هدایت شده از آقای تحلیلگر 🇮🇷✌️
♦️ وزارت ارتباطات کجای جنگ همه جانبهی اخیر قرار گرفته است؟
🔸 آیا عیسی زارع دارد اشتباه تاریخی آذری جهرمی را تکرار میکند؟
🔸 چند نکته که لازم است یک بار در فضای کنونی آن را مرور کرده و از آن عبرت بگیریم...
#شبنامه
۱۴۰۱/۹/۱۵
🔺 در آشوبهای سالهای قبل، یک بار وزارت ارتباطات دولت روحانی وادار به مسدود سازی تلگرام شد.
بعد از آن ماجرا اتفاقی که رخ داد فراخوانهای زنجیره وارِ کانالهای انقلابی و حامی ایران بود که یک به یک با فعالیت در تلگرام خداحافظی کرده و فعالیت در بسترهای داخلی را انتخاب کردند.
تا اینجای کار همه چیز درست به نظر میرسید اما نکته زمانی سوال برانگیز میشود که بفهمیم چند سال از آن تصمیم گذشته، تمام کانالها در تلگرام فعال هستند، بخشی از کانالهای انقلابی وادار شدند برگردند و عملا این جریان حامی ایران بود که در آن ایام (که اتفاقاً حضورش در تلگرام ضروری به نظر میرسید) از آن حذف شد، تا این عرصه به طور کلی در اختیار جریان ناهمسو بماند.
🔺 در ماجرای اخیر این اتفاق مهم به شکل کمی متفاوت تری در حال رخ دادن است.
حالا فعالیت در واتساپ و اینستاگرام با نوع مدیریتی که وزارت ارتباطات در پیش گرفته (احتمالا با پیش فرض گسیل مخاطب از بستر خارجی به داخلی) با محدودیتهایی رو به رو شده است.
تا اینجای کار در این مرحله همه چیز درست به نظر میرسد، به جز یک نکته ی خیلی مهم و آن هم کسب و کارهایی ست که متأثر از این تصمیم با حاشیههایی رو به رو شدهاند.
وزارت ارتباطات در پاسخ به چنین وضعیتی گفته که برخی پیامرسانهای داخلی از ایتا و سروش تا روبیکا و بله میتوانند جایگزینهای خوبی برای مدل خارجی آن باشند.
🔺 فارغ از اینکه این ادعاها چقدر مبتنی بر واقعیت باشد باید به یک نکته توجه کرد:
در حال حاضر ایتا و برخی دیگر از پیام رسانهای داخلی دارند به یک اردوگاه برای بچههای انقلابی و حامی ایران و هر کسی که فیلتر شکن ندارد (یا ترجیح میدهد استفاده نکند) تبدیل شده، آن هم در حالی که بخش اعظمی از جامعه در اینستاگرام حضور فعال دارند.
تعداد جمعیت این بخش از جامعه که در بستر خارجی حضور دارد چقدر است؟
من به اطلاعات دقیق دسترسی ندارم و احتمالا وزارت ارتباطات و ارگانهای مشابه میتوانند پاسخ دقیقتری به آن بدهند اما در خصوص اینستاگرام چیزی که تا اینجای کار میتوان فهمید به این شرح است:
1️⃣ آنهایی که کسب و کاری داشتند تا حدود زیادی با مشکل رو به رو شدهاند.
2️⃣ لایک و حذف فالور عمده صفحات انقلابی و حامی ایران با مشکلاتی جدی رو به رو شده چون عمده مخاطبین آنها دسترسی خود به این بسترها را از دست دادهاند.
3️⃣ بازدید و لایک دیگر صفحات (از سلبریتیها تا براندازها) به حالت عادی خود بازگشته بطوری که به نظر میرسد که مخاطبین آنها و بخشی از جامعه امکان بازگشت خود به اینستاگرام را پیدا کرده اند.
🔺 این شبیه به همان رخدادی ست که یک بار جریان انقلابی و حامی ایران در دولت روحانی درباره تلگرام تجربه اش کرده است.
در واقع جریان انقلابی و حامی ایران از دو بستر جدا شده، در یک اردوگاه داخلی خودش برای خودش روشنگری میکند و خوشحال هم هست که دارد برای خودش بصیرت افزایی میکند اما صدایش به بخشی از جامعه که این روزها در اینستاگرام فعال است نمیرسد.
.
🔺 به چند نکته اینجا باید فکر کرد:
1️⃣ هدف از محدود سازی اینستگرام چه بوده است؟ مدیریت آشوب و جداسازی مخاطب ایرانی از بستر آشوب زا؟
2️⃣ آیا در حال حاضر عموم جامعه (جز جریان انقلابی و حامی ایران) توان دسترسی خود به این بسترها را بازیابی نکرده است؟
3️⃣ آیا قرار است اینستاگرام برای جریان انقلابی و حامی ایران و آن بخش از جامعه که به دلیل عدم دسترسی به فیلتر شکنِ خوب از آن جا ماندهاند غیر قابل استفاده بماند اما پرویز پرستویی ۵ ساله از تهران بتواند همچنان در آن جولان بدهد و استفاده کند؟
4️⃣ آیا همان طور که دسترسی جریان انقلابی و حامی ایران و خیلیهای دیگر نسبت به اینستاگرام با اختلال رو به رو شده قرار نیست این اتفاق برای سلبریتیها هم بیفتد؟
یا همه باید به این فضا دسترسی داشته باشند یا هیچکس!!
🔺 در حال حاضر آنهایی که میخواهند به آتش بدمند دسترسی دارند اما دیگران دسترسیشان با مشکل رو به رو شده ...
آیا این شیوه ی مدیریت بحران (که تا همینجای کار به آن نقد هایی وجود دارد) نیاز به بازنگری ، مرور اقدامات و ایجاد تغییراتی در ادامه روند دارد یا نه؟
کسب و کارهای بخشی از جامعه به طور کامل متاثر از این فضا تحت شعاع قرار گرفته است.
آیا در حال حاضر فعالیت صفحات دعوت کننده به آشوب خشن و سلبریتی ها مختل شده ؟ یا این فقط بخشی از جامعه ی حامی ایران و آن بخش که فیلتر شکن خوب ندارد است که دور شده؟
لازم و ضروری است یک بار این موارد مورد توجه و بررسی قرار بگیرد...
#آقای_تحلیلگر
#جنگ_احزاب
#شبنامه
@mrtahlilgar1
♦️ حسین قدیانی، کاراکتری که باید داستانش را مرور کرد.
🔸 چه بر سر قدیانی آمد و چرا دشمنان دیروز قدیانی، امروز برایش هورا میکشند؟
🔸 بازی کثیف مسعود بهنود که یک سرباز را از جبهه انقلاب گرفت..../شاید قسمت اول
#شبنامه
#حسین_قدیانی
۱۴۰۱/۱۰/۲۶
🔺سال 88 ایران در برابر جبههای از فعالان رسانهای وطن فروش و غولهای بی شاخ و دمی که به میدان مجازی آمده و خاکریزی منسجم و متحد داشتند؛ چشم امیدش به چند وبلاگ که در بلاگفا و میهن بلاگ و پرشین بلاگ و.. بود، که پاسخی باشند به این حملات بیرحمانه ی ضد ملی
در آن زمان و در چنین فضایی نام یک نفر مثل بمب صدا کرد!
حسین قدیانی نام جوانی بود که با آن قلم عجیب و غریبش به یک قهرمانِ سایبری تبدیل شد. به شکلی که سایت اختصاصی وی (قطعه 26) در یک بازه زمانی بسیار کوتاه به بازدیدی میلیونی رسید و بازدید روزانهی مطالبش کاری کرد که همه با حیرت بنشینند و او را تماشا کنند.
🔺قلم قدیانی به شیوه ای بود که وقتی نوکش را به سمت رئیس جمهور وقت (احمدی نژاد) میگرفت یا اگر تصمیم میگرفت با آن به خاتمی اشاره کند یا مثلا جمله ای درباره هاشمی یا رئیس قوه قضائیه بنویسد؛ آنها محکوم میشدند به اینکه در افکار عمومی زیر سوال بروند.
آن سالها و در محافل مختلف جایی نبود که اسم حسین قدیانی آورده نشود
اگر کتابی مینوشت پر فروش میشد.
اگر انقلابیها همایش یا چیزی از این دست برگزار میکردند حتما باید دعوت میشد و یکی دو تا از آن مقاله های آتشین میخواند و خلاصه بازار برای افرادی چون او داغِ داغ بود.
قدیانی در آن سالها به شکلی مینوشت که برخی میگفتند اگر او یک ضد انقلاب بود قطعاً و یقیناً تندیسش را از طلا می ساختند. جمله ای که مرور زمان اثبات کرد غلط نبوده است
🔺امروز که پیج اینستاگرام تاجزاده به جای نگارش مطلبی جدید، یادداشتی از حسین قدیانی را بازنشر میکند میتوان آن جمله را اثبات کرد.
بله، پیکرتراشان ضدانقلاب اگر یقین پیدا کنند که حسین قدیانی همینی ست که میبینند از مجسه ی طلایش رونمایی خواهند کرد.
سالها از این ماجرا گذشت.
در این سالها اتفاقاتی رخ داد که از بیانش در متن امشب میگذرم تا جایی مفصل مرورش کنیم
پس از گذشت سالها رسیدیم به اوایل 98، درست جایی که رگه هایی از یک "مُشوَش بودنِ ذهن" به خوبی در نوشته های حسین خودش را نشان میداد
آشفتگی که او تا اواخر 99 موفق شد پنهانش کند؛ اما از تیر 1400 به بعد رسماً سر باز کرده و خیلی ها که از دور درگیر این ماجرا بودند را شوکه کرد
🔺ماجرا اما از کجا شروع شد؟
برگردیم به تیر ماه 1398
من از تیر ماه 1398 یک متن و یک خبر را به خاطر دارم.
یکی در سایت شخصی حسین قدیانی منتشر شد؛ متنی که در آن از باطبی و تاجزاده به بدی یاد میشد.
همان تاجزاده ها و باطبی هایی که امروز برایش هورا میکشند.
متنی که البته نشان میداد او از چیزی ناراحت است.
همزمان با این متن بی بی سی هم برنامه ای منتشر کرد که آغاز در هم شکستن حسین قدیانی را با سناریو هوشمندانه ی مسعود بهنود رقم زد...
اگر کمی درباره روش های سرویس اطلاعاتی انگلیس درباره زمین زدن افراد و همراه کردن آنها و یا وادار کردنشان به "شمشیر کشیدن علیه جبهه خودی" خوانده باشید؛ به کلمه ی " MICE" میرسید که مخفف چهار کلمه است که آخرین آنها یعنی حرف E ابتدای کلمه ی Egocentricity می باشد.
🔺خلاصه اش میکنم: وقتی می بینی فردی تنها شده یا به دنبال دوست میگردد یا حس میکند جایگاهش و موقعیتش را از دست داده یا تصور میکند جایگاهش در جبهه خودی بیشتر از اینها بوده و در حقش ظلم شده، حالا تو فرصت داری پیامی برایش بفرستی تا در هم شکستنش، آغاز شود.
بی بی سی در برنامه ای که در تیرماه 98 منتشر شد، مستقیماً حسین قدیانی (ستاره ای که بی اندازه مورد بی مهری و بی توجهی خودی ها قرار گرفته بود) را هدف قرار میداد. بهنود آنجا روی آنتن زنده میگوید: حسین قدیانی قصه نویسی جادویی ست.
قدیانی جوشش درونی شیرینی دارد و من تمام مطالبش را میخوانم!
🔺برگردیم به روش ام آی سیکس برای جذب مهره ها!
وقتی به لحاظ روحی و روانی یک "سرباز" وضعیت خوبی ندارد و به حاشیه رفته، چند جمله ی هوشمندانه از این دست کافی ست تا او به حالت انفجار و بیزاری از جبهه خودی برسد
حسین قدیانی که در آن سالها میدید آنهایی که در سال 1388 از او عقب تر بودند چطور با بودجه جنگِ نرمِ ارگان های انقلابی، موسسههای فرهنگی زده و عددهای میلیاردی برای پروژه هایشان میگیرند به شکلی غیر عادی از این جملهی مسعود بهنود اثر گرفت. بطوری که از سال 1398 تا کنون بارها و بارها همین ویدئو از مسعود بهنود در کانال تلگرامی حسین قدیانی منتشر شده و او مستقیماً در متن هایش به این اسم اشاره میکند
بگذارید امشب داستان همینجا در این نقطه متوقف شود. مفصل در خصوص این پروژه خواهیم نوشت. شاید فردا شب/ شاید قسمت دوم
#آقای_تحلیلگر
#شبنامه
@mrtahlilgar1