eitaa logo
نویسندگان حوزوی آذربایجان غربی
159 دنبال‌کننده
66 عکس
5 ویدیو
1 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است✍️ 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان آذربایجان غربی است. #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای ✒✒✒ارسال یادداشت‌ها و نظرات 👇 @Mohammad_reza_babaie #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔗ارسال اثر با این شاخص‌ها ۱. تیتر ۲.نام کامل نویسنده ۳. لینک متن ۴. متن اصلی (دو پیامه نشود) ۵. یک یا دو هشتگ مرتبط با محتوا ۶. هشتگ و نشانی نویسندگان حوزوی👇 @howzavian_westazarbaijan .............................. عزیزان برای انسجام در انتشار و معرفی آسان و سریع نویسنده، به قوانین تحریریه پایبند باشیم.
خاطره ای از کلاس درس دانشگاه، یک هفته قبل از شهادت شهیدجمهور ✍️ محمدمهدی عمرانی، استاد دانشگاه صنعتی تبریز نوشت: یک هفته قبل از شهادت رئیس جمهور خدوم و خستگی ناپذیر آیت الله رئیسی و همراهانشان، با دانشجویان رشته مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی تبریز کلاس داشتم، عنوان کلاس، تاریخ تحلیلی صدر اسلام و موضوع بحث جانشینی پیامبر اکرم(ص) و ادله عقلی و نقلی برای جانشینی و وصایت و ولایت امیرالمومنین علی (ع) بود. بعد از بیان مطالب درس، به مقتضای موضوعات مطرح شده خصوصاً در باب ولایت امیرالمومنین (ع) بحث به مسأله ولایت فقیه کشانده شد، که بعد از آن هم طبیعتاً مباحث حول محور مسائل سیاسی و مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی برخی از مسئولان کشور چرخید. حقیر با سعه صدر و آرامش همیشگی جوابگوی سوالات و ابهامات دانشجویان عزیز بودم، تا اینکه از ردیف آخر کلاس دانشجویی که در طول ترم حتی یک کلمه هم صحبتی، سوالی، اظهار نظری نکرده بود، با صدای لرزان و کاملاً نامطمئن و البته با لحنی بی ادبانه پرسید استاد ببخشید! چرا همین رهبری، که ادعا می کنید از ولایت مطلقه برخوردار هستند، گوش رئیس جمهور را نمی گیرد و بندازد دور؟! مگر غیر از این است که شش کلاس بیشتر سواد ندارد؟! مگر نباید رئیس جمهور تخصص و دکترای اقتصاد داشته باشد؟! بعد از اینکه سوالات خودش رو مطرح کرد، عرض کردم تمام شد؟؟ با حالتی که خودش هم نمی دانست تمام شده یا نه سری تکان داد و آرام گفت بله! عرض کردم حالا که سوال کردی خوب گوش کن! اولاً: اگر قانون اساسی کشور عزیزمان را مطالعه کرده باشید که بعید میدانم مطالعه کرده باشید درباره اختیارات و وظایف رهبری چی گفته؟؟ جواب داد نمیدانم مطالعه نکردم! عرض کردم، پس حق اظهار نظر بدون علم را نداری، اما بنده عرض می کنم تا بدانی، کمترین اختیارات در بین سران قوای سه گانه قوه مجریه، مقننه و قضائیه مربوط به مقام رهبری است. پس رهبری نمی تواند خارج از قانون و خارج از اختیارات خودشان عمل نمایند. ثانیاً: جواب سوال اول شما؛ فرمودین چرا گوش رئیس جمهور را...!! بهشون عرض کردم اینگونه صحبت کردن درباره بالاترین مقام اجرایی کشور عین بی ادبی و عین بی کلاسی است، که بخواهید با این تعابیر کوچه بازاری انتقاد کنید، تلقی جامعه از شمای دانشجو، تلقی روشنفگر بودن هست، با ادب و با نزاکت بودن و مطالبه گری با روحیه عدالت خواهی در چارچوب کرامت انسانی و مکارم اخلاقی هست. اما شما با این نوع ادبیات به من و سایر دوستانتان نشان دادید که این نگاه مردم و جامعه به طیفی البته طیف کمی از دانشجویان که در انتقاد و مطالبه گری، اخلاق حرفه ای و کرامت انسانی را زیر پا می گذارند غلط است. یعنی شما(طیف اندکی از دانشجوها) قشر فرهیخته، قشر متمدن، قشر مودب و... نیستید. و دلیل آن هم این است که به محض ورود به محیط دانشگاه جو زده شده و خوراک فکری خودتان را از شبکه های ضد انقلاب، ضد دین، ضد ایران اسلامی و رسانه های پروپاگاندایی تهیه می کنید که در نهایت هم دچار خود تحقیری و روحیه ماکیاولیستی می شوید. ولی زیاد حاشیه نرم، پرسیدی چرا رهبری نمیاد گوش رئیس جمهور...؟!! با توجه به نوع ادبیات سخیفی که داشت انتحار کردم و جواب دادم؛ به همان دلیلی که گوش روحانی رئیس جمهور دولت قبلی را نگرفت تا بندازد دور!! سکوت عجیبی کلاس را فرا گرفت، عرض کردم مملکت داری و کشور داری مگر خاله بازی هست که به هر بهانه و به هزار و یک مشکل که ما هم معتقدیم این مشکلات هست، رئیس جمهور را عزل کرد؟!! والدین شمای نوعی در اداره خانواده خود عاجز مانده اند، پدر یا مادر شما دوبار نمی توانند به شمای دانشجو بگن بیا سر سفره، چرا که قطعاً ناهنجاری خواهید کرد. عرض کردم برین تاریخ انقلاب رو مطالعه کنید، پرسیدم کیا مطالعه کردن؟؟ از چهل و پنج نفر حاضر در کلاس کسی دستشو بلند نکرد، پرسیدم میدانید بنی صدر را چه کسی عزل کرد؟؟ کسی جواب نداد!! یکی با صدای آرام گفت امام خمینی! جواب دادم نخیر اشتباهه امام عزل نکرد، نمایندگانی که شما رأی به وکالتشون داده بودین به عدم کفایت سیاسی بنی صدر رأی دادند و امام هم مهر تأیید زدند. دانشجویان عزیز! تاریخ انقلاب را مطالعه کنید، این تاریخ مال 1400 سال پیش نیست که توجیه و شبهه کنید تحریف شده، تاریخ معاصر هست، همه پدران شما آن دوران را درک کرده اند. دوباره پرسیدم می دانید بعد از عزل بنی صدر امام چی فرمودند؟ یکی گفت چی گفتند؟ عرض کرم امام فرمودند؛ کاش بنی صدر را عزل نمی کردیم. آیا دلیل این مسأله را می دانید؟ همگی جواب دادند نه!! پاسخ دادم چون ما تازه انقلاب کرده بودیم، جنگ با عراق را داشتیم باهاش دست و پنجه نرم می کردیم، کشور دچار اختلافات و درگیری های داخلی شد، هفده هزار ترور در کشور اتفاق افتاد، آیا میدانید این محصول کدام جریان هست؟ بله، بنی صدر، منافقین و... ادامه دارد ... @howzavian.westazarbaijan
چرخش تخریب از رئیسی به دولت رئیسی. ✍ علیرضا احمدی قره زاغ برخی از جریانهای مریض جامعه، بعد از شهادت رئیسی هم ساکت نشده اند و موج تخریب خود را به علت محبوبیت آقای رئیسی و ترس از دفع شدید مردم، این بار به جای شهیدرئیسی، به سوی دولت رئیسی هدایت کرده و اعلام می کنند؛ «رئیسی خودش آدم خوبی بود اما بدترین دولت بود». منم با بخش اول حرفشان موافقم؛ اما بخش دوم حرفشان، نه از روی حق و انصاف ؛ بلکه از روی ظلم و بی انصافی می دانم. هر چند دولت آقای رئیسی هم مانند همه دولتها خالی از اشکال نبوده، اما نقاط قوت و خدمات ایشان، به اندازه ای هست که روی این مدعیان تو خالی را سیاه کند، شهادت رئیسی بستری برای معرفی خدمات ایشان از سوی خدای متعال بود؛ خدماتی مانند: رکورد دومین کشور جهان در رشد تولید ناخالص داخلی به 4/5 بعد از هند، تسویه 553000میلیار تومن از بدهی دولت روحانی، آزادسازی میلیاردها دلار از پول‌های بلوکه شده ایران، شکستن کاهش نرخ بیکاری در دهه اخیر، افزایش چشمگیر صادرات نفتی ایران؛ ساماندهی یارانه‌های آرد و نان و جلوگیری از قاچاق آرد ؛احیای حدود ۱۰ هزار بنگاه و واحدهای تولیدی؛ عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای و ایجاد زمینه برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور، حل مساله کرونا و به صفر رساندن آمار مرگ و میربا اقدامات و تهیه واکسن، پوشش ۹۰ درصدی بیمه ناباروری، رایگان شدن هزینه‌های درمانی کودکان زیر ۷ سال در بیمارستان‌های دولتی و سه دهک اول جامعه و بیمه سلامت برای پنج دهک اول جامعه، بیمه رایگان زنان خانه‌دار روستایی، رایگان شدن هزینه ۲۰۰ میلیونی کاشت حلزون شنوایی، حمایت از مظلومین و فلسطین، و... فقط قطره ای از هزارن خدمت صادقانه شخص آقای رئیسی و دولت ایشان بود. خداوند تیر فتنه گران سیاس را که برای تخریب دولت و نظام اسلامی ، نقشه کشیده بودند، را به سنگ زد و دستشان را از نقشه ها و فتنه ها خالی نمود. وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ (آل عمران،۵۴) @howzavian_westazarbaijan
به نام خدایی که وقتی خواست کسی را برگزیند، آدم را برگزید... ✍️محمد باقر حسن زاده، مدیر حوزه علمیه امام خامنه‌ای(مدظله العالی) در گفته‌ها و نکته‌ها نوشت: اخیرا یک از کسانی که از اول انقلاب دستی در نهادها و سازمان ها و ارگان های نظام داشته است و گاه سخنان او خالی از نیش و کنایه نیست_به طوری یک زمانی به خاطر همین زیاده روی در سخن از رهبری هم تذکر دریافت کرد_برای چندمین بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده است و در همان ابتدا با توئیت هایش، به فضاسازی پرداخته است.(با نیّت نیک می گویم: خواسته و ناخواسته). در مقابل برخی با نیّت ادای وظیفه در ذیل صفحات مجازیش به نقد و بررسی نگاه او پرداخته و حتی در برخی موارد او را به عقب راندند! او با 79 درصد دریافت پیام منفی ذیل یک توئیت، دیشب رکوردار شد! فارغ از نیّت خوانی توئیت زننده و نقد کننده و حتی بررسی نوشته ها، چند نکته را سیاهه می کنم: یک. امروزه فضای رسانه یکی از بهترین و دم دست ترین راه ها برای مبارزه و حتی جهاد می باشد و عدم التفات به این نکته، تلفات به دنبال خواهد داشت. دو.فرد ثبت نام کننده به دفعات با نوشته های چند پهلو و حتی گفته های جهت دار، سمت و سوی توده مردم را به خود متوجه ساخته است. سه.خط مقدم مواجهه با آن فرد، بچه های انقلابی و ولایی بوده است. چهار. طبق اخبار مو لای درزش نمیره این فرد با تیم قوی رسانه ای و هالیود مآبی به صحنه آمده است. پنچ. اتاق فکر عملیات این است: با توئیت های جنجالی، جبهه انقلابی و ولایی به صحنه جدال (و نه جهاد) کشانده شود تا به دست ایشان، نوشته های او مدام پخش شده و البته نقد شود تا چندین حاصل جمع به دست آید: الف. این فرد متروک، مشهور شود. ب. این فرد نچسب از حیث سیاسی، به سمت گزینه شدن برای قشری که رأی آنها خاکستری است تبدیل شود. (قشر خاکستری: یا به جهت ضدّیت یا انتقاد از صحنه کوچ کرده است) ج.دو قطبی کاذب ولایی و عدم ولایی؛ انقلابی و غیر انقلابی؛ تندرو و مصلحت گرا؛ علمی و غیر علمی و... شکل بگیرید. آن فرد ابدا بَدَش نمی آید که گزینه منفور انقلابی ها شود. د.به جامعه القاء شود: آی کسانی که به دنبال مصلحت ها برای مدیریت اصول (شما بخوانید: بریدن سر اصول) در بزنگاه ها هستید، گزینه ی شما این فرد است! @howzavian_westazarbaijan
شاخص های کاندیداهای رفوزه علیرضا احمدی قره زاغ بر حسب حافظه تاریخی خوب مردم ایران، و تجربه های گران سنگ ملت در انتخابات متعدد، بعد از شهادت شهید جمهور محبوب ، سطح انتظارات مردم ایران عزیز از ریاست جمهوری بالا رفته وبه عقب باز نخواهند گشت . مردم ایران ،برای سعادت و رفاه و امنیت و آبادانی ایران اسلامی، سرنوشت خود را به دست افراد رفوزه ای با اوصاف زیر نخواهند داد 1- کسانی که کارنامه روشنی ازعملکرد مسولیتی خویش ندارند . 2- کسانی که در فتنه 88 و بعد از آن ، مواضعشان علیه نظام یا سکوت بوده است. 3- کسانی که از رد صلاحیت شده ها به صورت نا بجا و ناحق دفاع کرده اند. 4- کسانی که درد محرومیت را نچشیده و از پشت میزهای شیشه ای ، نظاره گر درد و رنج مردم و بلکه مسبب درد و رنج آنها بوده اند. 5- کسانی که فرزندانشان را در خارج از ایران و مخصوصا کشورهی متخاصم انقلاب اسلامی مانند آمریکای جنایتکار و انگلیس خبیث ، سکونت داده اند. 6- کسانی که دارای پرونده کیفری و حقوقی محتوم و مختوم هستند. 7- کسانی که سفرهای متعدد غیر ضرور به کشورهای متخاصم دارند. 8- کسانی که بعد از شهادت شهید جمهور، دست به تخریب دست آوردهای او زده اند. 9- کسانی که حزبی عمل می کنند و ملاک حزبیت آنها ، اسلام و قرآن و نظام و رهبری و ملت نیست. 10- کسانی که نیامده، مجددا معشیت ملت را به معاهده ننگین برجام گره می زنند و به آمریکای رو به افول؛ تنفس مصنوعی و فرصت احیا می دهند. 11- کسانی که اعتقاد و التزام عملی به اسلام و قرآن و ولایت فقیه و قانون اساسی ندارند. 12- کسانی که قانون اساسی را به عنوان میثاق ملی، در گذشته زیر پا گذاشته اند. 13- کسانی که به جای روحیه خدمت گزاری و جهادی و انقلابی ، روحیه کاخ نشینی و قلدری و دیکتاتوری دروجودشان موج می زنند. 14- کسانی که بر خلاف تاکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر منع شرکت نمایندگان مجلس فعلی، ، بخواهند از مجلس استعفا داده و به گردانه انتخابات روی بیاورند. 15- کسانی که در سنوات گذشته، رای مردم را کنار گذاشته و به سمتهای غیر ضروری دیگر رو آوردند و احساسات مردم را خدشه دار نمودند. 16- کسانی که ظاهر الصلاح دینی نداشته وظاهر الفاسقند. 17- کسانی که بد اخلاقی و بد عهدی شان برای رسیدن به قدرت، در سنوات گذشته به اثبات رسیده است. 18- کسانی که اعتقاد به جبهه مقاومت و خط مبارزه اسلام و کفر ندارند. 19- کسانی که برنامه و ایده برای اداره و مدیریت کشور ندارند . 20- کسانی که دارای خوی اشرافی گری بوده و با روحیه ساده زیستی و مردمی بودن مشگل دارند. ما به انقلابیون مطیع ولایت و متخصص و کارآزموده، رای خواهیم داد و روحانیجانی نژادهای بی همت، صلاحیت کسب مجدد قدرت را ندارند. @howzavian_westazarbaijan
🔸بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🔸 ▪️سلام و عرض ادب 🔷🔸پویش تبیینی «ششم» 🔸عنوان عملیات: مردم قوی؛ انتخاب قوی 🔺معنی مردم نزد جریان اصلاحات (جریانات افراط و تفریط چگونه مردم را مصرف و تضعیف می‌کند؟) 🔺معنابخشی به انتخابات به مثابه عنصر مقوم مردم 🔺معنابخشی به انتخابات به مثابه عنصر مقوم ایران 🔺 معنابخشی به مشارکت بالا با انتخاب قوی 🔺 مردم قوی در نگاه رهبر معظم انقلاب 🔺 منطق انتخاب قوی در اندیشه رهبری 🟣‌ ملاحظه یک: از اعضای محترم تبیین‌گر تقاضا می‌شود، آثار ارزشمند خود را در بازه زمانی 13 الی 19 خردادماه، در قالب یادداشت‌های کوتاه 600 الی 800 کلمه‌ای، رشته‌توییت و یا توییت، به این آدرس @Saeedtotonkar ارسال فرمایند.
دو عامل نرم افزاری امام (ره) در ایجاد تحولات ✍️مهدی میرزاجانی، نماینده محترم طلاب ارومیه و استاد حوزه علمیه قم نوشت: امام (ره) به عنوان کسی یکی از سرآمدان تاریخ موجب تحولاتی شدند که مسیر تاریخ را تغییر دادند؛ و همین مورد راز ماندگاری او است. ایشان سه تحول بزرگ به وجود آورد: 1-کشور ایران؛ پایه های سیاسی، سلطنتی و دیکتاتوری را منهدم و مردم سالاری را جایگزین آن کرد. 2- میان امت اسلامی؛ موجب جریان بیداری اسلامی شد و امت اسلامی را که دچار انفعال و بی تحرکی شده بود؛ بیدار کرد. 3_ سطح جهان؛ امام (ره) فضای معنوی را در دنیا زنده کردو مردم دنیا متوجه اسلام ناب و معنویت اصیل قرار گرفتند. سوال این است که امام با چه نیرویی توانست این تحولات عظیم را به وجود آورد؟ قطعاً عوامل سخت افزاری نبود، چون امام (ره) نه پول داشت و نه رسانه ای و نه حامی سیاسی، عوامل سخت افزاری امام (ره) یک صفحه کاغذ و نواری بود که پیام خود را به دیگران می رساند، پس این میان عوامل نرم افزاری بود که به نیروی آنها توانست تحولاتی بنیادی به وجود آورد که مهمترین شان عبارتند از: اول: ایمان در وجود امام (ره) چهار ایمان دیده می شود: الف) : ایمان به هدف هدف امام (ره) پیاده کردن احکام اسلامی بود چرا که احکام اسلامی در حال فراموشی بود. با اینکه به اعمال ظاهری کم و بیش عمل می شد ولی روح اسلام که همان تسلیم نشدن در برابر غیر خدا و گردن ننهادن در مقابل طاغوت،بود از بین رفته بود. ب): ایمان به راه راه امام (ره) مبارزه بود؛ مبارزه با مستکبران و بزرگان کفر، و این همان راهی که قرآن آن را مطرح می کند: «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ... چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک ...»( نساء 75) امام (ره) به این رسیده بود که جز راه شهادت و جهاد و مبارزه راه دیگری برای رهایی از چنگال مستکبران وجود ندارد. ج): ایمان به مردم یعنی همان چیزی که خداوند متعال درباره پیغمبر صلوات الله علیه و آله می فرماید: «...يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ... به خدا ایمان آورده و به مؤمنان هم اطمینان دارد» توبه 61. امام (ره) امت را خوب شناخته بود و به امت خوش بین بود و به جوهر رشد مردم پی برده بود؛ایشان می دانست که مردم اگر تشخیص بدهند که این راه، راه خداست همه مشکلات را تحمل می کنند؛ با این توجه بود که از بین مدلهای حکومت، جمهوریت را مطرح فرمود و این یعنی اعتماد به مردم و اعتماد به رای مردم و با این نگاه بود که استعدادها و قوّه های نهفته مردم را تشخیص داد و به فعلیّت رساند. د): ایمان به ربّ این ایمان از همه بالاتر است؛ ایمان به ربّ یعنی: نترسیدن از غیر خدا و دل نبستن به غیر خدا و باور داشتن به هدایت الهی و اعتماد کردن به وعده های خدای متعال، امام (ره) می دانست اگر به خاطر خدای متعال اقدام کند و دین خدای متعال را یاری کند خدای متعال هم او را یاری می کند. و ثمره این باور و ایمان بود که توانست در مقابل مستکبران ایستادگی کند و ملّت را "موسی وار" از چنگال فرعونیان نجات داد. دوم: امید دومین مؤلفه ای که عامل نرم افزاری امام (ره) بود؛ نیروی امید بود. امید یعنی آینده را روشن دیدن و باور داشتن به نتیجه مثبت اتفاق ها یا شرائط زندگی ؛ امید در دل امام (ره) یک عنصر دائمی بود. امید، موتور محرک حرکت امام بزرگوار بود. ایشان در جایی می گوید:«من در طول سالهای مبارزه تا پس از پیروزی هرگز دچار یأس نشدم و معتقد بودم که وقتی ملّت چیزی را بخواهد، آن چیز حتماً تحقّق پیدا میکند.» (صحیفه‌ی امام، ج ۹، ص ۱۸۱) (ره) @howzavian_westazarbaijan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از_خمین_تا_خامنه(1) من پاپ نیستم... ✍ محمدباقر حسن‌زاده مدیر محترم حوزه علمیه امام خامنه ای نوشت: از همان عنفوان جوانی، طاقتِ ظلم و زور را نداشت! وقتی به فیضیه رسید و دید همه جمع شدند. چرایی را جویا شد؛ گفتند: یکی از اتباع وارد حجره ی طلبه شده و بیرون هم نمیاد؛ مام زومان نمی رسد! او تبعه را به لطایف الحیل به وسط فیضیه کشاند و یک کشیده ی محکم بر گوشش کشید و طَرَف از ترس فرار کرد! همان موقع، او به جرم فلسفه خوانی از طرف عده ای مطرود می شد! عصری که کتب فلسفی را با لیفتراک دستی به نام انبردست جا به جا می کردند و جامِ آبِ آقا روح الله را آب می کشیدند. پسرش می گفت: امام، فقط رو سرش، یازده تا زخم داشت و فقط یکی از دستان او نشکسته بود و گرنه از بس بالای دیوار به دویدن و بازی کردن روزگار سپری می کرد، سابقه ی شکستگی در دو پا و یک دست و سرش اتفاق افتاده بود! اگر امروز بود که به هر کُنش و واکُنشی یک برچسب می زنند،می گفتند: ایشان به اختلال بیش فعالی مبتلا است! آقا روح الله شیفته ی عمّه خانوم بوده؛ عمّه هم از آن کنشگران اجتماعی-سیاسی بوده است و مشق شب آقا روح الله هم نزد عمّه یادگیری شجاعت و دل به دریا زدن بود. او در وقتی که هنوز مرجع هم نبود و از اشکال کنندگان مجلس درس پُرجماعت آیت الله العظمی بروجردی بود، خیلی کنشگری ها داشته است و سرِ قصّه ی غصّه فدائیان با دفتر و حتی خود آیت الله العظمی به محاجّه و استدلال و جهاد تبیین روی می آورد! حتی قبل اعدام فدائیان به دفتر آیت الله العظمی می رود و می گوید: أُستادُنا اگر مانع اعدام فدائیان نشوید دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود! ولی دفتر و خود آیت الله العظمی به هر دلیل که شاید پرهیز از تنش و تندروی! دلیل آن بوده است، مانع اعدام نمی شوند! برخی گفته اند: آقا روح الله حتی عمّامه بر زمین کوبید و گفت: به داد این سیّد و اولاد پیامبر برسید! ولی باز افاقه نکرد که نکرد! آقا روح الله بعد اعدام فدائیان، آمد و شد خویش را به دفتر کم کرد! اما اینها برای آقا روح الله، درد نبود! گذشت و آیت الله العظمی آقای بروجردی درگذشت و رحلت او عالم شیعه را سوزاند! آقا روح الله سر قصّه تحقیر آمیز کاپیتولاسیون بر فراز منبر رسول خدا در مسجد أعظم قم، داد واسلاما سر داد و همگان را از پرچمداران حوزه و غیر حوزه به مبارزه فراخواند و گفت در صورت نیامدن و عافیت طلبی و کنجِ حجره گُزینی، بایستی فاتحه ی اسلام را خواند! این نیز گذشت و روزگار بر آقا روح الله که اکنون دیگر آیت الله العظمی آقا روح الله خمینی است، تنگ شد! نه این که او را به گوشه مبارزه کشانند، نه! ولی به جلای وطن و توطّن در بلاد غربت مبتلایش کردند! از مملکتی به ممالکی دیگر؛ به خیال این که دست پرورده ی عمّه خانم در دوران طفولیت و کودکی و معرفت یافته فقه و فقاهت و دیانت از مبارزه باز خواهد ایستاد! کسی که در عمر خود حتی یکبار هم نترسیده است، با او چه توان کرد! تهدید بالاتر از این که در کنار دریاچه نمک قم، به دریاچه انداختن تهدید شوی ولی خوفی نداشته باشی! خودش بعدها قسم به خدا خورده بود که والله نترسیدم! او فریاد می کشید که اگر مرا بر روی امواجی سهم گین و در کشتی های متلاطم به روی دریاها به خیال خود سرگردان کنید، باز ندای تظلّم و یاری طلبی برای مردم مظلوم ایران و دین محمد را فریاد خواهم زد! @howzavian_westazarbaijan
از خمین تا خامنه (۲) ✍محمدباقر حسن‌زاده در گفته‌ها و نکته‌ها نوشت: او در تبعید خود در عراق بیش از همه جا مورد اذیت واقع شد! خود به احمد گفت: احمد جان با این که در نجف در جوار حضرت حیدر علیه السلام، از معنویت و دانش، لبریز می شدم ولی خدا می داند که اینجا از دست هم لباس هایم چه ها کشیدم! کتاب پنج جلدی «برداشت های از سیره ی امام خمینی» لبریز از این گفته ها و نکته ها ست. روزی احمد با گرفتگی نزد آیت الله العظمی آمد و گفت: اینجا پچ پچ می کنند که خمینی را چه به مرجعیت! او نه ریش بلندی دارد و نه عمّامه ای بزرگ! امام فرمود: برو بگو من هنوز مُشرک نشدم که برای مرجعیت ریش بگذارم و به متراژ عمّامه بیندیشم! معروف است که وقتی حرم مشرّف می شده، عده ای در مسیرش، پشت به او می کردند و وقتی کنار ضریح حضرت مولا می ایستاد؛ شیطان به زبان آنها می گفت: تُف به ریا! می گفتند: آقا؛ سخنان شما علیه شاهنشاه مملکت ایران، موجب فشار بر حوزه نجف می شود و خوف تعطیلی اش می رود! امام با نگاه به دور دست ها و دیدن آنچه خیلی ها از درکش زمین گیر بودند، می گفت: من حوزه را برای اسلام می خواهم، وقتی در ایران، اسلام به صلیب می کشند و با انحراف و تحریف و تخریب، حتی نام اسلام را هم خفّه می کنند، حوزه علمیه ی نجف را می خواهم چکار!؟... من پاپ نیستم که هفته ای یکبار سری به کلیسا زنم و به داد مظلوم خاموش باشم و فریاد بر سر ظالم نکشم! آری! حضرت آیت الله العظمی امام خمینی با این خون دل ها و جام زهر بر سر کشیدن ها، انقلابی را رقم زد که مردم با دیدنش به خدا می رسیدند و با گفتارش، جان برای حقّ قربانی می کردند! او زنده است! او نمرده است! بلکه آنها که خواستند یاد او را زیر خروارها خاک، خاک کنند، اکنون در محضر الهی، جیغ شان بابت سکوت شان مقابل ظلم، گوش فلک را کَرّ کرده است! اکنون قبای او بر تن بزرگی از شاگردانش_بلکه بزرگترین شاگردش_ به خوبی جای گرفته است! همو که به قول خمینی کبیر، به مثابه ی خورشیدی بین دوستان می درخشد!همو که در لسان سدید خمینی بت شکن به خامنه ای عزیز مزیّن است! @howzavian_westazarbaijan
بسمه تعالی و این کودک مجاهدمحمد مختاری امام جواد (علیه‌السلام) در سن هشت سالگی به امامت رسیدند و پس از آن در طی هفده سال تلاش و مجاهدت کار را به جایی رساندند که نیمی از مردم سرتاسر قلمرو وسیع عباسیان حضرت جوادالائمه (علیه‌السلام) را رهبر فکری خود و شایسته‌ی جایگاه خلافت می‌دانستند. پس از آنکه معتصم عباسی(لعنت الله علیه)، خلیفه‌‌ی ظالم معاصر حضرت، متوجه شد که امام نهم شیعیان خط مبارزاتی ویژه‌ای را با هدف بازگرداندن منصب نبوی به جانشینان حقیقی ایشان (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دنبال می‌کند، تصمیم بر قتل آن حضرت گرفت و ایشان را مسموم کرده و به شهادت رسانید. ما از نقش امام جواد علیه‌السلام در حفظ تشیع چه تعریفی به جامعه ارائه کرده‌ایم؟ @hoezavian_westazarbaijan
ولنتاین عاشقان ✍️علیرضا احمدی قره زاغ روز عشق ،روز ازدواج واقعی علی (ع) با حضرت زهرا(س) است،نه افسانه ازدواج کشیشی به نام ولنتاین با دختر نابینای زندانبان رومی. ولنتاین شیعه روز عشق و ازدواج است. ازدواج حضرت زهرا س با علی علیه السلام، در کتب اهل سنت هم ذکر شده است ابوبکر و عمر از فاطمه خاستگاری کردند اما پیامبر در حواب ایشان فرمود: «فاطمه کوچک است» ابوبکر فاطمه را از پیامبر خواستگاری کرد؛ اما پیامبر خدا فرمود«ای ابوبکر! منتظر تقدیر الهی هستم» ابوبکر این ماجرا برای عمر باز گفت. عمر بدو گفت: ای ابوبکر تو را رد کرده‌است‌. ابوبکر به عمر گفت تو فاطمه را از پیامبر خدا خواستگاری کن. او خواستگاری کرد و پیامبر به او همان جواب را داد. اما علی از فاطمه خواستگاری کرد، پس پیامبر به فاطمه فرمود«علی تو را یاد می‌کند.» فاطمه ساکت ماند... پیامبر فرمود: «خداوند به من فرمان داد تا فاطمه را به ازدواج علی در آورم»« من هم مانند شما هستم از میان شما زن می‌گیرم و به شما زن می‌دهم مگر فاطمه را که ازدواجش از آسمان نازل شده است» پیامبر به فاطمه خطاب کرد: «ای فاطمه آگاه باش که برای اینکه تو را به همسری بهترین خاندانم درآورم از هیچ کوششی فروگذار نکردم» 📃سنن نسائی ج۶ ص۶۲/ طبقات الکبری ج۸ ص ۱۹/ کافی ج۵ ص۵۶۸ @howzavian_westazarbaijan✍️