eitaa logo
ھـور !'
872 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
586 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
💍🌿| مردی ڪه دربـرابرخواسته همسرش برای خواندن خطبه‌عقدشان توسط حضرت‌امام میگوید: راضی نیستم روزقیامت جوابگوی این سوال باشم که چرا وقت مردی راکه متعلق به یڪ میلیاردمسلمان است بـه خودت اختصاص دادی.. همت کسی بودکه به گفته همسرش دست خانواده‌اش راجهت خرید برای او بازگذاشته بود، امابرای خودش جزیڪ حلقه ساده ڪه قیمت آن به دویست تومان هم نمی‌رسید خریددیگری نڪرد. مراسم عقدشان بـه دوراز هرگونه تجملات وریخت وپاش برگزارشد. همسرشهیدبالباس ساده سرسفره حاضرشده وهمت نیز یڪ دست لباس سپاه بـه تن کرده بود.. ↳|•@Bezibaeeyekrooya•|❥
مراسم عقد انجام شد، بعد از مراسم آقاعبدالله خواست بامن حرف بزند. اولین برخورد زندگی مشترکمان بود. قبل از صحبت از من خواست تا یڪ‌مهر برایش بیاورم، چون روحیه ایشان را میشناختم از باب شوخی گفتم: مهر؟ مهربرای چی؟ مگر حاج‌آقا تااین موقع نمازشان را نخوانده‌اند؟! دیدم حال عجیبی دارد.♥^^ . نگاهی به من‌کرد وگفت: حالا شما یڪ مهر بیاورید. امامن دست بردارنبودم. گفتم: تانگویید مهر برای چه میخواهید نمی‌آورم. گفت: میخواهم نمازشکر بخوانم و ازاینڪه خداوند چنین همسری به من داده از او تشڪرڪنم؛ دیگرحرفی نزدم و با دوجانماز برگشتم..📿^^ ↳|•@Bezibaeeyekrooya•|❥
من‌اصلافکر‌شهادت‌ایمان‌رانمیکردم. وقتی‌ازرفتن‌گفت‌فقط‌یک‌بارگفتم: میشودنروی؟! الاتازه‌عروسی‌کردیم. گفت: الهه‌هردلیلی‌آوردن‌برای‌نرفتن،یک‌جور توجیه‌کردن‌است.‌مدام‌یک‌شعری‌میخواند؛♥| . میگفت: ماگرزسربریده‌میترسیدیم؛ درمحفل‌عاشقان‌نمیرقصدیم.. بعدبه‌من‌گفت: الهه‌مابارفتنمان‌جهادمیکنیم؛شماباصبرتون‌، فکرنکن‌اجرشماکمترازاجرماست؛ شایداجربیشتری‌هم‌داشته‌باشید.🍃| . من‌فکرمیکردم‌این‌حرف‌هارابرای‌مدتی که‌سوریه‌هست‌میزندوصبرمن.درآن‌زمان میگه‌اصلافکرشهادت‌نمیکردم،‌ولی‌ایمان حرف‌های‌خودش‌رواینجوری‌به‌من‌زده‌بود..🕊| ↳|•@Bezibaeeyekrooya •|❥
نیت‌ڪردم٤۰روز روزه‌بگیرم و دعای‌توسل‌بخوانم. بعد از٤۰روز هرڪسی آمد جوابم‌مثبت باشد. شب‌سی‌ونهم یاچهلم بود، ابـراهیم‌آمد خواستگاری، آمده‌بود بلـه رابگیرد. گفتم: من‌مهریه‌نمیخوام، خانوادم‌‌راشماراضی‌ڪنید..😊| . خیلی‌راحت گفت: من‌وقت‌این‌ڪارهارا ‌ندارم!! ازحرفش‌عصبانی‌شدم.. شماڪه‌وقت‌ندارید، چرامیخواهیدازدواج‌ڪنید؟! گفت: درستـه وقت‌ندارم ولی توڪل ڪه دارم..😅| ↳|•@Bezibaeeyekrooya •|❥