سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
سیاست خارجه ایران در دوران پسا ظریف👇👇👇
🎯«حسین امیرعبدالهیان» در روزهای اخیر،کاملا از سیاست خارجی ایران در دوران پسا روحانی پرده برداری کرده است.برای او برجام مهم است اما اولویت نیست. ظرفیت وزارت خارجه در اختیار اقتصاد و با تمرکز بر گروههای همسو در منطقه و بازار پانصد میلیونی همسایگان است،پس «آسیاگرایی» اولویت وزارت خارجه و سپس نگاه به امریکای لاتین و شاخ افریقا بعنوان مقاصد ممکن در نظر گرفته میشود. به نظر نگارنده که بیش از سیاست،مهندسی میداند،در مورد برجام،مهندسی مسیر باید تغییر کند.تاکنون مذاکره برای دیکته کردن شرایط تسلیم شدن ایران صورت گرفته،اما با پیشرفتهای اخیر هسته ای و افزایش درک مردم و افکارعمومی در مورد نیاز حیاتی به برق هسته ای با توجه به نبود منابع آبی(که نیروگاه هسته ای هم میتواند تامین برق و هم تولید آب شیرین از دریا نماید) و نیز رسیدن زمان انقضای برخی بندهای حیاتی برجام برای امریکا و تلاش انها برای نوشتن یک توافق جدید،باید ریل گذاری از شرایط تسلیم ایران،به شرایط یک معامله پایاپای باتوجه به ابزارهای گوناگون ایران برای آزار و ضربه به منافع امریکا از آسیا تا قلب واشنگتن و نیز اضمحلال قدرت آن، تغییر نماید که البته نشانه هایی از این موضوع موجود است.
اما به یک نکته باید توجه کرد که سیاست «نگاه به شرق» (چین و روسیه) در شرایط کنونی قابلیت تحقق ندارد. نگاه به شرق در زمانیکه تعارض بین امریکا و چین و روسیه بالاست، مانند دوره ترامپ، قابلیت تحقق داشت؛ ولی در دوره بایدن که شاهد تقسیم کار امریکا با روسیه و چین در عربستان و افغانستان و نیز کاهش سطح تنش بین آنها هستیم چنین سیاستی کارکرد قطعی ندارد و همچون دوره دبیری علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، به شکست می انجامد و احتمالا در برخی موارد باز هم ایران به وجه المصالحه دولتهای شرق با غرب تبدیل شود،مگر آنکه،میزان سرمایه گذاری شرقی ها در ایران و نیز ضریب امنیت روسها در سوریه و عراق انقدر وابسته به ایران باشد که نتوانند حماقتهای گذشته را تکرار کنند؛یادمان نرود که فرمانده نیروی دریایی روسیه که باید بخاطر مسابقه«اربابان سلاح» در ایران حاضر میشد،صرفا بخاطر اعتراض ایران به عکس منتشره توسط سفیر روس در ایران،به ایران نیامد که یک توهین دیپلماتیک بشمار میرود و البته سکوت جمهوری اسلامی بدلیل آن است که دست ایران برای عضویت در پیمان شانگهای و نیاز به رای روسیه،فعلا زیر سنگ است. آنچه مبرهن است،دنیا، دنیای قدرت است و ضعیفها محکوم به نابودی هستند،و البته ملتهایی که تاریخ را نخوانده باشند!
#حسین کمیل
@hosseinkomail1404
🚨🚨🚨ایران:
برای راه اندازی یک کریدور ریلی-جاده ای به فنلاند توافق کردیم
کالاهای ایرانی از طریق این کریدور بجای ۳ ماه در ۲۱ روز به فنلاند میرسند .
پ.ن:
سیاست ایران در قبال کشورهای شمال ارس علاوه بر قدرت نمایی نظامی(قدرت سخت) در مرز شمالی و در ادلب سوریه و همچنین فشار دیپلماتیک بر کشورهای ترکیه و آذربایجان، اقناع دیپلماتیک روسیه مبنی بر خطر حضور ناتو در سرزمینهای جنوبیِ روسیه در کشوری غیر عضو در پیمان اتلانتیک شمالی یعنی کشور آذربایجان،و افزایش گستره آن از شرق روسیه یعنی کشور اوکراین (در صدد عضویت در ناتو) و گرجستان(عضو ناظر ناتو) به جنوب یعنی اذربایجان بوده است.در کنار همه اینها،ایجاد مشوق و مزیت اقتصادی با توسعه تجارت ترانزیتی از مسیر کریدور جنوب به شمال و به سمت اروپا،برای کشورهای حاضر در مسیر کوریدورِ چابهار-اروپاست. این مزیت عملاً سبب فشار مضاعف کشورهایی نظیر چین و هند که از مبدا چابهار به سمت اروپا ارسال و دریافت زمینی کالا دارند را بر روسیه،ترکیه و آذربایجان،ارمنستان و گرجستان دو چندان می کند و بر روابط بین این کشورها تاثیرگذار خواهد بود. همچنین هر چقدر میزان ترانزیت در این مسیر افزایش یابد آذربایجان و ترکیه برای حذف نشدن از کریدور جنوب به شمال سعی در همکاری بیشتر با ایران خواهند داشت.البته همه این موارد منوط به جدی ماندن ایران در جلوگیری از اشغال استان سیونیک ارمنستان و حفظ قدرت سخت و نشان دادن جدیت در بکارگیری آن در صورت لزوم و توسعه مسیر خزر-آستراخان است ،در این صورت قطعاً آذربایجان و ترکیه مایل نخواهند بود از سودی سرشاری بی بهره بمانند.
#حسین-کمیل5
🎯*حسین کمیل:/استارتاپ؛واقعی یا خصوصیسازی به روش جدید؟!/نقش حاکمیت در کجا تعریف میشود؟*
استارتاپ ها و شرکتهای دانش بنیان و تبدیل شدن آنها به ارکان اصلی سیاستگذاری ِشبه نوین در ایران را میتوان مصادف با تشکیل ستاد ویژه توسعه فناوری نانو ذیل معاونت علمی ریاست جمهوری در دوره احمدینژاد دانست.البته پیشتر از آن کارهایی که در موسسه رویان در زمینه سلولهای بنیادی در جریان بوده یا آنچه در شرکتهای زیر مجموعه وزارت دفاع رخ میداد هم در زمره دانشبنیانها محسوب میشدند اما، کمتر رسانهای میشد. آمدن سورنا ستاری به معاونت علمی-فناوری در دولت روحانی و سعی او در نظاممندسازی و قانونمند کردن این شرکتها،سبب تصویب قوانین حمایتی وسوسه برانگیزی نظیر معافیتهای مالیاتی گسترده شد تا جایی که صاحبان سرمایه، ایده جوانان و نخبگان بیپول را مشروط به سهم شراکت یا تملک کامل بصورت ناعادلانه تصاحب کردند تا هم از پرداخت مالیات بگریزند و هم در علوم هایتک علاوه بر تولید و افزایش ثروت،سهمی از قدرت حاکمیت را با داشتن قدرت چانهزنی تصاحب نمایند و یا رقیب نونهال را در پیش پای واردات شرکتهای خود ذبح سازند.
این رخداد،پس از افزایش سرعت اینترنت در دولت حسن روحانی، توسعه گوشیهای هوشمند و نهایتا بحران کرونا،ماهیتِ محدودشرکتهای علمپایه را از تولید به سمت ارائه خدمات با تغییر مسیر جدی روبهرو کرد و اقتصاد استارتاپیِ عمدتا ITمحور، بصورت نامحسوس جایگزین اقتصاد دانشبنیان تولیدگر، گردید چنانچه در میانه دهه ۹۰ نام «استارتاپ» با «جوان نخبه» چنان امتزاج یافت که عملا هر انتقادی را با نام سرکوب جوانان به سینه دیوار میکوبید.این فضا و حمایت و سرمایهگزاری سیاسیون در شرکتهای مذکور و تصویب قوانین حمایتی مختلف بدون تصویب قوانین متناظر نظارتی سبب شد تا بشیوهای کاملا نامحسوس،بخشی از مزایا و اختیارات حاکمیت نه به بخش خصوصی،که به بخشی که عملا متولی اصلی آن نامشخص است منتقل گردد. بعنوان نمونه تپسی،اسنپ و ماکسیم در برابر تاکسیرانی و کارویژه حمل و نقل، تیپاکس و چاپار در برابر پست، فیلیمو و نماوا در برابر صداوسیما،درجیکالا در برابر فروشگاههای زنجیرهای قابل نظارت،همزمان با ایده کوچکسازی دولت که در دوره روحانی به اوج خود رسید،بشدت رشد کردند و با بهره گیری از قرنطینه کرونا و مجازی شدن بسیاری از کارهای ویژههای حاکمیت، این استارتاپها و امثال آنها قدرتی غیرقابل کنترل یافتند والبته باید اعتراف نمود که سکوهایی همچون اسنپ، دیجی کالا و غیره،بدون همسویی و حمایت مهمترین بخشهای حاکمیتی(از قانون گذاری تا نظارتی و مجموعههای سیاسی و سرمایهداری) توان این میزان رشد در کشور را نداشتند و شاید بخشی از آن قابل توجیه باشد اما از جایی به بعد،امکانات تعلق گرفته به این جریان را باید از حیطه قانون فراتر و در زمره زیادهروی و حتی رانت عظیم در نظر گرفت؛ مثلا آنجایی که در سال ۱۳۹۹ استارتاپها را مختار به پذیرش سرباز امریه کردند با این موضع مواجه میشویم که خدمت سربازی که حاکمیتی ترین تصمیم نظام سیاسی است در خدمت رانت نیروی کار ارزان(حقوق حداقلی سربازان به مدت دوسال و با بیمه و به خرج نیروهای مسلح)به استارتاپها قرار گرفته است و گردنکشی این روزهای استارتاپها را باید ذیل همین فربهگی و اعتمادبنفس دپینگی آنان دانست.حال پرسش اینجاست در کشوری که دچار فقر در زیرساختهای اقتصادی همچون گاز در زمستان و برق در تابستان است؛ اولویت سیاستگذاری باید بر پایه فربهسازی دائمی استارتاپهای خدماتی و غیرمولد باشد یا اینکه بخشی از این حمایتها و اولویت کشور باید به سمت توسعه نیروگاههای برق و ذخیره گاز در زمستان برود؟
نگارنده معتقد است در سیستم اقتصاد تحریمی تفکر سانتی مانتال بدنبال سرمایهگذاری و تمرکز محض بر مشاغل خدماتی و استارتاپهای زودبازده و سپس مهاجرت به کاناداست؛در صورتی که نگاه راهبردی و اولویت کشور،گلوگاههای انرژی، صنایع سنگین و فرسوده شدن زیرساختهای صنعتی است و این حمایت یکجانبه و قدرتمند که پلمپ و جریمه یه استارتاپ را بخاطر عدم رعایت هنجار و قانون کشور برنمیتابد،بسیار خطرناک میبیند و آن را با توسعه در همه شئون در تضاد کامل میداند.
#حسین-کمیل
#سیدنیماموسوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال"سیاست در واپسین لحظات/حسین کمیل"
عضویت در کانال ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2743140352Cedd2df7c24
ایتا و تلگرام:
@hosseinkomail1404
اینستاگرام:
@h.komail7
🎯*حسین کمیل/زاویه متفاوت از آنچه زیر پوست جامعه میگذرد؛*
تلقی عمومی از «حجاب» در سی سال گذشته این است که نظام سیاسی با اجبار قصد محجبه کردن عموم را داشته و بیحجابی حاصل «مقاومت عرف» و در سالهای اخیر حتی «نافرمانی مدنی»در برابر اجبار حاکمیت است. نگارنده برداشت فوق را سطحی میداند و معتقد است حجاب و مسائل فرهنگی اجتماعی مشابه دانسته یا نادانسته در سی سال گذشته، به زمینی برای تخلیه منازعات اقتصادی تبدیل شده تا سیاستهای آزادسازی اقتصادی بدون معارض انجام شود و نارضایتی حاصل از آن در زمین مسائلی مانند حجاب ریخته شود. حدود سی سال پیش همزمان با آغاز برنامههای آزادسازی و شورشهای اجتماعی اوایل دهه ۱۳۷۰ در شهرهایی چون مشهد و قزوین، در حالیکه سرجمع ده فریم عکس از این شورشها در بایگانی خبرگزاری ها و مطبوعات وجود ندارد؛ فائزه هاشمی بازی «دوچرخه سواری زنان» را راه انداخت که در دوره خود یک تابو محسوب میشد. تابوشکنی فائزه هاشمی تبدیل به عنوان نخست جراید اوایل دهه ۱۳۷۰ شد و روزنامه همشهری نیز این امر را برجسته میکرد درحالیکه اعتراضات قزوین دارای کمترین بازتاب در نشریات بود.ورود زنان به ورزشگاه و کشمکش بین دولت و قم در دوره احمدینژاد پس از هدفمندی یارانهها،رایتل و تماس تصویریاش و تبدیل کردن آن به دغدغه اول مملکت در آستانه رشد صددرصدی قیمت دلار پس موج اول تحریمهای غرب در پایان دولت احمدینژاد،جنجال کنسرت در شهرهای مذهبی پس از موج دوم آزادسازی قیمتها و دلار جهانگیری،جنجال مجدد ورود زنان به ورزشگاهها و بستنشینی برخی نمایندگان زن مجلس قبل، دقیقا پس از ماجرای بنزینی ۹۸ و نهایتا اتفاقات شهریور ۱۴۰۱ و شهرآشوب ژینا آنهم دقیقا پس از آزادسازی کامل اقتصادی و حذف ارز حمایتی دولت،از نمونههای بارز این امر است.این وجه که چه جریانی تدبیرگر و محرک چنین حرکاتی باشد موضوع بحث نگارنده نیست اما وجه دیگر و چیزی که قطعی است آن است که بخشی از جامعه ایران(متوسط به بالا) اندک فشار بر رفاهش(نه معیشتش) را به وسیله امتیازگیری فرهنگی از حاکمیت تسویه حساب میکند و این امر به یک رویه ثابت تبدیل شده تا جایی که حتی قوانین مسلم کشور هم در همین راستا و در جهت راضیسازی این طیف از جامعه که معمولا در گردش چرخ اقتصاد بازار موثر هستند،از مجرای دستگاههای متولی همواره در حال تحول بوده است.در این بین قشری از مردم نیز که فشار پیدرپی بر معیشت خود را نتیجه آزادسازیها تلقی میکنند،در ابتدا با موج اولیه اعتراضات شبیه فرهنگی(بخوانید امتیازگیری طبقه مرفه)بعنوان بستر فراهم برای اعتراض همراه و سپس سرخورده از مصادره و حذف دغدغههایش از اعتراضات جدا میشود که دو نتیجه بیشتر برای آن متصور نیست:
اول؛سکون،کرختی،سرخوردگی و گوشهنشینی
دوم؛انباشت عقدهها و انفجاری اجتماعی شبیه اتفاقات پس از گرانسازی بنزین در ۱۳۹۸
#حسین-کمیل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال"سیاست در واپسین لحظات/حسین کمیل"
عضویت در کانال ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2743140352Cedd2df7c24
ایتا و تلگرام:
@hosseinkomail1404
اینستاگرام:
@h.komail7