امام صادق ع:
رَأْسُ الْبَكَّاءِينَ ثَمَانِيَةٌ آدَمُ وَ نُوحٌ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ شُعَيْبٌ وَ دَاوُدُ وَ فَاطِمَةُ وَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع.
رئيس گريه كنندگان هشت نفر بودند:
1. حضرت آدم ع
2. حضرت نوح ع
3. حضرت يعقوب ع
4. حضرت يوسف ع
5. حضرت شعيب ع
6. حضرت داود ع
7. حضرت فاطمه ع
8. امام زين العابدين ع.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج43 ؛ ص35.
🆔 @huoooo
پیامبر ص:
أصابتكم فتنة الضّرّاء فصبرتم و إنّ أخوف ما أخاف عليكم فتنة السّرّاء من قبل النّساء إذا تسوّرن الذّهب و لبسن ربط الشّام و عصب اليمن و أتعبن الغنيّ و كلّفن الفقير ما لا يجد.
در زمان سختی فتنه را ديديد و صبر كرديد و من از فتنه در زمان اسایش بر شما بيم دارم كه از طرف زنان مى آيد هنگامى كه النگوى طلا بدست و پارچه هاى فاخر به تن كنند و توانگران(شوهر پولدار یا پدر پولدار) را به زحمت اندازند و از فقير(شوهر فقیر یا پدر فقیر) چيزى كه بدان دسترس ندارد بخواهند.
✍️ پولدار را به زحمت می اندازند یعنی مدام از او درخواست می کنند تا طلا و جواهرات برایشان بخرد و در مورد فقیر هم او را مجبور می کنند تا برای انها کار کند تا بتوانند طلا و جواهرات بخرند.
📚 نهج الفصاحة؛ ص215.
🆔 @huoooo
حکایت
شیخ عباس قوچانی (ره) می گوید: یک روز موقع عصر در مدرسۀ هندی در حجرۀ علامه قاضی خدمتشان بودم، نزدیک غروب بود، یکی از آقازادگان ایشان آمد و گفت:
چراغ، نفت و فتیله ندارد؛ پول بدهید تا نفت و فتیله بخریم.
مرحوم قاضی فرمود: پول ندارم.
رفت و برگشت و گفت: فلان چیز را میخواهیم، پول بدهید!
مرحوم قاضی فرمود، پول ندارم.
رفت و برگشت و گفت: فلان چیز را نداریم، پول بدهید!
مرحوم قاضی فرمود: پول ندارم.
آن آقازاده شروع کرد به تندی کردن و با خشونت سخن گفتن که: این وضع نمیشود، این زندگی نمیشود، خانه غذا میخواهد، چراغ میخواهد، چه میخواهد، چه میخواهد، شما در حجره نشستهای و هی میگوئی پول ندارم.
کار بدینجا که رسید، مرحوم قاضی فرمود: بیا و این کمد را خالی کن، شاید خداوند فرجی بکند و پولی یافت شود!
آقازاده مشغول خالی کردن کمد اطاق شد، أشیاء مندرس و کهنه و غیرها را بیرون آورد و گفت: وجهی یافت نشد.
مرحوم قاضی فرمود: باز هم جستجو کن!
جستجو کرد و یافت نشد.
فرمود: در خاک ته کمد خوب تفحّص کن شاید در آن میان یافت شود! چون قدری از خاک را برداشت در آنجا دو عدد سکه یافت و خوشحال شد.
مرحوم قاضی فرمود: اینک این دو سکه را بردار و از آن نفت و فتیله و طعام و هرچه میخواهی تهیّه کن!
فقر و تهیدستی از جانبی و از جانب دیگر، از استقامت و تمکین و شادابی مرحوم قاضی داستانها و حکایتها بر سر زبانهاست و این نیست مگر خروج وی از جزئیّت و پیوستن او به کلّیّت به طوری که از تعلّقات مادّه و زمان و مکان بیرون آمده و به ولایت مطلقۀ إلهیّه پیوسته و مصداق حقیقی ﴿أَلَآ إِنَّ أَولِيَآءَ ٱللَهِ لَا خَوفٌ عَلَيهِم وَلَا هُم يَحزَنُونَ﴾ (اگاه باشید که اولیای خدا ترس و غمی برای انها نیست) دربارۀ او تحقّق یافته است.
📚 مطلع انوار، ج2.
🆔 @huoooo
كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَرَادَ سَفَراً كَانَ آخِرَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ وَ إِذَا قَدِمَ كَانَ أَوَّلَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ.
هر گاه پيامبر ص اراده مسافرتى مي كرد آخرين شخصى را كه ديدار مي كرد حضرت فاطمه ع بود و موقعى كه از سفر باز مي گشت اول كسى را كه ملاقات مي كرد حضرت فاطمه ع بود.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج43 ؛ ص40.
🆔 @huoooo
حکایت
اثر وضوء
مرحوم نخودکی می فرمایند :
زمانی در صحن عتیق حرم امام رضا ع به تزکیه مشغول بودم، روزی پیری ناشناس بر من وارد شد و گفت: یا شیخ دوست دارم که یک اربعین، خدمتت را کمر بندم.
گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی.
گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم. به اصرار پیر تسلیم شدم!
هر روز علی الصباح به در اطاق می آمد و می ایستاد و با کمال ادب می خواست تا او را به کاری فرمان دهم و در این مدت هرگز ننشست.
چون چهل روز پایان یافت، گفت: یا شیخ من چهل روز ترا خدمت کردم، حال از تو توقع دارم تا یک روز مرا خدمت کنی.
در ابتدا اندیشیدم که شاید مرد عوامی باشد و مرا به تکالیف سخت مبتلا کند، ولی چون یک اربعین با اخلاص به من خدمت کرده بود، با کراهت خاطر پذیرفتم.
پیر فرمان داد تا من در آستانه اتاق بایستم و خود در بالای اتاق روی سجّاده من نشست و فرمان داد تا کوره و دم و اسباب زرگری برایش آماده سازم. این کار با آنکه بر من به جهاتی شاق و دشوار بود، به خاطر پیر انجام دادم و لوازمی که خواسته بود فراهم ساختم.
دستور داد تا کوره را آتش کنم و بوته بر روی آتش نهم و چند سکّه پول مس در بوته افکنم و آنگاه فرمود آنقدر بدمم تا مسها ذوب شود. از ذوب آن مسها آگاهش کردم.
گفت: خداوندا، بحق استادانی که خدمتشان را کرده ام، این مسها را به طلا تبدیل فرما و پس از آن به من دستور داد بوتــــه را در ظرفی خالی کن و سپس پرسید در ظرف چه می بینی؟
دیدم طلا و مس مخلوط است. او را خبر دادم.
گفت: مگر وضو نداشتی؟
گفتم: نه. فرمود تا همانجا وضو ساختم و دوباره فلز را در بوته ریختم و در کوره دمیدم تا ذوب شد و به دستور وی و پس از ذکر قسم پیشین، بوته را در ان ظرف ریختم، ناگهان دیدم که طلای ناب است.
آنرا برداشتیم و باتفاق، نزد چند زرگر رفتیم. پس از آزمایش، تصدیق کردند که زر خالص است. آنگاه طلا را به قیمت روز بفروخت و گفت: این پول را تو به مستحقان می دهی یا من بدهم؟
گفتم: تو به این کار اولی هستی. سپس با هم به در چند خانه رفتیم و پیر پول را تا آخرین ریال به مستحقان داد، نه خود برداشت و نه به من چیزی بخشید و بعد از آن ماجرا از یکدیگر جدا شدیم و دیگر او را ندیدم.
📚 نشان از بی نشانها.
🆔 @huoooo
کمک به مردم غزه و لبنان یادمون نره
امیر المؤمنین ع:
كافر سخيّ أرجى إلى الجنّة من مسلم شحيح.
كافر بخشنده از مسلمان بخيل به بهشت اميدوارتر است.
📚نثر اللآلئ / ترجمه شيخى ؛ النص ؛ ص94.
🆔 @huoooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه قاضی (ره):
ھرگز بعد از نمازھاى واجب تسبیح حضرت صديقه (صلوات الله علیھا) را ترك نكنید كه آن ذكر كبیر است و لااقل در ھر مجلسى يك دوره آن ترك نشود.
📚 ایت الحق.
🎙 ایت الله جاودان
🆔 @huoooo
قَالَ رَجُلٌ لِلرِّضَا ع أَوْصِنِي قَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ تُعَزَّ وَ لَا تُمَكِّنِ الشَّيْطَانَ مِنْ قِيَادِكَ فَتَذِلَّ.
مردى به حضرت رضا ع عرض كرد مرا وصيت و سفارشى فرمایید.
حضرت فرمودند: زبانت را نگهدار عزيز می شوی و اختیارت را به دست شيطان مده که خوار و ذلیل می شوی.
📚 إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) ؛ ج1 ؛ ص103.
🆔 @huoooo
حکایت
بعضی از تازه مسلمانها نور قران را می بینند ولی ما؟!
مرحوم آیت اللَّه آقای حاج شیخ مرتضی حائری فرمودند: من به کتاب دُرر الاصول پدرم آشنا هستم، ولی اگر بخواهم مواردی که در آن کتاب به آیات قرآن استشهاد شده تشخیص بدهم، باید جستجو کنم، ولی کربلایی کاظم آیات قرآن را از میان کلمات عربی بدون کوچک ترین معطّلی تشخیص می داد و می گفت: قرآن نور دارد و من به وسیله آن نور، آیات قرآن را از غیر آن تشخیص می دهم.
مؤلّف(ایت الله خرازی) گوید: من خودم در سفری که به برخی از کشورهای خارجی داشتم، بعضی از تازه مسلمانان را دیدم که انگیزه اسلام اختیار کردن خود را مشاهده نور قرآن بازگو می کردند.
📚 روزنه هایی از عالم غیب.
🆔 @huoooo
دعای پر فضیلتی که امير المؤمنين عليه السّلام آن را به اويس قرنى(ره) تعليم نمودند.
امیر المؤمنين علىّ ع فرمودند: هر كس اين دعا را بخواند، خداى تعالى همه حاجتهاى او را بر مى آورد و رسول خدا ص فرمودند كه: قسم به كسى كه مرا براستى به پيغمبرى فرستاده است، كسى كه به او گرسنگى و تشنگى رسيده باشد، پس اين دعا را بخواند، خداى تعالى او را سير مى گرداند و آب ارزانى مى دارد و اگر شخصى اين نامها را بر كوهى بخواند كه حايل باشد ميان او و ميان جايى كه اراده آن را داشته باشد هر آينه آن كوه راه می گشاید تا به جائی که اراده کرده برود و اگر اين دعا را بر ديوانه اى بخواند عاقل مى شود و اگر اين دعا را بر زنى بخواند كه بر او زائيدن دشوار باشد، خداى تعالى بر او وضع حمل را آسان مى گرداند و فرمودند: قسم به كسى كه مرا به راستى به پيغمبرى فرستاده هر كس اين دعا را چهل شب جمعه بخواند خداى تعالى مى آمرزد از براى او هر گناهى را كه ميان او و ميان خداى تعالى باشد و اگر شخصى بر پادشاه ظالمى داخل شود و اين دعا را بر آن پادشاه بخواند هر آينه خداى تعالى او را از شرّ آن خلاص مى گرداند و هر كس كه اين دعا را در وقت خواب بخواند پس در آن اثنا بخواب رود خداى عزّ و جلّ به عدد هر حرفى از اين دعا هفتاد هزار فرشته از روحانيان خلق مى نمايد كه صورت ايشان نيكوتر باشد از آفتاب به هفتاد هزار مرتبه و از خداى سبحان براى او طلب آمرزش نمايند و براى او دعا كنند و از براى او حسنات بنويسد و هر كس كه اين دعا را بخواند و حال آنكه از او گناهان كبيره سر زده باشد هر آينه همه گناهان او آمرزيده مى شود و اگر در آن شب بميرد، شهيد مرده خواهد بود. اویس (ره) گويد كه: امير المؤمنين ع به من فرمودند كه: بدرستى كه خداى تعالى مى آمرزد او را و اهل بيت او را و مؤذن مسجد او را كه در آن نماز گزارده و پيشنمازى كه به او اقتداء نموده و آن دعا اين است:
« يَا سَلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ الطَّاهِرُ الْمُطَهَّرُ الْقَاهِرُ الْقَادِرُ الْمُقْتَدِرُ يَا مَنْ يُنَادِي مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ بِأَلْسِنَةٍ شَتَّى وَ لُغَاتٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ حَوَائِجَ أُخْرَى يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ أَنْتَ الَّذِي لَا تُغَيِّرُكَ الْأَزْمِنَةُ وَ لَا تُحِيطُ بِكَ الْأَمْكِنَةُ وَ لَا تَأْخُذُكَ نَوْمٌ وَ لَا سِنَةٌ يَسِّرْ لِي مَا أَخَافُ عُسْرَهُ وَ فَرِّجْ لِي مِنْ أَمْرِي مَا أَخَافُ كَرْبَهُ وَ سَهِّلْ لِي مِنْ أَمْرِي مَا أَخَافُ حُزْنَهُ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ- إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ- وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً».
📚 مهج الدعوات و منهج العبادات ؛ ص103.
🆔 @huoooo
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ مَنْ أَعْتَقَ أَلْفَ نَسَمَةٍ وَ كَمَنْ حَمَلَ أَلْفَ فَرَسٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ مُسْرَجَةٍ مُلْجَمَةٍ.
هر كس به زيارت قبر حسين عليه السّلام برود در حالى كه عارف به حقّ اوست، خداوند پاداش كسى كه هزار بنده را آزاد كرده است در نامه عمل او مى نويسد، و مانند كسى است كه هزار اسب با زين و افسار در راه خدا (براى جهاد) گسيل كرده باشد.
📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ؛ النص ؛ ص87.
🆔 @huoooo
حکایت
[دیدی خداوند قادر است؟!]
علامه قاضی (ره) برای رفتن از نجف به کوفه که یکی دو روز ممکن بود به طول انجامد، قند و چای، گذشته از نان و دوغ که غذای معمولی او بود، لازم داشت. یکی از شاگردان او که تازه به او پیوسته بود، حکایت کرد که:
روزی مرحوم قاضی را دیدم از بازار بزرگ به طرف دروازه کوفه میرود. دانستم که قصد مسجد کوفه را دارد و من میدانستم که او پولی هم در جیب ندارد، در شگفت شدم که ایشان قند و چای حتماً لازم دارد! گذشته از این هم هوا گرم است و پیاده رفتن امکان ندارد.
ایشان که با کمال طمأنینه بازار را طیّ مینمود، من هم از پشت سر او میرفتم تا ببینم آخر کار به کجا منتهی میشود؟! به أواخر بازار که رسیدیم، یک مرد عرب که سر و صورت خود را با چفیّه پیچیده بود آمد در مقابل ایشان، و یک دینار به ایشان داد.
مرحوم قاضی روی خود را به عقب برگردانده و به من فرمود: دیدی خداوند قادر است؟!
من بسیار شرمنده شدم! زیرا دانستم از تمام افکار و خاطرات من او اطّلاع داشته، و سبب سازی خداوند را بدینگونه به من گوشزد نموده است.
📚 مطلع انوار، ج2.
🆔 @huoooo
امیر المؤمنین ع:
ضمن اللّه رزق كلّ أحد.
خداوند روزى هر كسى را ضمانت كرده است.
📚نثر اللآلئ / ترجمه شيخى ؛ النص ؛ ص80.
🆔 @huoooo
امام صادق ع:
أَيُّمَا رَجُلٍ دَعَا عَلَى وُلْدِهِ أَوْرَثَهُ اللَّهُ الْفَقْرَ.
«هر پدری بر فرزندش نفرين كند، خداوند متعال او را دچار فقر خواهد نمود».
📚 عدة الداعي و نجاح الساعي ؛ ص89.
🆔 @huoooo
راوی می گوید:
مَا رَأَيْتُ مِنَ النَّاسِ أَحَداً أَشْبَهَ كَلَاماً وَ حَدِيثاً بِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَيْهِ رَحَّبَ بِهَا وَ قَبَّلَ يَدَيْهَا وَ أَجْلَسَهَا فِي مَجْلِسِهِ.
من هيچ كس را نديدم كه از نظر سخن گفتن و نقل حديث، شبيه تر از فاطمه ع به رسول خدا ص باشد. هر گاه فاطمه ع به حضور پيامبر ص مى آمد رسول خدا ص به وى خوشامد مى گفت، و دستان فاطمه ع را بوسيده، او را در جاى خود مى نشانيد.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج43 ؛ ص25.
🆔 @huoooo
یکی از اولیاء الهی می گوید:
كندن كوهها با سوزن، از خارج كردن كبر و خود بزرگ بينى از دلها آسانتر است.
📚 پاسداران حريم عشق ؛ ج2 ؛ ص303.
🆔 @huoooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟥این ویدیو رو از دست ندید
🆔 @huoooo
امام باقر عليه السّلام مي فرمودند:
فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها قَالَ لَمَّا قَالَتِ النَّمْلَةُ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ حَمَلَتِ الرِّيحُ صَوْتَ النَّمْلَةِ إِلَى سُلَيْمَانَ وَ هُوَ مَارٌّ فِي الْهَوَاءِ وَ الرِّيحُ قَدْ حَمَلَتْهُ فَوَقَفَ وَ قَالَ عَلَيَّ بِالنَّمْلَةِ فَلَمَّا أُتِيَ بِهَا قَالَ سُلَيْمَانُ يَا أَيَّتُهَا النَّمْلَةُ أَ مَا عَلِمْتِ أَنِّي نَبِيٌّ وَ أَنِّي لَا أَظْلِمُ أَحَداً قَالَتِ النَّمْلَةُ بَلَى قَالَ سُلَيْمَانُ فَلِمَ حَذَّرْتِهِمْ ظُلْمِي وَ قُلْتِ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ قَالَتْ خَشِيتُ أَنْ يَنْظُرُوا إِلَى زِينَتِكَ فَيُفْتَتَنُوا بِهَا فَيَعْبُدُونَ غَيْرَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُه.
وقتى كه حضرت سليمان ع به وادى مورچگان رسيد رئيس مورچه ها گفت: اى مورچگان همه بخانه هاى خود رويد مبادا سليمان و لشكريانش شما را پايمال كنند، با اينكه سلیمان و لشکریانش در هوا راه مي رفتند، باد صداى آن مورچه را به گوش سليمان رسانيد آن حضرت ايستاد و دستور داد تا مورچه را به حضورش بياورند، مأموران چون او را حاضر نمودند. آن حضرت فرمود اى مورچه مگر نمي دانى كه من پيغمبرم و به كسى ظلم نمي كنم، مورچه عرض كرد مي دانستم، فرمود: پس چرا مورچگان را از من و لشكريانم ترسانيدى و به ايشان گفتى كه به خانه هايشان بروند، گفت ترسيدم كه زينت (و سلطنت و سطوت) تو را ببينند و مفتون و فريفته دنيا شوند و از عبادت خدا غافل گردند.
📚 علل الشرائع ؛ ج1 ؛ ص72
🆔 @huoooo
حکایت
مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی بر خواندن نمازهای روزانه در اوّل وقت، تأکید بسیار داشت و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف روشن ضمیر می گفت: اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد امّا یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» یعنی بر باد خواهد رفت.
می فرمودند: در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچهای داشتم که شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شدهای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی میکشم.
📚 نشان از بی نشانها.
🆔 @huoooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتن تو غلام حسینی؟؟
🆔 @huoooo
پیامبر ص:
أشدّ النّاس عذابا يوم القيامة من يري النّاس أنّ فيه خيرا و لا خير فيه.
در روز رستاخيز از همه مردم عذاب آن كس سخت تر است كه مردم گمان مي كنند خيرى در او هست ولى خيرى در او نيست.
📚 نهج الفصاحة؛ ص213.
🆔 @huoooo
حکایت
[موهبتی به ظاهر کوچک ولی بسیار گره گشا]
شاگردی از شاگردان مرحوم قاضی میگفت: روزی من با آن بزرگمرد به مسجد سهله رفته بودیم؛ مرحوم قاضی در مقام حضرت ابراهیم علیه السّلام نماز میخواند، در حال قنوت که کف دستها را به سوی آسمان بلند کرده بود یکی از أعراب یک فِلس(مقداری پول) در کف دست ایشان نهاد؛ ایشان که نماز را تمام کردند آن فِلس را محترم شمرده و محفوظ داشتند و رو کردند به من و فرمودند:
«خداوند بعضی اوقات موهبتهای به ظاهر حقیر به انسان میرساند که بعداً به واسطۀ آن مشکلاتی را مرتفع میسازد. کارهای خداوند همه از روی مصلحت است، خواه فکر ما برسد، یا نرسد».
آن شاگرد میگفت: من در خدمت مرحوم قاضی از مسجد سهله به مسجد کوفه آمدیم، مرحوم قاضی خواست تجدید وضو نماید، (از داخل مسجد کوفه به طرف مشرق که خارج از مسجد است و در آنجا وسائل نظافت و شیرهای آب قرار دارد) همین که خواستیم عبور کنیم مرحوم قاضی چشمش افتاد به یکی از علمای معروف نجف که در خارج مسجد از آب لوله مشغول وضو گرفتن بود. از همانجا برگشت و در خارج مسجد در قسمت شمالی (جنب درِ مسجد که آبها را داخل در ظرف مخصوصی نموده و برای تجدید وضو و تطهیر مردم آماده کرده و قیمت هر کدام یک فلس بود) مرحوم قاضی آن فلس را داد و یک ظرف از آب خرید و با آن وضو گرفت و داخل مسجد شد و به سوی حجرۀ خود رفت تا به نماز و اورادش مشغول شود. مرحوم قاضی به من فرمود:
«آن شخص را که دیدی، میدانی که از علمای معروف نجف است و اگر من آنجا میرفتم طبعاً باید با او سخن بگویم و سلام و علیک ووو، این گفتارهای بیمورد و تعارفات رسمی غالباً در مواقع غیر لازم و ضروری صورت میگیرد و بالنّتیجه حال توجّه و حضور را در عبادت پائین میآورد؛ من با آن فِلس رفع محذور نمودم و از برخورد و ابتلای با سخنان بیهوده و بلافائدهای که وقت و حال و نشاط عبادت را میرباید، خود را خلاص نمودم. حالا فهمیدی که آن فلس یک موهبت و إعطاء عظیم إلهی بود که در آنجا مِنْ حیثُ لا نَحتسِب داده شد تا در اینجا موفقیّت و حال و وقت و نشاط عبادی ما را تضمین نماید؟!»
📚 مطلع انوار.
🆔 @huoooo
امام حسین ع فرمودند:
دَعَا سَلْمَانُ أَبَا ذَرٍّ ره ذَاتَ يَوْمٍ إِلَى ضِيَافَةٍ فَقَدَّمَ إِلَيْهِ مِنْ جِرَابِهِ كِسْرَةً يَابِسَةً وَ بَلَّهَا مِنْ رَكْوَتِهِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ مَا أَطْيَبَ هَذَا الْخُبْزَ لَوْ كَانَ مَعَهُ مِلْحٌ فَقَامَ سَلْمَانُ وَ خَرَجَ وَ رَهَنَ رَكْوَتَهُ بِمِلْحٍ وَ حَمَلَهُ إِلَيْهِ فَجَعَلَ أَبُو ذَرٍّ يَأْكُلُ ذَلِكَ الْخُبْزَ وَ يَذُرُّ عَلَيْهِ ذَلِكَ الْمِلْحَ وَ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَزَقَنَا هَذَا الْقَنَاعَةَ فَقَالَ سَلْمَانُ لَوْ كَانَتْ قَنَاعَةٌ لَمْ تَكُنْ رَكْوَتِي مَرْهُونَةٌ.
روزى سلمان، ابوذر را مهمان كرد و از انبان خود قطعه اى نان خشك بيرون آورد و آن را از كوزه خود آب زد، ابو ذر گفت: چقدر خوب بود اين نان اگر با آن نمكى مي بود، سلمان برخاست و از خانه بيرون رفت و كوزه خود را گرو گذارد و نمكى تهيّه كرد و بخانه آورد و نزد وى نهاد، پس ابو ذر لقمه اى از آن نان بر ميگرفت و بر آن نمك مى افشاند و مي خورد و مي گفت: سپاس خدائى را كه قناعت را روزى ما كرد. سلمان به او گفت: اگر تو قناعت داشتى كوزه من به گرو نمى رفت.
📚 عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص53.
🆔 @huoooo
پیامبر ص:
أعظم النّساء بركة أقلّهن مؤنة.
از همه زنان پربركت تر زنیست كه خرجش كمتر باشد.
📚 نهج الفصاحة؛ ص222.
🆔 @huoooo
پیامبر ص:
يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يَذْهَبْنَ السُّقْمَ اللُّبَانُ وَ السِّوَاكُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآن.
يا على سه چيز بيمارى را از تن ببرد:
1. كندر خوردن.
2. مسواك كردن.
3. قرآن خواندن.
📚 الخصال ؛ ج1 ؛ ص126.
🆔 @huoooo