eitaa logo
ھـور !'
924 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
570 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
🙎‍♂🌿نوید ته‌تغاری‌خانه‌مان بود، ولی انگار از همه بزرگ‌تر بود. مدیـرخانه ما بود. همه در کارهایشان از نوید مشورت می‌گرفتند. از ۸سالگی نماز و روزه‌اش قطع‌نمی‌شد. خیلی وقت‌ها می‌گفتم: + تو هنوز به سن تکلیف نرسیدی روزه گرفتن بر تو واجب نیست. ــ بـرای عمو و دایی‌ام که شهید شدند روزه می‌گیرم.. چندبار وقتی‌تصاویر جنایت‌های‌داعش را در تلویزیون پخش می‌کردند، نوید رو به من می‌کرد ــ من هم دوست دارم بروم سوریه. مامان راضی باش. + چطور دلم رضایت‌بدهد بـه‌رفتنت؟ ــ اگر ما نرویم پای‌اجنبی به کشورما می‌رسد. به ناموس‌ما رحم نمی‌کند. + اگر رضایت‌ندهم چه؟ نویدجان، مااز سهم‌خودمان شهید دادیم، هم عمویت‌شهید است، هم دایی‌ات.. ــ خندید و گفت: نه مامان. این سهم‌مادرانتان است. آن موقع بخاطر حرف و حدیث‌هایی که دورادور شنیده‌می‌شد، گفتم: + نوید اگر تو بروی‌سوریه شاید بعضی‌ها فکرکنند برای پول‌رفته‌ای! ــ خندید وگفت: مامان من یک‌ریال هم از این راه پول نمی‌گیرم. خودم می‌خواهم‌بروم سوریه. من بـرای حضرت‌زینب"س" و امام‌حسین"ع"می‌روم. مأموریت آخر: ۲۱مرداد اعزام‌شد. قبل از رفتنش من چندبار اصرارکردم، نرود. تازه‌داماد بود؛ ٤ماه از عقدش می‌گذشت. + مامان‌جان تو می‌خواهی یک‌زندگی جدید شروع‌کنی. می‌خواهیم برایت‌خانه بگیریم. عروسی‌بگیریم. خودت بالای‌سر کارهایت‌بمان. ــ نه مامان، این دفعه هم بروم، بعد برمیگردم سرفرصت کارهای‌عروسی را انجام‌می‌دهیم. قراربود آذرماه مراسم ازدواجش را برگزارکنیم، اما شهیدشد و پیکرش را تشییع‌کردیم..♥^^ ↳|•@Bezibaeeyekrooya•|❥