#هجویه #رژیم_غاصب_صهیونیستی
#برای_مسلمانان_فلسطین؛ #مرگ_بر_اسرائیل؛ #مقاومت_اسلامی؛ #شعر_پایداری
غروب در صدد نالهایست آهسته
قلم شکسته، نفس بسته، سینهها خسته
هوا گرفته فضای نفس کشیدن نیست
قلم شکسته و این شعر همدم من نیست
قلم شکسته، نفس خسته، این نفس زخمیست
و قلب کوچک من -گرچه در قفس- زخمیست
نفس بریده، قلم درد میکشد امشب
تمام دور و برم درد میکشد امشب
قلم نشسته که از بغض مرد بنویسد
از ازدحام نفسگیر درد بنویسد
ستارگان همگی یک به یک شهید شدند
و با گذشت زمان ماضی بعید شدند
قلم نشسته که از خواب ما گلایه کند
نشسته است که از ما، به ما گلایه کند
از این حکایت خونبار با که بنویسم؟!
بدون دغدغه بگذار تا که بنویسم
نوشتنی که چو خون از گلوی من جاریست
اگر چه قصهی این "فیلمنامه" تکراریست:
سکانس یک: لندن، ساعت مذاکره ـ شب
سکانس دو: آتش، دشت در محاصره ـ شب
سکانس سه: سرطان در اراضی موعود
سکانس چار: نبرد مسیح با تلمود
سکانس پنج: کفن پوش، از کلان تا خُرد
سکانس شش: ورق نقشهی جهان تا خورد
سکانس هفت: تلاویو خیره در طوفان
سکانس هشت: تقلای آخر شیطان
سکانس نُه: استیصال حاکمان عرب
سکانس ده: اجلاس سران صلح طلب
همین سکانس: هلوکاست، خوانشی دیگر
گریم چهرهی اخبار پشت میز خبر
نمای بسته: کراوات... رأی... حق وِتو
نمای باز: مدرنیته در طویلهی نو
سلامِ ژست تمدّن به جاهلیتِ قبل
تَوحّشی که منظم شدهست در اصطبل
جهان نشسته به سوگ زنان بی فرزند
سکانس پایانی: هیس! مسلمین خوابند
جهانِ غمزده در جویِ خون گرفتار است
تمام دهکده در بویِ خون گرفتار است
ستارگان همگی یک به یک شهید شدند
و با گذشت زمان ماضی بعید شدند
آهای نظم نوین! باز چیست در سَرِ تو؟
و ای حقوق بشر، خاک... خاک بر سر تو
شما که زهر بیان را به جام خود دارید
مگر نه اینکه جهان را به کام خود دارید
مگر نه اینکه زمان، شاخ و برگتان شده است
خدایتان بکشد... هان! چه مرگتان شده است
کدام پاسخ را یا کدام مسئله را؟!
نشستهاید فقط این توحّش یله را؟
ستارگان همگی یک به یک شهید شدند
و با گذشت زمان ماضی بعید شدند
و با گذشت زمان ماضی بعید؟... نخیر
جهان به خواب رود، خواب بر شهید... نخیر
برای تشنه شدن ما مگر چه کم داریم؟
حسین نیست اگر، ما ولی "علَم" داریم
هنوز از دلمان ماتمش نیفتادهست
حسین نیست، ولی پرچمش نیفتادهست
در این طریق به جز پرچمش پناهی نیست
و "پیر" گفته که تا فتح قله راهی نیست
به دست پیر، هزاران چراغ، روشن شد
زمان دوباره ورق خورد و باغ، روشن شد
نگاه کن! همهی آیهها پرنده شدند
حروف سرخ جهان یکصدا پرنده شدند
جهان به پا شده تا خون ما قلم بزند
سکانس آخر این فیلم را به هم بزند
سمندِ صبح چو بر شام تار تاخته است
قمار مضحکتان روی اسب باخته است
طنین پرچم توحید را نشان بدهید
و غیرتی که ندارید را تکان بدهید
به هرکه مضطرب از هیبت شیاطین است
بگو که سنّت پروردگار ما این است
بگو دوباره بخوان قصههای قرآن را
و آیه آیه ببین روزگار طغیان را
بگو که یک پشه نمرود را به خاک افکند
و آب بود که فرعون را هلاک افکند
سپاه ابرهه با سنگریزه ویران شد
و عاد را وزش باد، خط پایان شد
بگو تنازع وحش است جنگ باطلتان
و ما روایت فتحیم در مقابلتان
تمام لشکر شیطان شدهست یاورتان
ولی گسیخته از هم، زمام لشکرتان
از این به بعد به دنبال شر نمیگردند
فراریانِ تلاویو، بر نمیگردند
شکستِ شوکتِ طاغوت، وعدهی ازلی است
کلید فتح، توکّل به یک نگاه علی است
به نام فاتح خیبر، زمانتان ندهیم
به نام نامی حیدر، امانتان ندهیم
قسم به جان پیمبر حریفتان ماییم
شما گذشته و ما فاتحان فرداییم
طلوع صبح علیهالسلام نزدیک است
و پیر گفته که شُرب مدام نزدیک است
«حوالتش به لب یار دلنواز کنید»
«معاشران گره از زلف یار باز کنید»
✍️حجتالاسلام #سیدسلمان_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_مسلمانان_فلسطین
نشستهایم و کمر بسته دیوِ دیوانه
به قتل عام هزاران هزار پروانه
خبر رسیده که در باد مادری تنها
به موی دخترکی مُرده میزند شانه
خبر رسیده که از خون و اشک کودکها
پر از ستاره شده شانههای مردانه
نمانده ردی از آن خاطرات پُر لبخند
نمانده حرفی از آن کودکان پُرچانه
شکسته گیرهٔ مویی کنار بُغض اتاق
عروسکی شده مفقود، کنج ویرانه
چقدر خون به جگر باشد و سکوت کنیم؟!
چقدر صبر؟! ببین پُر شدهست پیمانه
چقدر دم به دم از غصه آهِ تازه کنیم؟!
مباد تا ابد اندوه سهم این خانه
برای نسلکشیِ بنفشههایِ کبود
برای ذبح هزاران هزار ریحانه
برای بال پُر از خون بچهگنجشکی
که بیپناهترین است گوشهٔ لانه
بایستیم و بجنگیم و دل قوی داریم
که صبحِ فتح نبودهست و نیست افسانه
✍ #فاطمه_عارف_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_مسلمانان_فلسطین
#شعر_پایداری
از این خبر دنیا سراسر غرق حیرانیست
باور نمیکردم در این حد دشمنت جانیست
دیدم گلوی زخمیات را... آتش است و خون
دیدم غبار صورتت را... آب حتّی نیست
جنگ نفسگیریست، شاید آخرین جنگ است
حالوهوای قلبها بدجور طوفانیست
ناخواسته وجدان انسان را نشان رفتهست
آن موشکی که در سقوطش فکر ویرانیست
"أشهد" نخوان در گوش زخمیها برادرجان!
نه! وقت مُردن نیست، هنگام رجزخوانیست
ما با شهادت زندهایم و زنده میمانیم
صهیون ولی در قبر تنگِ حرص، زندانیست
باید هم از ترسش بمیرد قبل نابودی
وقتی حریفش دست مجروح سلیمانیست
طاقت بیاور شمعدانی! تشنگیها را
فردا تمام کوچههای #غزه بارانیست
✍ #زهرا_سپهکار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_مسلمانان_فلسطین
«پِلی استیشنش تمام شده
میرود سمت پاکت آجیل»
...قصهی کودکی فلسطینیست
اگر آنجا نبود اسراییل
بازی هفت سنگ او جنگ است
کم نبینید سنگهایش را
فیل را در میآورد از پا
یادتان رفته قصهی سجیل؟
پدرش تشنه تشنه جان داده
او که ده بار امتحان داده
باز سرمشق آب بابا را
به معلم نمیدهد تحویل
آی فرعونیان به حکم خدا
کودک قصه زنده میماند
باز تاریخ تازه خواهد شد
باز موسی و رد شدن از نیل...
میشکوفد دوباره زیتونها
به بهار و به انتظار قسم
میرسد فصل دیگری از راه
میشود داستان ما تکمیل
✍ #عاطفه_جوشقانیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_مسلمانان_فلسطین
#شعر_پایداری
ای وای چه میبینم؟ ای وای مسلمانها!
جاری شده جوی خون، در سطح خیابانها
برخیز و قیامت را، در #غزه تماشا کن
افتاده زمین کودک، فکر غم بابا کن
کو باغچه و کوچه؟ من خانه نمیبینم
افتاده زمین شمع و، پروانه نمیبینم
پرپر شده هر غنچه، در دامن گلدانش
آخر چه کند مادر، با داغ عزیزانش؟
برخاسته اسرائیل، با لشگری از موشک
از طفل زبان بسته، ترسیده بدون شک
برخاسته با غیرت، طوفان حماس اما
افتاده چنین صهیون، هر دم به هراس اما
هر سنگ شهابی شد، آنقدر که موشک شد
تصویر سلیمانی، در خاطر ما حک شد
امروز دگر موشک، در دست فلسطین است
بر صورت اسرائیل، این سیلی سنگین است
آید ز هوا موشک، بارد به زمین سجیل
فریاد زند غزه، الموت لِاسرائیل
خواندیم اذا جاءَ، چشمی به فلق داریم
دیگر دو قدم نصرت، تا وعدهی حق داریم
✍ #سیدمحمدحسین_ابوترابی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_مسلمانان_فلسطین
أغِثْنا یا اَمیرالمؤمنين...
جهان نگاه کودکیست بیقرار، یا علی!
که غرق شد میان موج انفجار، یا علی!
جهان یتیمخانهایست تشنۀ نوازشی
پدر ندیده است چون تو روزگار، یا علی!
جهان صدای مادریست شیرزن که مانده است
به رغم داغ، مثل کوه استوار، یا علی!
تو التیام شو برای آن پدر که میرسد
کنار نعش دخترش امیدوار، یا علی!
نه لایلای مادران، که گوش شیرخوارهها
به خون نشسته از صدای مرگبار، یا علی!
جهان چه بیوجود شد، به خواب رفت و دود شد
جهانِ بیتو را نمانده اعتبار، یا علی!
جهانِ بی تو آه نه، تو هستی و کشاندهای،
حماسۀ حماس را به کارزار، یا علی!
به بازوان مرحبافکنت مدد رساندهای
به جان این دلاوران داغدار، یا علی!
به وارثان خیبر از خروش حیدری بگو
حوالهشان بده به تیغ ذوالفقار، یا علی!
✍ #میلاد_عرفان_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بصیرت؛ #شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل؛ #مقاومت_اسلامی
دیدیم در آیینهی سرخ محرمها
پُر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
ما کمتریم و بارها خواندیم در قرآن
«بسیارها» خورده شکست سختی از «کمها»
راه نجات این است که یار علی باشی
حالا که دنیا پر شده از ابنملجمها
باید لباس شیر پوشید و به میدان زد
رفتند وقتی گرگها در جِلد آدمها
در سینهی ما هیچ ترسی از شهادت نیست
وقتی که روی دار شد معراج میثمها
باخون قاسمها و فخریزادهها عمریست
نقش است ذکر "یاعلی" بالای سَردَمها
یکروز اسرائیل را نابود خواهد کرد
فرماندهای از جنس طهرانیمقدمها
روز قیام شیعیان بسیار نزدیک است
بالاتر از بالاتر از بالاست پرچمها...
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_مسلمانان_فلسطین
#شعر_پایداری #غزه
اذان بگو، سَنُصَلّی؛ رجز بخوان، سَنُقاوِم
به عشق صبح ظهوری همیشگی و مداوم
نوشتهاند رسائل، هزار عالم و فاضل
مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_
که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است
نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم
غمین مباش #فلسطین! که رازِ آیهی والتّین،
برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم
ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا
فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو به کافر و ظالم*
حماسه است و حماسش، خروش دشنه و داسش
یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم
غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم!
قسم به قدس میآییم، به نام نامیِ قاسم!
✍ #محسن_ناصحی
*اشاره به آیه ۶٧ سوره یس
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
خدا نانِ تو را هرگز نگیرد از گدا زهرا
پناهِ بی پناهیِ منِ بی دست و پا زهرا
چراغ عرش، فانوس حیاط خانهات بوده
تو آن نوری که جریان داشتی از ابتدا زهرا
کمالِ ظرف تو، بیش از حدِ اُمِّ اَبیهاییست
به این ترتیب باید گفت: اُمُّ الاَنبیا؛ زهرا
عبا را اعتباری نیست بی حظِّ حضور تو
به زیر سایهی تو جمع شد اهل کسا زهرا
نخِ چادر نماز وصلهدارت آبروی ماست
گرفته بیرق ما رنگ از این تارها..، زهرا
اگر درد است درد عشق تو..، دردت به جان من
ز عُشاقت نمیآید به جز قالو بَلیٰ، زهرا
جواز اتصال ما به تو دستِ حسنجان است
همین فرزندِ ارشد شیعه را بُرده است تا زهرا
علی نام تو را ورد لب فرزندهایت کرد
صد و ده مرتبه با مرتضی گفتیم: یا زهرا
خطای طفل سهلانگار را مادر نمیبیند
همیشه چشمپوشی میکنی از خبط ما زهرا
غلاف قنفذ نامرد هم، عهد تو را نشکست
چه محکم دستِ بیعت دادهای با مرتضی، زهرا
* *
چنان مسمار با شدت به پهلویت اصابت کرد
که چندین استخوان در سینهات شد جابهجا زهرا
چه دید آنجا زمان بردنش حیدر..، که زد فریاد:
بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا...
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شعر_پایداری
#طوفان_الاقصی
#مرگ_بر_اسرائیل
برخیز که هم جاده و هم اسب مهیاست
برخیز و ببین کرب و بلا منتظر ماست
دیدیم که این معرکه جولانگه باد است
طوفانِ نسیم افکن ما نیز به پا خاست
این مشتِ حماس است که در حال حماسهست
این قوم ز بیعاری و تردید مبراست
تا صبحِ ظفر یکسره در جوش و خروشیم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
این ذبح عظیم، آیت آن فتح عظیم است
ما مرد نبردیم و هدف مسجد الاقصیست
تا قله رسیدن دو قدم بیش نماندهست
این بیرق عشق است که هر آینه بالاست
جانها به فدای سرت ای قدس مقدس
صد روشنی صبح پی این شب یلداست
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#مرگ_بر_اسرائیل
آن آیه که در کشاکش تأویل است
در سورهی فیل، آیهی سجیل است
آن صبح قریبی که خدا فرموده
نابودی روزگار اسرائیل است
✍ #ایوب_پرنداور
↳ @dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات
هر لحظه با تمام توان در کمین ماست،
ماری به نام نَفْس که در آستین ماست
بیهوده نیست این عرقِ شرمِ بیامان
بارِ گناهِ عمر، به دوش جبین ماست
باید چگونه رد شد از این عرصهی مجاز؟
حالا که شکّوشبهه عصای یقین ماست
آنرا به نرخ سوزش دل حفظ کردهایم
اینآتشی که در کفِ دست است، دین ماست
دنیا همیشه جمع نقیضین بوده است
زندانِ مؤمنی که بهشتِ برین ماست
وقتی که نامهی عمل ما سیاهه شد
دیگر چه جای دستِ یسار و یمین ماست
اسرار با گذشتِ زمان فاش میشوند
نامحرم است هرکه به جز تو امین ماست
در دورهی فراقِ تو یا صاحب الزّمان!
حبلالمتینِ یاد تو، حِصنِ حَصین ماست
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e