فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
شب جمعه ست دلم کرببلا میخواهد💔
در حرم حال مناجات و بکا میخواهد😭
شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد👌🌹
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد😘✅
🍀 السلام علیک یا اباعبدالله ✋
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
🌿
ڪاش مے شد
چشم خود با آب توبه شستشو داد
تا ڪہ شاید
لایق دیدار روی
چون مَہ #مهـــدی شـود....
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
حسین خرازی نشست ترک موتورم.
بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت.
.
فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!
.
من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!
.
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد!
و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد می زد:
خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!
.
خدایا!
الان سینه ام داره می سوزه!
این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه!
.
خدایا!
الان دست هام سوخت!
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!
نمی خوام دست هام گناه کار باشه!
.
خدایا!
صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه!
برای ولایته!
اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!
.
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله،
.
خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم!
.
آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. .
حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:
.
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟
.
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. .
🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات🌷
#شهید_حسین_خرازی
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#اللهم_الرزقنا_شفاعة_الشهداء
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#التماس_دعا
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
ابوسعيد ابوالخير شبي در عالم رويا نفس خود را ديد، بينهايت فربه! به نفس گفت: اي نفس! من تو را اين همه رياضت دادم و سختي چشاندم، پس چگونه تو همچنان چاق و فربه ماندهاي!؟
نفس گفت: آري تو بسيار بر من سخت گرفتي اما آنچه را كه ديگران از تو تمجيد ميكردند و تعريف، بر خود حمل نمودي و حق دانستي اين فربگي حاصل همان تكبر و خودشيفتگي و باور تمجيد ديگران است.
گويند ابوسعيد ديگر هيچگاه در آنجا كه از وي تعريف و تمجيد كنند، حاضر نشد!
─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
مےفرماید ڪہ؛
یا با امامزماڹ باش و
بشو سردارِ نفست!✨💛
یا با شیطونہ بمون و
بشو ذلیلِ نفست!🙀👎🏿
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
⛱بسیاری ازچیزهایی که امروز داری
همان #دعا هایی بود
که فکر میکردی
#خدا آنها را نمیشنود....🌹
#شکر
#تلنگر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
🌷🍃🌷🍃🌷
🌺🧚♀️از حکیمی پرسیدند :
که چرا گوش دادنت از سخن گفتنت
بیشتر است؟
گفت:
چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی،
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی،
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند،
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
🍃🌼
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
#روایت_خواندنی
🔸شب بود. یکی داد میزد: "ساکت شو! ساکت شو! تو نمیتونی اشک منو در بیاری."
🔸رفتم سمت صدا. دیدم یک نفر انگشتهایش قطع شده. این حرف را به دست خونیاش میگوید :
🔹"ساکت شو! ساکت شو! تو نمیتونی اشک منو در بیاری"
📚 کتاب «روزگاری جنگی بود»، ص91
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
🌷مباهله
با اهل جدل مجادله باید کرد
با تیغ زبان مقابله باید کرد
بر منطق وحی سر اگر نسپردند
بی چون و چرا مباهله باید کرد
شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت
از فاطمه و اباالحسن باید گفت
تا خاطره ی مباهله گُم نشود
پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت
🌷سالروز اثبات حقّانیت اهل البیت
عصمت و طهارت توسط خداوند
عّزوجل بر تمامی اَدیان و مذاهب
جهان بر تمامی 🌷شیعیان و مُحبّین
🌷آل_یاسین (علیهم السلام) مبارک باد
🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و
🌷آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/hazratkhadijekobra