**نکات و توضیحات صفحه٦١*

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴انگار نه انگاری عزادار بودی خانوم 🌴انگار نه انگاری که غمخوار بودی خانوم 🎤 #جواد_مقدم ⏯ #زمینه 👌 #پیشنهاد_ویژه @hosiniya

⏯ #شور احساسی 🍃حرمت حسرتی شده که تو دلا مونده 🍃تو بگو من چیکار کنم با دل وا مونده 🎤 #جواد_مقدم 👌فوق زیبا @hosiniya

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴مردم از این علم که نمردم برای تو 🎤حاج #حسن_خلج ⏯ #روضه 👌بسیار دلنشین @hosiniya

🎥 تربیت فرزند با ارائه‌ی نقش‌های متفاوت زن و شوهر 🔰 #استاد_پناهیان @hosiniya

🔴 #احترام_خاص 💠 در حضور خانواده‌ی خود یا خانواده‌ی همسر، احترام خاص برای همسرتان قائل شويد! مثلاً اگر همسرتان وارد جمع شد تمام قد بايستيد و همراه او بنشینید! او را با احترام صدا بزنید و ... 💠 البته قرار نیست ریا کنید بلکه آن را بهانه‌ای برای تمرینِ احترام به همسر قرار بدهید. 💠 با اين كار هم در نزد خانواده‌ی او عزیز می‌شوید و هم رابطه‌ی شما با همسرتان به شدّت، عمیق و عاشقانه می‌شود. @hosiniya

🎥 تنظیم روابط اعضای خانواده بر اساس محبّت 🔴 #استاد_عباسی @hosiniya

🔴 #محبّت_خرسی_ممنوع 💠 پروانه به خرس گفت: دوستت دارم... خرس گفت: الان ميخوام بخوابم، وقتی بيدار شدم حرف می‌زنيم. خرس به خواب زمستاني رفت و هيچوقت نفهميد که عمر پروانه فقط #سه_روز است. 💠 یکديگر را دوست داشته باشيم؛ شايد فردايی نباشد. آدم‌های زنده به گل و محبت نياز دارند و مرده‌ها به فاتحه! ولی ما گاهی برعکس عمل می‌کنيم! به مرده‌ها سر مي‌زنيم و برایشان گل می‌بريم، اما راحت فاتحه‌ی زندگی بعضي‌ها رو می‌خونيم! گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه‌هاست! 💠 بيائيم ساده‌ترين چيز، یعنی #محبّت را از همسر و فرزندانمان دريغ نکنيم. ولو با یک جمله ولو با یک لبخند و یک نگاه. به قول یکی از عرفا، هرکجا به همسر و فرزند خود محبّت کنید #خدا را بیشتر می‌بینید. @hosiniya

🎥 چرا خیلی از طلاق‌ها در سالهای اول ازدواج اتّفاق می‌افتد؟! ⭕️ #استاد_پناهیان @hosiniya

‌ 📚عیسی ع در جستجوی گنج روزی عیسی به اتفاق حواریون از کنار شهری می گذشتند، در بیرون از شهر گنجی را یافتند و از عیسی خواستند تا زمانی را در مورد گنج جستجو و تحقیق کنند. عیسی گفت؛ شما به کار خود بپردازید. من هم در جستجوی گنج داخل این شهر می روم. عیسی به منزل پیرزنی آمد که با پسرش در نهایت فقر و تنگدستی زندگی می کردند عیسی در چهره پسر آثار رنج و استعداد رشد را دید از او علّت غصه اش را پرسید؟ جوان گفت؛ مدتهاست به دختر پادشاه علاقمندم، اما به علّت فقر جرأات ابراز آن را ندارم. عیسی به او گفت؛ فردا نزد درباریان برو و به آنها بگو که برای خواستگاری دختر پادشاه آمده ام. جوان هم چنین کرد و درباریان او را مسخره کردند تا اینکه پادشاه از جریان مطلع گشت. هنگامی که جوان را نزد پادشاه بردند پادشاه گفت؛ به شرطی دخترم را به تو می دهم که این مقداری را که می گویم یاقوت و مروارید برایم تهیه کنی. جوان جریان را به عیسی گفت و حضرت عیسی او را با سنگ های قیمتی نزد پادشاه فرستاد. پادشاه که می دانست این جوان فقیر است با او صحبت کرد و چون فهیمد عیسی بن مریم این جوان را یاری کرده، دخترش را به عقد او در آورد. پادشاه ولایت عهدی را به دامادش بخشید و پس از چند روز از دنیا رفت و جوان بر تخت پادشاهی رسید. چون عیسی خواست از جوان جدا شود، جوان از او پرسید؛ تو با این همه قدرت، چرا اینگونه فقیرانه زندگی می کنی؟ عیسی فرمود؛ عابد و مومن خدا و کسی که پستی دنیا و فنایی آن را می داند هرگز به این چیزها فکر نمی کند. من در مقام تقرب خدا به لذتی معنوی رسیده ام که لذت دنیوی در برابرش ارزشی ندارد. بعد از آن جوان تخت پادشاهی را ترک کرد و از یاران و اصحاب آن حضرت درآمد. عیسی با جوان نزد یاران خود بازگشت و گفت: این جوان همان گنجی است که گفتم در پی آن به شهر می روم. @hosiniya

🎧فایل صوتی 📚#داستان_عیسی_بن_مریم_و_پیرزن_ویرانه_نشین 🎙 #باصدای‌شهیدحاج‌شيخ‌احمدكافے @hosiniya