eitaa logo
بانوی ایده آل😍👌
3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
30 فایل
🌸قراره با هم یکم پیشرفت کنیم! 🌸در هر زمینه ای : #فرهنگی #هنری #آشپزی #رواشناسی #تجربه #خیاطی و ... ♥️تب و درخواست هرنوع مشاوره: @m_haydarii 💚لینک گروه: eitaa.com/joinchat/4222091472C4859ce0158 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
💑 در صحبت با همسرتان همچون دیگران، و را رعایت کنیـد! 🔸همانطــور که وقتی با همکار یا دوستتان صحبت می‌کنید، مــراقب هسـتید او را ندهید، در گفتگو با همسرتان نیز چنین باشید. یادتان باشــد به هنگام صحبت از خانــواده همســرتان با احتــرام از آنهـا یاد کنیـد.👌☺️ 🔸اگر از چیــزی هستید یا مسئله‌ای را نمی‌توانید فرامــوش کنید، آن را درمیان بگذارید.😊 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
✅نه ازدواج کردن اونقدر و نه جدا شدن اونقدر و بحران 👈ما عادت كرديم با خاص كردن رويدادها، عدم وجود و نبودشون را تبديل به فاجعه كنيم. 😐 👈واسه همينه كه در كشورهاى عقب افتاده، ٣٠ سالگى سن خاصيه چون فكر ميكنن بعدش قراره چى بشه!😕 حالا قبلش چى بوده كه بعدش چى باشه🤔 👈٢٩ سالگيمون خيلى خاص بود حالا كه ٣١ سالگيمون بخواد فاجعه باشه! اصلا فراتر از اون از صفر تا ٣٠ سالگيمون چه گلى به سرمون زديم كه حالا از ٣٠ تا ۶۰ نمی‌تونیم بزنيم. 😐 👈اما ما هنر و اصليمون خود زنيه يعنى اين هستیم كه شرايط عادى رو كنيم😑 و بعدش براش دنبال راه حل بگرديم😒 👈الآن كسانى كه گرفتن مردن يا كسانى كه ازدواج نكردن خيلى درمانده هستن!😐 👈يا كسانى كه دار نشدن خيلى بدبخت هستن؟!🤔 چى تو سر ماست انصافاً؟!😕😕 لطفاً ياد بگيريم كه و تحصيلى و و...👇 ما نيست❌ 👈و اين‌ها فقط و كه ما در طول زندگى ممكنه بگيريم يا نگيريم.✅ 👈پس هر موضوعى را اونقدر خاص نكنيم كه جهت مقابلش تبديل به فاجعه بشه.😊 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
👇 ‌ «مونـٰالیزا»بٖی‌لَبخَند شیرازبی‌ٖ«حافِظیهِ» «پاییز»بی‌بارانْ دَࢪیاِبی‌«موجْ» هَمه‌ࢪا تَجَسم‌کـٌن "مـَن"بـی"تــٌو" همانقَدࢪْ، نَچَسب‌ْودِلگیٖࢪَم ♥👫✨🍷 . 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
❤️ابراز کنید: گفتن “” و تعریف و تمجید کردن از و بیان اینکه چقدر او برای شما اهمیت دارد یکی دیگر از روشهای بودن است که تاثیر مثبت زیادی روی روابط شما می گذارد.☺️ 👈معمولا در ابتدای روابط، رد و بدل کردن حرفهای بسیار معمول است، اما نکته مهم این است که شما بعد از گذشت مدتها از رابطه تان باز هم همان فرد عاشق پیشه و رمانتیک باشید و هنوز هم به همان شکل ابراز احساسات کنید.😘 برای عشقتان یادداشتهای عاشقانه بگذارید، زیبا بفرستید و به او بگویید هنوز هم مثل همان اوایل دوستش دارید.😍😊 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترفند بسته بندی موادغذایی 🔝🎥 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفخ گیری و زمان پخت حبوبات 🔝🎥 اگه این زمانبندی رو رعایت کنید هم نفخ نمیکنین هم سرعت پخت حبوبات بیشتر میشه. 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش باکس خرسی 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
3.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این رو یاد بگیرید شاید یه روز بکارتون بیاد 🔝🎥 🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮 @kadban0_bash 🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮 https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹به وقت رمان🌹 ❤️
بانوی ایده آل😍👌
#سجده_عشق نوشته:عذراخوئینی #قسمت_ششم موقع رفتن پکربودم سیدصبح زودازخونه بیرون رفته بود حتی نموندب
نوشته:عذراخوئینی چندروزی ازاومدنم می گذشت ساراهم بلاخره به یکی ازخواستگاراش جواب مثبت دادقرارشدبعدازچهلم سیدهاشم مراسم نامزدی روبگیرن.عکسش روبرام فرستادپسرخوشتیپی بودوبه قول مامانم پولشون ازپاروبالامی رفت مدام تعریفشون رو می کرد.وسط حرفهاش منومخاطب قرارمیداد که یعنی همچین شانسی بایدنصیبم بشه، دیگه نمی دونست دلم اسیرکسی شده بود که هیچ کدوم ازاین امکانات رونداشت ولی قلب من براش تندمیزد!. انس عجیبی به این کتاب پیداکرده بودم بیشترمعنی دعاهارومی خوندم چون تلفظ عربی برام سخت بودکلی غلط داشتم.دوراسم دعای کمیل،توسل،وزیارت عاشوراخط کشیده شده بودکه همین کنجکاویم روبیشترمی کرد. ازاینترنت این دعاهارودانلودکردم هندزفری رو توگوشم میذاشتم وازروی کتاب معنی هارومی خوندم بخاطرهمین ارتباط بهتری برقرارمی کردم مخصوصادعای کمیل که بایدپنجشنبه هاخونده میشد. اخرهفته متفاوتی روتجربه کردم همیشه به خوشگذرانی می گذشت اماحالاقدرش روبیشترمی دونستم.درروقفل کردم وبه دورازچشم بقیه می خوندم واشک می ریختم. برای خودم هم عجیب بوداین یک هفته بدون گوش دادن به اهنگ سپری شد.انگارهمه دنیام این کتاب بود. سیدنهال عشق روتودلم کاشته بودوبدون اینکه خودش خبرداشته باشه جوانه میزدوبزرگترمی شد. این تغییرات کم کم تودرونم شکل می گرفت وکسی متوجه تحولم نمی شد البته ظاهرم هنوزمثل سابق بود همون تیپ وارایش روداشتم ولی موهام روکمتربیرون می ریختم ودیگه دورشونه هام پخش نمی کردم چون چهره سیدمقابلم نقش می بست حتی توخیال هم ازش حساب می بردم.ازوقتی که نمازخوندن روشروع کرده بودم ارامشم بیشترشده بودتواینترنت می چرخیدم وکلی مطلب درموردنماز سرچ می کردم خیلی زودیادگرفتم واطلاعاتم بیشترشد ولی صبح هاخواب می موندم بیدارشدن برام سخت بود! چهلم اقاهاشم نزدیک بودوقتی فهمیدم بابام هم می خوادتومراسم باشه خیلی خوشحال شدم اماتاگفتم منم دوست دارم برم. مامانم مخالفت کرد_چندوقت دیگه نامزدی دخترعموته بایدبه فکرلباس باشی.نه ختم!.همون موقع هم نبایدمی اومدی اشتباه ازمن بود. بایدراضیش می کردم تااین دل بی قرارم اروم میشد. بین وسایل کلیدی که می خواستم روپیداکردم توانباری پرازخرت وپرت های اضافه بود،درکمدروبازکردم بیشترپارچه هاقدیمی وقیمتی بود امابلاخره چیزی که می خواستم روپیداکردم محترم خانم همسایه محله قبلی ازکربلااورده بود دستی روی پارچه مشکی کشیدم اون موقع مامانم برای اینکه محترم خانم ناراحت نشه قبول کردولی بی استفاده موند فکرنمی کردم یک روزی به سرم بزنه وبیام سراغ پارچه.سریع گذاشتم توکیفم تاسرفرصت پیش خیاط ببرم تصمیم نداشتم برای همیشه چادربپوشم یعنی امادگیش رونداشتم امادلم می خواست این بارچادرروامتحان کنم هنوزنرفته کلی استرس داشتم. به جاده خیره شدم وبه اتفاقاتی که گذشت فکرمی کردم واینکه چطورزندگیم زیروروشد.اولش می گفتم این احساس وهیجان خیلی زودفروکش می کنه اماروزبه روزبیشترشد، به سمت بابام برگشتم که درارامش رانندگی می کرد_میشه قبل ازمسجدبریم حرم شایدبرگشتنی وقت نشه.