eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیست یارای زبان تا که کند مدح تو را ای که آرامش هر روز و شب مولایی ای که مستغرق فی الله تو را خوانده حسین مدح تو بس که تو بانو نوه ی زهرایی @hosenih ای سراپای تو یاد آور زهرای بتول اثر نطق تو بر کون و مکان غالب بود همچو زینب ز لبت نطق علی می ریزد نطق تو تیغ علی بن ابیطالب بود @hosenih آنچه زینب همه دم کرد تماشا دیدی همره زینب خود کوچه به کوچه رفتی بر روی ناقه ی عریان به کنار اسرا تا دل شام بلا تا دل کوفه رفتی @hosenih لیک ای راحت جان و تن ارباب حسین بفدای دل پر غصه و احساسی تو روضه هایت همه از علقمه دارد صحبت عالمی دیده دل و دیده ی عباسی تو @hosenih از در خیمه ی طفلان حرم تا به فرات رفت آن ماه ولی تا به حرم بازنگشت آری آری که علمدار حرم رفت که رفت از بر علقمه سقا به حرم باز نگشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا... کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا @hosenih آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما راه حسین، راه قیام است و راه خون باید همیشه زنده نگه داشت راه را تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا دست خودم نبود که فریاد میزدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها @hosenih دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟ میگفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند @hosenih چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند راوی کرب و بلا با روضه های مستند تازه در روز قیامت او قیامت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین عباس اطاعت می کند آه اَیْنَ عمِّیَ الْعباس او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند @hosenih شمر یک بیماری سخت است که در قافله به تمام مردها دارد سرایت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب ما را سحر نمی آید خواب، در چشمِ تر نمی آید مدحش از من که بر نمی آید چون سکینه دگر نمی آید دختر شاه...گوهر نایاب بی قرینه... درست مثل رباب   روضه می خواند، روضه با احساس روضه اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد... روضه ای حساس وای از مشک پاره ی عباس روضه ی دست و چشم و مشک عمو روضه ی قطره قطره اشک عمو   @hosenih روضه خوان چشم های خود را بست مادرش دست خود زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست به خدا خواهر است حق دارد خواهر اصغر است حق دارد   بر سر ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد... مثل عمه ی خود صبر می کرد... مثل عمه ی خود   قلبش از غصه ها کباب شد و بعد سقا فقط عذاب شد و مثل او از خجالت آب شد و وارد مجلس شراب شد و خیزرانِ یزید پیرش کرد حرف مردی پلید پیرش کرد   دختر بی قرینه ی پدرش روضه خوان مدینه ی پدرش همه جا شد سکینه ی پدرش یادش افتاده سینه ی پدرش زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد   @hosenih یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه سپاه حسین بود یک نیزه تکیه گاه حسین داد می زد که قتلگاهِ حسین... ...پر شد از خونِ زخم های تنش پر شد از تیر و نیزه ها بدنش   وسط حجره ی محقر خود با دل خون میان بستر خود باز در لحظه های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش... جان داد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم با چشم های اشکبارم روضه میخوانم گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی گاهی برای روزگارم روضه میخوانم طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت... با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم @hosenih من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم @hosenih حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم ¤ جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت: جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم... میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ واعظم باش ای برادر چون تذکر لازم است تابه یاد مرگ باشم ، این تفکر لازم است @hosenih سرسری از معنی آیات قرآن رد مشو درکلام خالقِ هستی ، تدبر لازم است شکرِ نعمت کن که طبق نَص قرآن کریم بهرِ افزون گشتن نعمت، تشکر لازم است بی نیازی باعث طغیان انسان می شود سفره از روزی ،گهی خالی گهی پُر لازم است ترس و فقر و نقص جان و مال ،یعنی امتحان صبر در حبسِ صدف،خواهی شوی دُر لازم است گرپی آسایس و آرامشی بی شک تو را دوری از حرص و حسد ،ترس از تکبر لازم است تا کسی از رحمت یزدان نگردد ناامید ماجرای کربلا را توبه ی حُر لازم است @hosenih ساعدی ، «دنیاطلب» خواب است درچنگال مرگ خفته اندر دام رهزن را تلنگر لازم است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از ابتدای گدا بودنم گدای توام غلامزاده ام و نوکر سرای توام ز کودکی فقط از کوچه تو رد شده ام غریبگی نکن اینقدر! آشنای توام @hosenih مرا بزرگ نکن!کوچکت شدم کافیست طلا برای چه وقتی که خاک پای توام؟! به آفتاب قیامت چکار دارم من؟! هزارشکر که در سایه ی عبای توام دخیلمو به ضریح جدید بسته شدم. برای هیچکسی نیستم برای توام پرم شکسته پر دیگری تفضل کن هوایی سحر گنبد طلای توام به کربلا و مدینه به کاظمین قسم گدای دربه در شهر سامرای توام چقدر خوب که پای شماست نوکریم خوشم که سفره نشین امام عسکریم به آب خشکی لبهای تو شرر زده است تمام حرف دلت را دو چشم تر زده است شبیه فاطمه دستار بر سرت بستی چه زهر بود که آتش به فرق سر زده است؟! تمام صورت و دشداشه تو خاکی شد زمانه بر رخت از کربلا اثر زده است تمام حجره برایت گریز سوختن است غمی به روی دلت سقف و فرش و در زده است کسی به پیش نگاهت زن تو را که نزد؟! درِ سرای تورا کِی چهل نفر زده است؟ نه چشمهای‌ نوامیس تو به مردم خورد نه هیچکس به نوامیس تو نظر زده است نه تازیانه بدست‌ کسی ست در کوچه نه دختران تورا موقع گذر زده است @hosenih نه هیچکس به گلوی تو خنجری انداخت نه هیچکس به سر دخترت سپر زده است اگرچه شهر غریبی ولی کفن داری نرفته ای ته‌ گودال پیرهن داری ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من آن مسافرم که دو چشمم بهاری است بارانِ غربتم به روی گونه جاری است من آن مسافرم که ز اجداد اطهرم غربت برای زندگی ام یادگاری است سهم من از تمامیِ دنیاست جام زهر سهم دو دیدهء پسرم بی قراری است پهلو شکسته مادرم آمد به سامرا ایام ماتم و محن و سوگواری است دردی عجیب پیکر من را فرا گرفت ضعفی نشسته در تنم این زهر ، کاری است من می روم به دیدهء خونبار ، سامرا گردیده کربلای من انگار ، سامرا @hosenih زهری که خورده ام به تنم التهاب ریخت رنگم پرید و بر رخ من ماهتاب ریخت سوزاند زهر معتمد از پای تا سرم زهرش شراره بر جگرم بی حساب ریخت تا اینکه دست و پا بزنم هم رمق نماند از بس توان ز پیکر من با شتاب ریخت این غم عذاب داد مرا تا در آن میان دیدم به چهرهء پسرم اضطراب ریخت می خواستم که آب بنوشم ز تشنگی از دستهای بی رمقم ظرف آب ریخت من که ز دست مهدیِ خود آب خورده ام یاد حسین کردم و صد بار مرده ام @hosenih ساعات آخر است ، من انگار می روم با دیدهء تر و تنِ تبدار می روم دنیا به یادِ کوچه برایم جهنم است با یاد مادر و در و دیوار می روم ببیهوده نیست فصل جوانی خزانی ام قامت خمیده از غم مسمار می روم در سامرا به یاد مدینه نفس زدم با داغ روضه های شرربار می روم نام دو جا همیشه ز غم می کشد مرا هر بار که به " کوچه" و " بازار " می روم ما اهل بیت حامل فریاد زینبیم لحظه به لحظه وهمه جا یاد زینبیم @hosenih در بسترم من و به سرم مادرِ حسین گردید خاک کرببلا بستر حسین من سر به دامن پسر خود گذاشتم ای وای بر حسین و علی اکبر حسین فرزند من کنار من است و دلم شکست بر حالت حسین و علی اصغر حسین اینجا جسارتی به من و پیکرم نشد در زیر دست و پاست ولی پیکر حسین والله قلب عمۀ ما تکه تکه شد هر دفعه ای که دید به نیزه سر حسین پامال شد به روی زمین جسم جدِّ من اشکش چکید هر که شنید اسم جدِّ من ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا @hosenih سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زند با سلامی بر امامان صبور سامرا با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنند جای حیرت نیست می چرخد امور سامرا پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنند پادشاهی را ببین در چشم مور سامرا @hosenih شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدند شیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوش عطر لیموی حرم از راه دور سامرا لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است خواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا @hosenih غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده از نیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا با وجود این ضریح سبز چوبی می رسد بوی مادر از حریم جمع و جور سامرا عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کند می رسد یک روز هم روز سرور سامرا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پا از گلیم بیشتر انداخته گدا وقتی به خاک پات سرانداخته گدا اطراف صحن بال و پر انداخته گدا گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا دارد شبیه کرببلا عشق میکند با گنبد جدید شما عشق میکند @hosenih در پیشگاه لطف تو عنوان مهم نبود انسان رسیده یا که نه حیوان!مهم نبود سائل مسیحی است و مسلمان مهم نبود اینچیزها برای کریمان مهم نبود بر پای سفره ی تو نشستیم یا حسن ما اهل سامرای تو هستیم یا حسن هرچند ابری است هوای زیارتت دل ها به حسرت است برای زیارتت لب ها گرفته اند دعای زیارتت یادی کنیم از شهدای زیارتت قربان زائران تو که در سفر خوشند راه تو پرخطر شده و با خطر خوشند ای کاش نیمه جان نشود مثل تو کسی از دیده ها نهان نشود مثل تو کسی راهی پادگان نشود مثل تو کسی بیمار و ناتوان نشود مثل تو کسی اطراف خانه ی تو چه شبها به خط شدند سربازها مزاحم آرامشت شدند خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست هستی اسیر گرچه!بدستت طناب نیست از خون سر محاسنت آقا خضاب نیست بر پیکر شما اثر آفتاب نیست با نیزه بند بند تنت که جدا نشد جسمت سه روز بین بیابان رها نشد @hosenih سنگین که شد سرت به روی نیزه ها نرفت آوای استغاثه تو هرکجا نرفت دیگر سنان میان دهان شما نرفت ناموستان به کوفه و شام بلا نرفت دندان به کاسه خورد ولی خیزران نخورد اصلا عصا به این بدن نیمه جان نخورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره خون شده قلبت دوباره تر شده چشمت چقدر غمزده چون شام بی‌سحر شده چشمت دو ماه در غم اجداد و بعد در غم مادر و امشب اشک‌فشان غم پدر شده چشمت @hosenih کسی اگر که نداند خودم بد است ندانم چقدر پیش بدی‌های من سپر شده چشمت برای ماست که همواره بیشتر شده آهت برای ماست که همواره شعله ور شده چشمت ز ناله‌های تو در هر فراز ناحیه پیداست ز گریه‌های شب و روز، خونجگر شده چشمت دلیل گریهٔ خونبار تو مگر که جز این است که مثل فاطمه مجروح میخ در شده چشمت @hosenih دلیل گریهٔ خونبار تو مگر که جز این است که بین قافله با عمه همسفر شده چشمت برای حنجر گلگون برای چشم پر از خون چقدر خون شده قلبت چقدر تر شده چشمت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سخت است مردی گوشه زندان بیفتد در غربت و در وادی هجران بیفتد زهرا دوباره آمد و جانم حسن گفت پاشد حسن بر پای این مهمان بیفتد @hosenih می خواند با خود روضه موسی بن جعفر تا خنده از لب های زندانبان بیفتد دور از وطن جان داده آقا تا دوباره شیعه به یاد روضه سلطان بیفتد تشنه شد و شربت به لبهایش رساندند قسمت نشد تا با لب عطشان بیفتد سهواً به دندان ثنایش خورده ظرفی نه آنکه با مشت و لگد، دندان بیفتد در پادگان بوده ولی هرگز ندیده لشکر به جان پیکری بیجان بیفتد اصلاً نخورده بر قفایش خنجری کُند تا سر به دست چند بی وجدان بیفتد این روضه ی پر سوز، مخصوص حسین است اینکه غریبی گوشه میدان بیفتد @hosenih شخصی به غارت بُرد عبای پاره اش را تا قیمت سوغاتی اش ارزان بیفتد از آن سلیمان زمان کی فکر می کرد انگشترش در دست ساربان بیفتد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e