#امیرالمومنین_ع_مدح
(فرازی از یک #قصیده)
تو را تا دیدهام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم
تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا
به هنگام قنوت برگها، در «ربّنا» دیدم
تو در هفت آسمان سیر و سفر میکردی امّا من
تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم
کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم
صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم
«تو را دیدم که میچرخید گرد خانهات کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم»
تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر
تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم
تو را فرمان بر «یا ایها المدثر» از اول
تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم
تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی
تو را عاشقترین دلدادهٔ «قالو بلا» دیدم
تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنیآدم»
که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم
تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء»
تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم
اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا
سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم
نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل
تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم
سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگینبخشی
تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم
زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهانآرا
تو را پروانهٔ پیغمبر از غارحرا دیدم
به جولانگاه احزاب و نبرد خندق و خیبر
به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم
به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت
جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم
تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی
تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم
تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر
تو را در بینهایت، در کجا در ناکجا دیدم
چه میدیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت
خلیل بتشکن را روی دوش مصطفی دیدم
«و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که میخواندم
تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم
سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم
تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم
شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی!
چه گویم من که روی دست پیغمبر چهها دیدم
تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک»
شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم
گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی»
تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم
تو را در سورۀ «حامیم تنزیلٌ منَ الرَّحمن»
تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم
تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن»
تو را در یای «یاسن» ترجمان طا و ها دیدم
تو را در «قُل کَفی بِاالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون»
تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم
نه تنها هست اوج رفعتت در «قاف و القرآن»
تو را در سورهٔ وَالشَّمس و طور و وَالضُّحی دیدم
تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش
کنار زاغههای شهر کوفه بارها دیدم
نوازش از تو میدیدند فرزندان شاهد هم
تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم
به مسکین و یتیم از بس محبّت کردی و احسان
تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم..
کسی از آستانت دست خالی برنمیگردد
که در آیینهٔ آیین تو مهر و وفا دیدم
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
شانه میزد تا به گیسوی علی، بنت اسد
میشنید از هر سرِ مو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد»
مست شد از عطر جاری در هوای خانهاش
به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانهاش
شانه میزد حلقه حلقه، شانه میزد مو به مو
مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو
میرسند عشاق حق و حلقه بر در میزنند
حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر میزنند
عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد
با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد»
مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز
از هزاران نکتهی باریک تر از مو، هنوز
عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟
مست را با نکتهی باریکتر از مو، چه کار؟
پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست
ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست
یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است
عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است
آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است
در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است
سِرّ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری»، شبِ گیسوی توست
آیهی «اِنّا فَتَحْنا»، نقش بر بازوی توست
تیغِ کج، شد عاشقانت را «صِراطَ المُسْتَقیم»
یک دعا ما را ست، آن هم: «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيم»
من نه آن اللهیام، مولا! نه این اللهیام
جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی»ام
عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند
عاشقانِ وجه رب، سوی نجف راهی شدند
ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی!
از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی!
میکِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون
در هوایت، میشویم «السّابقونَ السّابقون»
میشویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف
میشویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
زمینِ تشنه بغل کرده آسمان تو را
که قطرهای بچشد مزّهی جهان تو را
نوشتهاند به توصیفِ وحی، فصل به فصل
پیمبرانِ اولوالعزم، داستان تو را
منارههای فلک با "انا ولیالله"
رساندهاند به گوشِ زمان اذان تو را
سرِ گرسنه به بالین گذاشتی هر شب
ولی گرسنه ندیدند میهمان تو را
نگاهِ حسرتِ گندم دخیل بسته به جو
که بوسه داده ضریحِ تنورِ نانِ تو را
ندیدهاند ضعیفان نگاهِ خشمت را
و دشمنانِ خدا روی مهربان تو را
مجالِ خواندنِ نهجالبلاغه در عرش است
کسی نمیفهمد در زمین زبان تو را
به ردّ شمس قسم، یک اشارهات کافیست
که قاصدت برساند به ما زمان تو را
فرشتگانِ سبکبال در زمین جمعاند
که تا نجف برسانند زائران تو را
قسم به ایوانت روبروی باغ بهشت
به سینه میکوبم سنگِ آستان تو را
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
تو سلیمانی و سلطانِ جهان، موریم ما
هم به تو نزدیک و هم از چشم تو دوریم ما
ذرهای ناچیز بین کهکشان ظلمتیم
دربهدر دنبال خورشیدیم، بی نوریم ما
کُلُّهم نورید، نورِ واحد و این نور را
در دل رنگینکمان دیدیم، منشوریم ما
البلاءُ للولاء، پس دل به دریا میزنیم
هرگز از طوفان نمیترسیم، پُر شوریم ما
با ولایت زندهی جاوید و، بی عشقِ علی
مُردگانی تا قیامت در دلِ گوریم ما
بی علی مانند کاهی بر زمین افتادهایم
با علی محکمتر از کوهیم، مغروریم ما
در هجوم بی کسی، هر شب به ما سر میزند
با غمش هم دلخوشی داریم، مسروریم ما
خاک پای آن شهنشاه بدون تاج و تخت
منزجر از سلطنتهای زر و زوریم ما
تا نفس داریم گلبانگ هو الحق میزنیم
در طریق عاشقی، برعکسِ منصوریم ما
هیچ راهی جز جنونْ در محضرش پیدا نشد
پس اگر دیوانه و مستیم، معذوریم ما
با دم "لبیک یا حیدر" قیامت میکنیم
نسخهی مستانهای از نفخهی صوریم ما
از لبان ما فقط ناد علی را بشنوید
تا ابد مأنوس با اذکارِ مذکوریم ما
دانههای اشکمان، تسبیحِ ذکر مرتضیست
بر ضریحش جایمان عالیست، انگوریم ما
معنی دوزخ چه میباشد؟ بهشت بی علی
بی خیال جنت و بیگانه با حوریم ما
هرکه دنبال ثواب اینجا بیاید باختهست
در پی پاداش اگر باشیم، مزدوریم ما
حیدری و فاطمی هستیم و بر روی زمین
وارثانِ چشمهی نورِ علی نوریم ما
نفْس را مالک شدند و مالک اشتر شدند
چشمهی ایمانِ یارانِ سلحشوریم ما
بند بند ما اسیرِ نَفْسِ سرکش مانده است
ماهیانِ خستهی افتاده در توریم ما
چوبْخطِ توبههامان پُر شده این روزها
در کتاب زندگی لبریزِ هاشوریم ما
چون کلاغانیم و در بین کبوترهایِ صحن
وصلههای ناهماهنگیم، ناجوریم ما
بهترین جای مناجاتست ایوان طلا
بی نجف تصویری از موسای بی طوریم ما
در گلستانِ حرم با طَعم احلی مِنْ عسل
هر گُلی را زیر و رو کردیم، زنبوریم ما
نسل در نسل از مسافرهای راهِ اربعین
سلسله در سلسله خاک نشابوریم ما
از شروط بندگی، در بندِ حیدر بودن است
پس در این حِصنِ حَصین، پیوسته محصوریم ما
یک علی در خاک ایران، سه علی هم در عراق
هر کجا باشیم با این نام محشوریم ما
در نجف، دلشوره میگیریم بین کوچهها
مثل اینکه راهی بازارِ سرشوریم ما
عشق او دار و ندار ماست تا شامِ ابد
از دل و جان، طالبِ این گنج مستوریم ما
در طواف مرقد او، خَلق حاجی میشوند
در حریم با صفایش، سعی مشکوریم ما
در مضامین فضیلتهای او لالیم لال
معجزاتش را نمیبینیم ما، کوریم ما
سیصد آیه در مقامات علی نازل شدهست
سَرخوش از پیمانهی آیاتِ مزبوریم ما
محو در شبهای پیشاور شدیم و سالهاست
مات اقبال بلند مرد لاهوریم ما
در قصیده هیچ آدابی و ترتیبی نماند
از همان بیت نخستین، مست و مسحوریم ما
نام او ذکر #شب_قدر تمام انبیا است
قَدرْدانِ قَدْرِ او در حدِّ مقدوریم ما
راهی دار المجانینِ نجف خواهیم شد
همچنان در زُمرهی مَرضای منظوریم ما
عاشق مرگیم چون هنگامهی دیدار اوست
چند روزی هم اگر هستیم، مجبوریم ما
در زمان مرگ با ما مهربانی کن علی
پیر و زار و خسته میآییم، رنجوریم ما
از شراب کهنهی خُم حسرتی در جان ماست
ساقیا یک جرعه میخواهیم، مخموریم ما...
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
مگر مولا بپرسد از کرم حال موالی را
که غیر از او نمیگیرد کسی دستان خالی را
کسی جز او نمیگیرد سراغ دردمندان را
کسی جز او نمیفهمد چنین افسردهحالی را
اگر دست کرم را وا کند، انگشتر لطفش
گشاید برخلایق باب فضل لایزالی را
نگاه مهر او بارانی از جود و کرم دارد
ببارد گر به ما، پایان دهد این خشکسالی را
نمیگنجد مضامینش به شعر شاعران، آری
صفاتش برده بیرون از تصورها تعالی را
علی علم است، یا حلم است، یا فضل است، یا عدل است
چه تمثیلی سزاوار آید این حد، بی مثالی را
ولی و والی و والا، علی و عالی و اعلا
که دارد غیر مولا اینچنین اوصاف عالی را؟
علی حق است حقی آنچنان واضح، که خورشیدش
فروزان کرده مثل روز، روشن این حوالی را
میان صحن، رو در روی ایوان از علی گفتن
خدا از ما نگیرد لطف این نازکخیالی را
به وقت مرگ چون میآید او، خوش باد جان دادن
بیا ای مرگ و از ما بر نگیر این نیکفالی را
✍ #حسن_شیرزاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
علما موقع تدریس، علی میگویند
زحل و زهره و بِرجیس، علی میگویند
صالح و یوشع و جرجیس، علی میگویند
تا نخ و سوزنِ ادریس، علی میگویند
دائم از هر طرفِ عرش خبر میشنوم
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر» میشنوم
«عینِ»تو هست به معنای عُلوّ درجات
«لامِ»تو هست همان لام سلام و صلوات
«یاءِ» تو یاءِ حسین است که بین دو صلات
میکشاند دلِ غمگینِ مرا سمت فرات
سند غربت تو، خون حسین است، علی!
راز حقانیتت در ثقلین است، علی!
زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده
وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده
متواری شده از وحشت و در دَم مرده
هر که از تیغ دو دم، جان به سلامت برده
هر که از شیوهی جنگاوریات شد آگاه
گفت: «لاحول ولا قوة الا بالله»
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است
کفر و ایمانِ من امروز بههم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق، آهسته و پیوسته بماند بهتر
نخلها، اشک تو را زیر نظر داشتهاند
رودها، از جریان تو خبر داشتهاند
بادها، پرده ز اسرار تو برداشتهاند
خاکها، چشم به دستان پدر داشتهاند
ابرها با کرمت مایهی رحمت شدهاند
فقرا در حرمت صاحب مُکنت شدهاند
شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن
فاتح یه تنهی قلعهی خیبر بودن
با پیمبر همهی عمر برادر بودن
نَفَست عطر نَفَسهای محمد دارد
بُردن نام تو شیرینیِ بی حد دارد
گذر ماه به تاریکی چاه افتاده
باز از اشکِ غمت، چشمه به راه افتاده
منکر تو که به این روز سیاه افتاده
در نماز شب خود هم به گناه افتاده
زندگی بی علی اصلاً چه صفایی دارد؟
«مُطرب عشق، عجب ساز و نوایی دارد»
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم
تا زپیمانهی «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم
عطر «اَتْمَمْتُ عَلَیکُم» همهجا را پُر کرد
نان بَدگوی بد اندیشِ تو را آجر کرد
اولین مرحلهی عشق، پریشان شدن است
اجر همراهی تو، بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمیِ مُلک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است
در شب قدر، به آوای جلی میگوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی میگوید
خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان
با دل سوخته آرام و حزین شعر بخوان
به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان
بر همین پلهی اول بنشین شعر بخوان
چه قشنگست شبی غرق تماشا بودن!
«شهریارِ» غزل حضرت مولا بودن
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
باور نمیکنم که دلیلش حماقت است
بدگویی از "علی"، بهخدا از حسادت است
حیف از "علی" که با کس و ناکس قیاس شد
آخر میان آتش و دریا، چه نسبت است؟
این که علی وصی پیمبر شدهست و بس
چندین دلیل داشت، یکیشان عدالت است
این که علیست همسر دردانهی نبی
چندین دلیل داشت، یکیشان شرافت است
این که علی میان اُحُد ماند یکتنه
این که فرار کرد فلانی روایت است
مولای ما فرار نمیکرد وقت جنگ
غیر از شجاعت آنچه علی داشت، غیرت است
این که یگانه فاتح خیبرشکن علیست
معیار زور نیست که، حرف از لیاقت است
این که به زور، آتش و تیغ و طناب هم
بیعت نکرده است، همین هم فضیلت است
او را که هست تحت کسای پیامبر
دیگر چه حاجتی به ردای خلافت است؟
مشرف به مسجد است درِ خانهی علی
او را چه احتیاج به کاخ و عمارت است؟
جز بین دستهای یداللهی علی
هرجا که رفته حکم خلافت، خیانت است
از احمد ابن حَنبل در مُسند آمده ست
فضل علی زیادتر از فضل امت است
ابن ابی الحدید نوشتهست این علی
از هر طرف که مینگرم دور از آفت است
قول بخاری است، به اقرار او: علی
مشرفترینِ خلق خدا بر قضاوت است
بر هر که جز علی بدهند این صفات را
کذب است، سرقت است، دروغ است، غارت است
آری دو یادگار به جا مانده از نبی
طبق گواهی همه، قرآن و عترت است
بی عُرضه است هر که به دور علی نگشت
آری که شرط لازم حج، استطاعت است
یک لحظه هم جدا نشده از پیامبر
آری خداگواه، علی اهل وحدت است
حق داشته مدام علی را صدا کند
ذکر علی به قول پیمبر عبادت است
آن عده که معاویه باشد امیرشان
عریان فرار کردنشان هم مهارت است
فرقی بزرگ بین علی و معاویهست
فرقی که در دو واژهی مرگ و شهادت است
فرزند ارث از پدرش میبرد، علی
ارثی به جا گذاشت که نامش ولایت است
آری یزید کیست؟ سیاهی مطلق است
اما حسین کیست؟ چراغ هدایت است
چیزی که مانده از علی، اسلام ناب اوست
چیزی که از معاویه ماندهست، بدعت است
حشر مخالفان علی با معاویه
تا هست این دعا، چه نیازی به لعنت است؟
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
عروة الوثقیست «بسم الله الرحمن الرحیم»
هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن میدهد
این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست
پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان میدهد
چشم میبندم میان بارش رحمانیاش
سطر سطر آیههایش بوی باران میدهد
بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات»
جامی از این میچشاند جامی از آن میدهد
این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی»
تا کتاب الله ناطق را به انسان میدهد
گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را
دردها را با همین یک نسخه درمان میدهد
آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش
کار دنیای شما را نیز سامان میدهد
مالک اشتر علی را خوب میفهمد نه ما
او که با سر پای فرمان علی جان میدهد
مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی
منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان میدهد
جرج جرداق مسیحی هم حواری علیست
این مسیحی با علی بوی مسلمان میدهد...
✍ #عباس_شاهزیدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
مولای ما نمونهی دیگر نداشتهست
اعجاز خلقت است و برابر نداشتهست
وقت طواف دور حرم فکر میکنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشتهست
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینهای برای پیمبر نداشتهست
سوگند میخورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی درِ دیگر نداشتهست
طوری ز چارچوب درِ قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشتهست
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود،
یا جبرئیل واژهی بهتر نداشتهست
چون روز روشن است که در جهل گمشدهست
هرکس که ختم نادعلی بر نداشتهست
::
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست، برابر نداشتهست
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
خوشا دردی که خاک کوی جانانست درمانش
خوشا هجری که دیدار رخ یار است پایـانش
خوشا آن دل که آنی در به روی غیر نگْشاید
خوشا جانی که جانِ خواجۀ اسراست جانانش
امیـرالمؤمنین، جـان رسـولالله، رکـن دیـن
که "آدم" از ازل دسـت تـوسل زد بـه دامانش
صــراط الله اعظـم، شهـریـار عالـم امکـان
که باشد عالم امکان همـه در تحت فرمانش
علی با حق و حق با اوست، بشنو این روایت را
که حق را بـا امیرالمـؤمنین کردنـد میـزانش
نشد یک وعده خود را سیر از نان جُوین سازد
امامـی کز ازل میبـود جن و انس، مهمانش
چگونه وصف او گویم؟ چگونه مدح او خوانم؟
که مـداحش خـدا و دفتر مدح است قرآنش
لبش در روز! خندان و دلِ شب کس نمیدانست،
که گِل میگشت از اشک سحر خاک بیابانش
گَهی در رزم میلرزید کوه از برق شمشیرش
گَـه از اشـک یتیمـی تـن بسانِ بید لرزانش
ز قلـب شعلههـای نــار رویـد لالـۀ جـنت
اگر افتد به دوزخ روز محشر چشم سلمانش
چو با چشم خیالی روی او در خواب بیند کس
توجه نیست دیگر بر بهشت و حور و غلمانش
شگفتا! گشتهام در بین انسان و خـدا حیران
که نه جرأت بُوَد خوانم خدایش یا که انسانش
اگر خوانـم خداونـدش، همانـا گشتـهام کافر
وگر انسان بخوانم فوق انسان است عنوانش
علی خود کل اسلام است از قـول رسولالله
تمــام انبیــا بـودنــد از اول مسلمـــانش
دل شب مخفی از مردم سخن با چاه میگوید
امامی کـه بُـوَد ملک خدا میـدان جولانش
چه باید گفت در شأن امامی کز جلال و قدر
کند شخصیتی مانند زهرا، جـان به قربـانش
به قاتل شیر و بر دشمن دهد شمشیر از رأفت
زهی الله اکبـر از عطـا و لطف و احسـانش
اگرچـه قافیـه تکـرار گـردد، خصم مولا را
مسلمـان نیستم بالله اگـر خوانم مسلمانش
اگر رضوان نشیند در کنار سفرهاش یک شب
نگیـرد مهـر و مـه را در بهای قرصۀ نانش
به حقِ حق، خدا آن مؤمنی را دوست میدارد،
که با مهـر علی در نامـه باشد مهر ایمانش
محـب او عجـب نَبـْوَد کـه ماننـد خلیلالله
تمـام نـار بـا یـک یاعلـی گردد گلستانش
شـود پامال همچون مور زیـر سم اسب او
هزاران عمرو و مرحب گو که بشتابد به میدانش
سلام الله بـر عـزمش، تعالی الله بر رزمش
که آمد "لافتـی الاّ علـی" از حـی سبحانش
شود همبازی طفل یتیمـی بـا چنان رفعت
بخندد تا کند در گریه و غم، شاد و خندانش
ندارد شیعه بیروی علی یک لحظه آرامش
هزاران سال گردانند اگـر در باغِ رضـوانش
سلیمـان را سلیمانی نشایـد بـر همـه عالم
مگـر مـولا امیرالمـؤمنین گـردد سلیمانش
من از بعـد نبـی، مـولای خود دانم امامی را
که جبریلست طفل دانشآمـوز دبستانش
خدا مدحش کند، لیک از کرامت میکند احسان
که «میثم» با همه آلودگی گردد ثناخوانش
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
فراتر است از ادراک ما، حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
کسی که وحی به شوق کتابتش شده نازل
که خطّ کوفی او بوده زینت کلماتش
کسی که خطبۀ غرّاست واژه واژه سکوتش
کسی که حجتِ بحثِ ولایت است زکاتش
کسی که شیفتۀ نامههای اوست بلاغت
کسی که چشمۀ جوشانِ حکمت است دواتش
علیست او، که زمین مفتخر شده به حضورش
علیست او، که زمان معتبر شده به حیاتش
علیست معنی حیّ علی الصلاة من و تو
علی کسیست که میزان سنجشست صلاتش
هرآنچه اشک به دامان چاه ریخت شبانه
بدل به درّ نجف شد یکایک قطراتش
علی معادل عدلست، آن عدالت دلخواه
بگو به دهر که تنها علیست راه نجاتش
✍ #بشری_صاحبی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند
قسم به ذات کبریا، ز یمن مرتضی کند
خدا چو هست رهنمون، مگو دگر چرا و چون
که او کند هر آنچه را که حکمت اقتضا کند
ز قدرت یَدُ اللَّهی، کسی ندارد آگهی
وسیلهاش بُود علی، خدا هر آن چه را کند
به جنگ بدر و نهروان، علیست یِکّه قهرمان
نگر که دست حق عیان، قتال اشقیا کند
به روی دوش مصطفی، نهد چو پای مرتضی
نگر به بت شکستنش، که در جهان صدا کند
به رزم خندق و اُحُد، به قتل عَمْرو عَبْدُوُد
خدا به دستِ دست خود، لوای حق بپا کند
چو افضل از عبادتِ خلایق است، ضربتش
علی تواند این عمل، شفیع ماسِوی کند
به پیشگاه کردگار، ز بس که دارد اعتبار
دُیون جمله بندگان، تواند او ادا کند
نماز، بی ولای او، عبادتیست بیوضو
به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند
هر آنکه نیست مایلش، جفا نموده با دلش
بگو دل مریض خود، به عشق او شفا کند
علیست آن که تا سحر، سرشک ریزد از بصر
پی سعادت بشر، ز سوز دل دعا کند
علی انیس عاشقان، علی پناه بیکسان
علی امیرمؤمنان، که مدح او خدا کند
پس از شهادت نبی، که را سِزَد به جز علی؟!
که تا به حشر آدمی، به کارش اقتدا کند
قسیم نار و جنتّش، ترازوی محبّتش
که مؤمنان خویش را، ز کافران جدا کند
گهی به مسند قضا، گهی به صحنۀ غزا
گهی به جای مصطفی، که جان خود فدا کند
علیست فرد و بینظیر، علی مجیر و دستگیر
که نام دلگشای او، گره ز کار وا کند
زکار قهرمانیاش، پُر است زندگانیاش
نگین پادشاهیاش، به سائلی عطا کند
امیر کشور عرب، ثنا کنان، دعا به لب
بَرَد طعام نیمهشب، عطا به بینوا کند
ز کوی شاه اولیا، که مهر اوست کیمیا
کجا روی، بیا بیا، که دردها دوا کند
کنیم چونکه های و هو، به پیشگاه لطف هو
خدا نظر کند به او، علی نظر به ما کند
دل علی گداخته، که با زمانه ساخته
امام ناشناخته، ز خلق شِکوهها کند
ز قبر بنت مصطفی، کجا رود علی، کجا
که نیست یار آشنا، دلش ز غم، رها کند
سرشک بر دو عین او، ز اشکِ زینبین او
که گریه بر حسین او، به یاد کربلا کند
علی غریب و خونجگر، ز هجر یار نوحهگر
کنار آن جدار و در، اقامۀ عزا کند
(حسان) بگیر دامنش، قسم به حقّ محسنش
گرهگشای انبیا، حوائجت روا کند
✍مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e