#با_کاروان_تاریخ ؛ #تصاویر ؛ #مظفر_الدین_شاه #قاجار در سفر دوم خود به اروپا به همراه مقامات
شماره آرشیو عکس: 2531- 1ع
http://yon.ir/0kkr
@iichs_ir
#با_کاروان_تاریخ ؛ #میرزا_حسن_خان_مستوفی_الممالک چند دوره نخست وزیر ایران در دوره #قاجار و #پهلوی اول
شماره آرشیو: 1-3-1ع
iichs.ir
@iichs_ir
#با_کاروان_تاریخ ، #اسناد ، سواد دستخط #محمدعلی_شاه #قاجار مبنی بر اجرای #مشروطیت ایران در سال 1327 قمری
iichs.ir
@iichs_ir
✳️ عکسهای تاریخی دوره #قاجار
شناخت احوال گذشتگان موجب کسب تجربه و موجد روشنی راه آینده هر جامعه است. بررسی واقعیتهای تاریخی هر قوم و ملتی بدون مراجعه به اسناد تاریخی معتبر و منابع فرهنگی میسر نیست، عکسها و تصاویر به جا مانده از گذشته یکی از ابزارهای نوین پژوهش در تاریخ به شمار میآیند و بدون تردید از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار هستند.
صنعت عکاسی یک سال پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه قاجار (سال 1264 قمری مطابق 1849 میلادی) در اروپا اختراع شد و خیلی زود به ایران راه یافت. ابتدا این صنعت در اختیار شاه و درباریان بود و پس از مدتی دامنه توجه و علاقهمندی به عکاسی از دربار فراتر رفت و موجب شد سایر اقشار اجتماعی نیز از این فن جدید بهرهمند شوند.
اسناد تصویری یکی از ابزارهای مهم پژوهشگران در تحلیل و تبیین رخدادها و حتی شخصیتهای تاریخی معاصر را فراهم میآورد و پژوهشگر تاریخ با دسترسی به این تصاویر خود را به گونهای در دوره مورد بررسی احساس کرده و امکان بازنگری در موضوع مورد مطالعه خود را پیدا میکند. بدین معنی که آشنایی با نوع پوشش و ظاهر مردم و درباریان، وقایع تاریخی، بافت شهری و اماکن تاریخی آن دوره که غالبا از بین رفته، در این رهگذر حاصل میشود.
بنابر این ضرورت، عکسهای متنوعی از میان مجموعه ارزشمند موجود در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران انتخاب شده است که به مناسبت «روز عکسهای تاریخی» به نمایش گذاشته میشود :
تصاویر پرسنلی و دستهجمعی شاهان و برخی از رجال (از دوره ناصری تا پهلوی اول)، برگزاری مراسم به مناسبتهای مختلف که برخی منحصر به فرد میباشند و مسئله مورد توجه در این عکسها دستخط صاحبان عکس به صورت توضیحاتی روی آن درج شده، تزئینات و حالت قرار گرفتن افراد در مقابل دوربین عکاسی ... از جاذبههای آن میباشد.
@iichs_ir
عکسهای تاریخی دوره #قاجار
1797- 1 ع
#احمدشاه_قاجار به اتفاق #رضاخان #سردار_سپه پس از بازگشت از سفر اروپا
@iichs_ir
✳️ نقد غرب و دولتهای غربی از زبان یک روشنفکر غربزده؛
توحش برای غرب آری برای دیگران نه
محمدعلی #فروغی یکی از رجال سیاسی دوره #قاجار و #پهلوی است که مثل تمامی روشنفکران، هم میخواست داشتههای سرزمینی مانند مفاخر ادبی را به رخ بکشد و هم از عقبماندگی فکری و سیاسی در مملکت احساس حقارت میکرد. البته داشتههای سرزمینی او به مواردی معدود خلاصه میشد؛ او با اینکه فلسفه غرب را بهخوبی میشناخت و حتی درباره آن کتاب نوشته بود، در یک جمله از این کتاب، به فلسفه اسلامی اشاره نکرد. فروغیِ مورخ نیز هیچگاه از تاریخ اسلام سخن نگفت؛ بااینحال در تجددگرایی تا آنجا پیش رفت که در تغییر پوشش ایرانیان با رضاخان مخالفتی نکرد و حتی با ترغیب پهلوی اول به سفر به ترکیه، زمینه کشف حجاب را نیز فراهم کرد. البته با همه خودباختگی در برابر غرب، صد سال پیش، زمانی که چهره «متمدن»! دنیای غرب هنوز برای همگان کامل عیان نشده بود به شناختی از لایههای فرهنگی این جوامع رسید که امروزه با آزار و شکنجه و قتل سیاهپوستان در آمریکا کاملا آشکار شده است:
«فرنگیها هر وقت حرکت رکیکی از غیر میبینند عالم را از فریاد وحشیگری پر میکنند؛ بعد برای خودشان که موقع دست میدهد همان حرکت را به طور اشد میکنند».1
#شرح_عکس
#محمدعلی_فروغی ، نخستوزیر، هنگام شرکت در یکی از جشنها به مناسبت کشف حجاب
شماره آرشیو: 349-۴ع
1. یادداشتهای روزنامه محمدعلی فروغی، به کوشش #ایرج_افشار ، تهران، کتابخانه و موزه کتابخانه مجلس شورای اسلامی، 1388، ص 180.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ حسینی: تأکید رضاشاه بر میراث باستانی قبل از اسلام بود
سپس #سیدمرتضی_حسینی با موضوع «رضاشاه پهلوی و ترکیب بیقواره باستانگرایی ملیگرا» عنوان کرد: صعود سریع رضاخان از نردبان قدرت در سالهای زوال سلسله قاجار، که با زمینهسازی دولت انگلستان رخ داد، نهتنها نخبگان سیاسی و افکار عمومی که احتمالا خود او را نیز غافلگیر کرد.
وی در ادامه افزود: #رضاخان میرپنج نه در زمره درباریان و شاهزادگان بود و نه در دایره زمینداران بزرگ، اشراف و خاندانهای ریشهدار قرار داشت؛ بااینحال ضعف روزافزون احمدشاه قاجار، آشفتگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و زمینهسازی فکری روشنفکران حامی ایده «استبداد منور» باعث شد رضاخان میرپنج در قالب رهبر نظامی کودتای 3 اسفند 1299ش، اولین خیز جدی خود برای رسیدن به قدرت سیاسی را تجربه کند.
حسینی اظهار داشت: #رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت، به منظور تحقق برنامههای مدنظر خود به زیرساختهای فکری جدیدی نیاز داشت که از نظام رو به زوال #قاجار مستقل باشد. «ملیگرایی باستانگرا» یکی از این پایههای ایدئولوژیک بود که در سالهای پس از انقلاب مشروطه تا کودتای 3 اسفند 1299ش، توسط روشنفکران غربگرا و روزنامهنگارن قوام یافته بود.
وی در ادامه افزود: بااینحال برداشت غلط رضاشاه از مفهوم «ملیگرایی» و ترکیب سلیقهای آن با «باستانگرایی» و بیتوجهی به ملزومات این دو مفهوم از یکسو، و خصلت دستوری و غیردموکراتیک طرح و اجرای برنامههای مبتنی بر آن باعث شد ملیگرایی باستانگرا قدرت نفوذ و تأثیرگذاری چندانی در سطوح مختلف جامعه نداشته باشد.
حسینیی افزود: این ایده با تأکید افراطی بر مؤلفههای فرهنگی و تاریخی پیش از اسلام و ایجاد دوقطبیهای کاذب، در نهایت به ضدیت و سرکوب مؤلفههای مذهبی هویت ایرانی رسید؛ مؤلفههایی که نقش عمدهای در قوام فرهنگ ایران و انسجام اجتماعی جامعه داشتند.
وی یادآور شد: روشنفکران دوره #پهلوی_اول ، در راستای اهداف ملیگرایی دو راهبرد را پیگیری کردند: نخست به بازنمایی روایتی از «هویت» پرداختند که تا حد زیادی بر تحقیقات شرقشناسانه اروپاییان مبتنی بود؛ دوم اینکه بر قدرتیابی فرهنگ ایرانی از طریق پاسداشت گذشته و حمایت از آن تأکید میکرد.
حسینی با اشاره به اینکه #رضاشاه و مشاورانش قصد داشتند ضمن نفی گذشته اخیر، نوعی میراث باستانی قبل از اسلام را با آیندهای مبتنی بر نوعی الگوی اروپایی پیوند دهند، گفت: بهنظر میرسید نسلی که در آن دوران پا به سن میگذاشت به این تناقض گردن نهاده بود.
وی همچنین توضیح داد: رضاشاه با برجسته کردن ایران باستان، از آرمانها و اندیشههای ایران قبل از اسلام رونمایی میکرد و هنجارها و فرهنگی را رواج میداد که اسلام را دینی بیگانه از هویت ایرانی معرفی میکرد. او همچنین در جهت افزایش قدرت مطلقه خود بر ملیگرایی #باستان_گرایی ، که بر مبنای ملیت ایران و شاهپرستی بود، تأکید میکرد و بر این اساس میکوشید احساسات ملی را به شاهپرستی بدل کند. در این مسیر نیز از ایجاد رویهها تا نهادها و اعمال سیاست سرکوب نیز ابایی نداشت، اما این امر نتیجه عکس داد و بهتدریج به قدرتمند شدن نیروهای گریز از مرکز و هویتهای سرکوبشده انجامید.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ عاملی: رفتارهای آمریکاییها موجب شکلگیری جنبش ضدآمریکایی در ایران شد
#نعمتالله_عاملی ، مترجم و پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص حضور آمریکاییها در ایران بیان کرد: یکی از پیامدهای نامبارک اشغال ایران، حضور آمریکاییها در ایران در کنار نیروهای روس و انگلیس است. اگر بخواهیم درباره روابط ایران و آمریکا مرور تاریخی داشته باشیم، شاید بتوان تاریخ روابط ایران و آمریکا را براساس تحولات رخداده، میزان ارتباطات و مداخلات آمریکا در ایران به چهار دوره بزرگ تقسیم کرد. دوره نخست از اواخر #قاجار تا شهریور سال ۱۳۲۰ است که ارتباطات در سطح فعالیتهای مستشاری کوتاهمدت و فعالیتهای مذهبی هیئتهای تبشیری است.
وی افزود: دوره دوم، دوره اشغال ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد است که آمریکا در ایران بهتدریج نفوذ پیدا میکند. اما بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ شاهد دوره متفاوتی هستیم؛ کودتایی آمریکایی ـ انگلیسی که به براندازی دولت #مصدق انجامید و هدف از آن هم این بود که این دولتها بتوانند سهمی از نفت ایران داشته باشند. از سال ۱۳۳۲ به بعد دوره تحکیم سلطه آمریکاست که تا زمان پیروزی انقلاب ادامه مییابد. در این دوره، آمریکاییها بر تمام حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران مسلط میشوند و تقریبا میتوان گفت قدرت بیرقیباند.
این پژوهشگر در ادامه توضیح داد: با پیروزی انقلاب نیز فصل جدیدی شکل میگیرد که رسما روابط ایران و آمریکا قطع میشود و در این چهار دهه همواره شاهد تنش بین دو کشور بودهایم.
عاملی درخصوص پیشینه روابط دو کشور عنوان کرد: نخستینبار در دوره ناصری و در عهد صدارت #امیرکبیر و با این استدلال که آمریکا در آینده قدرتی جهانی خواهد بود، و با سیاست توسل به قدرت سومی که بتواند رقابت سنتی میان روس و انگلیس را تعدیل کند، اندیشه ارتباط با آمریکا شکل گرفت که به نتیجه نرسید و پس از امیرکبیر این قضیه بینتیجه ماند.
آغاز رسمی روابط ایران و آمریکا به قرارداد مودّت در ۱۲۷۳ق برمیگردد، اما تا سال ۱۳۰۰ تبادل سفیر صورت نمیگیرد و در ۱۳۰۰ اولین سفیر آمریکا وارد ایران میشود.
وی ادامه داد: در دوره جنگ جهانی اول ارتباطات آمریکا در حد فعالیت هیئتهای مذهبی و کمکهای غذایی و برخی مذاکرات نفتی است. درواقع از اواخر قاجار و اوایل دوره رضاشاه با علاقه دو طرف مذاکراتی شکل گرفت، اما با دخالت انگلستان عملا بینتیجه ماند.
این پژوهشگر تأکید کرد: پس از آن به زمان رضاشاه میرسیم که تمایل بسیاری برای ارتباط با آمریکاییان داشت. واقعیت این است که زمینه بالقوهای برای ارتباط ایران و آمریکا از دو طرف وجود داشت؛ از یکسو مقامات ایرانی با سیاست موازنه مثبت، خواستار ورود قدرت سومی به ایران بودند و از سوی دیگر آمریکاییها هم میخواستند سهمی از نفت ایران داشته باشند.
وی اشاره کرد: در آن دوره آمریکا چهره امپریالیستی نداشت و امتیازاتی نسبت به دولتهای روس و انگلیس داشت و برای ایرانیان قابل اعتمادتر بود و به تصور ایرانیان میتوانست وزنهای برای تعادل قدرت باشد. اما اشغال ایران سرآغاز روابط جدی ایران و آمریکاست و در پی آن، آمریکاییها وارد ایران میشوند و همین رخداد زمینه مداخلات آمریکا در ایران را فراهم میکند. ناتوانی آمریکاییها در کمک به ایران و مشکلات ناشی از اشغال و قحطی و ناامنی، بهتدریج نگاه ایرانیها به آمریکا را تغییر داد؛ بهویژه اینکه گزارشهای مفصلی از شکایتهای ایرانیان از رفتارهای نادرست آمریکاییان وجود داشت که به آنها ترتیب اثری هم داده نشد.
عاملی در پایان گفت: این گونه بود که تصویری که از آمریکاییها بهعنوان یک دولت صلحطلب و آزادیخواه وجود داشت، شکسته شد و این رویا بر باد رفت و اقدامات آمریکاییها موجب شد در همین دوره، جنبشی ضدآمریکایی شکل بگیرد و گسترش یابد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir