eitaa logo
رَأسُ الْحُسِینْ عَلَیه‌ِالسَّلامْ
1.1هزار دنبال‌کننده
781 عکس
1.2هزار ویدیو
15 فایل
تو ببینی ام مرا بس اگر عالمین نبیند... رسد ادمی بجایی که به جز حسین نبیند...🖤
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ای‌کاش از این سفره‌های إفطار، نصیب ما هم بشود ... شخصی به نام «محمّد بن عبد‌الرحمن هَمْدانى» گويد: 🔹 قرضى داشتم كه به‌خاطر آن، دنيا برايم تنگ و تار شده بود. با خود گفتم: فقط آن كسى كه مى‏تواند قرضم را ادا كند، مولايم علی بن موسی الرضا عليهماالسلام است. پس نزد آن حضرت رفتم. 🔸 وقتی که به محضر امام علیه‌السلام رسیدم، آن حضرت به من فرمودند: خداوند حاجت تو را برآورده كرد و ديگر دل‏گیر نباش! من نيز وقتى اين را شنيدم ديگر چيزى نخواستم و خدمت امام علیه‌السلام ماندم. 🔹حضرت روزه بودند و دستور دادند تا براى من غذا بياورند. من نیز عرض كردم: 📋 أَنَا صَائِمٌ وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ آكُلَ مَعَكَ فَأَتَبَرَّكَ بِأَكْلِي مَعَكَ 🔻من هم روزه هستم و دوست دارم با شما افطار كنم و از غذاى‏ شما تبرك بجويم. 🔸 هنگام غروب، إمام علیه‌السلام نماز مغرب را خواندند و در وسط خانه نشستند و غذا خواستند. با هم افطار نموديم و بعد به من فرمود:‌ شب را نزد ما مى‏مانى يا اينكه حاجت خود را مى‏گيرى و مى‏روى؟ گفتم: بروم بهتر است. 📋 فَضَرَبَ بِيَدِهِ الْأَرْضَ فَقَبَضَ مِنْهَا قَبْضَةً فَقَالَ خُذْ هَذَا 🔻حضرت دست خود را به زمين زد و يك مشت خاك برداشت و فرمود: بگير. 🔹 آن را گرفتم و در جيبم قرار دادم و با تعجّب ديدم كه همه‏اش دينار است. از آنجا به خانه‏ام آمدم و نزديك چراغ رفتم تا دينارها را بشمارم. دينارى از دستم رها شد.وقتى نگاهش كردم، ديدم روى آن نوشته شده «پانصد دينار است، نصف آن براى قرضت و نصف آن براى مخارج تو مى‏باشد». 🔸 وقتى اين را ديدم، ديگر نشمردم و آن دينار را در كيسه گذاشتم. صبح وقتى دينارها را شمردم آن دينار را پيدا نكردم هر چه زير و رو كردم آن را پيدا نكردم و آن دینار ها، پانصد دينار تمام بود! 📚الخرائج و الجرائح،ج۱ ص۳۳۹ ✍ چه شود به چهرهٔ زرد من، نظری برای خدا کنی که اگر کنی همه درد من، به یکی نظاره دوا کنی تو شَهی و کشور جان تو را، تو مَهی و جان جهان تو را ز رَهِ کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی!؟ کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔 @hossinemazlom
🔰 وجه نامگذاری زیبا و به‌جای این ایام به «دههٔ کرامت» ⚡️از یک سو، طبق حکایت پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، امیرالمؤمنین علیه‌السلام، حضرت معصومه علیهاالسلام را «کَریمَةُ أَهلِ البَیت» خواندند.(۱) ⚡️از سوی دیگر، در روز ولادت امام رضا علیه‌السلام، آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام به حضرت نجمه خاتون، مادر آن حضرت، فرمودند: 📋 «هَنیئاً لَكِ يا نَجمَةُ كَرامَةُ رَبِّكِ» 🔻«ای نجمه! [این] کرامت پروردگارت برای تو مبارک باد»(۲) از این رو، دهه میان ولادت حضرت معصومه و ولادت امام رضا -علیهما السلام- را به زیبایی «دهه کرامت» نامیده‌اند. 📚(۱) زندگانی کریمه اهل بیت علیهم‌السلام،مهدی پور، ص۴۲. 📚(۲) عیون أخبار الرضا علیه‌السلام،ج۱،‌ ص۲۰. کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔 @hossinemazlom
🔰 گاهی مشکلات زندگی، بهانه‌ای‌ست برای سَر نهادن بر آستان سلطان طوس،‌‌ حضرت شمس‌ُالشموس... صفوان بن یحیی گوید: 🔹در مدینه همراه چند نفر در خدمت حضرت رضا علیه‌السّلام بودیم و از کنار شخصی که در مسیری نشسته بود، رد شدیم. آن شخص اشاره به إمام علیه‌السلام کرد و گفت: «این امام رافضیان است!» 🔸 عرض کردم: آقاجان! شنیدید آن مرد چه گفت؟ إمام علیه‌السلام فرمودند: آری، او مؤمنی است که در راه تکمیل ایمان است. وقتی شب شد، حضرت برایش دعا کردند. بعد از دعای إمام علیه‌السلام دیدیم دُکانش آتش گرفت و دزدها بقیه سرمایه‌اش را بردند. 📋 فَرَأَیْتُ مِنَ الْغَدِ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی الْحَسَنِ علیه‌السلام خَاضِعاً مُسْتَکِیناً 🔻فردا صبح او را خدمت حضرت رضا علیه‌السّلام دیدم که درمانده و با خضوع و خشوع نشسته است. 🔹 امام علیه‌السّلام دستور دادند و برای او درهم و دینار آوردند و او آنها را گرفت و رفت. بعد إمام علیه‌السلام فرمودند: 📋 یَا صَفْوَانُ أَمَا إِنَّهُ مُؤْمِنٌ مُسْتَکْمِلُ الْإِیمَانِ وَ مَا یُصْلِحُهُ غَیْرُ مَا رَأَیْتَ 🔻ای‌صفوان! این مؤمنی است که در راه تکمیل ایمان است و جز آنچه که دیدی، چیزی به صلاح او نبود. 📚الخرائج و الجرائح؛ ص۳۶۹ ✍ با خود چمدانی از گناه آوردم همراه خودم روی سیاه آوردم اینجا نمی‌آمدم کجا می‌رفتم؟ از دست خودم به تو پناه آوردم ‌..‌. کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔 @hossinemazlom
⭕️مقتل شماره 115 🩸غَش‌کردنِ امام رضا علیه‌السلام با ذکر مصیبتِ «تنهایی و بی‌رمق شدنِ سیدالشهداء علیه‌السلام در صحرای کربلا» جناب «دعبل» گوید: 🔖 وارد بر مولایم عليّ بن موسى الرضا عليهماالسّلام‌ شدم. به محض اینکه نشستم، آن حضرت به من فرمودند: از اشعار تازه‌ای که - در رثای جدّ غریبم - سروده‌ای، برایم بخوان! 🔖 جناب دعبل گوید: من شروع کردم به خواندن این اشعار: 📋 مَدَارِسُ آیَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ / وَ مَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفَرُ الْعَرَصاتِ ▪️دیگر کسی مدارس آیات خدا را تلاوت نمی‌کرد. ( کنایه از اینکه مردم آن زمان، دنبال سیدالشهداء علیه‌السلام نبودند.) و جایگاه وحی خدا، در دل صحرا، بی‌خانمان شده بود. 🔖 جناب «دعبل» گوید: ابیاتی را برای آن حضرت خواندم تا رسیدم به این بیت: 📋 إِذَا وُتِرُوا مَدُّوا إِلَی وَاتِرِیهِمْ / أَکُفّاً عَنِ الْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتٍ ▪️آن گاه که مورد ستم قرار گرفتند و تنها شدند، دست به کمان بردند؛ اما دستانی که بسته و ناتوان از کشیدن کمان بود. 📜 فَبَكىٰ علیه‌السلام حَتّى أُغمِىَ عَلَيه 👈 در اینجا بود که امام رضا علیه‌السلام آنچنان گریستند که دیگر از هوش رفتند. 🔖 خادم آن حضرت با سر به من اشاره کرد که دیگر نخوان! من هم سکوت کردم. ساعتی نگذشت که آن حضرت به هوش آمدند و به من فرمودند: باز هم این ابیات را بخوان! من شروع به خواندن کردم؛ تا که دوباره به همین بیت رسیدم، 📜 فأصابَهُ مِثلُ الّذي أصابَهُ فِي المَرَّةِ الأولىٰ. ▪️پس مجدّدا آن حضرت چنان گریستند که از حال رفته و غش کردند. 🔖 خادم آن حضرت باز اشاره به من نمود که دیگر نخوان و من باز سکوت کردم. ساعتی نگذشت که آن حضرت به هوش آمدند و فرمودند: باز هم برایم این اشعار را بخوان! من شروع کردم به خواندن تا که آن ابیاتی را که سروده بودم، به پایان رساندم. 🔖 در این هنگام، آن حضرت سه بار من فرمودند:«أحسنت»؛ سپس امر نمودند تا ده هزار درهم از سکّه‌هایی که به اسم مبارک آن حضرت، مسکوک شده بود، برایم آوردند؛ 📚الأغانی،ابوالفرج اصفهانی، ج۲۰ ص۳۱۳ 📚معاهد التنصیص،ابوالفتح، ج۲ ص۱۹۹ 📚الغدیر، ج۲ ص۳۵۰ 📚اعیان الشیعه،ج۶ ص۴۱۷ ✍ بر نیزه تکیه دادی، تنها تر از همیشه با چهره خُماری، زیبا تر از همیشه بذر ترانه بارید از ابر خطبه هایش اما زمین دلها، صحرا تر از همیشه سر نیزه ها شنیدند لحن تلاوتش را امّا محل ندادند , امّا تر از همیشه سنگی ز جاهلیّت پرتاب شد به سویت این بار پر گرفتی بالا تر از همیشه پیشانی‌ات ترک خورد آیینه موج برداشت تو قطره قطره گشتی دریا تر از همیشه کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔 @hossinemazlom
⭕️مقتل شماره 144 🩸«زهر» با بدن مبارک علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام چه کرد ... به چند گزارش در این رابطه اشاره می‌کنیم: 🔖سخت ترین زهر ... در نقلی آمده است: 🥀 زهری که به امام رضا علیه‌السلام دادند از تمام زهرهایی که به ائمه هدی علیهم‌السلام دادند سخت تر بود؛ زیرا زهری که به امام مجتبی علیه السلام دادند سه روز به آن حضرت مهلت داد و زهری که به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دادند هفت روز مهلت داد ولکن زهری که به امام رضا علیه السلام مأمون (لعنه الله) داد بیش از صبح تا بعدازظهر به آن حضرت‌ مهلت نداد و سریعاً به شهادت رسیدند. 📚منهاج البیان ص ۱۴۲. 🔖 از کاخ مأمون ملعون تا خانه، به زمین می‌افتاد... در نقلی اباصلت گوید: 🥀 وقتی که امام رضا علیه‌السلام از کاخ مأمون عباسی بیرون آمد، دائماً میل افتادن پیدا می‌کرد... ( از قدیم الایام مشهور بین علماء و اهل منبر بوده است که آن حضرت در این مسیر، پنجاه بار به زمین نشستند و دست به دیوار برخاستند) 📚عین البکاء ص۶۴۶ 🥀 مثل مارگزیده‌ها به خودش می‌پیچید... در نقل‌ها آمده است: 📋 یَتَمَلمَلُ کَتَمَلمُلِ السّلیم ▪️ آن حضرت مثل مارگزیده‌ها از درد به خودش می‌پیچید. 📋 و جَعَلَ یَتَقَّلَبُ شِمالاً و یَمیناً ▪️آن حضرت از درد ، دائماً به سمت چپ و راست خود زیر و رو می‌شد. 📚منهاج الصالحین،وحیدخراسانی، ج۱ ص۴۱۴ 📚تفسیر اطیب البیان ج۹ ص۲۰ 📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۱۳ 🔖 از دهان تا امعاء و احشاء مبارک او را گویا با چاقو، پاره پاره کرده بودند ... در گزارشی دیگر نیز آمده است: 📋 کأنّهُ مِن فَمِهِ إلی أمعائهِ تُقَطّعُ بِالسّکّاکین ▪️از دهان تا امعاء و احشاء مبارک او را گویا با چاقو، پاره پاره کرده بودند ... 📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۱۳ ✍از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است گویی تمامِ بسترم آتش گرفته است تر میکند لبانِ مرا کودکم ولی از تشنگی,لب ترم آتش گرفته است پا میکشم به خاک و نفس میزنم که شهر از آه آهِ آخرم آتش گرفته است حالا کبوتران به غمم گریه میکنند از بال و پر زدن, پَرم آتش گرفته است امشب تمام حجره‌ی من کربلا شده یک جرعه آب، حنجرم آتش گرفته است امشب دوباره خیمه‌ی آتش گرفته را میبینم و سراسرم آتش گرفته است سر ها به روی نیزه و سرنیزه ها به تن یک دشت در برابرم آتش گرفته است فریادِ دختری زِ دلِ خیمه میرسد عمه کمک که معجرم آتش گرفته است کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔@hossinemazlom
⭕️مقتل شماره 145 🩸امام رضا علیه‌السلام در لحظات احتضار، روضه «عطش» سیدالشهداء علیه‌السلام را می‌خوانَد ... یکی از اثراتی که زهر بلافاصله می‌گذارد ، تشنگیِ فراوانی در بدن انسان به وجود می‌آورد؛ لذا در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که امام جواد علیه‌السلام بر بالین پدر حاضر شدند و سر آن حضرت را به دامن گرفتند، امام رضا علیه‌السلام به او فرمودند: 📋 بُنیَّ مُحمّد! عَلَیَّ بِشَئٍ مِنَ المٰاء ▪️پسر جانم ای محمد! اندکی آب برای بیاور 📋 فَلمّا أدنَی الماءَ مِن فَمِهِ بَکیٰ و قالَ ▪️ وقتی‌که امام جواد علیه‌السلام ظرف آب را به نزدیک لب‌های مبارک پدر آوردند، امام رضا علیه‌السلام به گریه افتادند و خطاب به «آب» فرمودند: 📋 یٰا مٰاء! أنتَ الّذی مُنِعَ مِنکَ جَدّیَ الحُسین علیه‌السلام بِکربلاء؟! ▪️ای آب ! تو همانی أستی که جدّم حسین علیه‌السلام در سرزمین کربلا از تو محروم شد؟! 📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۱۴ 📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۵۴۸ ✍ چه غریبانه غریب الغربا را کشتند با دل زار، معین الضعفا را کشتند آه ای اهل خراسان! همه خون گریه کنید که ولی نعمت و مهمان شما را کشتند این خبر را به مدینه ببر ای باد صبا هشتمین بضعه‌ی پیغمبر ما را کشتند خواهرش زنده اگر بود، از این غم می‌مرد بین یک حجره‌ی در بسته رضا را کشتند از عبایی که سرش بود، غلامش فهمید آخر آن نورِ دلِ آلِ عبا را کشتند مثل یک مار گزیده به خودش می‌پیچید با چه زهری مگر آن نور هدا را کشتند؟! صورتش را به روی خاک نهاد و می‌گفت: چه غریبانه شه کرببلا را کشتند جگر سوخته‌اش روضه برایش می‌خواند با لب تشنه چرا خون خدا را کشتند؟! ته گودال که با نیزه به پهلوش زدند روی تل، عمه‌ی مظلومه‌ی ما را کشتند کانال رأس الحسین علیه السلام 👇 🆔@hossinemazlom