🌱به سوریها توپ ۱۰۶ داده بودیم.
مدتها بود نظامیهای ارتش سوریه نقطهای را با سلاحهای منحنیزن هدف گرفته بودند ولی نمیتوانستند بزنند.
روزی که آمدم توپ را به آنها آموزش بدهم، بنا بود اولین شلیک را هم خودم انجام بدهم تا آنها ببینند.
به نظامیهای سوری گفتم همان نقطهای را که نمیتوانید بزنید، همانجا را هدف قرار میدهیم! میخواستم اجرای آتش بکنم که توی دلم گفتم «خدا کند به هدف بخورد.» اگر نخورد آبروی جمهوری اسلامی میرود! «برداشت من این است که محمودرضا آنجا به خودش به عنوان نماینده جمهوری اسلامی نگاه میکرد»
شلیک کردم و به هدف مورد نظر اصابت کرد. بلافاصله از بیسیمها صدای فریاد خوشحالی بلند شد. نظامیهای ارتش سوریه دور ما حلقه زدند. چند دقیقه بعد سروکله فرماندهشان هم پیدا شد. آمد از من پرسید شما درجهتان چیست؟ فکر میکرد من آدم مهمی هستم! گفتم من از نیروهای مردمی هستم!
بعد از اصابت توپ به هدف، توی دلم گفتم خدایا شکرت که آبروی جمهوری اسلامی نرفت.
خاطره از #شهید_محمود_رضا_بیضایی
به نقل از همرزمان
@maenawi