eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
104 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ بازتاب بحران فلسطین در ایران دوره پهلوی 1؛ دولت ایران نمی‌توان علیه سیاست شوروی و آمریکا اقدامی کند نشریه «خواندنی‌ها» در ادیبهشت 1327 چنین گزارش می‌دهد: «آقای دکتر ، وزیر امور خارجه سابق عراق، در ظاهر به نام استفاده از مرخصی و مشاهده آثار قدیمی و فرهنگی ایران، به این کشور آمده و مأموریت داشت که جلب توجه مقامات عالیه و به‌خصوص دولت، کمیته‌ای به نام کمیته حمایت [از] اعراب فلسطین در ایران تأسیس نماید، تا از این راه به اعراب فلسطین کمک مالی ابراز شود. گزارشات رسمی حاکی است که نام‌برده از ملاقات با مقامات عالیه و دولت نتیجه‌ای نگرفت و دولت ایران، به نام اینکه نمی‌تواند علیه سیاست دولتین شوروی و آمریکا، که حمایت از یهود است، اقدام کند توجهی به پیشنهاد وزیر امور خارجه سابق عراق نکرد. آقای دکتر فاضل جمالی برای اینکه در بین مردم اقداماتی به نفع اعراب بنماید و از کمک روحانیون استفاده کند، ملاقات‌های متعدد با آقای ظهیرالاسلام کرد و در دنباله نقشه‌ای که طرح کرده بود، به مشهد عزیت نمود تا در آن محل مقدس، اعانه‌اى به کمک علمای روحانی برای اعراب جمع‌آوری کند. اطلاعاتی که از مشهد رسیده حاکی است که عده‌ای از بازرگانان مقیم مشهد قول داده‌اند به جای شرکت در مبارزات فلسطین، با اعزام داوطلب، با پول، ...، مقداری گندم و جو و برنج ارسال دارند، انتظار می‌رود که به‌زودی اولین غذای هدیه مسلمانان ایران به اعراب فلسطین، به عراق عرب ارسال گردد».[1] فاضل جمالی نفر سوم از سمت چپ [1] . خواندهی‌ها، 28 اردیبهشت 1327، ص 3. @iichs_ir
✳️ بازتاب بحران فلسطین در ایران دوره پهلوی2؛ فعالیت هاگانا در ایران دوره پهلوی پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ در ایران دوره پهلوی ایران به جولانگاه گروه‌ها و سازمان‌های صهیونیستی بدل شده بود. نشریه «خواندنی‌ها» به نقل از روزنامه «قیام ایران» دراین‌باره چنین گزارش داد: «برخلاف تصور عموم، مرکز سازمان تروریستی هاگانا [: سازمان تروریستی صهیونیستی] در تهران نیست و در اهواز است. [همچنین] مراکز فرعی آن در خرمشهر و آبادان می‌باشد. افراد این سازمان مهمانخانه کارون اهواز را مرکز عملیات خود قرار داده و جلسات مرتب خود را در این هتل تشکیل می‌دهند. از این مراکز مرتبا بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی به شعبات فرعی تهران صادر می‌گردد».[1] تصویری از عناصر سازمان مخوف و جنایتکار در فلسطین پی‌نوشت‌ها: [1] . خواندنی‌ها، 1 خرداد 1327، ص 1. @iichs_ir
✳️ بازتاب بحران فلسطین در ایران دوره پهلوی3؛ نماینده‌ای که به تشکیل رژیم صهیونیستی اعتراض کرد پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ در 24 اردیبهشت 1327 با اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی حمله همه‌جانبه‌ای به مردم فلسطین آغاز شد که آوارگی آنها را در پی داشت. در همان نخستین روزها دولت‌های شوروی و آمریکا این رژیم را به رسمیت شناختند. در دوره پهلوی با وجود بی‌توجهی دولت و نهادهای دولتی به این مسئله، بودند رجالی که نسبت به مسئله یادشده واکنش نشان دادند. اولین و یکی از معدود مواضع در قبال بحران فلسطین در مجلس شورای ملی از سوی محمدرضا آشتیانی‌زاده اتخاذ شد. وی در نطق خود با پیوند این موضوع با دو دولت استعماری وقت باصراحت تأکید کرد: «دول آمریکا و شوروى بر قلب عالم اسلامى زده‌اند و دولى که این حکومت را به رسمیت شناخته‌اند به منزله یک دشنه‌ای است که به قلب عالم اسلامى زده‌اند و تمام مسلمین از این قضیه متنفرند».[1] : [1] . صورت مشروح مذاکرت مجلس، جلسه 70، پنجشنبه 30 اردیبهشت 1327. @iichs_ir
✳️ بعد از قیام ۱۵ خرداد شکنجه رواج یافت بعد از قیام ۱۵ خرداد که حکومت نظامی اعلام شد شکنجه رواج یافت پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ «بعد از قیام ۱۵ خرداد که حکومت نظامی اعلام شد شکنجه رواج یافت. مرحوم طیب و حاج اسماعیل و مردم ورامین را که دستگیر شده بودند شکنجه دادند. شلاق و بی‌خوابی و دستبند قپانی و شکنجه‌های دیگر رواج یافت. مرحوم حاج اسماعیل و طیب را خیلی زده بودند که بگویند از امام خمینی(ره) پول گرفته‌ایم، اما آنها قبول نکرده بودند؛ بعد آنها را اعدام کردند. زمانی که ما را گرفتند وسایل شکنجه در هر کدام از اتاق‌ها دیده می‌شد و جو فشار و شکنجه بود. شاید مهندس عبودیت از اولین نیروهای ملی بود که تحت شکنجه قرار گرفت.»[1] لحظات اعدام طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی پی‌نوشت: [1] . ، خاطرات لطف‌الله میثمی، ج 1، تهران، نشر صمدیه، ‎۱۳۷۸،‎ ص 177. https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ شرفیابی؛ رویه سیاسی جاری در حکومت پهلوی پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ امیرعباس در واکنش به رویه‌های سیاسی جاری در کشور به یکی از نویسندگان آمریکایی گفته بود: «در کشورهای غربی، شما درباره هر مسئله‌ای زیاد بحث و گفت‌وگو می‌کنید و موضوع را از یک کمیسیون به کمیسیون دیگر ارجاع می‌دهید. در اینجا ما فقط به حضور شاه می‌رویم و سپس عمل می‌کنیم».[1] امیرعباس هویدا، نخست‌‌وزیر، در یکی از سلام‌های رسمی در کاخ گلستان، در حال قرائت گزارش خود در حضور شماره آرشیو: 769-11ع پی‌نوشت: [1] . ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز، چ دوم، 1369، ص 266. https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ سه هدفی که برای آن تاج و تخت غصب شد! «وقتی در سال 1299 در رأس لژیون به دست انگلیسی‌ها به قدرت رسید خودش را همتای آتاتورک نشان می‌داد. شاید غاصب تاج و تخت بود، اما این کار را برای سه هدف کرده بود که از مصطفی کمال گرفته بود: ملی‌گرایی، لائیسیته و نوسازی. اما پهلوی‌ها هیچ‌گاه نتوانستند به دو هدف اول برسند. در کار ملی‌گرایی نه خواستند و نه توانستند خود را از قید و بندهای ژئوپلیتیک و ذخایر نفتی نجات بدهند. پدر برای گریز از خطر روس‌ها زیر سلطه انگلیس رفت و پسر کاری کرد که حضور انگلیس و دخالت روس جای خود را به کنترل سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا بدهد. کار لائیسیته هم بسیار دشوار بود؛ زیرا در واقع مذهب شیعه بود که بنیاد اساسی آگاهی ملی را می‌ساخت؛ رضاشاه برای آنکه این دو را از هم جدا کند کوشید نوعی آریایی‌گری را زنده کند که تنها پایگاه آن افسانه خلوص آریایی بود که در همان زمان در جای دیگری داشت بیداد می‌کرد. اما برای مردم ایران چه معنی داشت که روزی چشم باز کنند و خود را آریایی بیابند؟ همان معنی را که امروز می‌بینند که روی ویرانه‌های تخت جمشید، هزاروپانصدمین سال سلطنت را جشن می‌گیرند. سیاست جهانی و نیروهای داخلی از تمامی برنامه کمالیست برای پهلوی‌ها استخوانی باقی گذاشتند که به آن دندان بزنند: استخوان نوسازی را. همین نوسازی از بنیاد نفی می‌شود آن هم تنها نه به خاطر انحراف‌هایش، بلکه به سبب اصل بنیادی‌اش.» [1] در سفر به به اتفاق مصطفی کمال‌پاشا پی‌نوشت: میشل فوکو، ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، صص 20-21. @iichs_ir
✳️ مصونیت پارلمانی؛ مجوزی برای اقدامات غیرقانونی پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ ساواک به ریاست در ماه‌های منتهی به انقلاب اسلامی در نامه‌ای به نخست‌وزیری (جعفر شریف‌امامی) اعلام می‌كند: «سناتور علی رضایی و منصور یاسینی، نماینده مجلس شورای ملی، از جمله کسانی می‌باشند که در سال‌های اخیر با استفاده از موقعیت و مصونیت مرتکب اعمال و اقداماتی شده‌اند که موجب آزرده‌خاطر شدن افکار عمومی و ناراحتی مردم شده است. بسیاری از اقدامات آنها نیز طبق موازین قانونی جرم محسوب می‌شده، لیکن چون از مصونیت پارلمانی استفاده می‌کنند مراجع مسئول نتوانسته‌اند آنها را تحت پیگرد قانونی قرار دهند. متمنی است مقرر فرمایید با بررسی و رسیدگی لازم نسبت به سلب مصونیت و تعقیب قانونی آنها اقدام لازم معمول دارند تا جامعه به سیاست دولت در جهت تأمین عدالت اجتماعی بیشتر معتقد و امیدوار گردد».[1] سناتور شماره آرشیو: 6085-۵ع [1] . پژوهشکده تاریخ معاصر، سند شماره 3551-پ. https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ نگاهی به زندگی ؛ چشم و گوش شاه سازمان بازرسی شاهنشاهی از چنان قدرتی برخوردار بود که می‌توانست کارمند دولت را تا رده فرماندار در یک منطقه بدون مشورت با وزیر مربوط برکنار کند. فردوست در دوره ریاست خود بر این سازمان عریض و طویل، بسیاری از نیروها را تصفیه و حتی افسران قدیمی را بیرون کرد و به جای آنها افرادی را به کار گماشت که به آنها اعتماد داشت. حسین فردوست در کنار جلال آهنچیان شماره آرشیو: ۱۴-۱۲۱-آ متن کامل را در این لینک بخوانید! https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ نگاهی به زندگی محمدتقی شهرام؛ کسی که سازمان مجاهدین را با «بحران معنا» مواجه کرد در آستانه مغرب 11 تیرماه 1358، با «م» (ادنا ثابت) و با نام تشکیلاتی «زهره» و از رهبران گروه «نبرد»، توسط محمد آقای خیاط شناسایی شد. پس از شناسایی، او را به کمیته مستقر در کلانتری 8 بردند و پس از پرس‌وجو، با اتومبیل به کمیته مرکزی انتقال دادند. شهرام دو سه شب در آنجا ماند و سپس او را به زندان قصر فرستادند و پرونده وی در اختیار دادستان کل انقلاب اسلامی، مهدی هادوی، قرار گرفت. در 2 شهریور 1358 شهرام را به مرکز مشترک دادستانی انقلاب و سپاه پاسداران، که نیروهای مهندس محمد غرضی آنجا را در اختیار داشتند، انتقال دادند و این دوره بازداشت تا بهمن‌‌ماه همان سال طول کشید. از اواخر بهمن 1358 تا شب اعدامش، شهرام در بند 209 نگهداری می‌‌شد. محاکمه او در چهار جلسه دادرسی انجام شد. ریاست دادگاه او را حجت‌‌الاسلام و سپس حجت‌‌الاسلام مبشری برعهده داشتند. قاضی براساس شهادت شاکیان پرونده، حکم اعدام او را صادر کرد و سرانجام وی در شامگاه 2 مردادماه 1359 در محوطه زندان اوین تیرباران شد. متن کامل را در این لینک بخوانید! https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ تبلیغات و جاروجنجال‌ها درباره رشد اقتصادی پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ مجله «اکونومیست لندن» در شماره 31 شهریور 1357 خود در زمینه اوضاع اقتصادی ایران نوشته است: «در بازار بین‌المللی وضع ایران به عنوان وام‌گیرنده درجه یک و قابل اعتبار از بین رفته و این امر تنها ناشی از وضع سیاسی داخلی اخیر است؛ زیرا با وجود تبلیغات و جاروجنجال‌های زیاد درباره برنامه‌های اقتصادی، رشد اقتصادی عملا متوقف شده و عده زیادی از مردم روستاها که در اثر مخارج عظیم سال‌های 1353 و 1354 به طرف شهرها هجوم آوردند، روزبه‌روز بیکارتر می‌شوند. کشور موفق نشده است اقتصاد بدون نفت را دنبال کند؛ زیرا 85 درصد درآمد ارزی آن و سه‌چهارم درآمد دولت از پول نفت تأمین می‌شود. در پایان سال 1356 مازاد حساب جاری ایران از 12 میلیارد دلار به 5 میلیارد دلار تنزل یافت. در سه‌ماهه اول سال 1356 مازاد تراز پرداخت‌های ایران 6/ 1 میلیارد دلار بوده. در سه‌ماهه اول سال 1357 این مبلغ 190 میلیارد دلار کاهش یافت. انتظار می‌رود که تا دی‌ماه سال 1357 کسری موازنه پرداخت‌های کل به یک‌میلیارد دلار برسد».[1] در جنوب ایران در دوره شماره آرشیو: 555-124ط پی‌نوشت: [1] . پژوهشکده تاریخ معاصر، سند شماره 2-2070-8445ا. https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ غیرقابل تحمل‌ترین شکنجه پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ با تأسیس در سال 1335 در زندان‌های سیاسی رژیم عریان‌تر و مدرن‌تر شد. در این دوره شکنجه‌های مدرن و صدمات بیشتر به بدن مورد توجه نظام سیاسی قرار گرفت. این روند هنگامی شدت یافت که چند سال پس از تأسیس ساواک، برای ایجاد هماهنگی میان اضلاع سرکوب، کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شکل گرفت. (شاهی) که خود یکی از شکنجه‌شدگان در این دوره است در خاطرات خود آورده است: «آویزان کردن به صورت وارونه و چرخاندن نیز در کار بود. دستبند زدن صلیبی از همه شکنجه‌ها غیر قابل تحمل‌تر بود. در این شکنجه فرد را از مچ دست به دیوار صاف یا نرده‌ای آویزان می‌کردند که سنگینی بدن موجب کشیده شدن دست‌ها در طرفین و فشار طاقت‌فرسایی در مچ و آرنج و کتف می‌شد. آدم احساس می‌کرد که هر آن رگ‌هایش پاره خواهد شد. ادامه این شکنجه و تحمل آن بیشتر از 20 دقیقه ممکن نبود؛ چرا که دست‌ها باد می‌کرد و حرکت خون کند و دست‌ها کبود می‌شد. بعد چهارپایه‌ای زیر پای فرد می‌گذاشتند و از او می‌خواستند که حرف بزند؛ اگر به زبان می‌آمد که هیچ؛ اگر دم فرو می‌بست دوباره چهارپایه را از زیر پایش می‌کشیدند. یک سال بعد که مرا به ساختمان اصلی بازداشتگاه کمیته آوردند چندین بار از نرده‌های دور دایره آویزانم کردند و تا سرحد مرگ شکنجه‌ام دادند».[1] منبع: عزت‌الله شاهی، خاطرات ، تهران‎، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر، ‎۱۳۸۵،‎ ص 192. https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH
✳️ محتوای آخرین مذاکرات شاه و امرای ارتش پایگاه اطلاع‌رسانی ؛ بعد از فرار از ایران مدتی را در بود. در آنجا مذاکراتی را با برخی از امرای ارتش به صورت تلفنی داشت. اشرف پهلوی آخرین مذاکرات شاه و امرای ارتش را چنین روایت کرده است: «اعلیحضرت قبل از رفتن تمام امرای ارتش را خواسته بودند و به آنها گفته بودند پشتیبانی صددرصد بدهید به و اگر بختیار نتوانست کاری بکند و لازم شد کودتا کنید».[1] محمدرضا پهلوی در حال ترک ایران (فرودگاه مهرآباد تهران؛ صبح‌گاه 26 دی‌ماه 1357) پی‌نوشت: [1] . برنامه تاریخ شفاهی، مصاحبه با اشرف پهلوی، بنیاد مطالعات تاریخ ایران، 1982، ص 66. https://eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH