eitaa logo
رَأسُ الْحُسِینْ عَلَیه‌ِالسَّلامْ
1.1هزار دنبال‌کننده
721 عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
تو ببینی ام مرا بس اگر عالمین نبیند... رسد ادمی بجایی که به جز حسین نبیند...🖤
مشاهده در ایتا
دانلود
49.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📸 👆🏻 ❣ بسیارزیبا بانـوای : ❉ 🎙️ 📝 مثلافاطمیست وحرمت‌شده سیاه‌پوش... 🔰هیئت‌شاهزاده‌علی‌اکبرعلیه‌السلام‌ 📆ایام‌شهادت‌امام‌حسن‌عسکری‌علیه‌السلام یکشنبه‌2مهرماه۱۴۰۲ ♨️@hossinemazlom
4_6007936541547041536.mp3
3.28M
۳۱۵ زنجیر‌دور‌گردن‌‌من‌را‌نشان‌دهید بر‌هرکسی‌که‌منکر‌ربم‌رُقیه‌است🔒🖇 👇🏻 🆔@hossinemazlom
روزهای حاجت است دوایم به دست توست 💔مادربزرگ! کرب و بلایم به دست توست 🌙 ﴿س﴾🥀 . 🏴🥀 @movahedasiyeh
علی علیه‌السلام دریایی است خروشان، خورشیدی است درخشان، بخشنده‌تر از نهر فرات است، و دلش از دنیا بزرگ‌تر است؛ هرکس با او دشمنی کند پس لعنت خدا بر او باد!.. + از فرمایشات نبی‌اکرمﷺ! 👇 🆔 @hossinemazlom
مردم زیادند و پرتوقع! خدا یکی است و سریع‌الرضا؛ پس تو او را راضی کن، دیگران چیزی نیستند.. +آیت‌الله علی صفایی حائری فرمودن! 👇 🆔@hossinemazlom
پشت دروازه شام کنیزی آمد پیش کاروان اسرا و پرسید: «من آمده‌ام برای خانم خبر ببرم. در شهر پیچیده که کاروانی از اسرا می‌آیند. آمده‌ام بپرسم این شلوغی چیست و شما کی هستید. در کدام جنگ اسیر شده‌اید؟» زینب علیهاسلام از کنیز پرسید:«خانمِ تو اسمش چیست؟» کنیز گفت:«اسمش حمیده است. از طایفه بنی‌هاشم.» زینب علیهاسلام فرمود:«حمیده را می‌شناسم. سلامم را به او برسان و بگو من زینبم، دختر علی پسر ابوطالب. آن سرهای روی نیزه سر برادرها و برادرزاده‌هایم‌ست.» حرف زینب تمام نشده بود که کنیز فریادی زد و افتاد. جانش نتوانست ایـن ماجرا را تحمل کند و پرید. زينب مشغول کنیز بود که دید زنی افتان و خیزان می‌آید. ناخن به صورت می‌کشد و صورتش خونی‌ست. زینب آغوشش را باز کرد برای حمیده که خبردار شده بود و خودش آمده بود ولی تاب و تحمل حمیده هم تا پیش پای زینب بود. وقتی رسید جلوی پای زینب افتاد و او هم از دنیا رفت. حق داشتند بمیرند و چه صبری داشت زینب! - کتاب' قصه کربلا 🆔@hossinemazlom