eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
359 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
© فقط ۱۱ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَيَّامٍ إِلَى اللَّهِ كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِيلَ مَا هَذِهِ الْأَيَّامُ قَالَ يَوْمُ الْأَضْحَى وَ يَوْمُ الْفِطْرِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْغَدِيرِ وَ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ روز قيامت چهار روز را زينت مي‌كنند براي خداوند متعال همانند عروسي كه براي حجله زينت مي‌كنند. پرسيده ميشود اين روزها، چه روزهائي هستند حضرت فرمودند: روز عيد قربان، عيد فطر، عيد جمعه و عيد غدير و همانا روز عيد غدير بين روز عيد قربان و فطر و جمعه مثل ماه است در بين ستارگان. 📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵ 🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹 طی شد به قرص نان ‌و نمک روزگار او همسفره با فقیر شدن بود کار او جز یک لباس کهنه دگر جامه ای نداشت جانم فدای پیرهن وصله دار او شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر © #روز_شمار_غدیر فقط ۱۱ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر امیرالمومنین از زبا
در مورد شعر امروز👆👇 عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ اَلدُّورِیِّ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلسَّبِیعِیِّ قَالَ: کُنْتُ عَلَی عُنُقِ أَبِی یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ أَمِیرُاَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَخْطُبُ وَ هُوَ یَتَرَوَّحُ بِکُمِّهِ فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ یَجِدُ اَلْحَرَّ؟ فَقَالَ: لاَ یَجِدُ حَرّاً وَ لاَ بَرْداً، وَ لَکِنَّهُ غَسَلَ قَمِیصَهُ وَ هُوَ رَطْبٌ وَ لاَ لَهُ غَیْرُهُ فَهُوَ یَتَرَوَّحُ بِهِ ابو اسحاق سبیعی گوید:در روز جمعه ای بر دوش پدرم بودم و علی (علیه السّلام)برای مردم ادای خطبه می کرد و خود را به آستینش باد می زد. گفتم: ای پدر! امیرالمؤمنین گرمش شده است؟ گفت: نه سردش شده است و نه گرمش شده. جامه اش را شسته است و هنوز تر است و جامۀ دیگر هم ندارد، بادش می دهد تا خشک شود. الغارات , جلد ۱ , صفحه ۹۸
در صحنه ی پیکار هنرمندترین است او جای خودش...قنبر او عرش نشین است بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است آکنده شد از عشق علی بند به بندم ممنون خداوند از این بخت بلندم ای دل! همه ی عمر پریشان علی باش در هر نفست پاره گریبان علی باش در شادی و غم دست به دامان علی باش یعنی که فقط خیره به ایوان علی باش حالا که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است پس نوکری اش از سرمان نیز زیاد است کم آمده در مدح علی دفتر و جوهر هر قدر بگوییم، علی هست فراتر.. نقل است که دیده شب معراج پیمبر جمع اند ملائک همه پا منبر حیدر شانش به خداوند تصور شدنی نیست جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست شاعر: @hosenih
با قطره قطره خون هوادار تو هستم تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم این زندگانی را بدهکار تو هستم در کربلا باشم ، علمدار تو هستم من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز از فتنه کوفه هراسم نیست هرگز @hosenih از پا نیفتم ، گرچه غرق دردم آقا جان سپاهی را به لب آوردم آقا هر کار از دستم برآمد کردم آقا بر هم نریزم کوفه را نامردم آقا سینه سپر ، مرد نبرد هر بلایم من از برادر زاده های مرتضایم کوفه بجای عهد و پیمان جنگ دارد کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد قد تمام کاروانت سنگ دارد خونم به جوش آمد ولی دستم به بند است دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره آقا زبانم لال ... دختر! گوشواره! ظهر دهم ، چادر! لباس پاره پاره! از من که گفتن بود ، تیغ تیز دارند شرمنده ام خیلی نگاه هیز دارند @hosenih از خیر اهل کوفه بگذر، جان زهرا یا رحم کن بر حال خواهر، جان زهرا آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا انگشترت را در بیاور جان زهرا ای وای بر انگشتر و ای وای انگشت خنجر نبرد از جلو ، ای وای از پشت شاعر: @hosenih
فقط ۱۰ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَى لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ وَ بَنَى لَهُ قَصْراً فِي الْجَنَّةِ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ وَ نَضَّرَ وَجْهَهُ (روز غدیر) روز تبسم نمودن در چهره مؤمنين است و كسى كه در روز غدير به روى برادر خود تبسم نمايد، خداوند در روز قيامت با ديده رحمت به او نگريسته، هزار حاجت او را برآورده نموده و كاخى از مرواريدهاى بزرگ و درخشان و سفيد براى او در بهشت ساخته و چهره او را زيبا مى نمايد. 📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵ 🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹 غرق گناه هم که شدی رو به شاه کن دل را به نام و یاد علی رو به راه کن حالا که او قسیم بهشت و جهنم است "شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کوفه نمانده است دیگر مردی ای کاش زن و بچه نمی‌آوردی من با سرم آمدم دم دروازه تا بلکه مرا ببینی و برگردی شاعر: @dobeity_robaey
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم آقای من برگرد وقت روزدن نیست اینجا برای کشته های تو کفن نیست بازارشان رونق ندارد سال تا سال چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال @hosenih لشکر بیاور باخودت دختر نیاور جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور آهن فروشان تا سحر بازند اینجا از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟ مشک اضافه کاش برداری بیایی می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت از دار افتادم تمام پیکرم ریخت با تو سر دعوا و حرص مال دارند اینجا برای جنگشان گودال دارند @hosenih در شهر پیچیده خبرهای زیادی پای تجارت رفته سرهای زیادی بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی کندی خنجرهای آن ها را ندیدی انگشتر پیغمبری را در بیاور جای عبا و پیرهن، معجر بیاور شاعر: @hosenih
بر سرم شوریست کز، بر نیزه رفتن باک نیست وز تنِ بی سر، غمِ غلتان شدن بر خاک نیست دیده ی بارانی اَم، بر غربتم نمناک نیست اشکم از ترسِ دو چشمِ اشکبار زینب است وای اگر گویند با کوفه قرار زینب است @hosenih اینکه افتاده به قلب بیقرارم شور و شین ترسم از روزیکه بینم روی نی، راس الحسین بازگَرد از راهِ کوفه، ای امام عالمین کوفه دیگر جای زینب نیست ای نور دو عین سنگهای تیزِ بامش بیقرار زینب است @hosenih سینه ی مغمومم از آهِ خروشان پُر شده رگ رگم در راه تو از خونِ جوشان پر شده کوچه و بازار از نیزه فروشان پر شده شهرِ اَشباهُ الرجال است، از خموشان پر شده پایتخت مرتضی چون شام تار زینب است @hosenih زمره ی نامه نویسان را مرامی فانی است شیوه ی دینداریِ این دین فروشان آنی است غصه ی اینها نه ایمانی و نه قرآنی است چِشم و هم چشمی برای سبقتِ شیطانی است شاهد این غصه قلب داغدار زینب است @hosenih اِرباً اِربا میشود اکبر ز خیلِ نیزه دار قاسمت مقتول و عبدالله میگردد شکار میخورد تیر سه شعبه بر گلوی شیرخوار میشود عباس پرپر با تمام اقتدار داغ هفتاد و دو تن در انتظار زینب است @hosenih مردمِ این شهر، نامردی به آخر میبرند کشته چون بینند، مرکب روی پیکر میبرند هدیه در نزدِ امیرِ ظالمش، سر میبرند از زنان و دختران، خلخال و معجر میبرند روزِ بی مَحرم شدن، روز فرارِ زینب است @hosenih مادرت طاقت ندارد بیندَت در اضطراب یا که روی سینه اَت گرگی نشسته با نقاب حنجرت را زیر خنجر، تشنه ی یک جرعه آب جسمِ بی پیراهنت عریان میان آفتاب تا قیامت مادر تو ناله دار زینب است @hosenih وای از روز بلای کوفه و شام خراب وای از داغ اسارت وای از قلب کباب آن اسارت جای خود، ای وای از بزم شراب تا رقیه گِریَد، آیَد سر در آغوش رباب از همین حالا دلِ من سوگوار زینب است @hosenih ذلت اصلاً سخت، اما بر عزیزی سخت تر اشک نتوان گر که بر داغی بریزی سخت تر در میان درد و غم‌ها درد هیزی سخت تر از اسیری هست عنوان کنیزی سخت تر منتقم، تا انتقامش، اشکبار زینب است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رو دوشم غم تموم عالمه واسه این غم بمیرم بازم کمه حالا من چطور به روت نگا کنم بردن آبرومو پیش فاطمه @hosenih کوچه هاش برو بیایی نداره اینجا تنها شلوغی توبازاره همه خنجراشونو تیز می کنن الا شمری که تیغ کندی داره اینجا فکر همگی سیم و زره بحثشون همه رو قیمتِ سره الهی که نشنوه اینو رباب سرشیرخوار از همه گرونتره اگه حالا توی زنجیر افتادم توی کوچه ها زمین گیر افتادم مثل مادرِ تو بی پناه شدم توی تنگی کوچه گیر افتادم الهی که غم تورو پیر نکنه تورو غصه ها زمین گیر نکنه الهی علی اکبرت حسین توی تنگی کوچه گیر نکنه اینجا غم از در و دیوار می‌باره کوچه‌ی بنی هاشم زیاد داره مادرت یه کوچه دید ای وای اگه زینبت تو کوچه هاش پا بزاره @hosenih الهی که من فدای دخترات دور نکن سقارو از مخدرات حرف گوشواره و خلخال شنیدم فکر سوغاتن تموم دشمنات شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«مسلم» نداشت کوفه، مسلمان زیاد داشت شاعر: @dobeity_robaey
گشت تا قافله ات بین بیابان پیدا  در گذر شد بدنم زخمی و عریان پیدا دور من جمع شدند و به تنم خندیدند مسلمت شد وسط بازی طفلان پیدا @hosenih آب هم بود ولی تشنه بمیرم عشق است شاهدم هست ازین کاسه و دندان پیدا گیسویم خاکی خاکیست خبر داری که.. گیسویت هست دراین موی پریشان پیدا تن من ماند زمین، ماند زمین، ماند زمین بهر دفنم‌ نشده چند مسلمان پیدا بخدا جای زن و بچه تو اصلا نیست کربلا هر طرفش بوده مغیلان پیدا @hosenih به دلم هیچ! به دستان خودت رحمی کن خاتمی مانده به دستان سلیمان پیدا دختران تو کنون چادر معجر دارند نیست این منظره در شام غریبان پیدا! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مگیر فرصت بارانی نگاهم را مگر که پاک کنم نامه‌ی سیاهم را جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست ولی تو می‌خری آیینه‌وار آهم را @hosenih گناهکارم و روزی که بازخواست کنی به گردن کرمت می‌نهم گناهم را برای آتش جرمم شفیع خواهم کرد همین دو قطره مناجات گاه‌گاهم را قسم به عفو تو هرگز خطا نمی‌کردم چنانچه غیر تو می‌دید اشتباهم را @hosenih چنان رئوف و رحیمی که من طمع دارم صواب ثبت کنی کرده‌ی تباهم را بگیر تنگ در آغوش مهربانی خود مگیر از منِ بی کس پناهگاهم را شاعر: @hosenih