eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
خوش اومدی ماه حسین قدم گذاشتی رو چشام چقد دلم تنگ شده بود برای پیرهن سیام تو این یکی دوساله که کربلا قسمتم نشد دلم خوشه که سهمم از سفره ی روضه کم نشد @hosenih اومدی تا دوباره اشک چشم منو جلا بده جواب دلتنگی هامو غریب کربلا بده میخوام بگم امام حسین ع ممنون روضه هاتونم دعوتتون بوده که من مهمون روضه هاتونم امسال کنار نوکرا خالیه جای خیلیا منم قرار نبود باشم اگه نبود لطف شما پیراهنی که این شبا غمو به آسمون میده شک ندارم تو گریه ها نوکری یادمون میده ** ستاره هایی که دیدن همه غمای عالمو میگن برام حکایت درد دلای مسلمو میگف عزیز فاطمه اسیر درد و آه نشی الهی آواره باشم ولی تو بی پناه نشی اگه یتیم شه دخترم فدای اشک خواهرت روی یتیمی رو ولی کاشکی نبینه دخترت عطش سراغ من بیاد آب توی خیمه ات بمونه کاش سرمن بریده شه سرت سلامت بمونه بسته به دروازه میشه سرم ،فداسر سرت ولی الهی هیچ زمون رو نیزه ای نره سرت خودم نفس بریده شم نفس تو سینه ت نبُره بشکنه دندونم ولی به دندونت چوب نخوره ستاره ها حالا بگین حکایت پیراهنو حکایت غریبی و نیزه ی مونده تو تنو ناله ی توی آسمون مثه صدای فاطمه اس پیراهنی رو طاق عرش جلو چشای فاطمه اس @hosenih آخه تموم روضه رو فاطمه دید و گریه کرد تو گود قتلگاه خودش رگو بوسید و گریه کرد جلو خودش حسینشو دید که به غارت میبرن از خیمه های دختراش دارن غنیمت میبرن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیا و حال مرا روبراه کن ارباب به دست خالی من هم نگاه کن ارباب شکسته بال تر از من در این حوالی نیست نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب @hosenih گناه دارم و آواره ام! بیا فکری به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب بگیر دست مرا و همیشه هیئت را برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب مرا به ماه محرم دوباره راه بده تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب @hosenih به جز برای تو مردن برای من ننویس مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب قبول کن که بمیرم برای حنجر تو مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
❌فقط کمتر از 4 شب تا محرم مانده❌ 👌 اگه هنوز فرصت نکردید روضه های دهه اول محرم رو آماده کنید، متون مستند روضه از چندین کتاب مقتل به همراه شعر و داستان و گریز مستند را(از شب اول تا شام غریبان) از آیدی زیر دریافت کنید. 👇👇👇👇👇 @addmin_roze 👆👆👆👆👆
روضه به دلهای غمین صوتی حزین است زبان حالِ زهرا اینچنین است حسینم در مسیر کربلا بود میان راه طوفانی بپا بود بسویش قاصدی آمد شتابان به آهِ دل صدا میزد: حسین جان چو طوفان از دل صحرا گذر کرد صدای ناله ای جلبِ نظر کرد نوای خواهرت از محمل او شنیده میشد از سوز دل او @hosenih دمادم با نوای نینوایی صدا میزد برادر جان کجایی چرا دیگر نمیبینم جمالت چرا محرومم اینک از وصالت عجیب از این خبر دلها بهم ریخت دلِ دلداه ی زهرا بهم ریخت شتابان در کنار محمل آمد فرود از اسب، در آن منزل آمد به امر حضرتش، طوفان شد آرام به بانو گفت با تکریم و ا‌ِکرام چه شد خواهر که اینسان بیقراری؟ چرا اشکِ تو شد اینگونه جاری در آغوش‌ِ برادر جا گرفت و... زبانِ شِکوه اَش، بالا گرفت و... صدا زد: یاحسین ای نور دیده فقط خواهر دمی رویت ندیده از این طوفان دلم در تاب و تب شد همه عالم به پیشِ دیده شب شد ندیدم ساعتی ماهِ تمامم بخود گفتم که شد کشته امامم خدا را شکر در این دشت و صحرا ترا دیدم دوباره، ماهِ زهرا مشو دور از حرم، ای سرورِ من نگردد سایه اَت کم، از سرِ من □ □ □ ولی دست قضا، غم را رقم زد گلِ زهرا به یک صحرا علَم زد غبارِ غم به صحرا در گرفت و... عدو از ماهِ زهرا، سر گرفت و... زمین گلگون شد از خونِ خدایی غبارِ غم شد و روزِ جدایی زمین و آسمان یکجا بهم ریخت دوباره زینب کبرا بهم ریخت دگر خواهر، برادر را نمیدید عزیزِ جانِ مادر را نمیدید سپاهی بِینشان حائل شد ای وای که روی سینه اَش، قاتل شد ای وای به صدرِ او رسیده پای چکمه نباشد سینه ی او جای چکمه @hosenih ز خیمه دختِ زهرا میدوید و... به مقتل، خصم خنجر میکشید و... محاسن بود در دستِ حرامی جدا شد از قفا، رَاسِ امامی صدای مادرش پیچید هر سو حسینِ من سرت کو، پیکرت کو "اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُرّ نایابت ندادند" "اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسمِ صد چاکت نکردند" © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با اینکه گفتم از عشق ، از عشق بی نصیبم از آشنام گفتم ، اما خودم غریبم @hosenih عشق حسین من را تنها نمیگذارد در بین نخلها هم سرمست عطر سیبم آمد من الحسینت ، سوی حبیب اما خط الی‌الحسینم ، راهی نشد حبیبم یک موسفید آمد ، از تو حنا بگیرد دیدم محاسنم را ،کز خون خود خضیبم در نامه ام نوشتم ، برگرد ای مسیحا من که شدم سفیرت ، در کوفه بر صلیبم تو مصطفای طفّی ، من هم اویس کوفه دندان من فدای ، دندانت ای حبیبم اسب فقیر کوفه ، نعل جدید کوبید حیرت زده میان ، این قوم نانجیبم @hosenih پیراهن تو یوسف ، درمان چشم من بود صد تکه میشود حیف ، پیراهن طبیبم شاعر‌: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کو انتظار صادقه وقتی فریب هست بی حب چه فایده که بگویی حبیب هست این‌گونه سست راه به جایی نمی بریم از بس در این مسیر فراز و نشیب هست @hosenih پایان هجر بسته به طاقی طاقت است کو وصل تا میان دل ما شکیب هست ؟ پوشانده ایم پنجره را ،این گناه ماست ورنه از آفتاب به دنیا نصیب هست عالم به ندبه رفته و ما خواب مانده ایم ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست طوفان رسیده است به کشتی سوار شو مضطر کجاست آیه‌ی امن یجیب هست عذری برای گریه نکردن نمانده است وقتی به شرح ناحیه مردی غریب هست آخر مگر که گریه به فریادمان رسد باران شو اشک روضه‌ی خدالتریب هست @hosenih خون گریه کن که بر سر سر نیزه‌ها هنوز خون سر بریده‌ی شیب الخضیب هست خاکم به سر که سرخی ردّ هزار نعل بر خاک از جسارت ده نانجیب هست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هنوز شصت و یک هجری است و عاشوراست هنوز مصحف ما صفحه صفحه مقتل‌هاست هنوز ماتم سرهای مانده بر نیزه‌ست به پای خستهٔ در راه مانده تاول‌هاست هنوز بعد تو خون خدا سراسیمه به سر زنان همه راهی کربلا هستیم هنوز واله و حیران و چشم در راه و غریب و خسته و جامانده، مبتلا هستیم @hosenih چه کربلاست کز آن بوی سیب می‌آید چه کربلاست که بوی عبیر می‌آید صدای ناله مردی غریب می‌آید صدای کودک ناخورده شیر می‌آید امید، تازگی اشک بی قراری‌هاست دعای دائم مستضعفین که بر لب‌هاست جهان کفر از این درد و اشک می‌ترسد از این تجمع ما گرد هم که این شب‌هاست تو ای بهار دل عاشقان نمی‌آیی قسم به عشق که این انتظار کاذب نیست تمام پیر و جوان با «سلام فرمانده» صدا زدند؛ جواب سلام واجب نیست؟ سلام بر تو امام! ای یگانه باب الله! سلام جلوهٔ یس و ذاریات حق سلام بر تو که «مُحیی مَعالَمِ الدّینِه» سلام بر تو که طوری و عادیات حق امید آخر مستضعفان بیا مهدی خدا کند که شود در ظهور تو تعجیل شروع صبح دل انگیز طلعت اسلام و روز آخر «اهلِ العِناد و التضلیل» @hosenih هزار مر تبه از هر چه بی تو بودن عفو بیا بیا که پشیمان شدیم از این عصیان مباد اینکه فراموش یاد تو باشد اعوذ بالله از این غفلت و از این نسیان «و هل الیک سبیلٌ» چقدر در ندبه «متیٰ نَراک» بخوانیم باز دور از تو «اَلَیسَ موعِدُک بِالقریب» یا مولای چقدر تشنه بمانیم باز دور از تو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوشته سردر کرسی و سردر لاهوت دعا برای فرج کن سحرزمان قنوت بدون لذت همسایگیِ حضرت دوست چه فرق میکند اصلاً بهشت با برهوت @hosenih سپید گشت دو چشمش ز گریه چون یعقوب جوان منتظری که ز هجر شد فرتوت برای شستن روحت به دوست عرضه بدار تبرکاً برسان قطره ای ز آب وضوت ** میان روضه ی عباس، چشم مان به در است که گفته است می‌آید بدون شرط و شروط همیشه یاد ابالفضل کن در این دنیا چه در زمان صعود و چه در زمان سقوط چه قدر نیزه به تشییع پیکرش آمد به عزت و شرفِ ؟ نه ! به خنده و کف و سوت امان گریه برید از غم امان نامه نداشت شمر حیا پیش صاحب جبروت @hosenih به ساحتی که ندارد در او تحیر راه چه شد که شد ز تماشای جسم او مبهوت برای خاطره اش، زنده کرد چوبه ی تیر دوباره یاد تنی را که دوخت برتابوت شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریه می کرد حضرت آدم سال ها سر به زیر و شرمنده با دلی تنگ و سینه ای غمبار بی امیدی برای آینده دور بود از بهشت و حس میکرد روزگار سیاه دنیارو توی گریه میدید دو تا چشم غصه دار حضرت حوا رو‌ تا یه روزی خدا نگاهی کرد رحمتش رو نصیب آدم کرد جبرییل اومد به اذن خدا معبر توبه رو فراهم کرد @hosenih حوا تو خواب دید دستی رو که مسیر بهشتو میده نشون پنج تا اسمو یاد گرفت آدم که خدارو قسم بده بهشون (یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین ) اسم هارو یکی یکی گفت و گره چند ساله رو وا کرد بعد چن سال رو زمین بودن بوی ناب بهشتو پیدا کرد بعد رو کرد سمت جبراییل گفت راز این عاشقونه چیه اسم آخر چقدر غمگین بود این حسینو به من بگو‌ که کیه مثل چشمای آدم و حوا آسمون میزبان بارون شد روضه ای پا گرفت با دست جبرییلی که مرثیه خون شد روزگاری یه کاروان غریب میرسه به زمین کرب و بلا اضطرابی میاد و میندازه مادرا رو میون هول و ولا چکمه ی‌ ظلم می‌رسه از راه گلای لاله رو لگد میکنه دشمن بی حیا جلو راه کاروان حسینو سد می‌کنه رو زمین غیر خون نمی ریزه آسمون جز عطش نمی باره تیغ بی رحم دهر سربازی تو رکاب حسین نمی‌ذاره @hosenih کمرش میشکنه تو سیل غمو داغ فرزندهاش عصاش میشه هر چقد تیر و نیزه و سنگه تشنه ی خون تو رگاش میشه وحشیونه گلوشو میبُرّن خواهرش رو‌ی تل می‌ره از حال سنگ و چوب عصا و سر نیزه جمع میشن همه توی گودال پیرهن و خاتم حسین می مونه توی دست یه عده لا مذهب تیرهایی که مونده توی تنش می‌شکنه زیر پاهای مرکب شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بلای جون هرچی دختره دشت چقد خاکش مغیلان پروره دشت شریعه تا فرات از داغ عباس هنوزم هر دو تا چشمش تره دشت رسیدن کاروانِ اشک و ماتم پر از غم شد دل ماه محرم حسین جان! چشم از انگشتر تو الهی ساربون برداره کم کم از این غم شیعه جا داره بمیره تموم عمرش و ماتم بگیره بگو بابای این آقا که کشتن هنوز انگشترش دست فقیره غمات پایان ندارن...آه زینب دو چشمت خون میبارن...آه زینب ابالفضل و که زانوش شد رکابت به زانو در میارن...آه زینب غروب کربلا زینب اسیره جهان باید از این ماتم بمیره ابالفضل و علی اکبر که رفتن رکاب محملش رو کی میگیره شاعر: @dobeity_robaey
حسین آمد و حق را به کربلا آورد برای ناله‌ی نی، غم به نینوا آورد همین که قطره اشکش به خاک ها افتاد به خاک غم زده‌ی کربلا شفا آورد برای آن که نشیند به تخت، خواهرِ شاه به روی شانه علمدار عرش را آورد نسیم بر سر گیسوی شیر خواره که خورد به کار بسته‌ی عالم گره گشا آورد @hosenih زمان بعثت شبه پیمبرش بود و حسین اکبر خود را به این حرا آورد مُرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی، او به جا آورد نبود شأن و مقام تو ذبح اسماعیل حسین آمد و حجت به انبیا آورد تمام دخترکان را یکی یکی با ناز امیر علقمه از عرش کبریا آورد رقیه تا قدمش روی خاک ننشیند عمو به چشم خوداو را چو طوطیا آورد ** حبیبه ای که ملک سرمه از رهش می برد نپرس خار مغیلان سرش چه ها آرود زکوچه ای که در آن بی هوا زدن شد باب عدو همان روشش را به کربلا آورد یکی به پهلوی اکبر یکی به دیده‌ی ماه چنین بلا به سر هر دو بی هوا آورد @hosenih حسین داشت ز طفل و تلظی اش می گفت که حرمله سخنش را به انتها آورد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد چنین سه شعبه فلک را به خاک ها آورد ز بس که پیکر او پاره پاره شد بر خاک نسیم عطر تنش را جدا جدا آورد تنی نماند دگر تا کفن نگه دارد نداشت چاره که سجاد بوریا آورد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای حضرت غریب من ای آشنای من ای کعبه معظمه ی کربلای من زانو بگیر تا به زمین نازلم کنی رحلی گذار تا برسد آیه های من @hosenih هرجا تویی بهشت معلای زینب است صحرا و خانه فرق ندارد برای من! خون تو با اسارت من‌ جلوه میکند پس انتهای توست همان ابتدای من تا شیرهای آل علی دور زینب اند کرببلاست مرکز دولت سرای من حالا نبین برای تو فریاد میکنم! همسایه لحظه ای نشنیده صدای من! گفتی قرار گریه کنان است این زمین خرج تمام گریه کنانت به پای من! عباس! خیمه را بغل خیمه ام بزن هرجا که میروم تو بیا از قفای من زینب علی ست هیچ نمی‌ترسد از بلا گیرم به کوچه ها برسد ماجرای من امروز که به شانه تو تکیه میکنم روز دهم چه میشود اینجا خدای من.. وقتی که نیزه ها به تنت سجده میکنند تا عرش میرود شرر وای وای من بگذار تا که ذبح شوم‌ من به جای تو با بچه ها برو به مدینه به جای من @hosenih عالم اسیر سفره ی خیرات زینب است نان بیات کوفه نباشد غذای من لعنت به نیزه های میان گلوی تو لعنت به خنده ها وسط گریه های من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e