eitaa logo
هیات مجازی رهروان اربعین۱۴۰۳
333 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
61 فایل
هیات مجازی رهروان اربعین اربعین۱۴۰۴هجری شمسی (هیات،سیاسی، اجتماعی، هنری، اقتصادی ،فرهنگی و...) ارتباط با ادمین فقط ایتا ۰۹۱۰۹۰۹۸۰۰۶ 💢Macyale.com
مشاهده در ایتا
دانلود
: عزیزِ مادرت باش! ✍️ تقریبا ده سال پیش یک هفته‌ای مهمان ما بود در ccu. نارسایی قلبی داشت! آنقدر مهربان و آرام بود که مرکز توجه تمام پرسنل قرار گرفته بود. با اینکه بسیار مورد توجه همه ما بود و بچه‌هایش هم دائماً می‌آمدند و به او سر می‌زدند، هر که می‌آمد از او سراغ «محمدش» را می‌گرفت! محمد روزی چند بار تلفنی با بابا - که حالا عزیزکرده‌ی تمام پرستارها بود - صحبت می‌کرد، اما او دائماً چشم‌انتظار محمد بود. • می‌گفت «محمد» و انگار هزار تا محمد با اشتیاق از دلش بیرون می‌آمد. کم کم داشت برایم جالب می‌شد این محمد چرا اینگونه محل عشق باباست که ... آمد، و پدر چنان در آغوشش کشید که گویی می‌خواهد او را در جانش حل کند. می‌بوییدش و به سینه می‌فشردش... و من می‌دیدم که هر لحظه آرام و آرام‌تر می‌‌شود تا جاییکه دیگر از آن بی‌تابی خبری نبود. • ساعت هفت بود و من برای نوبت داروهایش بالای تختش رفتم، دیدم چشمانش اشکی است، پرسیدم بابا محمد هم که آمد امروز، چرا دلتنگی باز؟ نگاهم کرد و گفت : خدا از این محمدها به تو عطا کند بابا ... • دیدم فرصت مناسبی است از او سؤالم را بپرسم؛ گفتم این محمد چه کرده که جای عاشق و معشوق عوض شده و اینگونه مشتاقش هستید؟ گفت : جان پدر و مادر فرزندانش هستند! روحشان می‌رود برای دردهای آنها، برای بلاها و گرفتاری‌های آنها، نکند جایی گرفتار شوند، جایی اشتباه بروند، جایی بلد نباشند در دوراهی‌های خطرناک مسیرشان را پیدا کنند... • باباجان میدانی؟ وقتی آدم پیر می‌شود دیگر توان ندارد به داد بچه‎‌ها برسدو اینجور وقتها بعضی‌ها می‌شوند «ام ابیها»ی پدر و مادرشان... فرقی نمی‌کند دختر باشند یا پسر! نه فقط درد پدر و مادر را به جان می‌خرند، که برای بقیه بچه‌ها هم مادری می‌کنند و مراقبشان هستند تا گم‌کرده راه نشوند و جایی در تلاطم مشکلات گیر نکنند. محمد من، مادر است انگار برای همه‌ی خانواده. ✘ من شبیه کسی که تازه معنای «ام ابیها» را درک کرده باشد، از کنارش بلند شدم و سراغ بیمار بعدی رفتم اما قلبم همانجا جا مانده بود... بیخود نبود که لقب «ام ابیها» مال بزرگترین بانوی عالم است. کسی که آنقدر وسیع است که می‌تواند برای «حبیب خدا» مادری کند. • با خودم فکر کردم، آیا می‌شود «ام ابیها»ی اهل بیت علیهم‌السلام شد؟ آیا ممکن است کسی «ام ابیها»ی امام زمانش باشد؟ حتماً می‌شود، حتماًااا... کسی که بی‌توقع می‌دود تا دغدغه‌های آنان را به ثمر برساند و در این راه برای تمام فرزندان اهل بیت علیهم‌السلام هم نگران است و هم بقدر وسعش گره از کارشان باز می‌کند! •چه مرد عجیبی بود این بابای عزیزکرده‌ی بخش ما، همه‌ی حرفهایش برایم روزنه‌ای بود به سمت نور... اما این حرفش نورٌ علیٰ نور بود. حاج آقا شجاعی
: عاشق‌ها چه شکلی‌اند؟ ✍️ عاشق که می‌شوی؛ آهنگ ضربان‌ قلبت، تغییر می‌کند! انگار پُرتر می‌تپد، مصمم‌تر، مُشتاق‌تر! • عاشق که می‌شوی، انگار چهره‌هایی که به محبوب تو شبیهند، بیشتر می‌شوند، یا صداهایی که به طنین صدای او نزدیکند، بیشتر به گوش‌ِ تو، می‌آیند. • عاشق که می‌شوی، دیگر سرعتِ عبور زمان، برای تو یکسان نیست ! وقتی با اویی؛ بسرعت میگذرد، و وقتی به انتظارش می‌مانی، آنقدر جان می‌کَند تا بیاید و بگذرد. • عاشق که می‌شوی؛ بیشتر به ساعت نگاه می‌کنی؛ تا وقت خلوت، از راه برسد و در کنارش، در لمس حرارت دستانش، در خیره شدنِ عاشقانه به چشمانش، در شنیدن طنین صدایش، آرام بگیری و رها شوی. و این شرح حالِ اندکیست از دلی که یک محبوب، از جنسِ زمین گرفتارش کرده است. • سالهاست که عادتِ روزانه‌ی ما شده اذان و اقامه می‌خوانیم «أشهد أن لا الّا الله» ولی، نه آهنگ ضربان قلبمان، نزدیک اذان فرق می‌کند، و نه در انتظار خلوت، زمان برایمان کُند می‌گذرد! • خنده دار نیست؟ چه الهه ای، که هوش از سرمان نبرده است؟ چه الهه ای، که برای لمسِ آغوشش به هیجان دچار نمی‌شویم؟ چه الهه ای، که حوصله‌ اش را در خلوتیِ نیمه های شب نداریم؟ • به گمانم خیلی وقت است که زمانِ توبه رسیده و خبر نداریم! توبه از تمام «لا الّا الله» هایِ از سر عادت. توبه از تمام نمازهای پُر از رخوت. توبه از همه‌ی سجاده‌هایی که قرار بود حجله‌ی عاشقی باشد و در خلوت پهن شود اما در شلوغ‌ترین جایِ خانه افتاد، آنهم با هزار فکر و خیال دیگر که چاشنی کثیف خلوت‌هایمان شده بود .... • شبهای جمعه کمی تمرینِ عاشقی کنیـــم، برای همان ای که جز او دلبر دیگری نبود و نیست و نخواهد بود.