شما کی فهمیدید که هیشکی رو تو زندگی ندارید؟ من خودم وقتی به یه مشکل بزرگ خوردم و نیاز داشتم یکی پیشم باشه گوشی رو برداشتم ولی نتوستم شماره کسی رو بگیرم فهمیدم.
یه روز همونی که شب نمیخوابیدی تا جواب پیامتو بده، پیام میده، ولی اینبار تویی که میری میخوابی.
هر آدمی تا یه جایی بهتون فرصت میده، ولی بالاخره خسته میشه، از حس اضافی بودن، از جنگیدن واسه موندن، از قهر و آشتی مکرر، از توضیح دادن خودش، از برطرف کردن سوتفاهم ها، از درک نشدن. کاسه صبر آدمای زندگیتونو لبریز نکنید، ممکنه دیگه هیچ آدمی، به این اندازه وصلهی وجودتون نشه.
وقتى مى خواهيد به گنجشكى غذا دهيد فرار ميكند،چرا كه ميداند آزادى با ارزش تر از نان است.
اگه مشکلت با«گور باباش جوابش رو نده»، «بزن تو دهنش چرا ساکتی جوابش رو نمیدی؟» و «ای بابا ایشالا بهتر میشه» حل نمیشه از من مشورت نخواه.
روز به روز همه چی کدرتر و بیکیفیت تر میشه و واقعا هرچقدر میگردم چارهای واسش پیدا نمیکنم.
درون من، بچه ی ۷ساله اس که دل نازکه و نمیتونه احساساتش رو کنترل کنه، یه نوجوون ۱۷-۱۸ ساله که نمیدونه چی درسته چی غلط و هی تصمیمای اشتباه می گیره، یه جوون ۲۴ ساله که ناامید، سرگردون و بلاتکلیفه و نمیدونه چیکار کنه، یه پیرزن ۸۰ ساله که خسته و درموندهس و نمیتونه هیچ کاری انجام بده.
من از رقابت با بقیه خوشم نمیاد، اصن اگر ببینم چیزی که میخوام رو بقیه هم میخوان دیگه سمت اون چیز نمیرم.