7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تسلیت_امام_زمان
👈توصیف امام سجاد (ع) از مردم آخرالزمان
#استاد_رائفی_پور
#محرم
#مهدویت
https://eitaa.com/hosiniya
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ مژده امام حسین(ع) به دوستدارانش
🔰 امام سرّی رو فاش کردن که میشه با این سرّ، سیر و سلوک کرد به سوی حسین
🇮🇷 #اتحادیه_عماریون
🔺#همدلی
🔻#انقلابی_گری
https://eitaa.com/hosiniya
AUD-20210821-WA0012.
6.15M
🚩 👆🏻👆🏻
🔊 من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم...
در غل و زنجیر دشمن یاری اسلام کردم...
#ویژه_شهادت_امام_سجاد
(علیه السلام)
🏴
https://eitaa.com/hosiniya
سلام
خانمی برای مراقبت از سالمند وامور منزل نیازمندیم
سن ۳۰ الی ۴۰ سال
۶روز درهفته هر روز ۸ساعت کار
حقوق ۳ ملیون
تهرانپارس شرقی
۰۹۱۲۱۰۹۸۸۰۰لطفا تماس بگیرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری قبول باشه
ببینید عزاداری جالب
https://eitaa.com/hosiniya
خدایا
به حرمت این شبهای عزیز
دل های غمگین را شاد
گرفتاری ها را رفع و
دعاهارامستجاب گردان
ای مهربان
تمام مریض ها را شفای
عاجل عنایت بفرما
🌟شبتون پر از یاد خدا 🌟
https://eitaa.com/hosiniya
🌹☘🌹نماز شب در روایات
🎁پاداش نیکو🎁
🎀امام صادق علیه السلام فرمودند: بنده مؤمنی که شب برای عبادت از خواب برخیزد و از شدت خستگی در حال افتادن است، خداوند دستور میدهد درهای آسمان به روی او باز شود
🎀و به ملائکه میگوید: ببینید بنده ام چگونه خود را برای عبادتی که واجب نکرده ام به زحمت انداخته است!
🎀 او از من سه چیز را میخواهد: 🎈گناهش را ببخشم
🎈توبه اش را بپذیرم،
🎈یا روزی اش را زیاد گردانم،
🎀پس شاهد باشید که من هر سه خواسته اش را بر آورده ساختم.
📚وسائل،ج 5 ص272
#نماز_شب_در_روایات
https://eitaa.com/hosiniya
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 *تقویم نجومی* 💎
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿✴️ ✴️
✴️ یکشنبه 👈 31 مرداد / اسد 1400
👈 13 محرم 1443 👈 22 اوت 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🐪 ورود اسرای کربلا به مجلس عبیدالله بن زیاد ملعون و سپس در زندان کوفه .
✉️ ارسال نامه خبر شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه و شام با نامه ابن زیاد .
⚫️ خطبه ابن زیاد در مسجد کوفه و اعتراض عبدالله بن عفیف به او و شهادتش .
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند ان شاءالله.
📛مناسب امور زیر نیست :
📛 دعوا و نزاع .
📛 دیدارها و ملاقات ها .
📛 و اصلاح سر و صورت خوب نیست .
👼 زایمان خوب نیست .
✈️ مسافرت : مسافرت خوب و مفید است.
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز : قمر در برج دلو است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است :
✳️ امور کشاورزی و زراعی .
✳️ ختنه کودک .
✳️ نام گذاری نوزاد .
✳️ پیمان گرفتن از رقیب .
✳️ خرید باغ و زمین زراعی .
✳️ کندن چاه و کانال و قنات .
✳️ درختکاری .
✳️ و تعمیر خانه نیک است .
👩❤️👨مباشرت.
#مجامعت امشب شب دوشنبه خوب و فرزند حاصل از ان حافظ قران گردد ان شاءالله.وبرای سلامتی نیز مفید است.
⚫️ طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب ملال می شود .
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 14 سوره مبارکه " ابراهیم علیه السلام " است .
و لنسکننکم الارض من بعد هم .....
و چنین استفاده میشود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد . ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد.
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
با این دعا روز خود را شروع کنید👇👇
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ.✨
🔭
🔮🔭 https://eitaa.com/hosiniya
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🌸داستان شب
ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی قم در کنار حرم و مسجد اعظم
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می کرد.
از مسجد که بیرون آمد، فکر وقف کردن رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود.
مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت.
زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد.
از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.
چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد. عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود.
کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟
من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.
پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!
همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...
درست همان موقع ، مردی با کت و شلوار قهوه ای و کلاه لبه داری که تا روی ابروهایش پایین کشیده بود جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.
هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطور معجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد.
این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.
حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند.
در راه به یاد عهدش با حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم...
حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند.
بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود.
مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید.
قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم.
نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد.
حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.
🕊🍃🕊🍃🌸🍃🕊🍃🕊
https://eitaa.com/hosiniya