eitaa logo
کانال حسینیه مجازی اباعبدالله الحسین ع
5.1هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
14.8هزار ویدیو
779 فایل
کانال آموزش فرهنگ ایرانی اسلامی سیاسی اجتماعی وابسته به مرکز فرهنگی ونیکوکاری بیت المهدی عج کمک نقدی بشماره 6037697429548081 حسینیه مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز امام علی علیه‌السلام: عملت را دوست خود ، و آرزویت را دشمن خود قرار ده.
⬅️مولتی میلیاردر هندی با ثروت ۲۹۱ میلیارد دلاری، راتان تاتا، در یک مصاحبه‌ی رادیویی، مجری رادیو تلفنی از او سوال کرد: – قر.بان، چه زمانی در زندگی‌تان خوشبخت‌تر بودید؟ راتان تاتا پاسخ داد: من چهار مرحله شادی را در زندگی‌ام پشت سر گذاشتم و سرانجام معنای خوش‌بختی واقعی را فهمیدم: اولین قدم جمع آوری ثروت و منابع بود. اما در آن لحظه به آن خوش‌بختی که می‌خواستم نرسیدم. سپس مرحله‌ی دوم انباشتن اشیاء و اشیاء قیمتی فرا رسید. اما متوجه شدم که تاثیر این کار هم موقتی است و درخشش جواهرات زیاد دوام نمی‌آورد. سپس مرحله‌ی سوم پروژه‌های بزرگ فرا رسید. من ۹۵ درصد از ذخایر نفت خود را در هند و آفریقا داشتم. من صاحب بزرگ‌ترین کارخانه‌ی فولاد هند و آسیا بودم. اما حتی اینجا هم به آن خوش‌بختی که تصور می‌کردم نرسیدم. مرحله‌ی چهارم زمانی فرا رسید که دوستم از من خواست برای کودکان معلول ویلچر بخرم. حدود ۲۰۰ کودک. به توصیه یکی از دوستان، من بلافاصله ویلچر خریدم. اما دوستم اصرار کرد که با او بروم و به بچه‌ها خودم ویلچرها را بدهم. آماده شدم و راه افتادم. آنجا با دست خودم به این بچه‌ها ویلچر دادم. درخشش عجیبی از شادی را در چهره‌ی این کودکان دیدم. همه‌ی آنها را دیدم که در ویلچرهایشان نشسته‌اند و حرکت می‌کنند و بازی می‌کنند. انگار به یک پیک نیک رسیده بودند. از درون احساس خوش‌حالی می‌کردم. وقتی تصمیم گرفتم بروم یکی از بچه‌ها پاهایم را گرفت. سعی کردم به آرامی پاهایم را آزاد کنم، اما کودک به صورت من نگاه کرد و آنها را محکم‌تر فشار داد. پس خم شدم و از کودک پرسیدم آیا چیز دیگری لازم داری؟ واکنش این کودک نه تنها من را شوکه کرد، بلکه دیدj من را به زندگی کاملاً تغییر داد. این بچه گفت: می‌خواjهم چهره‌ی تو را به یاد بسپارم تا وقتی تو را در بهشت می‌بینم، بتوانم بشناسمت و دوباره ازت تشکر کنم...
45.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ دولت شهید رئیسی برای اقتصاد چه کرد؟ 💠 در جلسه استماع سنای آمریکا دستاوردهای دولت شهید جمهور را به عنوان شکست سیاست خارجی بایدن در محدود کردن ایران تلقی میکنند. 💥 ببینید عظمت نظام جمهوری اسلامی ایران را
🔴 گفتم چرا ۴۴ سال بعد از انقلاب هنوز دارن با بعضی ها می‌کنند⁉️ 🟢. . گفت: این تصویر رو ببین ✍️ به نظر من از سر الاغ را کول نکرده میدان_مین است یک اشتباهیِ این الاغ ، کل رو مختل میکنه . 🔸ناچاریم به خاطر انقلاب مان بسیاری از الاغ ها را روی سر بگذاریم و سالها کول کنیم و محاکمه نکنیم تا مبادا فقط به خاطر یک نادان یا عملیات در این بار دیگر۱۰۰۰سال تعلیق شود! حالا بفهمید چرا طرف حتی به امام حسینم توهین میکنه هنوز داره رفت و امد میکنه تو این خاک مقدس! چاره ای نیست ...
✅حذف ولایت فقیه وجه مشترک روسای جمهور سابق ببینید این چهار رئیس جمهور چه دشمنی با حضرت آقا داشتند و دارند!... 🔴 درزمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی ، او طرحی را ارائه داد که بر اساس آن رهبری ایران شورائی اداره شود... یعنی حذف ولی فقیه... 🔴در زمان خاتمی، او لایحه ای را به مجلس داد که به لوایح دوقلو معروف شد که مهمترین بند این لوایح محدود کردن اختیارات ولی فقیه بود... 🔴در سال هفتم ریاست احمدی نژاد خبرنگار از او درباره اختیارات رهبری سوال می کند و او جواب می دهد مگر می شود یک نفر تصمیم گیرنده نهائی باشد... یعنی حذف ولی فقیه... 🔴و اما بدترین آنها!... در زمان حسن روحانی او با تمام توانش در صدد به چالش کشیدن ولی فقیه بود و هر کجا که رهبر معظم انقلاب در یک موضوع راهبردی نظری دادند، آنرا رد کرد و حتی استهزا کرد که سه نمونه آنرا ذکر می کنیم: ۱_ زمانی که ترامپ گفت من برجام را پاره می کنم رهبر معظم انقلاب فرمودند: اگر تو برجام را پاره کنی ما آن را آتش می زنیم... و حسن روحانی با کمال بی شرمی و وقاحت گفت بعضی ها فکر می کنند که برجام یک کاغذ است که آن را در آتش منقل کنار دستشان بیندازند و بسوزانند... ۲_ زمانی که در مذاکرات برجام مقام معظم رهبری فرمودند: مواظب باشید کلاه سرتان نگذارند جناب روحانی با کمال پر روئی گفت: بعضی ها می گویند مواظب باشید آمریکائی ها کلاه سرتان نگذارند، با حالت تمسخر و پوزخند گفت: خیر آقا ما عمامه داریم کلاه سرمان نمی رود... ۳_زمانی که مذاکره با آمریکا را می خواستند شروع کنند حضرت آقا فرمودند: من به این مذاکرات خوشبین نیستم... و روحانی باکمال بی ادبی گفت: در مسائل سیاسی خوشبینی و بدبینی معنائی ندارد، آمریکا کدخداست و باید با کدخدا مذاکره کنیم... آری ۴ رئیس جمهوری که ۳۲ سال بر این کشور حکومت کردند در کل این ۳۲ سال، همه همّ  و غمشان کوبیدن رهبر و از بین بردن این انقلاب مقدس به وسیله حذف کردن ولی فقیه بود، چون به خوبی می دانستند که تا ولی فقیه هست آنان نمی توانند زیر یوغ آمریکا بروند و نقشه های شوم خودشان را اجرا کنند به همین جهت تمام تلاششان را برای حذف ولی فقیه کرده اند و می کنند !!! اما غافلند از اینکه خودشان با دستان خودشان گورشان را می کنند، چون اراده ی الهی بر این قرار گرفته که این انقلاب با رهبری ولی فقیه "امام خامنه ای" روحی فداه به انقلاب جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وصل شود... امام خمینی قدس سره فرمودند : « پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد ! »
زیارت و
با سرعت مناسب برای قرائت غروب جمعه‌ها به نیت سلامتی و ظهور امام زمان(عج) قرائت کنیم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بِحَقِ زِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها
23.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همانا خداوند راست گویان را دوست دارد. چقدر زیبا توضیح میده 😍
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔸 📝داستان آیت الله شفتی و سگ گرسنه ✍ یکی از علمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود حجه السلام شفتی در ایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد،. گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. 🔹روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به او رسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، در مسیر راه ناگاه در کنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده و شیر می خوردند، ولی از سگ بیش از مشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. 🔸حجه الاسلام به خود خطاب کرده و گفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی او را طوری یافتم که سر به آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. 🔹از این جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد و پیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که از سود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد 🔸و با آن حدود هزار دکان و کاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند. تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بود که من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📚منبع: اقتباس ازکتاب صدویک حکایت عباسعلی کامرانیان