر بدن امام اسب بتازند و بدن ها را تکه تکه کنند ابن زیاد بوده
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
#تاسوعا
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #ورود_شمر_به_کربلا
🔹عمر سعد به عبیدالله نامه نوشت تا کمی با امام مدارا کند و رهایش کند. شمر ابن ذی الجوشن برخاست و گفت :
🔸اگر حسین را رها کنی ، او رو به توانایی است و تو رو به ناتوانی ، به او این رخصت را مده و پیشنهاد کن با همراهانش تسلیم شود آن وقت در اختیار توست خواستی بگذر و خواستی عقوبت کن.
🔹ابن زیاد گفت : خوب نظری دادی ، این نامه را برای عمر سعد ببر تا بر حسین و یارانش پیشنهاد کند
🔸اگر بی قید و شرط تسلیم شدند آنها را زنده نزد من بفرستد
🔹اگر نه با آنها بجنگد
🔻اگر انجام داد تو زیر فرمان او باش
🔺اگر سر باز زد ، تو فرمانده کل سپاهی ، گردن او(عمر ابن سعد) را بزن و سرش را برای من بفرست.
✳️به عمر بن سعد نوشت:
📝من تو را نفرستادم از حسین دفاع کنی و از طرف او نزد من عذر خواهی کنی
▪️اگر تسلیم شدند بدون جنگ آنها را نزد من بفرست
▪️اگر سر باز زدند
🔘بر آنها یورش ببر تا #همه_را_بکشی و #پاره_پاره کنی که مستحق آنند
🔘اگر حسین کشته شد 😭 #اسب_بر_سینه_و_پشتش_بتاز که مستحق آن است زیرا ناسپاس و ستمکار است
🔘گرچه پس از مرگ این کار به او زیانی ندارد ولی من با خودم گفتم که : اگر کشتمش چنان کنم
✳️اگر امر ما را اجرا کردی پاداش داری و اگر نپذیری ، برکنار شو و همه را به شمر واگذار.
🔹وقتی شمر نامه را برای عمر سعد خواند ، عمر گفت : وای بر تو ، چه در سر داری؟ خانه ات خراب به خدا به گمانم تو نگذاشتی پیشنهاد مرا بپذیرد و کاری را که امید به اصلاح آن داشتم خراب کردی، بخدا حسین تسلیم نشود ،او روح بزرگواری دارد.
✳️شمر گفت چه میکنی؟ دستور را اجرا میکنی یا لشکر را به من واگذار میکنی؟
✳️گفت : نه من خود متصدی کار میشوم و تو فرمانده پیادگان شو.
🔹عمر بن سعد شب #پنجشنبه #نهم_محرم به سوی حسین علیه السلام یورش برد.
✅ #پ_ن:
1⃣عمربن سعد تا روزهای آخر قصد جنگ با امام را نداشت اما بخاطر حب جاه و مقام دستش به خون امام زمانش آلوده شد.
2⃣تحریک کننده ابن زیاد برای فشارآوردن به سیدالشهدا ، شمر ملعون بوده
3⃣کسی که دستور داد بر بدن امام اسب بتازند و بدن ها را تکه تکه کنند ابن زیاد بوده
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
#تاسوعا
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #امان_نامه_شمر لعنت الله علیه
🔹نامه ابن زیاد به دست عمر ابن سعد رسید که در آن دستور داده بود که:
🔸هرچه زودتر جنگ را شروع کن...
🔹هنگامی که لشکریان ابن سعد از متن نامه خبردار شدند ، شروع به پیشروی به سوی خیام حسینی کردند.
✳️ #شمر ابن ذی الجوشن نزدیک خیام امام آمده و فریاد زد:
📣 کجایند پسران خواهر من: عبدالله و جعفر و عباس و عثمان؟
👈🏻 (ظاهرا شمر از قبیله بنی کلاب بوده و چون حضرت اُم البنین هم از آن قبیله بوده در اینجا خود را دایی پسران اُم البنین را معرفی میکند)
✳️امام حسین علیه السلام فرمودند:
▪️جوابش را بگویید ، هرچند که او شخصی است #فاسق ، زیرا او یکی از دایی های شماست.
🔸آنها گفتند : با ما چه کار داری؟
🔹شمر: خواهر زاده های من! شما در امان هستید و خود را برادرتان حسین به کشتن ندهید و از امیرمومنان یزید اطاعت نمایید!
🔹راوی گفت: حضرت عباس فرزند علی علیه السلام فریاد زد:
💠(١) دستانت بریده باد! لعنت خدا بر تو و بر امان تو! ای دشمن خدا ! آیا تو به ما میگویی که دست از یاری سید و سرورمان ، حسین پسر فاطمه سلام الله علیها برداریم و مطیع و فرمانبر ملعونان و ملعون زادگان شویم!؟
✅ #پ_ن:
1⃣خجالت فرزندان اُم البنین در اردوگاه حسینی به دلیل اینکه شمر خودش را از اقوام آنها معرفی کرد.
2⃣نگرانی کودکان و زنان حرم تا ببینند سرانجام این امان نامه چه میشود(هرچند همه به آنها اعتماد کافی داشتند)
3⃣حرکت لشکر به سمت اردوگاه حسینی و نشان دادن امان نامه برای شروع جنگ
4⃣امتحان بزرگ فرزندان اُم البنین
5⃣رحمت واسعه امام حسین علیه السلام و دستور به پاسخگویی به شمر گرچه فاسق است
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) فَناداهُ العباسُ ابنُ علی علیه السلام :
تَبَّت یَداکَ وَ بِئسَ ما جِئتَنا بِهِ مِن اَمانِکَ یا عَدُوَّ اللهِ!
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal