هدایت شده از مهدی مختاری
🔻 توی صف نونوایی بودم یه بنده خدایی با لباسی ژولیده و عرق جبین و معلوم بود از زحمات کد یمینِ کار تعمیراتی می اومده تا ٢ قرص نون تنوری داغ بخره ببره دخلش تا بلکه نفسی چاق کرده باشی.
دست کرد جیبش یه هزاری خسته و خیسی دراُورد و هر چی به نونوا میگفت کارت ندارم، نونوا انگار گوشش بدهکار نبود و اصرار که باس از دستگاه پوز بکشی و نمیشه و از این حرفا...
بهش گفتم هزاری بده.
٢ تا نون بیشتر برام بذار، اینم کارت. والسلام...
یه عده نشیمنگاه مبارکشون رو گذاشتن کلی فسفر سوزوندن تا قانونی بذارن که بله از کپسول گاز گرفته تا اکسیژن و نون و آب و دون شما رو سهمیه بندی کردیم و اله و بِله!
ولی دریغا که این سبک حکمرانی به تقوای مردم چیزی اضافه کنه.
رفته بودم ٢۵ برگ آ۵ کپی بگیرم.
گفت: یا نقد یا اپ!
گفتم: کارت دارم.
گفت: مالیات میگیرن، نمیکشم!
دست کرد توی شیشه حائل بینمون و یه مقوا گذاش رو میز
و گفت: به یکی از این ١٠ تا کارت واریز کن!
برای تموم بانک هاهم حسابی داشت که آماده کسب بود!
تا شاید از #مالیات_فرار کنه.
نشستم اسنپ
گفت: صرفه نداره کوکا
لغوش کن بزن به کارتم!
شما هر چقدر قانون میذارید مردم رو بیشتر قانون گریز میکنید.
صبح تا شب، سر تا پا قانون؟!؟!
اینکه نشد #مدیریت_تقوا_محور
https://eitaa.com/mrmimmim