🔅 تحلیلی نوین از رشد فقاهت در سیر تاریخی
🔻 برش اول
با شکل گیری علم اصول در میان شیعه، فهم عرفی و غیرتخصصی از منابع دینی پایان پذیرفت و تخصصیکردن و قاعدهمند نمودنِ «فهم از دین» به انجام رسید که نتیجهی آن «تعیین احکام افراد و وظیفه مکلفین» بود. اما «تحقق دین» وابسته به میزان خداترسی و تقوای اشخاص بود تا در صورت تمایل به انجام وظایف دینی، خود به این امر مبادرت کنند؛ زیرا فقهاء قدرتی برای تحقق دین در اختیار نداشتند.
این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه رنسانس در غرب شکل گرفت و طبق مباحث گذشته، «کفر مدرن» در قالب سبک زندگی جدید در عالم محقق شد که آثار این شیوه جدید از ابعاد مختلف زندگی، به حیات جامعه مسلمین حملهور گردید. لذا نواب عام در مقابل یکسری امور عینی و ملموس قرار گرفتند: در یک زمان، «نهضت مشروطه» که در صدد مشروطکردنِ نظام سلطنتی به انتخابات و مجلس و قانون و رأی مردم بود، به وجود آمد. در زمان دیگر، مسأله تسلط کفار بر توتون و تنباکو به وجود آمد و در دورهای دیگر، مسأله قراردادهای خارجی برای غارت نفت ایران مطرح شد. لذا فقهاء به جای شبهات نظری و علمی، در مقابل یک سری امور و خطرات عینی قرار گرفتند و با آن مبارزه کردند که اوج این مبارزات، در نهایت به قیام حضرت امام (ره) و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی منجر شد.
بنابراین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، این «تحقق دین» و چگونگی انجام آن است که در مقابل نواب عام قرار گرفته است. البته تحقق دین فقط در عرصه عمل افراد مطرح نیست بلکه به دلیل حاکمیتیافتن دین و مکتب، «نظام و حکومت» است که باید دین را محقق کند. لذا مرحله بعدی از تکامل عقلانیتِ نواب عام حضرت ولیعصر (عج) این است که بتوانند احکام نظام و ساختارهای آن را از قرآن و روایات استنباط کنند و دین را در این سطح تحقق ببخشند. یعنی در ادامه امتحانات عقلانی، فقاهت به جای اکتفاء به «فهم دین» برای «تعیین وظیفه عملی افراد»، در مقابل فضای جدیدی قرار گرفته است به نام «تحقق دین» در سطح «رفتار یک نظام».
✅ تحلیلی نوین از رشد فقاهت در سیر تاریخی
🔻 برش دوم
ممکن است کسی بگوید این مسأله، فرق چندانی با مرحله قبل ندارد؛ چرا که احکام دینی مشخص است و فقط کافی است نظام جمهوری اسلامی به آنها عمل کند. اما مسأله بسیار پیچیدهتر از این مطالب است؛ اوایل انقلاب، بحث داغی به نام احکام اولیه و احکام ثانویه مطرح شد، چرا که حضرت امام (ره) تصریح کرده بودند که حکومت اسلامی به معنای حکومت قوانین الهی و احکام اسلامی بر مردم است. البته روشن بود که برای اجرای احکام در عالم تحقق و خارج، موانعی وجود دارد که این امر، ضرورت «احکام ثانوی» را نمایان میکرد. اما بعد از گذشت چند سال مشاهده شد که همان احکام ثانویه که برای اضطرار و به صورت موقت مطرح شده بود، ادامه پیدا کرد، چرا که آن موانع و اضطرارها همچنان تداوم داشت. علاوه بر تداوم و طولانیشدن زمان اضطرار به دلیل تداوم موانع، تدریجاً اضطرارها در موضوعات اجتماعیِ مختلف و متنوعی گسترش پیدا کرد و به عرصههای مختلفی در رسانه، آموزش و پرورش، آموزش عالی، دیپلماسی، بهداشت، شهرنشینی، سبک زندگی و... تعمیم یافت و شدت گرفت. پس به تدریج و با تداوم و گسترش و تعمیق اضطرارها روشن شد که تحقق دین در قرن بیستم، دارای پیچیدگیهایی است و مساله به آن سادگی که ابتدائاً تصور میشد نیست.
ممکن است گفته شود این موانعی که در برابر تحقق دین و اجرای احکام وجود دارد، به دلیل وجود افرادی در ردههای مختلف مدیریتی است که حساسیت لازم به احکام اسلام را ندارند و بعضاً با بیتقوایی، دچار قدرتطلبی و مال حرام و... شدهاند و اگر بجای آن افراد نالایق، افراد مذهبی و باتقوا و بسیجی و اهل روضه و نماز و روزه و خمس و... بر سر کار بیایند، تمام مشکلات نظام حل خواهد شد. متأسفانه این طرز نگاه و تحلیل، بر بخش عظیمی از جماعات انقلابی و مذهبی و مسجدی و روحانیون حاکم است. برای نقد این نوع نگاه، پیش از هر چیز میتوان به کلام بسیار روشنگرانه و عمیق و بصیرتافزای حضرت امام (ره) در سال 61 توجه کرد. به نظر میرسد اگر به محتوای این سخنان توجه نکنیم، آرمانهای عاشورا و دستورات قرآن و روایات معصومین ـ که شدیداً علاقهمند به اجرایی شدن آن در جامعه هستیم ـ محقق نخواهد شد. خیلی خوب است که وعاظ و علما در منبرها به بیان نصیحت و اندرز و آیات و روایات و قصص قرآن بپردازند اما بعد از آن باید به این امر توجه نمایند که چرا این مطالبِ حقه در جامعه تحقق پیدا نمیکند؟ باید از تحلیلهای سادهانگارانه پیرامون این موانع دست برداشت.
✅ تحلیلی نوین از رشد فقاهت در سیر تاریخی
🔻 برش سوم
حضرت امام دراین باره می فرمایند: «درباره فرهنگ هرچه گفته شود کم است. میدانید و میدانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود و همه ارگانها و مقاماتِ آن رژیم در صراطِ مستقیم انسانی و الهی پایبند باشند و بر استقلال و آزادی ملّت از قیود شیطانی عقیده داشته باشند و آن را تعقیب کنند و ملّت نیز به تبعیت از اسلام و خواستههای ارزنده آن پایبند باشد دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف کشاند و نسل آتیه را آنچنان کند که انحراف به صورت زیبا و مستقیم را راه نجات بداند و اسلام انحرافی را به جای اسلام حقیقی بپذیرد و بر سر خود و کشور آن آورد که در طول ستمشاهی و خصوصاً پنجاه سال سیاه بر سر کشور آمده...»
حضرت امام (ره) که در رأس امور قرار دارد و بیشتر از هر فردی از نقاط ضعف و قوت نظام مطلع است، در این کلام، همهی عوامل و شرایط را در بهترین وضع آن تصور کرده و به بیان عواقبِ توجه نکردن به مقوله فرهنگ و انحراف فرهنگی اشاره میکنند. در حقیقت، این کلام تمام کسانی را که مشکلات نظام را صرفا ناشی از عدم تدین مسؤولین میدانند، نقد میکند. میفرمایند اگر همه مسئولین و همه مردم در بهترین سطحِ اعتقادی و عملی باشند ولی انحراف فرهنگی به وجود آید، فسادی که از آنها صادر خواهد شد که همچون فسادِ پنجاه سال سیاه پهلوی است! روحانیون و متدینین و انقلابیون و هیئتیها باید در این بیان حضرت امام (ره) دقت و تدبر کنند تا از تحلیلهای ساده پیرامون علت مشکلات جامعه دینی و موانع تحقق دین و چالشهای فرهنگی و اقتصادی اجتناب شود. البته کسی منکر این نیست که برخی از مشکلات نظام به لغزش برخی مسؤولین یا مردم بازمیگردد، اما حضرت امام (ره) فرضی را برای ما مطرح کردند که بسیار مهمتر و اساسیتر از لغزش افراد است: اگر همهی مسؤولین و مردم به بهترینِ درجه اعتقاد و عمل برسند اما انحرافِ فرهنگی رخ بدهد، همان بهترینها را از این رو به آن رو میکند و کل جامعه را به انحطاط میکشاند. البته برخی دائما فریاد میزنند که مردم بیدین و لاأبالی شدهاند ولی فارغ از توصیفاتِ رهبران انقلاب درباره وفاداری و تدین مردم ایران (که میفرمایند بهترین مردم از صدر اسلام تاکنون هستند) امام (ره) تصریح میکند که حتی اگر بهترین مسؤولین و مردم را داشته باشیم، دوباره مشکل حل نخواهد شد. این به چه دلیل است؟ به نظر میرسد به این دلیل است که «تحقق دین در سطحِ نظام» به عنوان موضوع امتحان عقلانیت غیرمعصوم در این عصر بسیار پیچیده است زیرا در این دوران، کفر با شیوههای جدید و مدرن به مسلمین و مومنین هجمه ور شده است و جاهلیت مدرن، برای دنیاپرستکردنِ مردم و کشیدن جامعه به سمت اخلاق رذیله و اعتقادات فاسد و رفتار نابهنجار، ابزار پیچیدهای دارد. سوال میکنید اسم آن ابزار چیست؟
✅ تحلیلی نوین از رشد فقاهت در سیر تاریخی
🔻 برش چهارم
باید گفت نام آن ابزار پیچیده که جاهلیت مدرن برای دنیاپرست کردن مردم از آن استفاده میکند، «مدلِ اداره کشور» است. یعنی به شما میگویند این موبایل و کامپیوتر و ماشین و... که به آسانی در دسترس شما قرار دارد و بسیاری از کارهای روزمرهتان را با آنها انجام میدهید، یکدفعه به وجود نیامده است بلکه برای اختراع و تولید این کالاها، جمعیت انبوهی از دانشمندان و متخصصان و کارگران و... متکی به علوم پیچیدهای در کارخانههای بزرگی کنار هم جمع شدند تا این کالاها ساخته شود. سپس میگویند اگر این کالاها با علم و تخصص پیچیده به وجود میآیند، آیا میتوان سادهانگارانه تصور کرد که ادارهی کشورها بدونِ تخصص و ابزار علمی ممکن است؟! در حالیکه پیچیدهترین ماشین و دستگاه در دنیا، ماشینی است که با آن کشورها اداره میشود و تولید و توزیع و مصرف همه این کالاها را مدیریت میکند و علمی است که ترکیبی از علوم مختلف مانند جامعهشناسی و اقتصاد و برنامهریزی و مدیریت حاصل شده است. ابتدای انقلاب اینطور فکر میکردیم برای تحقق اسلام فقط کافی است تا مسؤولان متدین باشند و علم به احکام داشته باشند و سپس به سراغ عملیکردن آن بروند. اما بعد از گذشت چند دهه کم کم فهمیدیم به موازات هر یک از احکام رساله که به دنبال تحقق آن بودیم، یک یا چند تخصص در دنیا وجود دارد. بالاتر از تخصصهای موضوعی، برای اداره کشور با همه ابعاد مختلف و متکثر آن هم ماشین و ابزاری علمی به نام «مدل اداره کشور» وجود دارد که خودش دارای احکام و مناسکِ پیچیدهای است و مبنای آن، دنیاپرستی است و معین میکند که ملت را چگونه باید پرورش داد و به کدام جهت سوق داد و آنان را به چه نظمها و قوانینی مقید کرد و در چه شرایطی قرار داد. علاوه بر این و برای اینکه این ماشین با سرعت و راحتی لازم شما را به مقصود برساند، باید آن احکام را به «وجدان عمومی و فرهنگ اجتماعی» تبدیل کنید. یعنی ملتها چه شیعه و چه سنی و چه کافر و... باید نسبت به احکام «مدل اداره کشور»، «مشارطه و مراقبه و محاسبه»ی مادی داشته باشند. یعنی مدل اداره، «دغدغه مادی» میسازد و «تقوا برای دنیا» ایجاد میکند. حال سادهانگاری نیست که من و شما صرفاً به فلان مسؤول اعتراض کنیم که چرا احکام اسلام را اجرا نمیکنی؟ در «مدلِ اداره»ای که دین و اخلاق و اعتقادات شما را به رسمیت نمیشناسد، دیگر شرایط برای امر به قناعت و آخرتگرایی و ایثار و سایر ارزشهای مکتبی تدریجا از بین میرود. نگاه ساده با مشاهده چنین وضعیتی میگوید عجب مردم بیدینی هستند! اما آنهایی که عمق شیطنت و کفر مدرن را متوجه شدهاند، میگویند: عجب «مدل اداره»ی بیدینی است! چطور با ایجاد ساختارهای اجتماعی در عرصههای مختلف، در روحیات و فرهنگِ مردم نفوذ پیدا کرده و همه را در کانالهایی که تعبیه کرده، به سمت هدف خود میکشاند و حتی موجب ریزش در انقلابیترین مسئولین نظام میشود! اگر گفته میشود که اباعبدالله الحسین (ع) برای اسلام قیام کرد و ما هم باید احکام اسلامی را در زندگی خودمان پیاده کنیم، باید به این واقعیت نیز توجه کرد که بسیاری از مردم علیرغم اعتقاد به مکتب شیعه، نمیتوانند در شرایط برآمده از این مدل اداره، به احکام عمل کنند و نظام علیرغم گرایش به اهداف اسلام، نمیتواند با وجود این مدل اداره مادّی، ساختارهای خود را به سمت اهداف الهی هدایت کند. پس معلوم میشود سخن حضرت امام (ره) در سال 61 چقدر دقیق بوده است: اگر همه مسؤولین و مردم خوب باشند، باز هم خطر انحراف فرهنگی باقی است. زیرا تحقق اسلام در عمل، با یک دستگاه علمی مواجه است که دین ما را به رسمیت نمیشناسد.
✅ تحلیلی نوین از رشد فقاهت در سیر تاریخی
🔻 برش پنجم
پس امروز عقلانیتِ غیر معصوم ـ که در تلاشهای مجاهدانه فقهای عظیم الشأن شیعه برای حفظ دین متبلور است ـ در برابر چه امتحانی قرار دارد؟ در مقابل «تحقق دین در سطحِ نظام» که مانع بزرگی به نام «مدل اداره غربی» در برابر آن وجود دارد. در واقع به جای آنکه مشکلات فرهنگی و اقتصادی صرفاً به عدم تدین و تقوا در میان برخی مسئولین یا مردم احاله شود، باید گفت این مدل اداره غربی است که بیدین است و با محاسبات مادی، زمینه را برای تغییر محاسبات مسئولین و فاصلهگرفتن آنها از مسیر الهیِ انقلاب اسلامی فراهم میکند. در واقع علت اصلی ریزشهای انقلاب خصوصا در میان مسؤولین آن است که «مدل ادارهی الهی» برای مدیریتِ نظام هنوز ارائه نشده و مسؤولین نیز ابتدائاً به دلیل اضطرار از نسخه مادی برای اداره کشور استفاده کردهاند و به تدریج با محاسبات برآمده از آن مأنوس شدهاند و لذا اموری را که با این مدل اداره تناسب نداشته باشد، غیرقابلتحقق و آرمانگرایانه و برخلاف واقعگرایی میپندارند. لذا اگر مقام معظم رهبری (ره) «نفوذ» را به «تغییر محاسبات مسؤولین» تعریف میکنند، باید دانست که اصلیترین ابزار برای این تغییر محاسبه، مدل اداره غربی است که از ترکیب علوم انسانیِ کاربردی در غرب (اقتصاد و مدیریت و برنامه ریزی و جامعه شناسی و ...) بدست آمده است. لذا اگر این علوم، آرمانهای دینی و انقلابی شما را در هدفگذاریها و برنامهریزیهای اجتماعی به رسمیت نشناسد، بهترین نیروهای انقلابی و مؤمن را به محاسباتِ مادی دچار میکند و تدریجا آنان را به این نتیجه میرساند که: «قدرتهای جهانی را نباید دشمن خود پنداشت و به جای شعارهای غیرواقعی و تند باید از تخاصم با آنها دست برداشت تا از کمتوسعهیافتگی نجات یافت و به توسعهیافتگی رسید. زیرا بر اساس اقتصاد متداول و تجربه موجود در دنیا، ایجاد رونق اقتصادی و تأمین معیشت مردم، بدون سرمایه و تکنولوژی خارجی ممکن نیست و بیشترین تکنولوژی و سرمایههای جهانی نیز در اختیار کشورهایی است که با تندروی به مخالفت با آنها برخاستهاید».
✅ تحلیلی نوین از رشد فقاهت در سیر تاریخی
🔻 برش ششم
در واقع دوستداران انقلاب باید به فرمایش مقام معظم رهبری حفظهالله که «علوم انسانی غربی، ذاتا مسموم است» دقت کنند و متوجه باشند که نظام هر روز در حال نوشیدن سموم علمی است؛ زیرا اخذ تصمیمات کلان کشور خواهناخواه متأثر از همین علوم انسانی و همین مدل اداره مادی است. البته حفظ و بقاء نظامی که هر روز مبتلا به این سم است، از معجزات و نصرتهای الهی و ناشی از عدم توجه به برخی توصیههای برآمده از این مدل اداره است اما اگر در تصمیمات کلان کشور، دین و حوزههای علمیه و فقاهت غایب باشند، تدریجاً سمِّ مادیگری و دنیاپرستیِ مدرن ضربهها و بیماریها و ناهنجاریهای خطرناکتری را برای انقلاب و جامعه شیعه ایجاد خواهد کرد و به نظر میرسد تحلیل هشدارهای متعددی که مقام معظم رهبری مطرح میکند، به همین نکته بازگشت دارد. یعنی بعد از گذشت سالهای سال از اینکه حضرت امام (ره) قطعنامه را پذیرفتند و به تعبیر خودشان جام زهر را نوشیدند، هنوز آن زهر در پیکره نظام جاری است و مقام معظم رهبری با سفارشهای علمی که به حوزه و دانشگاه میدهند، به دنبال پادزهرِ آن هستند. حتی فقیه مبرَّزی مانند حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: فقاهت موجود برای اداره کشور کافی نیست. اما چرا این سخنان به انزوا رفته است و حداقل چرا تکرار نمیشود؟! چرا سخن مقام معظم رهبری که علوم انسانی ذاتا مسموم است تکرار نمیشود؟! اگر حرکت حوزه و دانشگاه برای دستیابی به این پادزهرِ حیاتی کند است، باید نیروهای انقلابی و مذهبی و مومن در همین مجالس عزاداری و مساجد و حسینیهها اقدام و مطالبه کنند. وقتی این مطلب تکرار شود و تحلیل شود و استدلالهای آن بیان شود و حساسیتها نسبت به آن برانگیخته شود، دانشجویان و طلاب انقلابی به جوشش در خواهند آمد. در واقع ادبیاتِ تخصصی حوزه و ادبیات تخصصی دانشگاه در مقابل سفارشهای علمی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری قرار گرفته است و در حال امتحان شدن به آن هست و اینها موضوع امتحان جامعه شیعه است.
✅ تحلیلی نوین از رشد فقاهت در سیر تاریخی
🔻 برش پایانی
عدهای متحجر هم در این میان، انقلاب را به ریشخند گرفتند که آن اسلامی که میگفتید کجاست؟! اینها مبتلا به مشکلی هستند که اخباریون در هنگام تولید علم اصول به آن دچار شدند و آن این است که بر ظرفیت قبلیِ دینداری تنسک میکنند و نمیخواهند ظرفیت جدیدی که در دینداری ایجاد شده بپذیرند و معتقدند که دینداری یعنی عمل افراد به احکام فقهی و هر چیزی بیش از این، موجب انحراف و التقاط در دین است. البته پاسخ اجمالی به این عده آن است که هم کیفیت و هم کمیتِ تحقق احکام پس از انقلاب، قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست! گسترش مساجد و نمازجمعهها و محرمها و رمضانها و فاطمیهها و گرامیداشت موالید و وفیات ائمه و اعتکافها و خیریهها و... گویای این مطلب است. طبق نقل برخی بزرگان، مجالس فاطمیه قبل از انقلاب در شهر قم که مرکزِ تبری نسبت به دشمنان اهل بیت است، به چند مجلس روضه زنانه در خانهها محدود بود. لذا کسانی که انقلاب و دستاوردهای آن را غافلانه به سخره میگیرند، آیا منصفانه به احکامی که پس از انقلاب محقق شده و گسترش یافته است، دقت کردهاند؟! یا فقط احکام اجرا نشده را در بوق و کرنا میکنند؟! گذشته از اینکه در مباحث قبلی توضیح داده شد که انقلاب و جمهوری اسلامی پیش از تحقق احکام، از «پرستش اجتماعی خدای متعال» دفاع کرده و در مقابل کفر و جاهلیت مدرن، برای اعتقاداتِ دینی و برای «کلمه توحید در سطحِ امت و حکومت»، امنیت ایجاد کرده است.
✅ گمانههایی پیرامون جوشن
اغلب فکر میکنیم که شب قدر، فقط یک رابطه خصوصی بین ما و خداست و همهی اعمال توصیه شدهاش رو هم به همین دید نگاه میکنیم اما:
دعای جوشن کبیر را جبرئیل برای پیغمبر آورد در یکی از جنگهای آن حضرت؛ در حالیکه بر بدن آن حضرت، جوشن گرانی بود که سنگینی آن، بدن مبارکش را بدرد آورده بود. پس جبرئیل عرض کرد: یا محمد پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید:
بکن این جوشن را و بخوان این دعا را که امان است برای تو و امت تو (مفاتیح الجنان)
درسته که این دعا در اون دنیا هم کاربرد داره و ما رو نجات میده و درسته که بخشی از اون «نار» که بخاطرش میگیم «خلصنا یارب» ناشی از آتشیه که با هوای نفس خودمون درست کردیم
اما شان نزول دعا نشون میده که کارآمدی مهم این دعا در مقابل «نار» و آتشیه که کفار و نظام کفر برای مومنین و نظام ایمان ایجاد کردن و این دعا قراره وسیلهای بشه برای قدرتمند شدن و امنیت پیدا کردن نظام الهی در مقابل نظام کفر و نفاق. یعنی این «نار» هم صاحب داره، امام داره و روسایی داره که : و جعلناهم ائمه یدعون الی النار... و اتبعناهم فی هذه الدنیا لعنه
بنظرم آتشی که کفار در این دنیا در مقابل خداپرستی به راه انداختن، انقدر حجیم و غلیظ و پیچیده اس که با هزار اسم خدا، صدبار خلاصی خواستن ازش لازم میشه
چون دل خود ما هم غش و ضعف میره برای زندگی پر زرق وبرقی که کفار برای کل جامعه جهانی تدارک دیدن و تا ما از این نحوه زندگی متنفرنشیم و از طرق مبارزه و جنگ، خلاصی از اون رو نخوایم، قلبمون برای زندگی با ولی الله نخواهد تپید و در نتیجه، حالا حالاها خبری از ظهور نخواهد بود....
شاید بخاطر همینه که شب قدر با شهادت گره خورده: و لیله القدر و حج بیتک الحرام و قتلا فی سبیلک فوفق لنا
#جمعناک_استاد_حیدری
@msnote
*مصائب مکتوم* یا
*روضههایی که خوانده نشده است*
مشکل اینجاست که همه چیز را با معیارها و مقیاسهای خودمان میسنجیم. مثلا وقتی خدا دارد عذاب جهنّمیان را توصیف میکند که *ثمّ فی سلسله ذرعها سبعون ذراعاً فاسلکوه* ، با خودمان میگوییم: «حالا یه زنجیری به طول هفتاد گز دورش بپیچن؛ یه کم طولانیتر از زنجیرهای دنیا هست ولی قاعدتاً نباید خیلی اذیت کنه» ولی نمیدانیم که اوصاف بهشت و جهنم در این خیالات کودکانه خلاصه نمیشوند و باید این حقائق را از کسانی پرسید که آن را دیدهاند و اصلاً اختیار جنّت و نار به آنها سپرده شده:
نقل شده که نبی اکرم فرمود: اگر یک ذراع از زنجیری که خدا در کتابش ذکر کرده بر تمامی ِ کوههای دنیا قرار داده شود، همگی ذوب خواهند شد! و امام صادق گفت: کسی که با این زنجیر به بند کشیده میشود، فرعون ِ این امّت است؛ یعنی همان معاویه!
حالا بیایید ادراکات ناقصمان را کنار بگذاریم و به این توجه کنیم که خدا نه به طاعت مطیعین نیازی دارد و نه به عذاب عصیانگران. عذابش هم از روی عدل است و انتقام، خنک شدن دل، رو کم کنی و تمامی وصفهای مادی و بشری به ساحت قدسش راه ندارد. خودش هم گفته که ذرّه ای ظلم در عذابش نیست *و إنما تجزون ما کنتم تعملون* : جزایتان فقط و فقط و فقط عین همان چیزی است که در دنیا انجام دادهاید.
پس معاویه چه کرده که خدای عادل در مجازات و بی نیاز از عذاب، به چنین عذابی وعدهاش داده. حجم عناد و غلظت کینهاش چقدر بوده که انعکاسش در آخرت، هفتاد گز از زنجیرهایی است که فقط یک گز از آنها دنیا را به آتش میکشد. البته تعجب نداردها! کسی که بتواند علی را با آن همه جاذبهی نورانی ـ که تاریخ را درنوردیده و هنوزم که هنوز است فدایی میسازد ـ در زمان حضور خودش و جلوی چشمان او به «مرد ِ منفور مردم» تبدیل کند، خیلی پرکار بوده و قدرت ِ روحی ِ وحشتناکی داشته برای محقق کردن ِ اعلی درجات شیطنت. چقدر محاسبه و تدبیر و مکر و حیله و ریاضت فکری و تلاش عملی و برنامهریزی و هماهنگی و انسانسازی و جامعهپردازی کرده تا کشش فطری بشر به درّ نایابی مثل علی را کور کند. و چه طور کرور کرور انسان و مقدورات و منابع را بسیج کرده که دنیاپرستی مردم را تحریک کند تا خودشان علی را در زنجیرهای انزوا و طرد و تردید به بند بکشند. بی خود نیست که میگویند دنیا «جهنّم ِ» مومن است. سنگینی ِ مصائبی که معاویه در این دنیا بر روح علی فرو ریخت، «آتش ِ» همان زنجیری است که فقط یک تکّه از آن، تمام کوهها را ذوب میکند و در آن دنیا به دورش پیچیده میشود. بعضی موقعها فکر میکنم همانطور که امثال ما نمیتوانیم از عظمت ائمّهی نور درکی داشته باشیم، عمق خباثت ائمّهی نار هم برایمان نفهمیدنی است و همین نفهمیهاست که مانع از درک «فلسفهی خلود» است ...
بگذریم. همهی اینها را گفتم تا پردههای ضخیمی که جلوی عقل و روحمان را گرفته، کمی تکان بخورد و از لابه لایش، نیمنگاهی بیندازیم به اوج فشار و دردی که بر علی وارد شده است. فقط وقتی میشود نگاهی به مصائب علی انداخت که میزان عذابهای دشمنانش را تصور کرد که آن هم تصور کردنی نیست. تازه این فقط توصیفی از زندگی معاویه در آن دنیا بود و وضعیت «اصحاب تابوت» و «اهل فلق» باشد برای بعدها. سربسته بگویم که این، فقط عذاب «رابع» بود اما این قصه سر ِ دراز دارد؛ «ثالث» و «ثانی» و «اوّل» هم دارد...
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
#روضه_دین
#استاد_حیدری
⬛️ فلسفه شب قدر و نزول "کل امر" در این شب
✅ «شب قدر» اوجِ این ماه مبارک است که «کل امر» در آن نازل میشود؛ یعنی همانگونه که در مدیریت و برنامهریزی امروزین و متداول برنامهی سالانه در قالب لایحهی بودجه ارائه میشود، برنامهی خدای متعال برای سال پیش رو در شب قدر معین میشود. البته طبق روایات، شب قدر از زمان هبوط حضرت آدم و سایر انبیای سلف جریان داشته و این در حالی است که کفار پس از گذشت 6800 سال از دورهی اول تاریخ و طیّ 1400 سال از سرفصل دوم آن، به تازگی برنامهریزی سالانه برای نظم در کشورداری و مدیریت در دستور کار خود قرار دادهاند. از اینرو، سوره قدر در امر مدیریت دستگاه ایمان و تشریع «امت، حکومت و تمدن» ـ که در بین رسولان الهی و اُمم ماضیه، به نبیاکرم و امت ایشان اختصاص دارد ـ موضوعیت دارد.
✅ گرچه همهی امور در این شب مبارک معین میشود اما موضوع اصلی که در لیلةالقدر مقدّر میشود، مصائب و بلایایی است که بر اثر تنهایی و غربت ائمّهی هدی و بیوفاییِ امتها، نازل خواهد شد. زیرا دستگاه کفر و دستگاه نفاق پدیدههایی واقعی و عینی هستند که آثار عملکرد جنایتکارانه و وحشیانهی آنان، هر روز در مقابل دیدگان بشریت قرار میگیرد. یعنی در شب قدر، تمام مصائب و بلایایی که توسط کفار و منافقین در سال آینده محقق خواهد شد و بهدلیل جاهلی یا کاهلیِ امت دینی کسی در برابر آنها نمیایستد، به حضرت ولیعصر(عج) عرضه میشود و آن قلب محزون، تمامی این مقدّرات را میپذیرد تا در تناسب با ظرفیت موجود در دستگاه ایمان، تاریخ به سمت تکامل به پیش رود. در نتیجه، این عوامّ از مردم هستند که در شب قدر برای مغفرت سر به آستان الهی میسایند و الا کسانی که در درجات بالای ایمان قرار گرفتهاند و به تدریج موفق شدهاند تا مصائب خود را به مصائب ولیاللهالاعظم گره بزنند، در شب قدر مصیبت و بلا طلب میکند به این معنا که میخواهد در این معرکهی بین کفر و ایمان نقشی ایفا کند و مسؤولیتی بپذیرد و با تلاش و کوشش و مجاهدت خود، از واردشدن ضرباتِ تکوینی و تاریخی و تمدنی به وجود مقدس امام زمان جلوگیری نماید و توفیق فداکاری در این راه را به دست آورد و به جای توجه به چالشهای معمول زندگی، حول محور حوائج حضرت ولیعصر(عج) طواف کند.
✅ ممکن است تصور شود که تعبیر به «سلامٌ هی حتی مطلع الفجر» برخلاف تعریف شب قدر به شب تقدیر بلا و مصیبت است اما باید توجه داشت که این آیه باید در این چارچوب معنا شود که در شب قدر، عبور از حجم عظیم و متنوع مصائب، فشارها، جسارتها و هتکحرمتهایی که در مقیاس تمدنی و تاریخی بر وجود مبارک امام زمان وارد میشود، جز با باران سلام و صلوات و نصرت و رحمت الهی بر ولیّ خود امکانپذیر نیست.
#اندیشمند_انقلاب_فرهنگی_استاد_حجت_الاسلام_و_المسلمین_مسعود_صدوق(ره)
🔅 علامه آیت الله سید منیر الدین حسینی الهاشمی (ره)
در درگیری با باطل، که باطل فقط هوای نفس خودتان نیست بلکه هوای نفس #سازمان یافته به وحدت رسیده و تبدیل شده ی به #شرایط جنگ با شماست و شما نیز در یک نظام قرار دارید که می خواهید با نظام مقابل یعنی نظامِ ولایتِ کفر مبارزه کنید که داری #شرح صدر للکفر می باشد.
🔻🔻🔻🔻
در مقابل نیز نظام ولایت الهی را دارید که تسلیم بودن و تقرب را می خواهد توسعه بدهد، شما حتما در شرائط جنگی که قرار می گیرید در ضیق که قرار می گیرید، مجبورید تلاش کنید تا به برتری برسید و الا حذف می شوید. در تلاشی که می کنید، در جوانب بیشتری احساس فقر می کنید، اگر اهل تولی به ولایت الله و تسلیم بودن و تعبد و اهل درخواست از خدا با تلاش روحی و ذهنی باشید تلاش شدیدتری را می کنید یعنی تعبد شما توسعه پذیر است....
✅ کتاب مبادی اصول فقه احکام حکومتی جلد ۲ ص۳۰۵
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
▪️سی امین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی را تسلیت عرض می نماییم.
✅ تعادل قوا
🔻این روزها ذهنم مدام می دوَد طرف تو
و هی دارم به این فکر می کنم که الان در چه حالی هستی
و تخیّل ات می کنم که جایی در آن بالاها
به حالتی شبیه همین عکس
بر ارائک بهشتی ِ برزخ تکیه زده ای
و از پشت آن ابروهای پرپشت ات
با لبخندی ملیح داری به نتیجه ی دسترنجت نگاه می کنی
حالا دیگر آن غیرتی که در رگهایت جوشید
خیلی از جوانهای منطقه را هم به خروش درآورده وحتی اگر هنوز خیلی از حقائق را بلد نباشند
🔻بر وحشت از مرگ غلبه کرده اند و یاد گرفته اند که آزادگی و کرامت، از زنده ماندن مهمتر است و دیگر یقین کرده اند که بقول خودت، «دوران بن بست و ناامیدی و تنفس در منطقه کفر بسر آمده است»
مگر خودت به ما یاد ندادی: «حاشا که خلوص عشق موحدین، جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود» ؟
🔻آهای آقای خمینی! خیالت راحت؛ آن نظم لعنتی ـ که به خاطر تنفر شدید از آن، غرق در اخلاص و عشق و توحید شده بودی ـ بدجور بهم ریخته و
نفَست، از دالان های زمان گذشته و تاریخ را درنوردیده و بعد از سالها، تعادل قوا در منطقه و فراتر از آن را به هم ریخته....
کاش بلد بودم بگویم و لفظ ها قدرتش را داشتند برسانند که چقدر دلم را ربوده ای...
همیشه پیش خودم می گویم اگر پیرغلام ِ اربابم، عظمت غیرتش و پولادین بودن ِ یقینش اینطور معجزه می کند،
پس ای دل! دریاب ارباب را...
🔻«مسلمانان تمامى كشورهاى جهان! از آنجا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شدهايد، بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد؛ و از وجود جوانان پر شور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد. به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد؛
🔻 بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد؛ كه عزت و حيات در سايه مبارزه است... مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدّم مىشود؛ و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثهاى را به وجود مىآورند.»
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
🔅صحيفه امام ج ۲۱ پيام به ملت ايران در سالگرد كشتار خونين مكه(قبول قطعنامه ۵۹۸)
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
🔅خدایا من به تو روی آوردم به واسطهی محمد که در پیش روی من است و علی که در پشت من است و ائمهام که در چپ و راست من هستند و بوسیلهی آنها خودم را در ستر و پوشش قرار میدهم از عذاب و خشم تو ...
🔻نور ببارد به آرامگاه صاحب مفاتیح الجنان. اگر شیخ عباس قمی نبود، خیلی از دعاهایی که نُقل مجالسمان است لا به لای کتب مرجع باقی میماند و کسی به سراغشان نمیرفت. به خاطر همین است که اگر آن بزرگوار دعایی را به دلیلی در کتابش نیاورده باشد، متروک و مغفول میماند و از دستمان میرود.
🔻در مفاتیح، اعمال روز عید فطر ذکر شده اما شیخ عباس، فقط نیم خط از دعای بعد از نماز عید را نقل کرده: اللَّهُمَّ إِنِّي تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ امَامِي. چند بار این عبارت را دیده بودم و آن را «إمامی» خوانده بودم؛ مثلاً به این معنا که «خدایا من به تو روی آوردم به واسطهی محمد که امام من است.» اما آن بار وقتی به منبع اصلی مراجعه کردم و متن کامل را دیدم، فهمیدم که «أمامی» صحیح است و با عبارات بعدیاش، دلها را دگرگون میکند:
🔻خدایا من به تو روی آوردم به واسطهی محمد که در پیش روی من است و علی که در پشت من است و ائمهام که در چپ و راست من هستند و بوسیلهی آنها خودم را در ستر و پوشش قرار میدهم از عذاب و خشم تو ...
🔻خلاصه با یک دعای بینظیر مواجه شدم که شروعش به نحو عجیبی طوفانی است؛ شاید متناسب با طوفانی که در قلب حضرت ولیعصر به پا شده از بیعرضگی ِ محبّین در شب قدر و از بیعملیشان در ماه مبارک.
برای همهی دستهای خالی که تا ساعاتی دیگر به سوی مصلّیها روانه میشوند:
🔅🔅🔅
🔽 اللَّهُمَّ إِنِّي تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ أَمَامِي وَ عَلِيٍّ مِنْ خَلْفِي وَ أَئِمَّتِي عَنْ يَمِينِي وَ شِمَالِي أَسْتَتِرُ بِهِمْ مِنْ عَذَابِكَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ زُلْفَى لَا أَجِدُ أَحَداً أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ فَهُمْ أَئِمَّتِي فَآمِنْ بِهِمْ خَوْفِي مِنْ عَذَابِكَ وَ سَخَطِكَ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ الْجَنَّةَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ أَصْبَحْتُ بِاللَّهِ مُؤْمِناً مُوقِناً مُخْلِصاً عَلَى دِينِ مُحَمَّدٍ وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَى دِينِ عَلِيٍّ وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَى دِينِ الْأَوْصِيَاءِ وَ سُنَنِهِمْ آمَنْتُ بِسِرِّهِمْ وَ عَلَانِيَتِهِمْ وَ أَرْغَبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِيمَا رَغِبُوا فِيهِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذُوا مِنْهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ وَ لَا مَنَعَةَ إِلَّا بِاللَّهِ
🔅🔅🔅
🔽 الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ... حَسْبِيَ اللَّهُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اللَّهُمَّ إِنِّي أُرِيدُكَ فَأَرِدْنِي وَ أَطْلُبُ مَا عِنْدَكَ فَيَسِّرْهُ لِي اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ وَ وَعْدُكَ الصِّدْقُ- شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ فَعَظَّمْتَ شَهْرَ رَمَضَانَ بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ الْكَرِيمِ وَ خَصَصْتَهُ بِأَنْ جَعَلْتَ فِيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ اللَّهُمَّ وَ قَدِ انْقَضَتْ أَيَّامُهُ وَ لَيَالِيهِ وَ قَدْ صِرْتُ مِنْهُ يَا إِلَهِي إِلَى مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي فَأَسْأَلُكَ يَا إِلَهِي بِمَا سَأَلَكَ بِهِ مَلَائِكَتُك الْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِيَاؤُكَ الْمُرْسَلُونَ وَ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🔽 وَ أَنْ تَقْبَلَ مِنِّي كُلَّ مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْكَ فِيهِ وَ تَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِتَضْعِيفِ عَمَلِي وَ قَبُولِ تَقَرُّبِي وَ قُرُبَاتِي وَ اسْتِجَابَةِ دُعَائِي وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ آمِنِّي يَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ كُلِّ فَزَعٍ وَ مِنْ كُلِّ هَوْلٍ أَعْدَدْتَهُ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ أَعُوذُ بِحُرْمَةِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ بِحُرْمَةِ نَبِيِّكَ وَ بِحُرْمَةِ الْأَوْصِيَاءِ أَنْ يَتَصَرَّمَ هَذَا الْيَوْمُ وَ لَكَ قِبَلِي تَبِعَةٌ تُرِيدُ أَنْ تُؤَاخِذَنِي بِهَا أَوْ خَطِيئَةٌ تُرِيدُ أَنْ تَقْتَصَّهَا مِنِّي لَمْ تَغْفِرْهَا لِي أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ
🔽 يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَرْضَى عَنِّي وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ رَضِيتَ عَنِّي فَزِدْ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِي رِضًا وَ إِنْ كُنْتَ لَمْ تَرْضَ عَنِّي فَمِنَ الْآنَ فَارْضَ عَنِّي يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ وَ اجْعَلْنِي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ عِتْقاً لَا رِقَّ بَعْدَهُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ تَجْعَلَ يَوْمِي هَذَا خَيْرَ يَوْمٍ عَبَدْتُكَ فِيهِ مُنْذُ أَسْكَنْتَنِي الْأَرْضَ أَعْظَمَهُ أَجْراً وَ أَعَمَّهُ نِعْمَةً وَ عَافِيَةً وَ أَوْسَعَهُ رِزْقاً وَ أَبْتَلَهُ عِتْقاً مِنَ النَّارِ وَ أَوْجَبَهُ مَغْفِرَةً وَ أَكْمَلَهُ رِضْوَاناً وَ أَقْرَبَهُ إِلَى مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ شَهْرِ رَمَضَانٍ صُمْتُهُ لَكَ وَ ارْزُقْنِي الْعَوْدَ فِيهِ ثُمَّ الْعَوْدَ فِيهِ حَتَّى تَرْضَى عَنِّي وَ تُرْضِيَ كُلَّ مَنْ لَهُ قِبَلِي تَبِعَةٌ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا وَ أَنْتَ عَنِّي رَاضٍ
🔽 اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرَام فِي هَذَا الْعَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ الْمَغْفُورِ ذَنْبُهُمُ الْمُسْتَجَابِ دُعَاؤُهُمُ الْمَحْفُوظِينَ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ أَدْيَانِهِمْ وَ ذَرَارِيِّهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ وَ جَمِيعِ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِمُ اللَّهُمَّ اقْلِبْنِي مِنْ مَجْلِسِي هَذَا وَ فِي يَوْمِي هَذَا وَ فِي سَاعَتِي هَذِهِ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجَاباً دُعَائِي مَرْحُوماً صَوْتِي مَغْفُوراً ذَنْبِيَ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ فِيمَا شِئْتَ وَ أَرَدْتَ وَ قَضَيْتَ وَ حَتَمْتَ وَ أَنْفَذْتَ أَنْ تُطِيلَ عُمُرِي وَ أَنْ تُقَوِّيَ ضَعْفِي وَ تَجْبُرَ فَاقَتِي وَ أَنْ تُعِزَّ ذُلِّي وَ تُؤْنِسَ وَحْشَتِي وَ أَنْ تُكْثِرَ قِلَّتِي وَ أَنْ تُدِرَّ رِزْقِي فِي عَافِيَةٍ وَ يُسْرٍ وَ خَفْضِ عَيْشٍ وَ تَكْفِيَنِي كُلَّ مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ آخِرَتِي وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي فَأَعْجِزَ عَنْهَا وَ لَا إِلَى النَّاسِ فَيَرْفُضُونِي وَ عَافِنِي فِي بَدَنِي وَ أَهْلِي وَ وُلْدِي وَ أَهْلِ مَوَدَّتِي وَ جِيرَانِي وَ إِخْوَانِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ أَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ بِالْأَمْنِ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ قَدَّمْتُهُمْ إِلَيْكَ أَمَامِي وَ أَمَامَ حَاجَتِي وَ طَلِبَتِي وَ تَضَرُّعِي وَ مَسْأَلَتِي فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَإِنَّكَ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ
🔅🔅🔅
🔽 وَ اخْتِمْ لِي بِهَا السَّعَادَةَ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ فَإِنَّكَ وَلِيِّي وَ مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي وَ رَبِّي وَ إِلَهِي وَ ثِقَتِي وَ رَجَائِي وَ مَعْدِنُ مَسْأَلَتِي وَ مَوْضِعُ شَكْوَايَ وَ مُنْتَهَى رَغْبَتِي فَلَا يَخِيبَنَّ عَلَيْكَ دُعَائِي يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ لَا تُبْطِلَنَّ طَمَعِي وَ رَجَائِي لَدَيْكَ فَقَدْ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ قَدَّمْتُهُمْ إِلَيْكَ أَمَامِي وَ أَمَامَ حَاجَتِي وَ طَلِبَتِي وَ تَضَرُّعِي وَ مَسْأَلَتِي وَ اجْعَلْنِي بِهِمْ عِنْدَكَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَإِنَّكَ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لِي بِهَا السَّعَادَةَ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ*
🔽 اللَّهُمَّ وَ لَا تُبْطِلْ عَمَلِي وَ طَمَعِي وَ رَجَائِي يَا إِلَهِي وَ مَسْأَلَتِي وَ اخْتِمْ لِي بِالسَّعَادَةِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ وَ الْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ الرِّضْوَانِ وَ الشَّهَادَةِ وَ الْحِفْظِ يَا مَنْزُولًا بِهِ كُلُّ حَاجَةٍ يَا اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَنْتَ لِكُلِّ حَاجَةٍ وَلِيٌّ فَتَوَلَّ عَاقِبَتَهَا وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَيْنَا أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ بِشَيْءٍ لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ فَرِّغْنَا لِأَمْرِ الْآخِرَةِ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلِّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَحَنَّنْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ وَ سَلَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ وَ مَنَنْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
🔅گر قطرهایم، از آب وضویی چکیدهایم🔅
🔅گر ذرّهایم، گِرد عبایی دویدهایم🔅
✅ بعضی چیزها هست که بدون آنکه مورد توجهمان قرار بگیرند یا از تأثیرشان درکی داشته باشیم، کاملاً آنها را پذیرفتهایم. یکیشان «سلسله مراتب» است.
🔻برای تأمین نیازهای مادّی، سلسله مراتب و قواعدش را قبول میکنیم و برای گرفتن نمره و اخذ مدرک تا انجام کارهای اداری و سازمانی، به طبقهبندی مناصب و سروکلّهزدن با پاییندستها برای رسیدن به بالانشینها تن میدهیم. اما وقتی نوبت به امور معنوی میرسد، نمیدانم چه اصراری هست که این حقیقت فراگیر نادیده گرفته شود. گمان میکنیم که از هر کداممان، یک خط مستقیم به سمت امام زمان کشیده شده و هیچ واسطه و منصب و مرتبهی دیگری در کار نیست. اما هر وقت، برقی که پشت سدّها تولید میشود، یکراست و بدون عبور از هیچ شبکهای به خانهمان وصل شد، نور حضرت ولیعصر هم مستقیم و یکضرب به قلب ما خواهد رسید! انگار یادمان میرود که این حجم از کاهلی و جاهلی اگر به درجات ایمانیِ برتر از خود مرتبط نشود، موقع اتّصال به قلّههای برتر نابود خواهد شد؛ مثل چراغی چندوات که بدون ترانسفورماتور به نیروگاه برق وصل شود! چه میشود کرد؟ اختلاف «ظرفیت» در ایمان است که چنین حکمی میکند ...
🔻به همین دلیل است که گمان میکنم دینداری ما در «مجموعهای از بدهکاریها» کاشته شده و جوانه زده و سربرآورده است. خدا میداند که برای رسیدنِ هر یک حدیث به ما، چقدر فقیه فدا شدهاست و برای به پذیرشرسیدنِ هر حکم در میان ما، چند شهید جان دادهاند و برای بیدار شدن دلها چند کرور آبرو ریخته شده و هزینههایی که مبارزه با تراکم ظلمات و پدید آمدن سوسوهای هدایت در پی داشته، چقدر بوده است و خلاصهاش، برای بالا رفتن از پلّههای ایمان، باید چه دستهایی به سمتمان دراز شوند و دستمان را بگیرند. اصلاً تاریخ را رها کنید که یادآوریش سالها حرفزدن و نوشتن میطلبد. اگر سادهانگارانه هم نگاه کنیم همین امروز در ایمانمان، مدیون پدر و مادری مومن یا رفیقی معتقد یا معلمی متدیّن یا محیطی خوب یا مطالعهای مفید یا مرامی مردانه بودهایم. عبور و مرور نور مسیری دارد که از مرکزش در «ابواب الایمان» شروع میشود و بعد دست کسانی را میگیرد که در درجات بالای ایمان مأوی گرفتهاند و دستآخر به ما زمینگیرهای اینزمانیشده ختم میشود.
🔻این سوالِ پر از غم در دعای ندبه که: «هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی»، پاسخش هر چند بسیار پیچیده اما کاملاً مثبت است. چون حقیقیترین حقیقتِ دنیا، جریان نور شما در این تاریکخانه است و این نور قطعاً در نقطههایی متمرکز میشود؛ یعنی قویترین شعاعهایش، قلب نوّاب عامّتان را روشن میکند. و الا اگر صاحب دین ارادهاش را در جایی جاری نمیکرد، قطعاً چیزی از دین باقی نمیماند. درست است که بیشما، همگی بیمایه و بیسرمایه شدهایم اما یک دارایی برایمان مانده و آن پیرغلامهایی است که صداقتشان در نوکری را برای شما اثبات کردهاند.
🔻 راستش را بخواهید در نبودتان، تنها دلخوشی ما #عبایی است که به برکت شما، مومنین را در مقابل الحاد و التقاط حفظ کرده و امیدمان به #اسلحهای است که مرزدار حریم ایمان در برابر اهل طغیان است تا دشنهی کفار حربی از همیشه کُندتر شود. امثال من ارزشی نداریم و فرسنگها از شما دور شدهایم
اما
🔅یابن السُرُج المضیئه🔅
ای فرزند خورشیدهای فروزان!
🔻در این تاریکی ترسناک و در این کشاکش کفر و تکفیر، بیشتر از گذشته به قلب پیرغلامهایت بتاب که هر چقدر خدمتگزاران آستانت نورانیتر شوند، در این پایینها، چیزکی هم نصیب ما بیبتّههای باری به هر جهت خواهد شد ...
#جمعه_ناک
🔷🔸💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠🔸🔷
◀️ برای سی سالگیِ بهره مندی ما از #سید_علی_خامنهای؛ کسی که دوست داشته ام عمرم را در راه جبران مجاهدتهای او صرف کنم هر چند خیلی چیزها به این راحتی جبران شدنی نیستند ...
#استاد_حیدری
🔆 زن متدین کسی است که «تقابلِ نظامِ کفر با نظام اسلام» را بشناسد و تعیینِ موضع کند.
✅ علامه آیت الله سید منیرالدین حسینیِ الهاشمی (ره):
«ما درباره زنِ متدین چه تصویری ارائه میکنیم؟ زن متدین کسی است که بتواند «روبهرو بودنِ روابطِ نظامِ کفر با نظام اسلام» را بشناسد و بتواند تعیینِ موضع کند و بتواند در تنظیم کارِ خود در خانه نسبتبه این امرِ مهم، تبیین منطقی داشته باشد و با شوهرش مشارکت کند.
[او باید بتواند] متناسب با کاری که شوهرش نسبتبه وظایف مردانه دربینِ مردها انجام میدهد او نیز در بینِ زنها، نسبتبه وظایف زنانه، آن وظیفه را دنبال و تعقیب کند؛ یعنی هردو، عضو یک حزب به نام حزبالله باشند؛ یعنی توسعه اسلامی را میفهمند و دنبال این هستند که ببینند در توسعه اسلامی باید چه نقش سیاسی، فرهنگی و یا اقتصادی داشته باشند و مسئولیت آنها چیست.»
☑️ @moniroddin
☑️ @hoseiniyehandisheh
🔅🔰 رونمایی از بخش نقد بررسی پیش نویس سند الگوی پایه؛ پیشنهادی «حسینیه اندیشه»
✅ امروز (۲۲ خرداد ۹۸) «حسینیه اندیشه» در حاشیه هشتمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در دانشگاه تهران از سند «بررسی پیشنویس سند الگوی پایه؛ مرحله اول: نقد» رونمایی نمود.
◀️ اخبار تکمیلی و گزارش تصویری آن تا ساعاتی دیگر در این کانال منتشر خواهد شد.
🔷 «حسینیه اندیشه» در حاشیه هشتمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در دانشگاه تهران، از سند «بررسی پیشنویس سند الگوی پایه؛ مرحله اول: نقد» رونمایی نمود.
📜 این سند، گزارشی فشرده از جلسات پژوهشیِ برگزار شده در «حسینیه اندیشه» است که در پاسخ به فراخوان مقام معظم رهبری جهت «بررسی و تکمیل و ارتقاء پیشنویس سند الگوی پایه پیشرفت» شکل گرفت.
✅ البته حسینیه اندیشه پیش از این و با توجه به حساسیت موضوع به نقد پیشنویس الگوی پایه منتشره در سال 1394 پرداخته بود و محصول آن را در قالب کتاب «نقد و نقض پیشنویس الگوی پایه» منتشر کرده بود و پیشنویس جدید نیز از نظر مبنایی و بسیاری از روبناها تفاوت خاصی با پیشنویس گذشته نمیکند، اما فراخوان مقام معظم رهبری (در 22 مهر 1397) برای اصلاح و ارتقاء آن، وظیفه جدیدی را متوجه نخبگان انقلابی کرده است.
✅ براساس این فراخوان جدید، از ابتدای آبانماه سال 97 سلسله جلساتی برگزار شد تا هم نقدها و اشکالات قبلی و فعلی به نحو روانتری در اختیار جامعه علمی قرار گیرد و هم تغییرات و اضافاتی که در پیشنویس جدید دیده میشود، به نقد و بررسی گذاشته شود و هم در مراحل بعدی، به ارائه پیشنهاد اثباتی در جهت «ارتقاء و تکمیل» پیشنویس موجود پرداخته شود.
✅ روشن است که مراحل بعدی در دستور کار امسالِ حسینیه اندیشه قرار دارد. لذا مباحثی که تقدیم خواهد شد گرچه اجمالاً اشاراتی اثباتی و پیشنهادهایی جایگزین مطرح میکند اما تمرکز اصلی آن بر «مرحله نقد» خصوصاً نقد اضافات جدید سند الگو است تا پس از اتمام آن، به صورت تفصیلی وارد مرحله اصلاح و ارتقاء شود.
135681_-211209.pdf
964.7K
فایل جزوه «بررسی پیشنویس سند الگوی پایه؛ مرحله اول: نقد»
🔅جزئیاتی درباره ی یک وفای به عهد
💠 همسایه ای داشت که طرفدار خلیفه بود و با اموالی که بدست آورده بود، مجلس رقص و آواز به راه انداخته بود و مردم شهر را راهی ِ خانه اش کرده بود. خیلی شکایت کرده بود، اما گوش همسایه بدهکار نبود تا اینکه یک روز و بعد از شنیدن شکایتهای همیشگی گفت: «من مبتلا به گناهم اما تو ـ ای ابابصیر ـ از گناه برکناری. حال مرا به #جعفر_بن_محمد گزارش بده تا شاید خدا مرا هم بوسيله تو نجات بخشد»
💠 حرف همسایه به دلش نشست و ابابصیر وقتی به مدینه رفت و قضیه را برای #اباعبدالله تعریف کرد، سعی کرد دقیقا این جملات حضرت را حفظ کند: «چون به كوفه باز گردى، نزد تو آيد. به او بگو جعفر بن محمد ميگويد: تو آنچه را بدان مشغولی واگذار، من از طرف خدا بهشت را براى تو ضمانت ميكنم.»
💠 هنوز ابوبصیر خستگی راه مدینه تا کوفه را از تنش نتکانده بود که جمعیت زیادی به خانه اش آمدند. آن همسایه را هم بین جمعیت دید که حتماً به امیدی آمده بود. او را نگه داشت تا بقیه بروند. خانه که خلوت شد و ابوبصیر پیغام را به مرد رساند، صدای گریه ی مرد، خلوتیِ خانه را شکست که: واقعاً ابوعبدالله همین جملات را فرمود؟!
💠 بعد از چند روز، کسی ابوبصیر را صدا زد که: «همسایه ات تو را می خواند.» وارد خانه اش شد. مرد را دید که پشت در، لخت و عریان نشسته است و می گوید: «هر چه در منزل داشتم بيرون كردم و اكنون چنانم كه مي بينى!» دقایقی بعد ابوبصیر با چند تکه لباسی که از برادران شیعه اش گرفته بود، درگاه خانه ی همسایه اش را پُر کرده بود.
💠 چند روز بعد، پیک بعدی از قول همسایه نقل میکرد که: «بیمار شدم ابابصیر! به خانه ام قدم رنجه نمی کنی؟» تلاشش را برای معالجه ی مرد کرد اما وقتش رسیده بود. لحظات آخر به هوش آمد و بریده بریده گفت: «ابابصیر! آ...قا..یت..به..قول..ش.و..فا...کر..د» و جان داد.
💠 موسم حج رسید و ابوبصیر دوباره راهی حجاز شد و مثل همیشه خود را در خانه ی ابوعبدالله پیدا کرد. هنوز یک پایش در صحن خانه و یک پایش در راهرو بود که از داخل اتاق، صدای جعفر بن محمد را شنید:
«ای ابا بصیر! به قولی که به همسایه ات داده بودیم، وفا کردیم...»
#فما_اوفی_عهدکم
ـــــــــــــــ
✅ ما که اباعبدالله نداریم، به چه کسی رو بزنیم و چه کسی برایمان نسخه بفرستد؟
#جمعه_ناک
#استاد_حیدری
#اندیشه منیر
از حمله به افراد پرهیز کنید اما به محتوای مصاحبات حمله نمایید. نگویید از فلان شخص روحانی یا غیر روحانی در حوزه سوال کردیم و ایشان چنین و چنان جواب دادند. باید مطالب را فلک کرد و از ذکر نام گوینده پرهیز نمود؛ آنقدر به مطالب ناقص و انحرافی چوب بزنید که حتی قائلین آنها دست از مدعای خود بردارند؛ در نحوه انتقال مطالب نیز باید از قلم کارشناسانه و قلم طنز و بالاخره قلمی که عهدهدار داوری و قضاوت بین اینها باشد بهره ببرید.
@hoseiniyehandisheh
مرحوم استاد صدوق رحمه الله علیه: حسینیه اندیشه یعنی کسانی که وقف هستند برای این که پرچم عاشورا را بخواهند در افق یک نظام زنده نگه دارند.
کانال حسینیه اندیشه مجالی برای مطلع کردن نخبگان، مسئولین و مردم از محصولات علمی( کتب تدوین شده، بیانیه ها...) ، فعالیت ها و برنامه های حسینیه اندیشه و همچنین مجالی برای آشنایی اجمالی با اندیشه ی مرحوم علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی(رحمه الله علیه) و شاگرد بزرگوارشان مرحوم استاد صدوق (رحمه الله علیه)
@hoseiniyehandisheh