فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان (عج) : هر چی بندهتر باشید بیشتر دوستون داریم.
💚 حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
سفارشی به اعتکاف نرفتگان
❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
AUD-20230508-WA0400.mp3
6.77M
🟪 ناز نگاه
🟧علیرضا افتخاری
🟩حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
#غُسل_جمعه از مهمترین غسلهای مستحبی است که در روز جمعه بهجا میآورند. وقت انجام آن از اذان صبح جمعه تا ظهر است. میتوان قضای آن را بعد از ظهر جمعه یا شنبه نیز انجام داد. کیفیت انجام این غسل مثل سایر غسل هاست و به هر دو صورت ترتیبی و ارتماسی انجام می شود. به فتوای اکثر مراجع تقلید، با این غسل نمیتوان نماز خواند و باید وضو گرفت.
ارزش غسل جمعه
به فتوای اکثر فقیهان شیعه، غسل
جمعه مستحب مؤکد است و حتی
برخی فقیهان در قرون گذشته آن را واجب دانستهاند.
پیامبراکرم (ص) در اهمیت غسل روز جمعه به حضرت علی(ع) فرموده است: «هیچ گاه غسل جمعه را ترک نکن ، هر چند ناچار باشی از پول غذا و خوراک خود صرفه جویی کرده و برای غسل خرج کنی؛ زیرا غسل جمعه یکی از بزرگترین و برترین کارهای مستحب است.» و امیرالمؤمنین علی(ع )
هرگاه میخواست کسی را سرزنش
کند میفرمود: «تو حتّی از کسی که غسل روز جمعه را ترک میکند ناتوانتری.»
امام صادق(ع) فرمود: غسل جمعه، پاکیزگی و کفاره است از گناهان، از جمعه تا جمعه دیگر. مشهور است که اگر کسی چهل هفته غسل جمعه را ترک نکند بدنش در قبر سالم میماند ولی روایتی مبنی بر این مطلب وجود ندارد.
❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
✅مژده ای برای مردم آخرالزمان
✍ از امام صادق (ع) نقل شده است که
پیامبر به حضرت علی (ع) فرمودند :
«یا علی بدان که استوارترین ایمان ها از آن مردمی است که در آخر الزمان هستند چون آنها به پیامبر ملحق نشدند و در زمان او نبودند و در واقع خیلی از حقیقت ها را که در زمان پیامبر رخ داد آنها نبودند که ببینند و بر آنها حجت بود ولی آن مردم این حجت ها را ندیدند و تنها به نوشته هایی که در سفیدی کاغذ ها نوشته شده ایمان می پذیرند با این حال ایمان آنها به مراتب قوی تر از ایمان مردم زمان پیامبر است.
❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
🔷سوره مبارکه احقاف
✍️امام صادق (علیه السلام)- هرکس سورهی احقاف را هر روز یا روزهای جمعه بخواند، خداوند در زندگی دنیوی او را دچار بیم و نگرانی نخواهد کرد و از دشواری قیامت او را در امان خواهد داشت انشاءالله.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۲۴۶
❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
🔴 ۱۰۰ توحید در جمعه های ماه رجب
🔵 روایت شده هر کس در روز جمعه ماه رجب ۱۰۰مرتبه سوره قل هو الله احد بخواند برای او نوری باشد در قیامت که او را به بهشت بکشاند.
🌕 تذکر: حدود ۱۵ دقیقه زمان می برد.
📚 مفاتیح الجنان /اعمال ماه رجب
❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
🌼#نماز در روز جمعه ماه رجب 👇
💖🌿روایت شده از حضرت رسول اکرم ص که هر که در روز جمعه
ماه رجب👈 چهار رکعت نماز بگذارد ما بین ظهر و عصر و
در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه ایه الکرسی و سوره توحید پنج مرتبه
و ده مرتبه استغفر لله الذی لا اله الا هو و اسئله التوبه
💖🌿خداوند برای او از روزی که این نماز را تا روزی که می میرد هزار حسنه عطا می فرماید. و برای او به هر آیه که خوانده شهری در بهشت از یاقوت سره و به هر حرفی قصری در بهشت از در سفید عنایت می فرماید.
و از حور العین تزویج او در آید و راضی شود از او به غیر سخط و نوشته شود از عابدین و ختم فرماید برای او سعادت و مغفرت
❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇
https://eitaa.com/hussainiyah135
❤️🍃
توسل فقیر عاشق به امام زمان (عج)
این داستان در مورد فردی است که عاشق دختر همسايه شده بود. او برای رسيدن به عشقش هر کاری میکند ولی در آخر متوسل به درگاه امام زمان (عج) میشود، که با عنایت حضرت صاحب الزمان (عج) از بیماری نجات یافت و به دختر مورد علاقهاش رسید.
❤️🍃
نکات بسيار تامل برانگيز در اين داستان وجود دارد. از جمله اينکه زيارت وجود مقدس حضرت میتواند نصيب هر کسی شود (و اين نيست که خاص عرفا يا خواص باشد) و ثانيا برای ديدار حضرت لازم نيست که حتما درخواست بسيار عارفانهای داشته باشی. ظاهرا کيفيت درخواست مهم است نه نوع درخواست. اينکه هر چی میخواهی را خالصانه طلب کنی.
❤️🍃
شيخ باقر کاظمی مجاور در نجف حديث کرد که در نجف اشرف مرد مومنی بود که شيخ محمد حسن سريره نام داشت. او در سلک اهل علم، مرد با صداقتی بود. بيمار بود و در نهايت تنگدستی و فقر و احتياج زندگی میکرد. حتی قوت و غذای روزانه خود را نداشت و بيش تر اوقات به خارج نجف در بيابان نزد اعراف اطراف نجف میرفت تا اين که قُوت و آذوقه ای برايی خود تهيه کند امّا آنچه به دست میآورد او را کفايت نمیکرد . با همين حال, سخت دوست داشت با دختری از اهل نجف ازدواج کند که عاشق او شده بود و او را از خانوادهاش خواستگاری کرده بود اما فاميل های آن زن، به سبب فقر و تهیدستی شيخ، به او جواب مثبت نداده بودند و او از جهت اين ابتلا در همّ و غمّ شديد بود.
❤️🍃
هنگامی که تهی دستی و بيماری او شدت يافت و از ازدواج با آن زن ناامید شد تصميم گرفت چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه رود تا بلکه حضرت صاحب الامر (عجل اللّه فرجه) را از ناحيهای که نمیداند ببيند و مراد خود از او بگيرد.
❤️🍃
شيخ باقر میگويد: شيخ محمد گفت: «من چهل شب چهارشنبه مواظبت کردم بر رفتن به مسجد کوفه! هنگامی که شب آخر فرا رسيد شب زمستانی و تاريکی بود و باد تندی میوزيد و کمی هم باران میباريد و من هم در دکّههای درب ورودی مسجد کوفه يعنی دکّه شرقی مقابل در اول که هنگام ورود به مسجد طرف چپ است نشسته بودم و نمیتوانستم به سبب خونی که در اثر سرفه از سينهام میآمد به داخل مسجد روم و با من هم چيزی نبود که خود را از سرما حفظ کنم و اين وضعيت، سينه ام را تنگ کرده و بر غم و غصه من شدت بخشيده و دنيا در چشمم تيره شده بود و با خود فکر میکردم که اين 39 شب به پايان رسید و اين آخرين شب است و من کسی را نديدم و چيزی هم بر من ظاهر نشد و من گرفتار اين سختی عظيم هستم و اين همه سختی و مشقت و ترس را در اين چهل شب تحمل کردم که از نجف به مسجد کوفه آمدم و حاصل آن ياس و نااميدی از ملاقات و برآورده شدن حاجاتم بود.
❤️🍃
در همین زمان که در فکر بودم و کسی در مسجد نبود، آتشی روشن کردم تا قهوهای را که از نجف با خود آورده بودم گرم کنم. زيرا عادت به آن داشتم و نمیتوانستم آن را ترک کنم و قهوه هم بسيار کم بود. ناگهان شخصی را ديدم که از ناحيه در اول, به سوی من می آمد.
❤️🍃
هنگامی که او را از دور مشاهده کردم ناراحت شدم و با خود گفتم اين عرب بيابانی از اطراف مسجد نزد من آمده است تا قهوه مرا بنوشد و من بدون قهوه در اين شب تاريک نمیتوانم بمانم و اين امر هم بر اندوه من اضافه کرد. در اين بين که من در انديشه بودم او نزديک من آمد و به من را به اسم سلام کرد و در برابرم نشست و من متعجب شدم از اين که او اسم مرا میداند و گمان کردم از اعراب اطراف نجف است که من نزد او میروم .
❤️🍃
از او سوال کردم از کدام قبيله هستی؟ فرمود: «از بعضي از آنها.» من شروع کردم به شمردن طوايف اعراب اطراف نجف. او در پاسخ جواب می داد: «نه !!» و من هر طايفهای را ذکر میکردم او میفرمود: «از آنها نيستم.» اين امر مرا خشمگين کرد و به او گفتم: «آری تو از طريطره هستی» و اين را به صورت استهزا گفتم و اين لفظی است که معنی ندارد. او از سخن من تبسّم کرد و فرمود: «چيزی بر تو نيست که من از کجا باشم اما چه چيز سبب شده که تو به اينجا آمده ای؟»
❤️🍃
من به او گفتم: «برای چه سوال می کنی؟» فرمود: «ضرری به تو نمی رسد اگر ما را خبر کنی.» من از حسن اخلاق و شيرينی طبع و گفتار او تعجب کردم و دلم ميل به او پيدا کرد و او هر مقدار سخن میگفت محبت من به او زيادتر میگشت. براي او سيگار از تتن درست کردم و به او دادم فرمود: «تو بکش من نمی کشم.» در فنجان برای او قهوه ريختم و به او دادم، او گرفت و کمی از آن نوشيد و باقی را به من داد و فرمود: «تو آن را بنوش.» من آن گرفتم و نوشيدم و تعجب کردم که او تمام فنجان را ننوشيده بود اما محبت من هر آن به او زياد میشد. به او گفتم:« ای برادر! خداوند تو را در اين شب به سوی من فرستاده تا انيس من باشی.» آيا با من نمیآيی که نزد قبر مسلم(ع) برويم و آنجا بنشينيم و با يکديگر صحبت کنيم؟» فرمود: «با تو میآيم اما جريان خودت را بگو.»
❤️🍃