eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
322 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پر از دردی و پیش من صدایت در نمی آید دلم میسوزدو کاری زدستم بر نمی آید به شب آهسته گریانی گمانت من نمیدانم شبیه شمع میسوزی ولی شب سر نمی آید @hosenih به قلبم میزند آتش به چشم خود که میبینم چنان گردیده جسمت آب در باور نمی آید قنوتت را که میبینم به یاد کوچه می افتم زتو شرمنده ام دست تو بالاتر نمی اید چرا اصرار  داری تا که برخیزی زجا‌پیشم چرا پا میشوی وقتی به همره سر نمی آید کنارسفره ایم و تو میان بستری زهرا نگاه زینبت گوید چرا مادر نمی اید @hosenih نفس بادرد میگیری ولی ارام میخندی واین لبخند آرامت به این بستر نمی اید نمیدانم حسن جانت چه زخمی بر جگر دارد از آن روزی که افتادی، پشت در نمی اید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مردک پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوک پنجۀ پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد @hosenih هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد سیلی محکم او چشم مرا تار نمود مادر از من دوسه تا سیلی محکم تر خورد لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد @hosenih حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد باز زینب غم یک مرثیۀ دیگر خورد قصۀ کوچـه عجیب است (مهاجر) اما وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تفسير او به دست قلم ناميسر است در شان او غزل ننويسيم بهتر است شان نزول يك پري از آسمان به خاك دامان مادري ست كه در شان كوثر است @hosenih هر مصرعم لبي ست كه لبخند مي زند اين بيت من شبيه لبان پيمبر است از عرش تا به فرش ملائك خمار او ذكرش سبو سبو مي الله اكبر است او فاطمه ست معني اين نام را هنوز از هر زبان كه مي شنوم نامكرر است از زخم او اگر بنويسي قلم ، بدان نامت از اين به بعد قلم نيست خنجر است ننويس فتنه پشت دري شعله مي كشد در كوچه شر به پا شده در خانه محشر است در كوچه بوي آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز اين در است @hosenih با پهلوي شكسته هم از كوه كوه تر با قامت خميده هم از آسمان سر است لبخند مي زند كه بخندند بچه ها مادر اگر كه جان بدهد باز مادر است... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آن بانویی که داشت مواسات با علی افتاده بود خسته و میگفت یاعلی افتاده بود دربِ شکسته به روی او با ناله گفت حرف دل خویش با علی @hosenih شش ماهه اَم، فدای سرت ای امام من افتاده ام به پای تو دیگر ز پا علی یا فضۀُ خُذینیِ او چون شنیده شد دیگر نگفت یاریِ زهرا بیا علی زهرا چگونه دستِ تو را بسته بنگرد با اینکه هست، دست تو دست خدا علی تا زنده ام، مقابلشان قد عَلَم کنم تنها نمیگذارمَت ای مقتدا علی یک عمر تو، سپر به پیمبر شدی، کنون زهرا شود تو را سپر هر بلا علی مُزد رسالتِ پدر این بس که اُمتَش تنها گذاشت بعدِ پیمبر تو را علی انصار با مهاجر اگر هم قسم شوند من یک تنه به عهدِ تو سازم وفا علی من دامنت رها نکنم روز بی کسی حتی اگر به شعله زنم دست و پا علی با اینکه زیر ضرب لگد پهلویم شکست هرگز نیفتد از لب من ذکرِ یاعلی @hosenih با قنفذ و مغیره بگو بازویم که هیچ جانم فدای جان تو یا مرتضی علی از کربلای کوچه دهم کوفه را نشان پیداست راه فاطمه تا کربلا علی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر چند گنهکار و شرمنده و گمراهیم تا فاطمه(س) را داریم محبوبۂ درگاهیم از آتش دوزخ ما داریم امان نامه از معجزۂ نام پُر برکتش آگاهیم @hosenih ایکاش دو روزی در همسایگی اش بودیم عمریست که غمگین از این حسرتِ جانکاهیم تا ذکر قنوت او از جان برسد بر گوش محتاجِ دعا بیدار؛ شب تا به سحرگاهیم ما داغِ جوان دیدیم! عمریست عزادارِ آن مادر مظلوم و عمرِ کم و کوتاهیم ای بشکند آن دستِ بیعت شکنِ ظالم بیطاقت و بیتاب از آن سیلیِ ناگاهیم @hosenih ما را غم سنگینِ «یا فضه خُذیني» کشت دلسوختۂ داغِ شش ماهۂ دلخواهیم پیراهن مشکی را با اشک به تن کردیم ما إذن عزاداری از فاطمه(س) میخواهیم! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت پاشی هی گفتم از دردات هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی می افتی چیزی نیست @hosenih تو دست به دیواری گفتی یکم خستم ديدم قنوتت رو گفتی یکم دستم این بچه ها سایه روسر میخوان زهرا تا وقت دامادی مادر میخوان زهرا از رفتن و از مرگ کمتر بگی ای کاش مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش چشم پرآب تو نقش برآبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم‌ کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم‌موی زینب ،هم خونم بهم ریخته طفلی حسن هرشب تو خواب عزاداره هی میگه دیوارو هی میگه گوشواره سینه سپر کردی خیلی محک خوردی خانوم سر من تو خیلی کتک خوردی زینب با دلشوره هی روتو می بوسه شونه که‌میفته بازوتو می بوسه @hosenih وقتی همه خوابن فضه با دلشوره خون رو دیوارو با گریه میشوره حرف حسينت شد رفتى چرا از حال پيرهن رو كه دوختى هى گفتى از گودال... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شعر از گروه "یا مظلوم" شاعران: ، ، ، ، ، ، ، ، ▶️ وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده @hosenih ای مستجاب الدعوه ام طوری دعا کردی که در دهان زینب آمینِ دعا مانده محجوب من، حرف تو را می‌خواندم از چشمت آن هم که پشت پلک مجروح تو جا مانده ما هر دوتا مشگل گشا هستیم اما تو آنقدر مجروحی که این مشگل گشا مانده حال علي بدتر نباشد بهتر از تو نيست من مانده ام با اين غرور زير پا مانده هر بار که میبینمش صدبار میمیرم حق دارم آخر روی چادر رد پا مانده @hosenih داری نفس را نیمه نیمه می‌کشی، پیداست یک استخوان دنده از باقی جدا مانده تا صبح مثل زخم تو خون گریه میکردم وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خورشید؛ دیگر میلِ تابیدن، ندارد بارانِ رحمت؛ قصدِ باریدن، ندارد @hosenih دنیا سراسر تیره گشته؛ رود دیگر انگیزه‌ای، بهرِ خروشیدن، ندارد این قدر "هوهو" می‌کند این بادِ حیران، انگار، کاری غیرِ نالیدن، ندارد ...باغِ علی، غارت شد و مردم نگفتند، یاسِ حریمِ کبریا، چیدن ندارد هیزم به دست آمد عدو... آیا نفهمید؟ بانوی هجده ساله، جنگیدن ندارد؟ خیلِ ملائک، رو به اهلِ خاک، گفتند: سیلی، به احساسِ علی، دیدن ندارد @hosenih بر زخمِ بازِ مرتضی، مابعدِ زهرا، دیگر نمک، این‌قدر، پاشیدن ندارد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آورده هیزم کافری، لشکر کشیده آتش به درب خانه ی حیدر کشیده با ضربه ی سنگینِ پا بر پهلوی یاس زخم عمیقی میخ روی در کشیده @hosenih از شاخه ی طوبایِ باغِ آل احمد مسمارِ خانه میوه ی نوبر کشیده بر ماه رویش ضرب دست بی حیایی نقش رکاب چند انگشتر کشیده پهلو به پهلو تا شده با خون پهلو گل های سرخی بر روی بستر کشیده آید صدای استخوان از سینه هربار خود را به بستر جانب دیگر کشیده تا چشم بسته ریخته قلب حسینش گوید به خود مادر مبادا پر کشیده تا روی زردش را نبیند زینب او خوابیده بر روی سرش معجر کشیده ** شد روضه خوان کربلا این روز و شب ها آنجا که ناله روی تل خواهر کشیده @hosenih از بوسه های فاطمه دیگر نبُّرید هر بار قاتل تیغ بر حنجر کشیده آخر کلافه شد تنش را زیر و رو کرد اینبار خنجر را به پشت سر کشیده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بعد از سقیفه، پاک غرورم شکسته شد دستم به کوچه،پیش نگاه تو بسته شد بانوی باردار که در وا نمیکند ! بد جور استخوان جناقت شکسته شد @hosenih در انتظار غنچۀ نو رسته بودم و دیدم چگونه غنچۀ نارسته رسته شد مُردم هزار بار و خدا زنده ام گذاشت روزیکه راه کوچه به روی تو بسته شد جان علی دگر تو علی را بهم نریز قلبم از این سکوتِ پر از درد خسته شد طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا افتادی و امامِ تو از پانشسته شد @hosenih ای روزگار، دست جفا با علی چه کرد! دیدی که جمع ما همه از هم گسسته شد دشمن چه بد به گریه‌ی من خنده می‌کند جان علی مرو که علی سرشکسته شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را تا خلق کند حوری انسانی خود را @hosenih ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه تو لحظه پایانی خود را @hosenih محشر همه فاطمیون چشم به راهند از یاد مبر این همه قربانی خود را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پروانه سوخت،روی زمین پیچ وتاب خورد مسمار روی بال و پرش با شتاب خورد @hosenih او بار شیشه داشت و گفتا امان دهید اما به پهلویَش لَگَدی در جواب خورد سیلی اگر چه پیش نگاه علی نَخورد بر بازویَش غَلاف ولی بی حساب خورد تنها میان شعله دِفاع از علی نَکرد زهرا تَمام عمر غمِ بوتراب خورد نامرد بود ثانی و بعد از شرارتَش با قُنفذ و مُغیره نِشَست و شَراب خورد @hosenih هر چند در سَقیفه بنایش نَهاده شد از برکه ی غدیر خُم این کینه آب خورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می دهد بال و پر خستۀ جبریل خبر پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر @hosenih دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را ماند، یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر غنچه اش گوشۀ یک باغچه ای مدفون بود به کجا دفن کند حال،گُلَش را حیدر این گُلِ لِه شده را با چه دلی بردارد با چه حالی بدهد غسل به یاسِ پَرپَر زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است باز می کرد علی از سرِ زهرا معجر آب می ریخت به پهلو و به سینه امّا باز می ریخت ز خونابه گهی خون جگر زینب از گوشۀ آن حجره تماشا می کرد وای از زخمِ تنِ مادر و حال دختر پیکر فاطمه را با چه کسی باید بُرد راهِ تشییع ، نمانده ست برایش دیگر بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر زیرِ تابوت همین چند یتیمند فقط حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان اینچنین رَدِّ امانت شده بر پیغمبر @hosenih می رسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش آه از پیکر بی غسل و کفن ، خاک بسر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه @hosenih وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه از این جوانی خیر می بینید مردم من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه وقت شروعِ مجلس است آماده باشید بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه @hosenih مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه تا روضه های مادر سادات برپاست گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه @hosenih دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه بر زخمهای سینۀ مادر گذارید با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم با یاد و نام شهید ▶️ فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی است روضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی است آن قدر نامش بها دارد میان شاعران نام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی است @hosenih هر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شود حب زهرا، برترین کردار اهل بیتی است مهر زهرا را علی در سینه ی ما ریخته دل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی است این که بر همسایه می بخشید نان خانه را گوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی است حاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرش فاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی است گریه بر زهرای مرضیه عمومی نیست، نه کار چشمان تر ما، کارِ اهل بیتی است روضه را مستوره باید خواند، دستم بسته است روضه ی صدیقه از اسرار اهل بیتی است @hosenih ماجرای غسل زهرا... ماجرای بازویش... ماجرای روضه ی دشوارِ اهل بیتی است روی نیلی و کبود فاطمه، تا روز حشر بغض هر دلداه و غم خوارِ اهل بیتی است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب‌زمان پر می‌کند @hosenih من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی‌کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه‌ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند @hosenih مطمئنم زیر دست پا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همه تسبيح به‌دستند به تسبيحاتش همه تفسير به‌دستند پى آياتش باطنش جاى خودش، ظاهر او هم سِر است ما تماما همه محويم، تماما ماتش @hosenih فاطمه عبد خدا هست ولى رب من است کافرم گر نتوانم بکنم اثباتش چه کسى ديده که از عرش کسى برگردد زآن‌همه جلوه فقط سيب شود سوغاتش می‌رسيدند به‌هم تا که على و زهرا روبرو مي‌شد؛ در اصل على با ذاتش "عابدان سر به بر اندر طمع روضه‌ی خلد عاشقان جان به کف اندر طلب مرضاتش"* دور تا دور قدش را وسط کوچه‌ى شهر می‌گرفتند ملائک پى تشريفاتش آن نمازى که در آن صحبتى از فاطمه نيست صاحبش را برساند به جهنم... آتش حرم فاطمه با خاک نجف بايد ساخت وقف زهراست نجف با همه‌ى ذراتش در زدن يا نزدن فرق ندارد اينجا نيست وابسته‌ى سائل کرم بالذاتش مهر خانوم برايش به دو عالم کافى‌ست هر که باشد پى جبران‌شدن مافاتش @hosenih ** آن فلانى و فلانى و فلانى سه بت‌اند لعنت شيعه به "عزى" به "هبل" به "لات"ش * از جناب شهريار: عابدان سر به بر اندر طمع روضه‌ی خلد عاشقان جان به کف اندر طلب مرضاتند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟! بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟! پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟! @hosenih دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟! نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد... ...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟! رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟! لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟! به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟! بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟! @hosenih غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟! دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و... ...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قامت محراب ، بی زهرا قدی رعنا نداشت بی قنوت فاطمه ، حتی نماز احیا نداشت لیلة القدری که در قرآن (وَ ما اَدراکَ) شد مصطفی فرمود : معنایی بجز زهرا نداشت هیجده سالش برابر گشته با شصت و سه سال ورنه مولامان امیر المؤمنین همتا نداشت @hosenih نیروی احمد نمادش ذوالفقار حیدر است لیک جز نیروی کوثر ، نیرویی مولا نداشت از خصوصیات او ام ابیها بودن است این فضیلت را که دختر داشت ، خود ، بابا نداشت خالقش انسیة الحوری خطابش می کند یعنی از زهرا فرشته تر در این دنیا نداشت بی تولّای علی کار رسالت ناتمام بی ولای فاطمه حتی غدیر امضا نداشت هیچکس چون فاطمه یاریِ مولایش نکرد گر نبود ، اسلامِ ناب مصطفی ابقا نداشت بی ولای مرتضی عالم جهنم بود وبس بی قیام فاطمه کرب وبلا معنا نداشت زینب الگویی چو زهرا داشت در کار قیام ورنه در کوفه چو مادر خطبه ای غرّا نداشت از درون کردند پیمان را تهی اهل نفاق گر نبودی خطبۀ زهرا ، برائت جا نداشت گرچه اقدامش فُرادا بود ، کوتاهی نکرد بی جماعت هیچکس ، نهضت چو او بر پا نداشت پرچم دین شد به آن دستِ شکسته سر بلند غیر زهرا هیچ سرداری دگر مولا نداشت روز محشر گر خدا شافع قرارش می دهد یعنی از زهرا مقرّبتر در آن عقبا نداشت جبرئیلش اِذن می گیرد به هنگام ورود من نمی دانم چگونه حُرمتش اعدا نداشت!! @hosenih شعله را افروختند و خانه اش را سوختند سینه بر در دوختند و چاره ای زهرا نداشت بانوی پهلو شکسته شِکوه از دردش نکرد زیر در ذکری بجز فریاد یا مولا نداشت نالۀ فضّه خذینی سِرّ او را فاش ساخت بر سر خود سایۀ مادر در آن غوغا نداشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند چند تن جای همه دلهره و غم دارند داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است @hosenih خانه از بوی گل یاس معطر مانده روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است وای بر بازوی او رد غلافی سخت است حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید دست از غسل کشید و ولی الله نشست همه دیدند قد حیدر کرار شکست سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود داشت کل بدن شیر خدا می لرزید پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند آستین بین دهان، گریه فقط می کردند بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت @hosenih خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
⚫️زائرین محترم حسینیه⚫️ 🏴با عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) 📎برای دیدن اشعار شام غریبان، هشتگ های زیر را لمس نمایید: ✔️ ✔️ ✔️ 👌ضمنا کانال دوبیتی و رباعی حسینیه با موضوع اشعار فاطمیه، با بیش از ۱۲۰ شعر در کانال زیر به روز رسانی شد👇 https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 🔸التماس دعا🔸
غسل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و و داع حسنین (علیهما السلام) با مادر فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب‏. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات‏ فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ‏ سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ‏ أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي‏ ترجمه: حضرت امير المؤمنین عليه السّلام مى‏فرمايد: من متصدى امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا سلام الله علیها پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين عليهما السّلام در حالى آمدند كه فرياد مى‏زدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على علیه السلام مى‏فرمايد: من خداوند را شاهد مى‏گيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظه‏اى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابو الحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است. حضرت امير عليه السّلام مى‏فرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم: مفارقت تو برايم بزرگترين امور است، و از دست دادن تو سخت‏ترين مصيبت. من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله مى‏كنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود. اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم. منبع : بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج‏43، ص: 179 © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یار علی(ع) و سورۂ أعطینا بود ایثار و بصیرتش چه بی همتا بود والله که خطبۂ فدک سرتاسر تفسیرِ ولی شناسیِ زهرا(س) بود! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اين روزها نواي دلم مادري تر است هركس كه يار من بشود يار حيدر است @hosenih گاهي شما شبيه بمن گريه مي كنيد در فاطميه اشك شما فاطمي تر است اي صاحبان ناله خدا خيرتان دهد سوز شما هماره تسلّاي مادر است در خيمه ام اقامه – عزايش كه مي كنم مهمانِ روضه ام ز علي تا پيمبر است ياد شكسته پهلوي او مي كُشد مرا زهرا فرشته اي است كه بي بال و بي پر است تا گريه مي كنم كه چرا قامتش خميد احساس مي كنم كه چنان سايه بر سَر است آري خودش تسلّيِ غمديدگان شود با اينكه چشم پر گُهرم حوض كوثر است هرگاه ياد درد دل مجتبي كنم اسرار او به پيش نگاهم مُصَوّر است مادر! هنوز خيمه نشينِ تو مانده ام گويي هنوز معركه ی كوچه و در است اي مادرم! دعا كن و يا منتقم بخوان اَمَّن يجيب گو كه مُجيب تو داور است @hosenih طي مي كنم ز كعبه مسير مدينه را از كربلا شروع كنم زخم سينه را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رو بگرداني زِ ما دنيا جهنم مي شود روزيِ ما روز و شب اندوه و ماتم مي شود پلكهايت باز كن درهاي رحمت را نبند بي نگاه تو دل ما خانه غم مي شود @hosenih عاقبت هركس دلش را شستشو داد از گناه در حريم آيه تطهير ، مَحرم مي شود در سر و رويم شده پيدا دگر موي سپيد فرصت ديدار دارد روز و شب كم مي شود چون خَمِ گيسوي تو اي ليليِ صحرا نشين قامت چشم انتظاران شما خم مي شود @hosenih با كمان ابرُوانت زود مي ريزد به هم نبض عالم با نگاه تو منظم مي شود يا ولي اله راضي مي شوي از دست من ؟ ! با رضاي تو رضاي حق فراهم مي شود هر كه زهرا مادرت را الگوي راهش كند وقت لبخند تو مشغول دعا هم مي شود @hosenih خاك پاي مادر تو سرمه چشمان ماست دست بوسِ او رسول اللهِ خاتم مي شود شك ندارم كه حسين هم با دعاي مادرش صاحب كرب و بلا ، اربابِ عالَم مي شود گريه ما باعث تسكين قلبِ فاطمه است اين حسين جانها به زخم سينه مرهم مي شود @hosenih فاطميه كربلا شبهاي جمعه ديدني ست مادرت صاحب عزاي ذبح اعظم مي شود اين پسر هم مثل مادر جاي تنگي گير كرد دنده ها اينگونه شكلش نا منظم مي شود روضه گودال مثل روضه مسمار شد ماجراي كوچه زير چكمه ها تكرار شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e