eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
338 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عمامه بر میدارم از سر ، حرف دارم هر جا بیاید نام مادر حرف دارم هر چه می آید بر سر ما از سقیفه ست از غربت بسیار حیدر حرف دارم از سیلی و دیوار و میخ در بماند این بار از یک داغ دیگر حرف دارم @hosenih مسمومیت آخر گریبانگیر من شد از نیش زهر و زخم بستر حرف دارم همراه دارم در لحد عمامه ام را با یادگاری پیمبر حرف دارم دیگر خلاصه میکنم درد و دلم را از کربلا با قلب مضطر حرف دارم جا ماندم از جان بر کفان لشگر عشق از قاسم و از عون و جعفر حرف دارم هم بر جوان اربا اربا گریه کردم هم از عبا و نعش اکبر حرف دارم گهواره جنبان میان خیمه بودم از بی قراری های اصغر حرف دارم سرنیزه ها را دیده ام در کشمکش ها از چکمه و پهلو مکرر حرف دارم @hosenih ای کشتگان اشک اگر طاقت بیارید از خنجر و گودی حنجر حرف دارم گودال از خون خدا یکباره پر شد از ضربه ی سنگین آخر حرف دارم با چشم خود دیدم چهل تا نعل تازه از جای سُم بر روی پیکر حرف دارم با آستین پاره عمه روسری ساخت ای مردم از قحطی معجر حرف دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از شام تا هشام فقط ناامید شد پیش رقیه آخر سر روسپید شد از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش این بود که مصائب زینب شدید شد جا داشت بود عمهْ رقیه کنار او این درد هم به علت زهرش مزید شد روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او دیده که گوشواره کجا ناپدید شد @hosenih پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت ازبسکه محو روضه ی «او می کشید» شد پس می بُرید از بدنش درخیال خود تا اینکه ظهر نوبت«او می بُرید» شد او می بُرید و»قصه به جایی رسید که سوم امام کرب وبلا هم شهید شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر جا کلاس درس شما برگزار شد با شور و شوق روح الامین رهسپار شد هر حرف غیر حرف شما فانی است، شکر حرف شماست بین کتب ماندگار شد یا باقرالعلوم، فقط با کلام توست افکار پوچ مرجئه* بی اعتبار شد ای قیمتی ترین گهر دین بگو چرا سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟ آن زین زهر خورده چه ها کرده با شما آثار مرگ در بدنت آشکار شد آقا شنیده ایم که ازدست زهر زود جسمت ورم کرده دلت داغدار شد @hosenih جسمت ورم که کرد دلت رفت کربلا آن خاطرات له شده رویت هوار شد بر تن سری نبود ولی جدتان حسین ده اسب تازه نعل به سمتش قطار شد از دستباف فاطمه بر پیکر حسین پودی نماند و پیرهنش تار تار شد تقصیر شمر بود که سر روی نیزه رفت زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد *از فرق انحرافی زمان امام باقر(ع) ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پا به پای پدر سفر کردم در میان خرابه سر کردم پدرم بینِ ریسمان بود و با رقیه پدر پدر کردم عمه ام تا به رویِ خاک افتاد دیده ام را ز اشک، تر کردم از همان روزِ تلخ، تا امروز گریه هر روز تا سحر کردم دست در دست عمه ام آن روز از دلِ نیزه ها گذر کردم @hosenih سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت از تنی که به آن نظر کردم تا سه ساله میان راه افتاد پدرم را خودم خبر کردم آنقدَر داغ دارم از آن دم که از این زهر، خون، جگر کردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای عمر پر درد و بلا بار سفر بند امروز با زهر جفا بار سفر بند ای عمر از دامان صبرم دست بردار ای زهر در این سینه هرچه هست بردار من با عطش پیشینه ای دیرینه دارم از تشنگی هفتاد و دو آئینه دارم @hosenih من حضرت خون خدا را نور عینم من پور آن لب تشنه ام سبط الحسینم من پنجمین دردانۀ پیغمبر استم نجل حسن نسل شریف کوثر استم من میوۀ باغ امیر المومنینم من غنچۀ دامان زین العابدینم من زینت دوش ابالفضل رشیدم عمری به روی آب تصویرش کشیدم من وارث رخسار سیلی خورده هستم چون غنچه در نشکفتگی پژمرده هستم از کودکی آمادۀ پرواز بودم جد غریب خویش را همراز بودم من از مدینه تا مدینه داغ دیدم یعنی که عمری را به سینه داغ دیدم @hosenih عمری است عاشوراست حال بی قرارم شام غریبان است عمر سوگوارم من همنفس بودم تمام عمه ها را در شعله ها دیدم تمام خیمه ها را از کربلا تا شام با من رازها هست با هر بلا این سینۀ من آشنا هست من نذرها کردم برای عمه زینب تا که شود جانم فدای عمه زینب عمری برای عمه ام روضه گرفتم یک حرف هم بی یاد او با کَس نگفتم من تازیانه خوردن ابرار دیدم این داغ ها را حکمت و اسرار دیدم @hosenih پس باید از دریای مقتل می گذشتم با پای پر از زخم و تاول می گذشتم من دیده ام با دیدۀ خونین منا را در قتلگاهِ عشق معنای فنا را یکسو تکاپوی یتیمان بود و غربت یکسو رخ قرآن ناطق بود و تربت شَیبُ الخَضیب آنجا برایم شد مجسم خَدّالتَریبِ مقتل و خط مقدم من ازدحام نعش ها در دشت دیدم چون اسب بی صاحب، حرم برگشت دیدم ناگه ز دست بزم دیدم جام و می رفت خورشید با هجده ستاره روی نی رفت رأس علمدار حرم بر نی که دیده من دیدم اما ناسزا در پی که دیده @hosenih یکسو نگاه خسته سوی خیمه ها بود یکسو دلم با پیکر خون خدا بود چشمم شکافنده ترین اسرار را دید با شاهد و مشهود پس دیدار را دید می شد حسین بن علی فانی فالله با خاک یکسان مي شد آن محبوبِ بالله ده مرکب و ده راکب چابک از اول با سمّ تازه تاختند از نو به مقتل حالا شود حالم پریشان حال عصمت معجر کشی بود و فرار آل عصمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نگاه چشم ترم کل صحنه ها را دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد ولی وجود من از داغ کربلا خشکید @hosenih چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم در اوج کودکیم قامتم ز غصه خمید چه گویمت که در آنجا چه ظلم ها کردند چه لاله ها چه قدر غنچه ها که دشمن چید چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت کنار آب رسید و نمی از آن نچشید چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد حرم نه کل جهان بود که ز هم پاشید چه گویمت که امامی ز صدر زین افتاد و نیزه ها که تن پادشاه را بوسید @hosenih مقابل من و عمه... رقیه سیلی خورد هزار مرتبه ازدرد هی به خود پیچید میان قافله او را نشانه می کردند چه لحظه ها که مغیلان به پای او نرسید چه بوسه ها که نزد عمه جان به صورتمان به جای زخم کبودی به جای دست پلید @hosenih در آن دقیقه که از تل نگاه می کردم تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید اگر چه زهر جفا قاتلی به قلبم شد ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته سنگینى داغت دل ما را شكسته @hosenih سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت در سینه ما رفت و ما را دیدهتر ساخت پنجم امام و هفتمین معصوم هستى جانم فدایت پس چرا مسموم هستى اى صبر مطلق، گشتهاى بى تاب از چه؟ اى كشتى عدل خدا، گرداب از چه؟ جسم شریفت از چه كم كم آب گشته بنگر كه صادق از غمت بى تاب گشته @hosenih تو یادگار آخرینِ كربلایى تو داغدار و دل غمینِ كربلایى تفسیر دشت كربلا در سینه توست دلها گرفتار غم دیرینه توست با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى داغ یتیمى را به صادق هدیه كردى تاریكى صحن تو بر غربت گواه است شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است @hosenih اى كاش بر قبرت حرم سازیم امامم بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم آییم پابوس و تو را زوّار گردیم ما بى كسان هم لایق دیدار گردیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت گـواه بر سخنـم تربـت امـامـانش @hosenih بقیع کعبه ی قدس چهار معصوم است چـهار نور خدا مـی دمد ز دامـانش یکی است حضرت باقر از آن چهار امام که داغ او زده آتش به قلب یارانش شهید شد ز جفای هشام آن مولا زِ زهرِ تعبیه در زین که آب شد جانش @hosenih غریب اوست که در موسم زیارت حج مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش شـب شهادت او یـک نفر نمـی ماند که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش دری که سجده گه قدسیان بود خاکش به زائرش ندهـد اذن بوسـه دربــانش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ كسي كه بود شكافنده‌ي تمام علوم هزار حيف كه از زهر كينه شد مسموم سر تو باد سلامت يا رسول ‌الله وصّي پنجم تو كشته شد، ولي مظلوم @hosenih گهي به زخم زبان قلب حضرتش خستند گهي به خانه‌اش از كينه خصم برد هجوم بسان مادر و آباء رنج ديده‌ي خويش هميشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم به غربت علي و خاندان او سوگند امام ما ز جهان رفت با دلي مغموم هماره قصۀ مظلومي‌اش به خاك بقيع بُود ز غربت قبرش براي ما معلوم ز دردهاي نهاني كه بود در دل او كسي نداشت خبر غير خالق قيّوم @hosenih حيات او همه با درد و رنج و غصه گذشت كه بود ظلم به اولاد مصطفي مرسوم نه طاقت است زبان را به وصف غم‌هايش نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم بگو به امت اسلام، اين سخن "ميثم" به مرگ حضرت باقر يتيم گشت علوم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تو را غرق محن کردند اما.. غریبت در وطن کردند اما... غریبانه تو جان دادی، ولیکن تو را غسل و کفن کردند اما... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خشکی ام رفت و وصل دریا شد سردی ام رفت و فصل گرما شد فارغم از خودم خدار را شکر آسمانی شدم خدا را شکر آمدی و دلم نجات گرفت باز هم مرده ای حیات گرفت @hosenih ای حیات مجدد دنیا دومین یا محمد دنیا یا من ارجوی آستان لبم پنجمین رکعت نماز شبم ای که تنها خدا شناخت تو را مثل بیت الحرام ساخت تو را قافیه های بیت ما تنگ است در مقامت کمیت هم لنگ است ای نسیم پر از بهار حسین حسنی زاده تبار حسین قبله مردم مدینه تویی حسن دوم مدینه تویی @hosenih ای ظهور پیمبر اکرم حاصل وصلت دعا و کرم مادرت دختر کریم خدا پدرت حضرت کلیم خدا وسط هفته ها برای منی التماس سه شنبه های منی سر شب فکر نور تو بودم فکر شب های طور تو بودم خواب سجادهٔ تو را دیدم صبح دیدم کنار خورشیدم ای نماز پر از قنوت حسن حاصل چلهٔ سکوت حسن @hosenih تو تولای دفترم هستی قسم نون والقلم هستی تکیه بر بال جبرئیل زدی مزرعه داشتی و بیل زدی بهترین میوهٔ تو ایمان بود گندم کال تو پر از نان بود بی تو این حوزه ها کمال نداشت میوه ای غیر سیب کال نداشت وقت آن است اجتهاد کنی بی سواد مرا سواد کنی وقت آن است منبری بزنی حرف یک حرف بهتری بزنی @hosenih عِلم را باز هم شکف دهی در کلاست مرا طواف دهی اگر علم تو را حساب کنند زندگی تو را کتاب کنند علم و اخلاق می شود با هم آدمی می کند بنی آدم پر جبریل زیر پای تو بود گردن آویز بچه های تو بود میوهٔ بهتر از رطب سیب است باعث التیام تب سیب است فاطمه سیب جنت الاعلاست پس شفای تب تو یا زهراست چه کسی گفته بی مزاری تو یا چراغ حرم نداری تو قبر تو بارگاه توحید است شمع بالاسر تو خورشید است @hosenih چه کسی گفته سایبانت نیست صحن در صحن آسمانت نیست عرش که آسمان نمی خواهد نور که سایبان نمی خواهد تو خودت سایبان دنیایی بهترین آسمان دنیایی مردی از خانوادهٔ خورشید امتداد غم امام شهید انعکاس صدای عاشوراست روضه های غروب مناست مرد سجاده، مرد نافله ها مرد شب زنده دار قافله ها مردی از جنس آیه تطهیر خستگی های بردن زنجیر @hosenih هم سفر با ستارهٔ غم هاست «کربلا زاده» محرّم هاست هم نژاد امام بی کفنان دومین مرد کاروان زنان راه طی کردهٔ بیابان ها قدم زخمی مغیلان ها یاد خون طپندهٔ گودال خنده های زنندهٔ گودال زخم بال و پر کبوترها پا به پای اسارت سرها بغض غمگین عصر عاشورا گریه پشت پای معجرها @hosenih غیرت دست بسته محمل شاهد التماس دخترها کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا هم رکاب صدای حنجرها برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ کودک زیر تازیانهٔ سرخ طفل رفته، خمیده برگشته باغ گل رفته چیده برگشته آفتاب کمی غروب شده ست گل یاس بنفشه کوب شده ست آشنای صدای سلسله هاست سوزش ناگهان آبله هاست @hosenih او که آیینهٔ محرم بود گریه هایش به رنگ ماتم بود از ستاره گرفته تا شبنم از بنفشه گرفته تا مریم همه محو صدای او هستند پای مرثیه های او هستند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم - به بهانه سالروز ▶️ شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن برای اینکه به وصل تو دلربا برسم گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن @hosenih ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده قبول، من بدم امّا شما قبولم کن سلام منتقم کشته های دشت منا به غربت شهدای منا، قبولم کن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن @hosenih به ناله های جگر سوز حضرت باقر به روضه خوان غم نینوا قبولم کن به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih