شامگاه خنک یکی از روزهای پایان تابستان بود...
🔺مرحوم داریوش شایگان از تجربه زیست علمی-معنویاش با مرحوم علامه طباطبایی(ره) میگوید.
داریوش شایگان در کتاب دیگر خود به نام: «هانری کربن آفاق فکر معنوی در اسلام ایرانی» - چاپ تهران - مینویسد:
🔹«... در سالهای دهه شصت، ما گروه کوچکی بودیم که هرچند وقت یک بار در باغ یکی از دوستان جمع میشدیم؛ گروهی از شیوخ فلسفه قدیم، به ویژه علامه سید محمدحسین طباطبایی، مدرس معروف فلسفه در قم و یکی از بزرگترین مفسران معاصر قرآن که در محفل ما رفت و آمد مرتب داشتند.
🔹من، در اوایل سالهای دهه شصت، کربن را نخستین بار در همین محفل دیدم...شامگاه خنک یکی از روزهای پایان تابستان بود گروه کوچکی بودیم در محوطه روشنی از باغ مهمانان افتخاری آن شب دو شخصیت سرشناس از شرق و غرب بودند، علامه محمد حسین طباطبایی از ایران، و هانری کربن فرانسوی.
🔹از مایههای عمده عرفان نظری سخن میگفتیم که میبایست موضوع گفت وگوهایمان در آن سال باشد. بحث و گفتوگویی که تا پانزده سال پس از آن دیدار نخست ادامه یافت؛ مایههایی با غنایی بی نظیر و ناشنیده و در پیوند با مشکلهای اساسی هراس درونی آدمی از کهنترین ایام تا به امروز.
🔹یادم میآید کربن آن شب به موضوع نخستین گناه آدمی، به هبوط بشر پرداخت و با طرح این مشکل در قالب مسیحیت، از علامه طباطبایی پرسید: «آیا عرفان اسلامی نیز به گناه آغازین معتقد است؟» سپس، با نقل قول از یک مؤلف فرانسوی که اکنون نامش را فراموش کردهام، افزود: دو هزار سالی که از آن گناه آغازین میگذرد کارمان را به جایی رسانده است که دیگر از گناه بدمان نمیآید.
🔹علامه طباطبایی، با صدای آرامی که به دشواری شنیده میشد، چنان که گویی برای خودش زمزمه میکرد، در پاسخ گفت:
• «هبوط بشر، نقص یا عیب نیست. پس آن قدرها گناه هم نیست. اگر میوه ممنوع نبود، امکانات بیکران وجود، هرگز به منصه ظهور نمیرسید.»
🔹لبخند ستایش گر و تأییدکننده کربن هرگز از یادم نمیرود؛ لبخند معصومانهای که درهای خلاقیت خودانگیخته اندیشهای نجیبانه را مستقیم بر روی آدمی میگشاید.
کربن گفت: از آن جا که غرب، حس تأویل را از دست داده، ما دیگر قادر نیستیم به رموز کتاب مقدس راه ببریم و جنبههای اساطیری ابعاد قدسی جهان را روز به روز بیشتر به فراموشی میسپریم.
🔹نخستین بار بود که من به ابعاد باور نکردنی این اصطلاح که کربن اغلب آن را به کار می برد، و چنان که میدانیم، کلید نفوذ به اندرون تأملات وی باقی ماند، پی میبردم.
• علامه طباطبایی گفت: «بدون شناختن راز، تأويل ناممکن است.»
🔹دو مرد، با وجود دشواریهای زبان و بیان با یکدیگر توافق کامل داشتند. من به امکانات بیکران این مفهوم (تأويل) با همه نتایج مترتب بر آن بعدها پی بردم.
🔹کربن به من می گفت: منظور از کشف المحجوب همین است، یعنی پرده از باطن حقایق برگرفتن. این دیدارها، حتی پس از عزیمت کربن از ایران، ادامه یافت و ما توانستیم با کمک علامه طباطبایی، به تجربهای یگانه در ایران دست بزنیم؛ یعنی بررسی تطبیقی مذاهب متفاوت جهان را زیر نظر علامه شیعی مذهب سنت شناس آغاز کنیم. ما در طی این بررسیها، ترجمههای انجیلها، روایت فارسی اوپانیشادها، برگردان دارالشکوة، سوتراهای بوداییان و تائوته کينگ لائوتسه را پیاپی خواندیم. کتاب اخیر را من و سیدحسین نصر با شتاب به فارسی برگرداندیم و همراه با علامه خواندیم.
🔹وی متون نامبرده را با تیزهوشی یک پیر روحانی تفسیر میکرد و همان قدر از اندیشه هندوان احساس آرامش میکرد که از برخورد با عالم معنوی بوداییان و چینیان.
او، در این اندیشهها، هرگز چیزی نیافت که آن را از بنیاد با عرفان اسلامی که خود با آن آشنا و مأنوس بود، در تضاد ببیند.
📓 دربارهٔ علامه طباطبایی، صفحه۷۳-۷۴
(خاطرات مستند مرحوم #سیدهادی_خسروشاهی )
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═