37.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نواے_روح
.
•.هنرمند↫خانمفاطمهعبادي
•.مداحے↫محمدحسينپويانفر
.
#نواے_روح
#فاطمیھ
⇲🎥🌟🌿••
「 @bezibaeeyekrooya 」
ھـور !'
با #وضو بخوابیم..🌿
گَرچه امشب، هَمه بیداریم..
پابِه پاۍ دَردپھلوۍ،
حَضرتـ مـٰادر🥀.•
دلم پارچه سبزی میخواهد 💚
دخیل ببندم به یک گوشه ضریحت 💔
اما
یادم می افتد
خاکی نداری که حتی شمع روشن کنم
چه رسد به دخیل و پارچه سبز🖤
ھـور !'
بسم رب فاطمھ
بِسمِ رَبِ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد...
یـٰااُمٰاهْ ••🍃
#سلامصبحتونمعطربهنامجوادالائمھ"عـ"❤️
•.🥀.•
#هواے_دل
#فاطمیھ
.
زهرا جان ؛
امید دل من یڪم آهسته تر برو..
تو قرار منے زهرا کس و کار منے،
پس قرارمون چے شد؟!
.
که بیقرار هم باشیم؛
سنگ صبورم یار جوونم،
.
هنوز خیلے زوده بخوای حیدر و تنھا بزاری..
⇲🌟♥꧈
╔ @bezibaeeyekrooya ╗
#بھ_روشنایےنور↫عاشقحضرتـمادر♥🌿
•↺شھیدمھدیصابری🌟
.
❃ مھدی واقعا عاشق حضرت زهرا بود.در ایام فاطمیه حال خوشے داشت.در دهه فاطمیه به دلیل اینکه هنگام روضه به سر و صورتش مےزد، همیشه صورت و دور چشمهای مھدی ڪبود بود.
❃ هیئت "امابیھا اولین هیئتے بود که مھدی در دوم یا سوم دبستان در آن شرکت کرد و با این هیئت انس گرفت و بعد از آن عاشقانه در هیئت شرکت مےکرد و به قرائت قرآن و مداحے مےپرداخت.
.
❃ ما در ایام فاطمیه در منزل ده روز روضه داشتیم.
براے اول راهنمایے که مےخواستم مھدی را ثبتنام کنم، اتفاقے پیش آمد
❃ که متوجه ارادت خاص او به حضرتزهرا شدم. در آن زمان، برای ثبتنام به منطقه سکونت دانشآموز دقت مےکردند.
.
❃ با مھدی صبح برای ثبتنام حریت کردیم. موقع حرکت متوجه شدم مھدی تسبیحے را در جیبش گذاشت. به مدرسه رفتیم.
.
❃ مدیر یا ناظم مدرسه که نشسته بود از مھدے سؤالاتے پرسید و کارنامهاش را نگاه کرد. از قاری و حافظ قرآن بودن مھدی هم تمجید کرد.
.
❃ گفت: صابری! برو یك پوشه بخربیاور.
مھدی رفت، پوشه خرید و آمد. به راحتے مھدی را ثبتنام کردند.
.
❃ بیرون که آمدیم متعجب به مھدی گفتم:
«چے شد که به راحتے و بدون هیچ دغدغهای ثبتنام را انجام دادند؟»
.
▒⇵🦋🌙•^
.『 @bezibaeeyekrooya 』