eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تا سرم را اول باب الرضایت برده ام بالا با کبوترها دلم را در هوایت برده ام بالا @hosenih در خیالاتم دل سر به هوای سرکش خود را بارها از پله ی گلدسته هایت برده ام بالا بارها در خلوت صحن تو تابوت غریبم را روی دوش خادمان باصفایت برده ام بالا من تمام آرزوهای خودم را از تو می گیرم از همین دستی که در پایین پایت برده ام بالا با خودم گفتم چه می خواهم از این دربار شاهانه جز که شأنم را به عنوان گدایت برده ام بالا؟! @hosenih دردها گاهی مرا هم بی ادب کرده است می دانم! بگذر آقا ! گر صدایم را برایت برده ام بالا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مولا ! سلام ، جز غم دوری ملال نیست دارم هزار سینه سخن ... کو ؟ مجال نیست آلوده است آب و هوای جهان عزیز ! آبی درون چشمه ی دنیا زلال نیست @hosenih مولا ! دروغ نه ، به خدا یک حقیقت است « انسان » در این زمانه به جز یک محال نیست دنیا شده ست انجمن ُگنده لات ها جایی در این میانه برای « کمال » نیست طاعون ظلم ، روح زمین را جویده است در چشم این زمانه « عدالت » سوال نیست « دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و من ... *» ، بی خیال نیست ! سیرم از این جهان دغل ، سیرِ سیرِ سیر اما برای شِکوه دگر ، حس و حال نیست @hosenih در سر هوای وصل تو دارم ، همین و بس چون شیعه ی نگاه تو هستم ، محال نیست روحم قیام کرده به شوق ظهور تو ای نازنین ! زمان ظهور و وصال نیست ؟! *مولوی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹 بیچاره دلم ز داغت آشوب نشد اینگونه که من خشک شدم، چوب نشد گفتند دوای زخمهایت اشک است تقصیر من است، زخم تو خوب نشد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ذکر لب انبیاء حسین علیه السلام اعظم ِاسم خدا حسین علیه السلام فیض دمادم حسین هستی خاتم حسین کیست مِنَ المُصطَفی حسین علیه السلام بال و پر فاطمه تاج سر فاطمه کوثر خیرالنساء حسین علیه السلام @hosenih سید احرار او حیدر کرار او آینه ی مرتضی حسین علیه السلام خاتمه ی پنج تن جوهر جان حسن برادر مجتبا حسین علیه السلام مریض احیا کند مرده مسیحا کند تربت ارباب ما حسین علیه السلام زیارت عرش و حق زیارت این دو است اکبر شیرین لقا حسین علیه السلام کشتی نوح است او امید ما هست او وَ مَن اتاکُم نَجی حسین علیه السلام نوح خودش در خطر بود به او نوحه گر داشت به او التجا حسین علیه السلام گفت امام رضا گریه فقط در غم پادشه کربلا حسین علیه السلام شعله زده تا ابد در دل هر مومنی داغ عزیز خدا حسین علیه السلام در غم او ناله گر جن و پری و بشر ماهی و مرغ هوا حسین علیه السلام صدای زنجیرها ذکر علمگیر ها چیست به وقت عزا حسین علیه السلام گریه ی ماهورِ رود زمزمه ی چنگ و عود تار به شور و نوا حسین علیه السلام نوحه سرایش بخوان به ماتمش با فغان گوشه ی شش گوشه را حسین علیه السلام واعطشا واعطش غصه ی سقا عطش حرف لب مشک ها حسین علیه السلام @hosenih شمر به گودال رفت... فاطمه از حال رفت عرش صدا زد صدا حسین علیه سلام روبروی خواهرش برید از تن سرش ذبح شده از قفا حسین علیه السلام فاطمه! هذا حسین بی کس و تنها حسین مُرَمِّل بالدّما حسین علیه السلام ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوید تابش ماه صیام می آید شمیم رحمت حق برمشام می آید گمان یاس گناه است آنکه را امشب به درگه کرم "ذوالکرام" می آید ز آستانه ی رحمت گذشتن از عصیان بشارتی است که برخاص وعام می آید دوصد گناه به یک "یا اله" می بخشند دوصد جواب به هر یک سلام می آید ز مرحمت"رمضان المبارک"اش خوانند مه صیام که با احترام می آید گشوده است درفیض وبندگان همه را پی شتاب بر این در پیام می آید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹 ببیــنم کاشــکی بــال و پــرم را زیـــارتــنـــامـــۂ دور و بـــرم را دوباره حس کنم ایکاش با اشک... به زیر پایِ خود، فرشِ حرم را! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در راه عشق می خرم از جان بلای تو خلقی اسیر حلقه ی زلف دو تای تو دلها صفا گرفته همی از صفای تو عالَم پناه می طلبد از سرای تو خونِ خدا تویی و خدا خونبهای تو ای روز و شب دخیلِ غمت روزگار ما روشن به ذکرِ نامِ تو ‌شد، شامِ تارِ ما ای داده آبرو تو به ما، اعتبارِ ما تنها تو رهنمای طریقی و یارِ ما هر صبح و شام، ذکرِ لب ِ ما ثنای تو @hosenih بانی اشک، علّت شور و نوا، حسین مشکل گشای دردِ دلِ بی دوا، حسین عبدِخدا و فانی راهِ خدا حسین کشتی عشق، راهِ نجات از بلا حسین اسلام را بقا ز تو و کربلای تو گفتی که اشکِ دیده ی ما مرهم ِ غم است هرچه کنیم گریه به پای غمت، کم است تنها نه یک دهه، همه سالَم مُحرّم است عُمرِ مفید، وقفِ تو بودن دمادم است واللّهِ نیست در دل ما جز هوای تو عُمری به پای روضه ی تو کارم آه بود کارم عزا برای شهِ بی سپاه بود از لطفِ دوست، اشک دو چشمم به راه بود همواره آرزوی منِ روسیاه بود کی قسمتم شود که بمیرم برای تو ؟ @hosenih ماه دعا و ماه نیایش رسیده است وقت مُجیر و ذکر و ستایش رسیده است وقت نگاهِ لطف و نوازش رسیده است کارِ دلم دوباره به خواهش رسیده است محتاج یک نگاه توأیم و عطای تو روزی که گشت غرقه به خون آن رُخ چوماه اهل حرم اسیر حرامی و بی پناه زینب به سرزنان ز روی تَل کشید آه از زیر نیزه های شکسته به قتلگاه آمد به گوش زینب کبری صدای تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیچاره دلی که به محبت نتپیده است یا در ره معشوق مشقت نخریده است بیچاره کسی که شب جمعه شده اما از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است @hosenih اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم از خوان تو کس غیر کرامت نشنیده است "ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است"* خوشبخت کسی شد که به شکرانه ی این عشق دامان حیا... پرده ی عصمت ندریده است امشب سر سجاده دلم ریخته برهم... ...یاد گذرم که به مزارت نرسیده است @hosenih بگذار که من هم برسم کرب و بلایت تا نوکرتان باز خجالت نکشیده است بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است *سعدی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی با اشک نشستم دم ِ «ألعفو» گرفتم در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی @hosenih یکبار نشد راه ببندی و بگویی- برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟! از نور دلم کم شده و مانده سیاهی این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد از راه به در کرده و انداخت به چاهی خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی... از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی دستی برسان! ای کرمت لایتناهی نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی @hosenih ابلیس به عشق من و تو کرد حسادت میگفت هراسان؛ چه گدایی و چه شاهی از دور و برم دور شد آنگاه که گفتم: یا راحمُ یا ساترُ یا ربّ ِ إلهي! © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رمضان آمده، ای عبد گنهکار بیا نیست جز حضرت او حضرت غفار، بیا در بزن تا که به رویت بگشایند دری سوی خوانِ کرم حضرت ستار بیا @hosenih منتظر مانده خدا تا که بیایی به برش آشتی کن به سوی حضرت دادار بیا میخرد ناز گنهکار ، خداوند غفور همتی کن به کلافی سر بازار بیا بار عام است و در رحمت ایزد باز است گر گنهکاری و گر زار و گرفتار بیا دست خالی نرو بر درگه رحمان رحیم دم به دم با دم یا حیدر کرار بیا دست خود حلقه بزن بر در زهرا و علی سوی حق با مدد از دلبر و دلدار بیا @hosenih باز کن روزه ی خود با نمک نام حسین یاد خشکی لبش لحظه ی افطار بیا با لب تشنه و با دیده ی آلوده به اشک یاد مشک و علم و دست علمدار بیا © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پشت درب خانه ات بر خاک، صورت می کشم تا که تحویلم بگیری، از تو منت می کشم بندگان مخلصت آماده ی مهمانی اند آن قدر خالی است دستانم، خجالت می کشم @hosenih غفلتم باعث شد از چشمت بیافتم با گناه هر چه خواری می کشم از دست غفلت می کشم کور خوانده نفسِ اماره، دلم دست علی است هرچه هم باشم مگر دست از ولایت می کشم؟! با ولای مرتضی آقای این عالم شدم بی علی یک لحظه هم باشم، حقارت می کشم دور ماندم از وطن، از صحن ایوان نجف یاد انگور ضریحش، آهِ حسرت می کشم تا که چشمم تر شود یاد لب خشک حسین جای سرمه، بر دو چشمم خاک تربت می کشم دور از هیئت شدن یعنی نفس تنگیِ من زیر این پرچم، نفس، آرام و راحت می کشم یک توسل بر رقیه حاجتم را می دهد بی خودی گاهی پیِ حاجت، ریاضت می کشم دیده ای بابا مرا؟! همراه عمه های خود... در سنین کودکی درد اسارت می کشم @hosenih چند جای استخوان های نحیفم له شده هر تکانی می خورد جسمم، مشقت می کشم چند روزی می شود چیزی نگفتم با کسی من خجالت از سخن گفتن به لکنت، می کشم © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
، شاعر: مهمانِ توام، بارخدایا چه کنم؟! جا مانده ام از قافله! حالا چه کنم؟! شیطان غُل و زنجیر شد و ماندم که- طغیانِ هوای نفْسِ خود را چه کنم؟! © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e