eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
331 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در بهار زندگی، رنگ خزان را دیده‌ای هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده‌ای سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی تشنه‌لب سوزان‌ترین روز جهان را دیده‌ای روز عاشورا میان خنده‌های کوفیان ناله پیری به بالین جوان را دیده‌ای در تمام عمر اگر می‌سوختی مثل رباب روی دوش حرمله تیر و کمان را دیده‌ای در میان خیمه‌ها وقت غروب آفتاب لحظه لحظه اضطراب عمه‌جان را دیده‌ای خاک عالم بر سرم در زیر سم اسب‌ها جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیده‌ای از درون خیمه‌هایی که در آتش سوختند گوشواره بردن غارتگران را دیده‌ای وقتی از زخم زبان کوفیان راحت شدی تازه بعدش شامیان بد دهان را دیده‌ای در کنار عمه‌جان، در مجلس نامحرمان بر لب قاری، هجوم خیزران را دیده‌ای داغ‌هایی که شمردم شمه‌ای از داغ توست هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده‌ای ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیشواز من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمۀ حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✍ مرحوم @dobeity_robaey
جان بر لب ما آمد و جان از بر ما رفت برخیز! ببین کعبۀ جان، سوی منا رفت «دور از رخ او، دم‌به‌دم از دیدۀ زمزم سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت» با روح الامین از غم آن ماه بگویید نور جبل‌النور، بگو روح حرا رفت با حِجر بگویید ز سوز غم هجران از درد بمیریم که از دست دوا رفت «احرام چه بندیم چو آن قبله نه این‌جاست در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت» در جامۀ احرام مگر تیغ نبستند؟ گفتند ز چه «آبروی مکه، کجا رفت؟» می‌رفت که ره گم نشود -رهروِ عاشق!- می‌پرسی اگر کعبۀ عشاق چرا رفت از «کرب» و «بلا» در ره جانان چه هراسی‌ست؟ او کعبۀ جان بود و سوی «کرب‌وبلا» رفت هر کس که نشد همسفرش در سفر عشق یک‌عمر خطا رفت، خطا رفت، خطا رفت «گفتی که وصالش به دعا باز توان یافت برخیز که عمرت همه در کار دعا رفت» برخیز که امسال ز حج باز نمانی برخیز ببین کعبۀ جان سوی منا رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين روى دل با كاروان كربلا دارد حسين از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شُست دست مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين مى‌برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم بيش از اينها حرمت كوى منا دارد حسين... او وفاى عهد را با سر كند سودا ولى خون به دل از كوفيان بی‌وفا دارد حسين... آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌كند عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين... دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين اشک خونين، گو بيا بنشين به چشم «شهريار» كاندرين گوشه عزايى بى‌ريا دارد حسين ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوشا آن‌کس که امشب در کنار کعبه جا دارد به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه، ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد... ذبیح اکبر این کاروان باشد علی‌اصغر که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد... حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج چهل منزل به روی نیزه‌ها سعی صفا دارد چو حاجی می‌شود محرم بپوشد حلّه‌ای بر تن عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ؛ ؛ ؛ کعبه، ای بیت خداوند جلیل ای به سنگت، اثر پای خلیل کعبه، ای خانه‌ی امّید همه کعبه، ای مرکز توحید همه کعبه، ای محفل انوار خدا کعبه، ای زادگه شیر خدا کعبه، ای شاهد غم‌های حسین کعبه، ای جای قدم‌های حسین کعبه، ای قبله‌گه اهل نیاز کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز من و لطفِ احدِ سرمد تو احترام حجرالاسود تو همه با دیدن تو بی تابند همه از زمزم تو سیرابند ای خدا داده تو را قدر و جلال ای به بام تو اذان گفته بلال تو همه هستِ خلیل اللّهی هنرِ دست خلیل اللّهی بیت رحمان و رحیمی، کعبه صاحب حجر و حطیمی، کعبه پرده‌ات بافته از رشته‌ی دل خود تویی عضو جدا گشته‌ی دل کعبه! من بر تو پناه آوردم کاهم و کوه گناه آوردم گر چه بیچاره‌ام و روسیهم نگهم کن، نگهم کن، نگهم گر چه یک عمر خلاف آوردم در مَطاف تو طواف آوردم :: کاش تا دور تو می‌گردیدم مهدی فاطمه را می‌دیدم در طواف تو شدم پابستش تا که یک بوسه زنم بر دستش نام او آمده نُقل دهنم منم و ناله‌ی یابن الحسنم :: کعبه کی از تو جدا گشت حسین محو در ذات خدا گشت حسین کاش جانم رسد از غصّه به لب کعبه کی از تو جدا شد زینب دور تو باغ گل یاسی بود اکبر و قاسم و عبّاسی بود کعبه مهمان تو یک مادر بود کودکی داشت، علی اصغر بود کعبه از سوز درون داد بزن گریه کن ناله و فریاد بزن میهمان تو بیابانی شد حاجی فاطمه قربانی شد در منای اَحَدِ دادگرش سر جدا شد عوض موی سرش شاخه‌ی یاس جدا شد، کعبه دست عبّاس جدا شد، کعبه کعبه‌ی او پسر فاطمه بود حج عبّاس تو در علقمه بود زخم بر برگ گل یاس زدند تیر بر دیده‌ی عبّاسِ زدند چهره از اشک بشویم کعبه از حسین تو بگویم کعبه یوسف فاطمه را سنگ زدند گرگ‌ها بر تن او چنگ زدند چون بریدند سر از پیکر او کرد با گریه نگه مادر او کعبه، مرهون حسین است حسین زنده از خون حسین است حسین "میثم" از بیت خدا داد سلام به حسین و حرمش باد سلام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما می‌رویم از کعبه سوی کربلای پُر بلا اینچنین حُکم از خدای دادگر داریم ما... از برِ قبر پیمبر گرچه هجرت کرده‌ایم گوش جان بر گفتۀ خیرالبشر داریم ما چون خدا خواهد ببیند جسم ما را غرق خون نِی ز مرگ اندیشه، نِی خوف از خطر داریم ما دینِ حق گر جُز به قتل ما نگردد جاودان از سنان و تیغ و پیکان کِی حَذَر داریم ما تا کنیم اتمام، حجّ ناتمام خویش را از ازل شورِ شهادت را به سر داریم ما... ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که هرگز قرار نیست اینجا کنار حادثه غم‌پروری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_ قرار است با سرم تا روزگار می‌گذرد سروری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_  به من وحی می‌شود مبعوث این رسالت بی انتها منم اعجاز من سری‌ست که قرآن می‌آورد باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم   فرعون‌تر از همیشه جهان پُر شد از یزید معروف‌های جامعه از جنس منکرند موسی‌تر از همیشه برانگیخته مرا باید به نیلِ خون همه را رهبری کنم   وقت اَدای دِین خدایم رسیده است هفتاد و دو امانت او مانده پیش من مرگی چُنان میانه‌ی گودالم آرزوست باید که دست و پا بزنم دلبری کنم اصلاح کار امّت از این حرف‌ها گذشت اینک اُحد مقابل من قد کشیده است حالا که ذوالفقار پدر مانده دست من باید دوباره در اُحدش حیدری کنم حجْ ناتمام مانده طوافی که ناقص است دارد مسیر قبله عوض می‌شود ولی کافی‌ست با مکعّب شش‌گوش کربلا در کعبه‌ی فنا شده احیاگری کنم   بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد خورشید را سقیفه‌ای از آسمان گرفت بر نیزه‌ی خطابه رها می‌کنم سری تا از غدیر گم شده یادآوری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که من خواب دیده‌ام اینبارهم خلیل به قربانی آمده است ذبجی عظیم منتظرم مانده، لازم است از امر وحی‌آمده فرمانبری کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حاجیان را گفت: آن جا کعبه عریان می‌شود در طواف کعبه آن جا جسمتان جان می‌شود حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان کعبه بی من از شما مردم گریزان می‌شود استطاعت هر که دارد می‌شود ملحق به من هر که نامرد است پشت کعبه پنهان می‌شود حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی کعبه بی من از شما مردم! گریزان می‌شود گفت: در ذی الحجۀ امسال شوری دیگر است گفت: در ماه محرّم عید قربان می‌شود آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد گفت با یاران که: فردا ظهر، طوفان می‌شود گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخوانده‌ای گرم از نهج البلاغه باز عنوان می‌شود خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بی ذوالفقار گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران می‌شود آمد و افتاد چشم حُر به چشم روشنش مشکل حر با نگاهی گرم، آسان می‌شود خیمه را خاموش کرد و گفت با یاران خویش: ظهر فردا هرکه با من هست، قربان می‌شود «هرکه خواهد گو بمان و هرکه خواهد گو برو» می‌رود هر کس از این خیمه، پشیمان می‌شود دوستان را گفت: فردا کربلا نورانی است گفت: فردا با شما این جا چراغان می‌شود روز خلقت را شما تفسیر دیگر می‌کنید گفت: فردا محشر کبری نمایان می‌شود حجّ امسالین حدیثی تازه‌تر آورده است: عید قربان شما، شام غریبان می‌شود گفت: وقت «استلام» دست عباس علی‌ست گفت: فردا زمزمِ خورشید، جوشان می‌شود آمد و در کربلا حج را نمایش داد و رفت آن نمایش همچنان بی پرده اکران می‌شود! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را خوب می‌داند که میراث از پدر دارد حسین وای من! مابین رود دجله و رود فرات لب ز شن‌های بیابان خشک‌تر دارد حسین اهل بیتش را ببین همراه خود آورده است چون که از پایان کار خود خبر دارد حسین تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگی‌ست روی دستش غنچه‌ای بی بال و پر دارد حسین بانگ بر زد پیکری بی دست «اَدرک یا اَخا!» ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین کوه صبر است او که هم داغ برادر دیده است هم تک و تنهاست، هم داغ پسر دارد حسین بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوخته‌ست آه اگر از اهل بیتش چشم بردارد حسین کاروانی نیزه و شمشیر و خنجر پیشِ رو کاروانی اشک و ماتم پشت سر دارد حسین تا که حج ناتمام خویش را کامل کند ترک سر کرده‌ست، احرامی دگر دارد حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی احرام حج بستی و عزم کربلا کردی تو در تمام راه، دور عشق چرخیدی حاشا اگر یک لحظه حَجّت را رها کردی هفتاد دفعه دور معشوق خودت گشتی آخر به روی نیزه حَجَّت را ادا کردی شیطان به رویت سنگ زد، از کوفه پرسیدم: کافر چرا اعمال حج را جا به جا کردی تا پای جان ماندن همان عهد قشنگی بود عهدی که کوفی بست اما تو وفا کردی خون خدا بودن قیامت می‌کند در تو حق داشتی تا محشرت را خود به پا کردی تو خوب می‌دانستی آنجا یار و یاور نیست حس می‌کنم از کربلا ما را صدا کردی اینکه تو ابن بوترابی اتفاقی نیست تو خاک را با خون پاکت کیمیا کردی حالا دلم با هر تپش صحن و سرای توست یک کعبهٔ شش‌گوشه در قلبم بنا کردی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست جز در بَرِ یکتا قدِ این فرقه دو تا نیست حتّی جرس قافله، غافل ز خدا نیست رکن و حَجَر و حِجر، ز هجر است پریشان زمزم ز دو چشم آب بریزد پیِ ایشان اینان که روانند، همه روح و روانند این سلسله هر یک تنشان جان جهانند این طایفه از طفل و جوان، پیرِ زمانند این قافله شب تا به سحر، نافله خوانند بازار جهان این همه سرمایه ندارد گلزار جنان این قَدر آرایه ندارد این قافله جز عشق، ره آورد ندارد عشقی که به جز سوز و غم و درد ندارد یک آینه، بر چهرهٔ خود گَرد ندارد جز شیرزن و غیر جوانمرد ندارد مُحرِم شده از کعبهٔ گِل، راه فتادند از گِل به سوی کعبهٔ دل، روی نهادند اینان همه از خانهٔ خود، در بدرانند بر باغ دل فاطمه، یکسر ثمرانند اینان پسر عشق و، محبّت پدرانند با شور حسینی به نوا، جامه درانند دین را به فداکاری این طایفه، دِیْن است وین قافله را قافله سالار، حسین است این قافله را بانگ جرس، گریه و ناله‌ست این قافله نی، باغ گُل و سوسن و لاله‌ست از نور، به گِرد رُخشان حلقهٔ هاله‌ست در محمل خود، حاجیه بانوی سه ساله‌ست با سورهٔ عشق آمده، هفتاد و دو آیه چون ماه و ستاره پی هم، سایه به سایه این طفل، به غیر از دُرِ دُردانه نبوده‌ست دردانهٔ من، با موی بی شانه نبوده‌ست جایش به جز از دامن و بر شانه نبوده‌ست گنج است، ولی گوشهٔ ویرانه نبوده‌ست این دختر من، نازترین دختر دنیاست دختر نه، که در مِهر و وفا، مادر باباست ای کعبه! ببین، غرق صفا مُحرِمشان را ای کوفه! چه کردی بدنِ مُسلمشان را؟ ای ماه! ببین ماه بنی هاشمشان را ای سَرو! ببین سروِ قدِ قاسمشان را ای صبح! کجا آمده صادق‌تر از اینان؟ ای عشق! بگو نامده عاشق‌تر از اینان چاووش عزا همره من روح الامین است ای خصم اگر تیر و کمانت به کمین است در دستت اگر کعب نی و نیزهٔ کین است سردار سپاهم پسر اُمّ بنین است آورده‌ام از جان شما تاب بگیرد چشمی که ز چشمان شما، خواب بگیرد ای قوم هوس! عشق، هواخواه حسین است سرهای سران، خاک به درگاه حسین است خورشید فلک، مشتری ماه حسین است ای روبَهیان، شیر به همراه حسین است آن فضل که در قافله‌ام نیست، کدام است؟ عبّاس، ترازوی مرا سنگ تمام است ای روشنی چشم و چراغ دل زینب کشتی نجات همه و ساحل زینب وی ماه رخت روشنی محفل زینب دوری مکن از دیده و از محمل زینب دارد سفر ما سفر دیگری از پی من روی شتر راه کنم طی، تو سر نی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e