از عطر تیروز تا نور آمبولانس!
🔹 مریم رحیمی همسر شهید علیاصغر عبدالحسین زاده، در #شب_خاطره» ۳۶۵ اُم تعریف کرد: هفت روز بود که ازدواج کرده بودیم که به جبهه رفت و بعد ۱۰ روز دیدم چراغگردان یک آمبولانس کوچهمان را روشن کرد، سمت آمبولانس دویدیم و دیدیم اصغر را آوردهاند، مجروح شدهبود. خیلی خوشحال شدیم. بعد آن چندین بار آمد و رفت . بعد از ۵ _۶ ماه من هر شب زیر پنجره میخوابیدم تا شاید آمبولانس بیاید و نوری که دفعه پیش خانه ما را روشن کرده بود دوباره خانه را روشن کند و اصغر بیاید ولی هشت سال نیامد. من و مادر اصغر زیر آن پنجره میخوابیدیم ولی دیگر آمبولانسی نیامد.
🔹وی درباره محتوای نامههای همسر شهیدش اظهار کرد: همیشه در نامه مینوشت که باز میگردد و من را به شیراز، اصفهان و مشهد میبرد. در قدیم عروسها اینطور خوشحال میشدند و اینطور شد که فکر کردم باز میگردد. در نامه نوشته بود که من تو را به ماه عسل نبردهام و تو را به سفر خواهم برد. همیشه میگفت برای سالگرد ازدواج برایت عطر تیروز میآورم و زمانی هم که پیکرش بازگشت، عطر تیروز به همراه داشت.
📌متن کامل گزارش را در اینجا بخوانید.
🆔 @hozehonari_ir
روایتی متفاوت از عملیات کربلای پنج در آخرین «#شب_خاطره» ۱۴۰۳
◽️ «شب خاطره» ۳۶۶ به روایتهای شنیدنی از «گردان حضرت مهدی (عج) »، لشکر ۱۰ «سیدالشهدا علیهالسلام» اختصاص دارد .
◽️از دیگر بخشهای این برنامه معرفی کتاب «سه روز محاصره» روایت محمد هادی ، اجرای آیین باستانی و زورخانهای و نمایش فیلم است.
🗓پنجشنبه دوم اسفند
⏰ساعت ۱۶ تا ۱۸
🏢تالار اندیشه #حوزه_هنری
🆔 @hozehonari_ir
29.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۳۷ سال است چشم انتظارم!
🎥 ببینید| مریم رحیمی همسر شهید علیاصغر عبدالحسینزاده در ۳۶۵ اُمین #شب_خاطره حوزه هنری از چشم انتظاری لحظه به لحظه هشتسالهای گفت که از روز هفتم ازدواجش آغاز شده بود.
چشم انتظاری برای تازه دامادی که فقط شش ماه طعم زندگی مشترک را چشیده بود.
🆔 @hozehonari_ir
خواندن «تولدت مبارک» در شب عملیات!
🔹 جلال فخرا از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس در «#شب_خاطره» ۳۶۶ حوزه هنری به روایت بخشهایی از عملیات کربلای پنج پرداخت و گفت: در حین حرکت به عملیات بودیم که بدن من شروع به لرزیدن کرد درحالی که هنوز اتفاقی رقم نخورده بود کُپ کردم؛ فرمانده من را صدا کرد و گفت، بچهها کُپ کردهاند و من گفتم، در حقیقت من هم چنین حالتی دارم. بچههایی را که میشناختم تک تک صدا کردم و گفتم امشب شب تولد است و شروع به خواندن شعر «تولد مبارک بیا دوشکا را فوت کن الهی زنده باشی» کردم. بچهها با کف زدن همراهی کردند و فضای ترس از سرشان افتاد. گردان را با یک شوخی از شرایطی خاص عبور دادم.
🔹سردار محمد هادی از فرماندهان گردان المهدی(عج) به ذکر خاطرهای از شهید حاج حسین فدایی اسلام پرداخت و تعریف کرد: این شهید یک روحانی بود که به قدری آرپی جی شلیک کرده بود که کر شده بود. روی کاغذ برایش نوشتم که حاج حسین فداییاسلام ماموریت و تکلیف تو تمام شد، برای مداوا به عقب برگردید. فداییحسین به من نگاه کرد و گفت، تا شاهرگ ندهم، از پا نمینشینم.
📌متن کامل گزارش را اینجا بخوانید.
🆔 @hozehonari_ir
«با همان تنهایان» روایت پشتیبانی زنان فداکار رزمندگان
🔹۳۶۷ اُمین #شب_خاطره با عنوان «با همان تنهایان» با حضور همسران فرماندهان، پزشکان و امدادگران در #حوزه_هنری برگزار میشود.
🔸 مهرشاد شبابی، اشرف فرد، زهره رییسی، فاطمه حبیبی و زهرا مظلومی از راویان این مراسم و سرلشگر رحیمصفوی (مشاور عالی و دستیار ویژه فرمانده کل قوا) مهمان ویژه این برنامه هستند.
🔹معرفی کتاب «همراه» به قلم زهرا اردستانی( روایت دکتر مهرشاد شبابی) و نمایش فیلم سینمایی «صیاد» به کارگردانی جواد افشار از بخشهای دیگر این برنامه است.
🗓️پنجشنبه ۴ اردیبهشت ماه
⏰ ساعت ۱۶:۳۰
🏢 حوزه هنری، تالار اندیشه
🆔 @hozehonari_ir
📷 ببینید| ۳۶۷ اُمین «#شب_خاطره»
🔹۳۶۷اُمین «شب خاطره» با حضور همسران فرماندهان، پزشکان و امدادگران و با روایت خاطراتی جذاب از پشتیبانی زنان فداکار رزمندگان در سالن سوره #حوزه_هنری برگزار شد
🆔 @hozehonari_ir
چرا خاطراتت را نمیگویی؟
🔹 سردار یحیی رحیم صفوی، دستیار و و مشاور فرمانده معظم کل قوا در ۳۶۷اُمین «#شب_خاطره» در تشریح اهمیت خاطرهگویی اظهار کرد: بعد از جنگ، از گفتن خاطرات جنگ پرهیز داشتم، حضرت آقا نه یک مرتبه، نه دو مرتبه، سه مرتبه به من فرمودند «چرا خاطراتت را نمیگویی؟.» دفعه آخر هم با دست چپشان تاکید کردند و فرمودند: «چند مرتبه به شما بگویم، باید امثال شما خاطره بگوید. باید یک جمعی ، ۱۰ نفره ، ۲۰ نفره از فرماندهان قدیمی که درست و دقیق حرف میزنند را جمع کنید و #نهضت_خاطرهگویی ایجاد کنید. به مراکز آموزشی ارتش، سپاه، وزارت دفاع، فراجا بروید، هر سال ۴۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار سرباز و افسر جوان به این مراکز میآیند که جنگ را ندیدهاند، بروید و برای آنها بگویید جنگ چطور بود، چطور جنگیدید و چگونه سپاه تشکیل شد.»
🔸وی در ادامه به ذکر خاطرهای پرداخت و گفت: بعد از کشتار میدان شهدا، من از ایران فراری بودم و در فرانسه در خدمت امام(ره) بودم، یکی از بزرگان آمد و سوال را اینگونه مطرح کرد که حضرت امام(ره) به ما ایراد میگیرند «که شما میخواهید راهپیمایی و تظاهرات کنید، چرا خانمها را میآورید؟ حالا خانمها را میآورید، چرا بچهها را میآورید؟» ما جواب اینها را چگونه بدهیم؟ امام(ره) با صراحت فرمودند: در این انقلاب همه باید بیایند، خانمها، بچهها، بزرگترها، کوچکترها و یک قدم عقبنشینی نکنید.
📌متن کامل این خبر را اینجا بخوانید.
🆔 @hozehonari_ir
مرتضی سرهنگی و مسعود دهنمکی میهمان ویژه «شبخاطره» میشوند
🔹۳۶۸ اُمین #شب_خاطره با روایتگری مرتضی سرهنگی و مسعود دهنمکی و معرفی کتاب «قاسم» در #حوزه_هنری برگزار میشود.
🔹نمایش فیلم سینمایی «پیشمرگ» اثر «علی غفاری» از دیگر بخشهای این برنامه است. پیشمرگ برشی از زندگی شهید «سعید قهاری سعید» بعد از دوران دفاع مقدس را نشان میدهد.
🗓️پنجشنبه یکم خرداد
⏰ ساعت ۱۷
🏢 حوزه هنری، تالار سوره
🆔 @hozehonari_ir
📸 ببینید | ۳۶۸اُمین «#شب_خاطره»
۳۶۸اُمین «شب خاطره» با یاد #شهدای_خدمت و با خاطرهگویی سیدمحمد جوزی، سردار نصرالله سعیدی و مسعود دهنمکی، یکم خرداد ماه در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.
🆔 @hozehonari_ir
ما همه چیز را دادیم تا خمینیِ عزیز بماند
🔹 ۳۶۸امین «#شب_خاطره» با یاد #شهدای_خدمت و با خاطرهگویی سیدمحمد جوزی، سردار نصرالله سعیدی و مسعود دهنمکی در تالار اندیشه #حوزه_هنری برگزار شد.
🔸 سیدمحمد جوزی با بیان اینکه با مادر شهیدی صحبت کردم، مادرش گفت: «ما از شهید هیچ چیزی نداریم. بعد از خاکسپاری شهید دخترم گفت: بیا بریم کرج خانه ما. صبح جمعه به ما زنگ زدند که سریع به تهران برگردید. خانه ما در خیابان پیروزی بود. به تهران برگشتیم دیدیم که موشک به خانه خورده است و هیچ چیزی نمانده بود. به شوهرم گفتم بنویس که ما همه چیز را دادیم تا خمینیِ عزیز بماند.»
🔹 مسعود دهنمکی گفت: فردی به نام اسکات پیترسون، سردبیر مجله «کریستیان ساینس مانیتور» در آمریکا، حدود سال ۸۸ پیش من آمد و گفت در آمریکا یک مرکز تحقیقات راهاندازی شده تا درباره تفاوت مفهوم شهادت و عملیات انتحاری پژوهش داشته باشد. اسکات پیترسون میگفت «من ۷-۸ سال است به ایران میآیم و جشنواره فجر و فیلمهای دفاع مقدس را میبینم. همه دنیا میگویند شما در موضع دفاع بودید و صدام متجاوز بود، اما فیلمهایی که شما میسازید ضدجنگ هستند!».
🔹دهنمکی اضافه کرد: این آمریکایی چند سال بعد برایم کتابی فرستاد به اسم «شمشیرها مرا در بر بگیرید»؛که جملهای از امام حسین (ع) است. برایم نوشته بود: «من آمدم و حاج بخشی و آوینی و... را دیدم. اما وقتی به کربلا رفتم، تازه فهمیدم که جنگ شما، هرچه بود، برداشتی از عاشورا و کربلا بود. شما هرچه دارید از امام حسین دارید.»
📌 مشروح گزارش
🆔 @hozehonari_ir
از جعل شناسنامه برای رفتن به جبهه تا یافتن مچ دست دختر سهساله!
🔸 رضا افشار نژاد در سیصدوهفتادمین محفل «#شب_خاطره» با اشاره به سن کمش و وجود موانع متعدد و محدودیتها، برای حضور در جبهه، گفت: حدود ۱۱ تا ۱۲ ساله بودم که تصمیم گرفتم به جنگ بروم. در آن زمان، فضای شهر کاملاً غرق در حال و هوای جبهه و جنگ بود، اما تلاشهای من برای اعزام، موفقیتآمیز نبود. مسئول اعزام که شناسنامهام را دید، گفت: «بچه جان، برو خونت!» در نهایت توانستم با استفاده از شناسنامه فردی به نام بهرام غنی به جبهه اعزام شوم و تا یک سال با این نام هم در جنگ حضور داشتم.!
🔹رامین عسگری، امدادگر جمعیت هلال احمر استان تهران، در محفل «شب خاطره» به تجاوز اسرائیل به مناطق مسکونی اشاره کرد و گفت: در همه مناطقی که بمباران شده بود، زنان و کودکان زندگی میکردند و ما به عنوان امدادگر شاهد این صحنههای دردناک بودیم. وی خاطره یافتن مچ دست کودکی سه ساله زیر آوار را به اشتراک گذاشت و گفت: آن روز دنیا روی سرم خراب شد.
🔸رامین عسگری در پایان، از برخورد گرم مردم نیز یاد کرد و گفت: یک پیرمرد و پیرزن به اصرار آب آوردند و وقتی آب خوردم، دستم را بوسیدند. این محبت و همدلی مردم واقعاً دلگرمکننده بود.
📌 مشروح گزارش
🆔 @hozehonari_ir
۳۷۱ ُاُمین شب خاطره در حوزههنری
🔹 سیصدوهفتاد و یکمین #شب_خاطره حوزههنری، باخاطرهگویی وحیدفرجی از خبرنگاران جنگ ۱۲ روزه ، محمدرضا گلشن و احمدثقفی از آزادگان دفاع مقدس برگزار میشود.
🔹شب خاطره یکی از قدیمیترین برنامههای حوزه هنری است که به همت #دفتر_ادبیات_و_هنر_مقاومت حوزه هنری پایهگذاری شد و اولین پنجشنبه هرماه در حوزه هنری برپا میشود.
🗓️ پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴
⏰ساعت ۱۶:۳۰
🏢سالن سوره حوزه هنری
🆔 @hozehonari_ir