#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
بر اساس شعار مشترک هیأتها در محرم ۱۴۰۳
«آزادگان عالم در خیمه حسیناند»
آمد طلیعهی غم، ماه عزا محرم
از ماذنه بلند است، حی علی محرم
در نزد گریه کنها، عهدیست با محرم
اهل بکا محرم در خیمهی حسیناند
" آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
از تفرقه حذر کن در نقل گفتنیها
با وحدتیم ایمن از فرط دشمنیها
تنها نه ما عزیزان! این ماه ارمنیها
در سایهسار پرچم؛ در خیمهی حسیناند
" آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
نمرودها بسوزند، فرعونها بمیرند
گردن کشان دیروز، امروز گوشهگیرند
حتی پیمبران هم، از او مدد بگیرند
نوح و خلیل و آدم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند"
سردارهای عاشق، همواره سر به داراند
دست از امام حتی، یکلحظه برندارند
پای عقاید خود، همواره پایدارند
حر و حبیب و میثم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
بیداری جوامع، از معجزات دین است
جانم به مکتبی که، زکزاکی آفرین است
نوشیعیان دنیا، آیینشان همین است
ریز و درشت باهم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
امثال رحمتیها، امثال آل هاشم
هستند در حوادث، چون کوهها مقاوم
اهل جهاد قطعاً مانند حاج قاسم
با اعتقاد محکم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمه حسیناند "
هنگامهی تشرف ساعات خوب پابوس
درس ادب گرفتیم از سید بن طاووس
خوشبخت هرکسی شد با اهل روضه مأنوس
دربندی و مقرم در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
یکسو عزیز نجمه یکسو عزیز لیلا
قاسم پر از جراحت اکبر هم اربا اربا
هجده شهید پرپر از دودمان زهرا
این جسمهای درهم در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
دل را به دست فردی غیر از ولی ندادند
فرصت به آل شیطان؛ آل علی ندادند
خوردند تازیانه معجر ولی ندادند
اطفال غرق ماتم در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
✍️ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دیشب کنار شمع از بالوپرم گفتم
او میچکید و من هم از چشم ترم گفتم
هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟
مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم
تا تحت قبه کاملاً مشغول تو باشم
حاجات را به کفشداری حرم گفتم
در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد
از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم
جای شمارا هیچکس در دل نمیگیرد
و الله این را با تمام باورم گفتم
::
گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو
هر بار که از دخترت به دخترم گفتم
از خشکی لبها و ذبحت با لبتشنه
امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم
✍️سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
سلام میدهم از دور بر تو و حرمت
سلام من به بلندای بیرق و علمت
سرودهاند فراوان برای تو اما
هنوز نقش کتیبهست شعر محتشمت
اگر که سر به هوا هستم و پریشانم
زمین زدم دل خود را به احترام غمت
گدایی ِ در این خانه سربلندم کرد
مرا جدا نکن از خیمههای محترمت
چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟
که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت
زمان مرگ به راهت دخیل میبندم
بیا که سر بگذارم به محضر قدمت
✍️ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
این خانهای که خشت به خشتش پر از غم است
عمریست وقف روضۀ ماه محرم است
با دستهای پیر پدر قد کشیده است
آجر به آجرش اگر اینقدر محکم است
در این محل نسیم اگر مویه میکند
از عاشقان موی پریشان پرچم است
آن پرچمی که خط به خطِ تار و پود آن
«باز این چه شورش است که در خلق عالم...» است
بر سقف نم کشیدۀ آن، ظنّ بد مَبَر
از گریه چشمهای حسینیّه پر نم است
بر آن نشسته است اگر خاک، در عوض
اسباب یاد چادر خاکی فراهم است...
✍️ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بیسپاه گرفتی
چگونه آب نگردم؟ که دست یخزدهام را
دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی!
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی
شنیدهام که تو نوحی! نه، مهربانتر از اویی
که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی
نشاندهای به لبانت، چنان تبسم گرمی
که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی
چه کردهام، که سرم را گرفتهای تو به دامن؟
چه شد که دست مرا از میان راه گرفتی؟
به روی من تو چنان عاشقانه دست کشیدی
که شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
اي آنكه نظر به نيمهی پُر داري
يك سنگ، ميانِ اينهمه دُر داري
ناخالصیام را به عنايت بردار!
آنگونه عنايتی كه با حُر داری
✍ #عارفه_دهقانی
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#مناجات_با_خدا
#اصحاب_امام_حسین_ع
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
یارب تو جدا ز دست غیرم فرما
مجذوب حسین چون زهیرم فرما
در بند گناهم و اسیر نفسم
حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما
✍ #میثم_مومنی_نژاد
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
سر را گرفت در دل چادر به دامنش
سر را گذاشت غرق تفکر به دامنش
"یا آتش محبت، یا آتش عذاب" *
او بود و شعله شعله تحیر به دامنش
دل کند از زمین که نماند الی الابد
در این مصاف، ننگ تکاثر به دامنش
آمد سوی حسین سرافکنده و خجل
میریخت اشکهاش چنان دُر به دامنش
او هم شهید شد که نماند اسیر مرگ
حالا حسین بود و سر حُر به دامنش
* إنّی وَاللّهِ اُخَیِّرُ نَفسی بَینَ الجَنَّهِ وَالنّارِ
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اصحاب_امام_حسین_ع
وهب مسیح زمانش شد از عنایت تو
چه کیمیای عجیبیست در محبت تو
خدای عزّوجل بوده است مشتاقت
کشیده سرمه به چشمان عرش، تربت تو
مرا به دست کسی غیر "جُون" نسپاری
که روزیام بشود افتخار خدمت تو
خوشا کسی که لُهوف است نامهی عملش
که صفحه صفحه وجودش شده روایت تو
تمام زندگیام را به آه خواهم داد
که آه را بکُنم خرج در مصیبت تو
شبیه سدره، شده خلق قلب عشاقت
که کنده میشود از جا به یاد غربت تو
چگونه وقت ورودت به عرصهی محشر
سرم به روی تنم باشد از خجالت تو
به زیر چکمهی دشمن تلاش میکردی
مگر که حُر بشود شمر با شفاعت تو
چه باک از اینکه تنت روی خاک عریان ماند
حریر گریهی زهرا شدهست خلعت تو
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
دل را سپرد دست حسین و «زهیر» شد
هر کس گره به حبل متین خورد شد زهیر
هر کس که از امام جدا شد، زبیر شد
بودند در رکاب علی عدهای ولی
شد عمرشان تباه که ختم به غیر شد
اما زهیر قصهاش از جنس دیگریاست
او همرکاب حر و حبیب و بریر شد
جنگید و پیش چشم امامش به خون نشست
این قصه با شهادت ختم به خیر شد
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_عابس_بن_شبیب_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
"ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد"
سفیدروییِ عالم نصیب عابس شد
شجاع و پر دل و جرأت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
نوشت نام خودش را که در سپاه حسین
دخیل بست دلش را به بارگاه حسین
قسم به حضرت خورشید راه را بلدم
چراغ روی حسین است و راه، راه حسین
قسم به او که جان من از اوست خواهم مرد
به یک اشارهی ابرو، به یک نگاه حسین
"حضور مجلس انس است و دوستان جمع اند"
به جان جون رسولان آسمان جمعاند
بهشت جا شده در لابلای انگشتش
چقدر دلنگرانم برای انگشتش
به چشم کوه که خود را چنین به خواب زده
غروب آمده یا اینکه آفتاب زده
حدیث معرفت و شرح عشق مشکل نیست
دلی که عاشق مولا نمیشود، دل نیست
به شوق اوست اگر من به صحنه آمدهام
به میهمانی آتش، برهنه آمدهام
بگو به هرچه که سنگ است عابس آماده است
زمان بارش تیر است، مجلس آماده است
تمام لشکر از آیین من خبر دارند
بگو به طبل بکوبند و نیزه بردارند
ببین که با تن زخمی چه باشکوه شدیم
شبیه سرو و صنوبر، شبیه کوه شدیم
ببین که مرگ چگونه اسیرمان شده است
بگو که زود بجنبند، دیرمان شده است
ببین که بیسپر و بیکلاه و بیزرهام
به دست تیر و کمان باز میشود گرهام
چگونه پر زدنم را بگو که سیر کنند
به تیر و نیزه مرا عاقبتبخیر کنند
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e