يكى از غلامان حضرت امام زين العابدين ميگويد:
يك روز حضرت سجاد متوجه صحراء شد. وقتى من بدنبال آن حضرت رفتم ديدم آن بزرگوار روى سنگ خشنى سجده كرده است. شنيدم كه تعداد هزار مرتبه آن امام مظلوم در حالى كه ضجه و گريه ميكرد فرمود:
لا اله الا اللَّه حقا حقا، لا اله الا اللَّه تعبدا و رقا لا اله الا اللَّه ايمانا و تصديقا.
سپس سر مبارك خود را در حالى از سجده بلند كرد كه محاسن و صورت مباركش بوسيله اشك چشمش تر شده بود. من گفتم: اى آقاى من! آيا هنوز وقت غم و اندوه تو منقضى نشده است؟ آيا وقتى كه گريه تو تقليل يابد فرا نرسيده است.
امام سجاد بمن فرمود: واى بر تو، يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم عليه السلام پيغمبر و پسر پيغمبر و داراى دوازده پسر بود. خداى توانا يكى از فرزندان يعقوب را ناپديد كرد و موى سر آن حضرت از غم و اندوه سفيد شد و پشت آن بزرگوار بوسيله غم خميده شد. چشمان خود را از كثرت گريه از دست داد. در صورتى كه پسرش در دار دنيا زنده بود. ولى من مظلوم پدر و برادر و تعداد هفده نفر از اهل بيت خود را از دست دادم و آنان را مصروع و مقتول ديدم. پس چگونه حزن من منقضى و گريه من تقليل پيدا كند!؟
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار) ؛ ص198.
🆔 @huoooo
* #امام_سجاد
🔻راجع به امام سجاد عليه السلام دارد که يکی از شیعیانشان گويا هر سال که براى حج از بلخ مى آمد به مدينه؛ خدمت امام سجاد عليه السلام مى آمد و چند روزی خدمت حضرت بود و هرسال يک سرى هدايا هم مى آورد.
🔸يک سال زنش به او گفت تو که هر سال سراغ اين آقا مى روى يک بار ايشان يک هديه به شما نداد؟ گفت اين حرف را نزن ايشان امام ماست و ما عقيده مان اين است که او الآن دارد حرف هاى تو را مى شنود و من ناراحت مى شوم تو راجع به ايشان این حرف را بزنى. ما داريم وظيفه خودمان را انجام مى دهيم.
🔹بعد دوباره يک خورده هدايا جمع کرد و مدينه خدمت امام آمد و هدايايش را گذاشت. حضرت فرمودند امروز ناهار پیش ما بمان. گفت باشد. ناهار ماند موقعی که غذایشان تمام شد، آب آوردند. حضرت ظرف آب را گرفتند تا دست مهمانشان را بشورند. قبول نکرد. گفت یا بن رسول الله! شما آب روی دست من بریزید؟ فرمودند: شما مهمان ما هستی چطور اجازه بدهم آب روی دست ما بریزی؟! عرض کرد: یابن رسول الله! من این کار را دوست دارم. حضرت به همین خاطر اجازه دادند، ظرف را گرفت و برای حضرت جلو برد تا حضرت دستشان را بشویند؛
🔸یک تشت بزرگی بود یک مقداری آب روی دست حضرت ریختند، حضرت فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: نه این یاقوت احمر است. نگاه کرد دید همه آب ها یاقوت احمر شده، یک مقدار دیگر آب ریخت، حضرت فرمودند: حالا چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: زمرد سبز است. نگاه کرد دید زمرد سبز است، یک مقدار دیگر آب ریختند، فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد آب، فرمودند: این ها دُرّ است. نگاه کرد دید درّ بسیار عالی است! خلاصه ظرف پر از جواهرات شد.
🔹بعد حضرت فرمودند: شیخ! در نزد ما چیزی نبود تا در عوض هدیه ات به تو هدیه بدهیم، این ها را به خانمت بده و از او عذر خواهی کن. این قضیه ادامه جالبی دارد که خیلی زیباست.
📚 بحارالأنوار ج: 46 ص: 47.
🆔 @huoooo
سيد بن طاوس و ابن نما مينويسند: محمّد بن عبد الرحمن گفت: بخدا قسم بين من و حضرت داود هفتاد پشت است. هر گاه قوم يهود مرا ملاقات ميكنند مرا بزرگ مى شمارند. ولى بين شما و پسر پيغمبرتان يعنى امام حسين بيشتر از يك پشت (يعنى حضرت زهراء) نيست و مع ذلك او را كشتيد!!
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار، ص187.
🆔 @huoooo
قال الامام الصادق ع:
مَا بَكَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِينَا إِلَّا رَحِمَهُ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَةُ مِنْ عَيْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِي جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا يُوجَدَ لَهَا حَر.
هيچ شخصى براى مصائب ما گريه نميكند مگر اينكه قبل از ريزش اشك چشمش خدا او را مى آمرزد هنگامى كه اشك وى بگونه هاى صورتش جارى شود اگر يك قطره از آن در آتش جهنم بچكد بنحوى حرارت آن را خاموش ميكند كه حرارتى نخواهد داشت.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج44 ؛ ص290.
🆔 @huoooo
مدائنى مينويسد: وقتى حضرت سجاد حسب و نسب خود را به پيغمبر اسلام رسانيد يزيد به پاسبان خود گفت: اين جوان را در ميان اين بستان ببر، او را بقتل برسان و در اين بستان دفن كن. آن پاسبان حضرت سجاد را داخل آن بستان نمود و مشغول كندن قبر شد! حضرت سجاد هم مشغول نماز گرديد. هنگامى كه آن پاسبان تصميم گرفت آن حضرت را شهيد كند دستى از هوا او را مورد ضربه قرار داد و از طرف صورت بروى زمين افتاد، سپس صدائى كرد و مدهوش گرديد! وقتى خالد پسر يزيد با اين منظره مواجه شد نزد پدرش يزيد رفت و جريان را شرح داد. يزيد دستور داد تا آن پاسبان را در همان قبر دفن كردند. آن موضعى كه زين العابدين را زندانى كرده بودند اكنون مسجد است.
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار؛ ص212.
🆔 @huoooo
جبرئیل به پیامبر ص فرمود:
در هر شب و روزى از هر آسمانى تعداد صد هزار ملك در اطراف قبر امام حسين خواهند بود كه بر آن حضرت درود مي فرستند خدا را نزد قبر آن حضرت تسبيح مي گويند. براى زوارش طلب مغفرت مي نمايند. نامهاى افرادى از امت تو را كه قربتا الى اللَّه بزيارت او مى آيند و نامهاى پدران و خويشاوندان و شهرهاى ايشان را مي نويسند. بوسيله نور عرش خدا يك علامت در صورتهاى آنان مى گذارند بدين مضمون:
هذا زائر قبر خير الشهداء و ابن خير الأنبياء.
يعنى اين شخص زائر قبر بهترين شهيدان و پسر بهترين پيامبران است.
وقتى روز قيامت فرا مي رسد يك نورى از صورتهاى آنان ساطع مى شود كه چشمها را خيره و مردم را بر آنان راهنمائى مى كند و بواسطه آن نور معروف و شناخته مى شوند.
يا محمّد! گويا: در آن روز تو و من و ميكائيل ايستاده ايم و على در جلو ما مي باشد و بقدرى از ملائكه پروردگار با ما خواهند بود كه عدد آنان قابل شماره نخواهد بود. ما آن افرادى را كه آن علامت در صورتشان باشد از بين خلائق مى ربائيم، تا خدا ايشان را از هول و سختى هاى آن روز نجات دهد. اين حكم و عطاء پروردگار نصيب كسى مى شود كه: قبر تو، يا قبر برادرت على، يا قبر دو سبط تو(امام حسن و حسین علیهما السلام) را زيارت كند. و منظور او از اين زيارت غير از خداى سبحان چيزى نباشد.
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار؛ ص219.
🆔 @huoooo
پیامبر صلی الله علیه و آله:
أتاني جبريل فقال يا محمّد عش ما شئت فإنّك ميّت و أحبب ما شئت فإنّك مفارقه و اعمل ما شئت فإنّك مجزيّ به. و اعلم أنّ شرف المؤمن قيامه باللّيل و عزّه استغناؤه عن النّاس.
جبريل پيش من آمد و گفت اى محمّد هر چه مي خواهى زنده بمان كه عاقبت خواهى مرد، هر چه را مي خواهى دوست بدار زيرا از آن جدا خواهى شد و هر عملی را می خواهی انجام بده كه پاداش آن را خواهى ديد و بدان كه شرف مؤمن بپا خاستن شب است و عزت وى در بى نيازى از مردم.
📚 نهج الفصاحة ص159.
🆔 @huoooo
حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
أبغوني الضّعفاء فإنّما ترزقون و تنصرون بضعفاءكم.
ناتوان ها را پيش من آريد زيرا شما ببركت ناتوانان خود روزى مى خوريد و يارى مى شويد.
📚 نهج الفصاحة ؛ ص158.
🆔 @huoooo
جبرئیل به پیامبر ص فرمود:
در هر شب و روزى از هر آسمانى تعداد صد هزار ملك در اطراف قبر امام حسين خواهند بود كه بر آن حضرت درود ميفرستند خدا را نزد قبر آن حضرت تسبيح ميگويند. براى زوارش طلب مغفرت مي نمايند. نامهاى افرادى از امت تو را كه قربتا الى اللَّه و اليك بزيارت او مى آيند و نامهاى پدران و خويشاوندان و شهرهاى ايشان را مي نويسند. بوسيله نور عرش خدا يك علامت در صورتهاى آنان مى گذارند بدين مضمون:
هذا زائر قبر خير الشهداء و ابن خير الأنبياء.
يعنى اين شخص زائر قبر بهترين شهيدان و پسر بهترين پيامبران است.
وقتى روز قيامت فرا مي رسد يك نورى از صورتهاى آنان ساطع مى شود كه چشمها را خيره و مردم را بر آنان راهنمائى مى كند و بواسطه آن نور معروف و شناخته مى شوند.
يا محمّد! گويا: در آن روز تو و من و ميكائيل ايستاده ايم و على در جلو ما مي باشد و بقدرى از ملائكه پروردگار با ما خواهند بود كه عدد آنان قابل شماره نخواهد بود. ما آن افرادى را كه آن علامت در صورتشان باشد از بين خلائق مى ربائيم، تا خدا ايشان را از هول و سختى هاى آن روز نجات دهد. اين حكم و عطاء پروردگار نصيب كسى مى شود كه: قبر تو، يا قبر برادرت على، يا قبر دو سبط تو( امام حسن و حسین علیهما السلام) را زيارت كند. و منظور او از اين زيارت غير از خداى سبحان چيزى نباشد.
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار؛ ص219.
🆔 @huoooo
حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
ابن آدم عندك ما يكفيك و تطلب ما يطغيك ابن آدم لا بقليل تقنع و لا بكثير تشبع.
فرزند آدم، آنچه حاجت ترا رفع كند در دسترس خود دارى و در پى آنچه ترا بطغيان واميدارد روز مي گذارى، باندك قناعت نمي كنى و از بسيار سير نمي شوى.
📚 نهج الفصاحة ص159.
🆔 @huoooo
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و نیز هرکدام از ائمه اطهار علیهمالسلام نسبت به قاصدین و مجاورین و زائرین مانند پدر مهربان نسبت به اولادش میباشد.
📚 درمحضربهجت، ج۱، ص۳۳۰.
🆔 @huoooo
روايت شده: يكى از دانشمندان يهود كه در مجلس یزید حضور داشت به يزيد گفت: اين جوان كيست؟
گفت: على بن الحسين است.
يهودى گفت: حسين كيست؟
گفت: پسر على بن ابى طالب مي باشد.
گفت: مادر حسين كيست؟
يزيد گفت: فاطمه دختر محمّد.
يهودى گفت: سبحان اللَّه!! اين حسين پسر دختر پيامبر شما است و مع ذلك او را با اين سرعت كشتيد. چه بد با ذريه پيامبر خدا رفتار كرديد!! بخدا قسم اگر حضرت موسى يك سبط (يعنى نوه) از صلب خود در ميان ما يهوديان به يادگار مي نهاد ما او را پرستش مي كرديم، ولى شما كه ديروز پيغمبر خود را از دست داده ايد امروز برجستيد و پسر او را شهيد كرديد؟ اف بر شما، چه بد امتى هستيد!
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار؛ ص185.
🆔 @huoooo
خداوند تبارک و تعالی:
اى موسى، هر عمل نيك، ده برابر ثواب دارد ولى نتيجه يك گناه هلاك شدن است.
📚 الجواهر السنية في الأحاديث القدسية ؛ ص80.
🆔 @huoooo
به امام صادق ع گفتم: فدايت شوم در باره كسى كه زيارت امام حسين را ترك كند در صورتى كه قادر بر آن است چه ميفرمائى؟ فرمود: وى در حق پيغمبر خدا و ما جفا كرده و امرى را كه بر له او بوده سبك شمرده است. كسى كه امام حسين را زيارت نمايد خدا حوائج او را روا خواهد كرد و امور مهم دنيوى وى را كفايت مينمايد. زيارت امام حسين عليه السلام رزق و روزى انسان را جلب ميكند، آنچه را كه در راه زيارت مصرف كرده باشد ذخيره آخرت مينمايد، گناه پنجاه ساله انسان را مى آمرزد.
وى در حالى بسوى اهل و عيال خود باز ميگردد كه گناه و خطيئه او از نامه عملش محو مىشود. اگر در مسافرت بميرد ملائكه نازل ميشوند و جنازه اش را غسل ميدهند و درى از بهشت بروى او باز خواهد شد. روح و ريحان بهشت نصيب او مى شود تا آن روزى كه محشور گردد. اگر بسلامت باز گردد در رزق و روزى بروى وى باز خواهد شد. در عوض هر يك درهمى كه در راه زيارت امام حسين مصرف كند مبلغ ده هزار درهم برايش داده مى شود و آنها ذخيره وى قرار داده ميشوند. هنگامى كه محشور شود به او گفته مى شود: در عوض هر يك درهم ده هزار درهم بتو عطا شده است. خداى مهربان نظر مرحمت بتو افكنده و اين پولها را برايت ذخيره نموده است.
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار؛ ص211.
15.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بانویی که هیچ بیماری را دست خالی برنمیگرداند
بانو سیده شریفه کیست؟؟
بنت الحسن ع بانویی ست که کمتر از ایشان در مجالس عزای اباعبدالله ع یاد میشود..
بانو شریفه س دختر امام حسن ع و خواهر حضرت قاسم و حضرت عبدالله بن حسن است
🏴 مسیر طولانی و پرپیچ و خم جاده های خاکی و آسفالت را میان نخلستان ها و از روی انشعاب های «فرات» تا رسیدن آستان مقدّس مزارش طی می کنیم.
از ابتدای کوچه و بازاری که به مرقد مطهّرش منتهی می شود، فضای خالی ای روی دیوارها پیدا نمی شود که روی آن بنر، پلاکارد یا پارچه ای که روی آن، از حضرتش تقدیر و تشکر شده، نصب نباشد.
آوازه و شهرتش هنوز به کشورهای مجاور نرسیده است.
کمتر زائری غیر از عراقی در حرمش دیده می شود؛ ولی در اینجا به *طبیب آل الله* شهرت دارد.
هیچ بیمار و گرفتاری نیست که مراجعه به آستانش کند و دست خالی و ناامید برگردد.
❓کافی است از یک عراقی بپرسید سیده شریفه کیست؟
از آنجایی که دختر امام حسن مجتبی (ع) است و داغ و مصیبت و سختی های زیادی در زندگی، خصوصاً در راه «کربلا» تا «کوفه» و از «کوفه» در مسیر «شام» دیده است، طاقت ندارد هیچ بیمار و گرفتار و درمانده ای را ببیند و با آبرویی که پیش حق تعالی دارد، بلافاصله بیماریش را شفا می دهد.
سیده شریفه دختر امام حسن (ع) است؛ بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر *حِلِّه* در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و در میاقن نخلستان های اطراف شهر آرمید.
🆔 @huoooo
آیت الله نجابت شیرازی فرمودند:
مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی از تلامذه آقای قاضی، فرمود که یک وقت بنده در نجف اشرف در منزل نشسته بودم، حال عجیبی رخ داد، طوری شد که کأنه یک نفر مانع نشستن من می شد و هر چه به اطراف نظر می کردم هیچ چیز و هیچ کس را نمی دیدم، خلاصه دیدم اصلاً توان نشستن ندارم، اهل منزل هم از حال من متعجب شدند، من هیچ نگفتم، خلاصه دیدم اصلاً نمی توانم در منزل بنشینم، یک کیسه پول داشتم برداشته به زودی از منزل بیرون رفتم و مثل اینکه کسی مرا از پشت حرکت دهد در یک مسیری ناخواسته به راه افتادم، مسافتی که رفتم به مرحوم آقای قاضی رسیدم که کنار کوچه ایستاده اند، فوری به طرف ایشان رفته و ایشان هم لطف فرمودند، بعد آقای قاضی فرمودند: « بنده می خواستم مقداری میوه و خوراک تهیه کنم اما دیدم پول ندارم همین جا ایستادم که خدا فرجی فرماید. » فوراً مقداری پول در آورده و به ایشان تقدیم کردم، آقای قاضی هم به اندازه حاجت برداشته و بقیه را به من برگرداندند و سپس خداحافظی کرده و جدا شدیم. مرحوم آقای شیخ علی محمد بروجردی فرمود: من تا همان زمان که پول را به آقای قاضی بدهم، همان حالت عجیب اضطراب را داشتم، اما به محض اینکه پول را به ایشان دادم حالم برگشت و در عوض، حال شعف و انبساط روحی زیادی به من دست داد.
📚 اسوه عارفان ص27.
🆔 @huoooo
خداوند به موسی فرمود:
اى موسى، مرا در هيچ حالى فراموش مكن زيرا فراموشى من موجب قسى شدن دلها مى شود.
و به زيادى مال مسرور مباش زیرا زيادى مال سبب زياد شدن معصيت مى گردد.
📚 الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى) ؛ ص75.
🆔 @huoooo
حضرت رسول ص:
أبغض الحلال إلى اللَّه الطّلاق.
منفورترين چيزهاى حلال در پيش خدا طلاق است.
📚 نهج الفصاحة ص157.
🆔 @huoooo
روايت شده هنگامى كه سر مقدس امام حسين را بسوى شام حركت دادند شب بر آنان فرا رسيد. ايشان نزد مرد يهودى پياده شدند. وقتى ميگسارى كردند و مست شدند گفتند: سر حسين عليه السلام نزد ما مي باشد. آن يهودى گفت: آن سر را بمن نشان دهيد، آنان سر مبارك امام حسين را به او نشان دادند. آن سر مقدس در ميان صندوق بود و نور از آن بطرف آسمان ساطع بود. آن يهودى از اين منظره تعجب كرد و آن سر مبارك را از ايشان بعنوان امانت گرفت و به آن سر گفت: نزد جد خود براى من شفاعت كن. خداى توانا آن سر را بسخن آورد و آن سر فرمود:
انما شفاعتى للمحمديين و لست بمحمدى.
يعنى شفاعت من براى افرادى است كه متدين بدين محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم باشند ولى تو بدين حضرت محمّد نيستى. آن يهودى پس از اينكه خويشاوندان خود را جمع كرد آن سر مبارك را در ميان طشت نهاد. گلاب، كافور، مشك و عنبر در ميان آن طشت ريخت و بفرزندان و خويشاوندان خود گفت: اين سر پسر دختر حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و آله مي باشد.
سپس آن يهودى گفت: افسوس كه جدت حضرت محمّد را درك نكردم تا بدست وى اسلام اختيار نمايم! افسوس كه تو را درك ننمودم تا بدست تو اسلام بياورم و در ركاب تو قتال كنم. اگر الان مسلمان شوم آيا تو فرداى قيامت شفيع من مي شوى؟
خداى توانا آن سر را بسخن آورد و سه مرتبه با زبان فصيح فرمود: اگر اسلام بياورى من شفيع تو خواهم بود. آن مرد با خويشاوندان خود اسلام آوردند.
📚 ترجمه جلد 45 بحار الأنوار، ص209.
🆔 @huoooo
ادريس بن عبد الله گويد: چون حسين (ع) شهيد شد و آن لشكر خواستند اسب بر بدنش بتازند، فضه (از كنيزان فاطمه زهرا ع) به زينب ع گفت: اى بانوى من، سفينه (آزاد كرده رسول خدا ص) كشتيش در دريا شكست و به جزيره اى افتاد و به شيرى برخورد، به آن شير گفت: اى شیر من آزاد كرده رسول خدايم، آن شير در برابرش زمزمه كرد تا او را به راه آورد. در اين گوشه هم شيرى خوابيده است، بگذار من بروم و به او آگاهى دهم كه اين مردم فردا چه خواهند كرد.
گويد: فضه نزد آن شير رفت و گفت: اى شیر. آن شير سر بلند كرد و فضه به او گفت: مى دانى فردا مى خواهند با امام حسين (ع) چه كار كنند، مى خواهند اسب بر پشتش بتازند.
گويد: آن شير آمد تا دو دست خود را روى جسد حسين (ع) نهاد، لشكر پيش آمدند و چون آن شير را ديدند عمر بن سعد به آنها گفت: اين فتنه اى است مبادا آن را برانگيزيد، برگرديد، آنها هم برگشتند.
📚 أصول الكافي / ترجمه كمرهاى ؛ ج3 ؛ ص343.
🆔 @huoooo
امیر المؤمنین ع:
بشّر نفسك بالظّفر بعد الصّبر.
خويشتن را نويد ده كه در پى صبر نوبت ظفر آيد.
📚 نثر اللآلئ، ص54.
🆔 @huoooo