#یڪڪتاب_یڪزندگے
↺. #قسمتبیستویڪم🌷
#نمازاولوقت☘
.
☘.•[راوی:جمعیازدوستانشهید]
.
❃↠محور همه فعالیتهایش نماز بود. ابراهیم در سختترین شرایط نمازش را اول وقت میخواند. بیشتر هم به جماعت و در مسجد. دیگران را هم به نماز جماعت دعوت میکرد.
.
❃↠مصداق این حدیث بود که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهره میگیرد:"برادری که در راه خدا با او رفاقت کند ، علمی تازه ، رحمتی که در انتظارش بوده ، پندی که از هلاکت نجاتش دهد ، سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه."
.
❃↠ابراهیم حتی قبل از انقلاب ، نمازهای صبح را در مسجد و به جماعت میخواند.
رفتار او ما را به یاد جمله معروف شهید رجائی میانداخت ؛ "به نماز نگوئید کار دارم ، به کار بگوئید وقت نماز است."
.
❃↠بهترین مثال آن ، نماز جماعت در گود زورخانه بود. وقتی کار ورزش به اذان میرسید ، ورزش را قطع میکرد و نماز جماعت را برپا مینمود.
.
❃↠بارها در مسیر سفر ، یا در جبهه ، وقتی موقع اذان میشد ، ابراهیم اذان میگفت و با توقف خودرو ، همه را تشویق به نماز جماعت میکرد.
صدای رسای ابراهیم و اذان زیبای او همه را مجذوب خود میکرد.
.
❃↠او مصداق این کلام نورانی پیامبر اعظم(ص) بود که میفرمایند:"خداوند وعده فرموده ؛ مؤذن و فردی که وضو میگیرد و در نماز جماعت مسجد شرکت میکند ، بدون حساب به بهشت ببرد."
.
❃↠ابراهیم در همان دوران با بیشتر بچههای مساجد محل رفیق شده بود.
او از دوران جوانی یک عبا برای خودش تهیه کرده بود و بیشتر اوقات با عبا نماز میخواند.
.
#ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم¹
⇲🕸🌿••
「 @bezibaeeyekrooya 」
#یڪڪتاب_یڪزندگے
↺. #قسمتبیستودوم🌷
#نمازاولوقت🍁
.
☘.•[راوی:جمعیازدوستانشهید]
.
❃↠سال ۱۳۵۹ بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچهها تمام شد.
ابراهیم بچهها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف میکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خندهدار.
.
❃↠بچهها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچهها بعد از نماز جماعت صبح به خانههایشان رفتند.
ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچهها ، همان ساعت میرفتند معلوم نبود برای نماز بیدار میشدند یا نه ، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچهها را تا اذان صبح نگه دارید که نمازشان قضا نشود.
.
.
❃↠ابراهیم روزها بسیار انسان شوخ و بذلهگویی بود. خیلی هم عوامانه صحبت میکرد.
اما شبها معمولا قبل از سحر بیدار بود و مشغول نماز شب میشد. تلاش هم میکرد این کار مخفیانه صورت بگیرد. ابراهیم هرچه به این اواخر نزدیک میشد. بیداری سحرهایش طولانیتر بود. گویی میدانست در احادیث نشانه شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کردهاند.
.
❃↠او به خواندن دعاهای کمیل و ندبه و توسل مقید بود. دعاها و زیارتهای هرروز را بعد از نماز صبح میخواند. هرروز یا زیارت عاشورا یا سلام آخر آن را میخواند.
.
❃↠همیشه آیه وجعلنا را زمزمه میکرد. یکبار گفتم: آقا ابرام این آیه برای محافظت در مقابل دشمن است ، اینجا که دشمن نیست!
ابراهیم نگاه معنیداری کرد و گفت: دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود دارد؟!
.
❃↠یکبار حرف از نوجوانها و اهمیت به نماز بود. ابراهیم گفت: زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم. شب اول ، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهز از خدا نماز نخواندم و خوابیدم. به محض اینکه خوابم برد ، در عالم رویا پدرم را دیدم!
.
❃↠درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت به سمت اتاق آمد. روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرفهای زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم ، وضو گرفتم و نمازم را خواندم.
.
❃↠از دیگر مسائلی که او بسیار اهمیت میداد نماز جمعه بود. هر چند از زمانی که نماز جمعه شکل گرفت ابراهیم در کردستان و یا در جبههها بود.
ابراهیم هر زمان که در تهران حضور داشت در نملز جمعه شرکت میکرد. میگفت: شما نمیدانید نماز جمعه چقدر ثواب و برکات دارد.
.
❃↠امام صادق(ع) میفرمایند:"قدمی نیست که به سوی نماز جمعه برداشته شود ، مگر اینکه خدا آتش را بر او حرام میکند."
.
#ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم¹
⇲🕸🌿••
「 @bezibaeeyekrooya 」
#نمازاولوقت
بی تعارف بگویم!
نیرویی که نمازش اول وقت نیست
خوب هم نمیتواند بجنگد
.
#بهتـرینرفیق
.
•.🍁|@Yekrooya|>