6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناله های امام صادق در فراق امام زمان(عج)
حاج آقا عالی
آیت الله جعفر توسلی(ره) :
« لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةالزهراء» را زیاد بگویید. روزی ۱۳۵ بار. مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ (از جایی که گمان نمی بری) به شما رزق می رسد.
لعن کردن دشمنان حضرت فاطمه الزهرا علیها السلام به این عبارت: «لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَة الزهراء»، کنز است، از گنج هم بالاتر است، خیلی راهگشا و پر برکت است.
این از الطاف الهی به من است و این لعن را از کتابی نیاموختم. این لعن را زیاد بگویید و حضرت زهرا (سلام الله علیها) را خطاب قرار دهید. مشکلات به صورت اعجازآمیزی حل می شود. از این لعن برکاتی دیدم.
این لعن، از طریق عارفانه به من رسیده است، نه اینکه کسی به من آموخته باشد. از خود اهل بیت (علیهم السلام) به من رسیده است که این لعن را به این نحو بگو. حرف من این است؛ صلواتی که بی لعن باشد، تکمیل نمی شود.
اللهم رزقنا شفاعتها و زیارتها و برکاتها و اعجازها.
کتاب در محضر عارف دارالشفا ص۱۳
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
ماجرای عشق کارگر مسجد به گوهرشاد،
و معجزهای که نماز در این ماجرا ایجاد کرد!
#گپ_روز
#موضوع_روز : عاشقها چه شکلیاند؟
✍️ عاشق که میشوی؛ آهنگ ضربان قلبت، تغییر میکند!
انگار پُرتر میتپد، مصممتر، مُشتاقتر!
• عاشق که میشوی، انگار چهرههایی که به محبوب تو شبیهند، بیشتر میشوند،
یا صداهایی که به طنین صدای او نزدیکند، بیشتر به گوشِ تو، میآیند.
• عاشق که میشوی، دیگر سرعتِ عبور زمان، برای تو یکسان نیست !
وقتی با اویی؛ بسرعت میگذرد، و وقتی به انتظارش میمانی، آنقدر جان میکَند تا بیاید و بگذرد.
• عاشق که میشوی؛ بیشتر به ساعت نگاه میکنی؛
تا وقت خلوت، از راه برسد و در کنارش، در لمس حرارت دستانش،
در خیره شدنِ عاشقانه به چشمانش، در شنیدن طنین صدایش، آرام بگیری و رها شوی.
و این شرح حالِ اندکیست از دلی که یک محبوب، از جنسِ زمین گرفتارش کرده است.
• سالهاست که عادتِ روزانهی ما شده اذان و اقامه میخوانیم «أشهد أن لا #اله الّا الله»
ولی، نه آهنگ ضربان قلبمان، نزدیک اذان فرق میکند،
و نه در انتظار خلوت، زمان برایمان کُند میگذرد!
• خنده دار نیست؟
چه الهه ای، که هوش از سرمان نبرده است؟
چه الهه ای، که برای لمسِ آغوشش به هیجان دچار نمیشویم؟
چه الهه ای، که حوصله اش را در خلوتیِ نیمه های شب نداریم؟
• به گمانم خیلی وقت است که زمانِ توبه رسیده و خبر نداریم!
توبه از تمام «لا #اله الّا الله» هایِ از سر عادت.
توبه از تمام نمازهای پُر از رخوت.
توبه از همهی سجادههایی که قرار بود حجلهی عاشقی باشد و در خلوت پهن شود اما در شلوغترین جایِ خانه افتاد، آنهم با هزار فکر و خیال دیگر که چاشنی کثیف خلوتهایمان شده بود ....
• شبهای جمعه کمی تمرینِ عاشقی کنیـــم،
برای همان #اله ای که جز او دلبر دیگری نبود و نیست و نخواهد بود.
📢 خدایی هم هست آقای ظریف!
🔺ظریف وزیرخارجه سابق کشورمان در گفتگو با ماهنامه گفتگوی اجتماعی بدون ارائه سندی مدعی شده است: مخالفت با برجام در وهلۀ نخست بهدلیل منافع شخصی و غنیمت بوده و در وهلۀ دوم بهدلیل منافع قبیلهای که من بنا به دلایلی صلاح نمیبینم وارد جزئیات این موضوع بشویم. اما میتوان گفت یکی از دلایلی که سال ۱۳۹۹ و بعد از پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا ناگهان مجلس به فکر برجام و رفع تحریمها افتاد، صرفاً برای این بود که نگذارند با این اتفاق کسی از اصلاحات و یا اعتدال در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ انتخاب شود.
✅نکات تحلیلی:
🔺شاید برخی مخالفت ها با برجام به خاطر منافع شخصی و قبیله ای بوده باشد، اما آیا محدود کردن مخالفت ها با برجام به همین دو دلیل درست است ؟
🔺یادتان هست وقتی جناب دکتر فواد ایزدی در جلسه ای خطاب به شما گفت؛ با این اوصافی که از برجام وجود دارد، چه تضمینی وجود دارد که دولت بعد از اوباما زیر میز بازی نزند؟ و شما اعلام کردید: آمریکا نمی تواند زیر میز بازی بزند و تعهد بین المللی دادند که متعهد بماند! آیا این مخالفت هم از جنس منافع شخصی و جناحی بود یا علمی؟!
🔺خیلی عوام پسندانه است که بگوییم مجلس برای اینکه نامزد اصلاح طلبان پیروز انتخابات نشود، قانون اقدام راهبردی را تصویب کرد! چرا که اگر بنای کسب پیروزی حاصل از برجام بود، چرا در سال ۹۸ و ۹۷ اتفاق نیفتاد! چرا میوه برجام در آنجا خود را نشان نداد؟
🔺جناب ظریف؛ نکند یادتان رفته که با التماس از البرادعی می خواستید که برای جناحتان اعتبار کسب کند!؟ آقای دکتر ؛ خدایی هم هست.
✍ سعید میرزایی
شب جمعه بود. آقا دعای کمیل را در مسجد جامع خواندند و برگشتند. بعد از شام جلو تلوزیون نشسته بودند. تلویزیون دعای کمیل همان شب آقا را پخش کرد. از اول تا آخر دعا با صدای خودشان، گریه کردند!
معمولاً شب ها ساعت ۲ برای تهجد بیدار می شدند. خواب بدی دیدم. از خواب بیدار شدم. ناگهان آقا هم از خواب پریدند. دست به پیشانی کشیدند و گفتند: لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم . انا لله و انا الیه راجعون.
صبح با دست به سینه مبارک زدند و به آسمان اشاره کردند! معنی اش را نفهمیدم. قبل از ظهر رو به من گفتند: شما دیگه تنها شدی!
گفتم آقا قطره تان را بخورید. با خنده گفت دیگر قطره برای من اثر ندارد!
بعد هم گفت خداحافظ.
چند دقیقه بعد آقا رفتند. من هم آماده می شدم بروم که صدای انفجاری از بیرون خانه آمد...
فهمیدم آقا داشت وداع می کرد و من متوجه نبودم. شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه
منبع: ستارگان فارس
مقام معظم رهبری:
📌 این چهره پارسا و پرهیزكار [آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب] در بهترین بخش از عمر پربركتش بیاعتنا به زخارف دنیوی همت و نیروی خود را در راه استقرار حاكمیت الله صرف كرد و به یاد خدا دلخوش بود كه «الا بذكر الله تطمئن القلوب». چهره معظّم و دوست داشتنی این مرد خدا محبوبترین چهره در میان مردم فارس و مورد احترام عمیق مردم در سراسر ایران بود.۱۳۶۰/۰۹/۲۰.
#شهید_دستغیب, جلوه بارز یقین
برای شهید دستغیب اینکه نان جو و روغن زیتون بخورد و هفتهای یکبار هم بیشتر گوشت نخورد، خیلی زحمت دارد. دائما مواظب نفس خود بود که با مومنان سرکشی نکند... در اثر تبعیت و قوی شدن روح تقوا، دو چیز در این شهید فوقالعاده شد؛ یکی یقین و دیگری توکل. یقین به خداوند تبارک و تعالی که دائما حاضر و بیناست و در این مسئله ایشان بر معاصرین خودشان بسیار امتیاز داشتند. یعنی برای یقین هر قدر درجه قائل بشویم، خدا ایشان را موفق به آن درجه کرده بود که این یقین رو به تزاید برود، لذا در بیشتر مجالس ایشان سخن از خدا و ائمه اطهار بوده است... شاید بنده بتوانم ادعا کنم مجلسی با ایشان نداشتم الا آنکه راجع به یقین و خدا و معارف اهل بیت(ع) در آن سخن به میان آید، و گاهی در یک روز دو مرتبه با ایشان تلاقی داشتیم، در هر دو مرتبه آیه و یا کلمه و روایتی راجع به یقین برای سخن گفتن و شدت تذکر پیش میآوردند...
این شهید بزرگوار در یقین به خداوند در عصر خودشان و در استان فارس منحصر بودند و آثار این یقین بود که مردم با جان و دل ایشان را دوست میداشتند، آثار یقین بود که ریشه حقیقی اسلام را پیدا کردند و از همان روز اول به حضرت آیتالله العظمی خمینی نهایت علاقه را پیدا کردند و از جان و دل مروج ایشان شدند... این شهید بزرگوار میفرمود که آقای خمینی سیرهای خودش را تمام کرده و فعلا از طرف حضرت احدیت و حضرت ولی عصر(عج) به اصلاح جامعه و مسلمین بالاخص اصلاح ایرانیان مامور است... شهید دستغیب، خالص و به تمام معنی مبلغ امام خمینی (ره) بود و این تبلیغ را موجب ترقی خودشان میدانست. گرایش ایشان نسبت به حضرت امام خمینی بیشتر بر مقدار مردم عادی بود، یعنی ایشان را علاوه بر اجتهاد و مرجع تقلید بودن، ولی کامل خداوند میدانستند... راوی: آیتالله نجابت از دوستان شهید دستغیب
🌷....مسافرين گرامی پرواز شماره ی ۳۹۵ به مقصد جده، هرچه سريع تر به هواپيما سوار شوند. هواپيما آمده حرکت می باشد. برای آخرين بار هم اعلام کرد، اما مگه می تونست سوار بشه؟. ساعت حرکت هواپيما با اذان ظهر مطابق شده بود. عمره مهم تر بود يا نماز اول وقت؟!... بالاخره تصميم گرفت. بی خيال بليط و تمام زحمت هایی که کشيده بود شد. رفت نمازخونه و نمازش رو خوند. بعد از نماز، به سالن فرودگاه اومد تا به شهرش برگرده. بلندگو اعلام کرد: با عرض پوزش از تأخير در پرواز شماره ۳۹۵، نقص فنی پيش آمده برطرف شده است. مسافرين هرچه سريع تر به هواپيما سوار شوند. لبخند زنان خدا رو شکر کرد و سوار هواپيما شد. چند سال بعد توی محراب عبادتش، شهيدش کردن... شهید آیت اللّه دستغیب: مواظب باشید گرگ ها شما را از رهبر الهی جدا نکنند و شما را گروه گروه نکنند و شما را طعمه خودشان قرار ندهند...
🌷"گفتم ما که رو به قبله نیستیم تازه پسر جون بدنت پاک نیست و لباست هم که نجسه... گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد... گفتم نماز عصر را هم که خوندی. گفت بله. گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند و بعد لباست را عوض می کردی آن وقت نماز می خوندی. گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش هم, با خدا... بعدها شهید دستغیب گفته بود که حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به آن رزمنده.... و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که در میدان جنگ بدون وضو و پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده است را از او بگیرم..."
کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه
خاطراتی از شهید محراب, شهید سید عبدالحسین دستغیب
*📝 نماز ، نماز ، نماز*
*مادر بزرگ شهید جهاد مغنیه میگفت:*
*مدت طولانی بعد شهادتش*
*اومد به خوابم*
- *بهش گفتم:چرا دیر کردی؟*
*منتظرت بودم!*
- *گفت: طول کشید تا از بازرسی ها*
*رد شدیم.*
- *گفتم :چه بازرسی؟!*
- *گفت:بیشتر از همه سر*
*بازرسی نماز وایستادیم...*
*بیشتر از هم*
*درباره نمازصبح میپرسیدن*‼️
⛔ *رفیق! نماز ، حتی با شهید هم شوخی ندارد
آیتالله عبدالحسین دستغیب(ره)
سالگرد عروج سومین شهید محراب
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می بینید که این جوان با چه شادابی و طراواتی از نبرد با تانک بر میگردد ...
وقتی روحیه در جنگ به این اندازه است که با کفش بندی! به شکار تانک بروی و از شدت خوشحالی و نشاط به رقص در آیی معلوم است چه بلایی بر سر دشمن ترسوی گیر افتاده در میدان خواهد آمد 😂
و این دشمن رذل تلافی این حماسه و شور را در کشتن زن و بچه های این عزیزان میکند و این مناظر در دنیا منتشر میشود تا کی افکار عمومی اجازه دهد با کشتار غیر نظامیان جواب نبرد میدانی حماس حماسه ساز داده شود
برای تلفات خانواده های غزه در تب و تابیم و از شدت ناراحتی نمی توانیم اصلا این کلیپ ها را باز کنیم ونگاه کنیم اما دیدن این صحنه ها بر قوت دلهامان می افزاید که این ملت با خون خود و عزیزانش بر پهنای شمشیر پیروز خواهد شد
انشاالله
🔻آخرالزمان از یمن آغاز میشود
روایتی از فرزند مرحوم آیتالله حائری شیرازی(ره):
🔹پدر داشت روزهای پایانی را میگذراند دکتر ها برایش اصطلاح سپسیس عفونی را بکار میبردند. سپسیس یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود.سپسیس شدید منجر به شوک سپتیک می شود.
🔹این شوک فشارش را کمتر از ۷ کرده بود بوسيله دارویی که دائم و بتدریج به بدن تزریق میشد سعی در جلوگيري از افت شدید فشار داشتند.
این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو میبرد حالتی اغماء گونه ...
از شب نوبت حضور من بالای سرشان است حالتی رفت و برگشت دارند بی هوش و هوشیار در نیمه های شب نگاهی به من کردند علی بیا بعد بلافاصله از یمن چه خبر؟!
🔹متعجب نگاه میکنم با موشک کجا را زده ...گویی نظاره گر واقعه ای بوده که من از آن بی خبرم میگویم خواب دیدید در بیمارستان نمازی هستیم رویش برمیگرداند...
نه خواب نبود یمن را دریاب اخبار یمن را پیگیر باش آخرالزمان از یمن آغاز میشود از شلیک اولین موشکها ....! بعد سکوتی طولانی کرد دوباره میگوید علی بیا
اشاره میکند سرت را جلو بیار سرم را میچسبانم به دهانش باصدای بی جوهره ای میگوید انشالله تو ظهور را درک میکنی ...!مو به تنم سیخ میشود میگویم انشالله...
و در دل همه این فضا را حمل بر حال اغماگونه او میکنم عبور میکنم..
🔹تا اینروزها که شلیک اولین موشکها با جسارتی وصف ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ...و تنگه ای که لقب مهمترین آبراهه جهان را یدک میکشد برای همه کشتی های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده یمن یک تنه دارد صف آرایی و آبرو داری میکند باز صدای پدر را میشنوم ... یمن را دریاب ...!