eitaa logo
جامعه‌شناسی انتقادی
1.5هزار دنبال‌کننده
106 عکس
27 ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نابرابری؛ سرچشمه مسائل فرهنگی اجتماعی. این‌که ما شعارها را شعارهای اقتصادی قرار دادیم، این به معنای بی‌اعتنائی به مسائل فرهنگی و اجتماعی و مانند این‌ها نیست؛ آن‌ها هم به جای خود مهم است امّا یک اقتصاد نابسامان بر روی فرهنگ جامعه هم اثر می‌گذارد؛ یعنی تأثیر کج و کوله بودن و ناموزون بودن اقتصاد کشور بر روی مسائل اجتماعی و بر روی مسائل فرهنگی هم نباید نادیده گرفته بشود. تورّمِ بالا، در چند سال پی‌درپی خیلی چیز مهمّی است؛ سال‌های متعدّد، پشت سر هم تورّم بالا. خب، این روی نظام توزیع درآمدها در کشور اثر می‌گذارد و توزیع درآمدهای کشور را ناموزون می‌کند؛ یک عدّه‌ای محروم می‌مانند، یک عدّه‌ای هم حالا از طرق مختلفی جیب‌هایشان پُر می‌شود. از هر دو طرف، ایجاد فساد خواهد شد؛ هم از طرف فقر، فسادهای فرهنگی، اجتماعی به وجود می‌آید؛ هم از طرف آن مجموعه‌ای که توانسته‌اند از این آب‌های گل‌آلود ماهی بگیرند، استفاده‌ی نامشروع کنند، حرام‌خوری کنند، از ناحیه‌ی آنها هم فسادهایی به وجود می‌آید. تورّم یک مسئله‌ی صرفاً اقتصادی به نظر می‌رسد امّا انسان می‌بیند نه، این می‌تواند بر روی فرهنگ مردم، افکار مردم، رفتار مردم، مسائل اجتماعی کشور اثر بگذارد. خیلی از فسادهای اجتماعی و فرهنگی هست که اگر ما سر نخ این‌ها را دنبال کنیم، به همین پول‌های حرام و برخورداری‌های تبعیض‌آمیز خواهیم رسید. رهبر انقلاب، ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ @iisociology
قرآن به جز از وصف علی آيه ندارد ايمان به جز از عشق علی پايه ندارد 🏴 شهادت امیر مؤمنان مولای متقیان امام شیعیان حضرت علی علیه السلام بر همه محبان و موالیان و شیعیان و پیروان آن حضرت تسلیت باد. @isocials
«قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ» عدالتی كه قاتل علی شد آيا صرفاً اخلاقي بود نظير عدالت امام جماعت يا قاضی و شاهد طلاق يا بينه شرعی؟ اين جور عدالت‌ها كه باعث قتل كسی نمی‌شود بلكه بيشتر باعث شهرت و محبوبيت و احترام می‌گردد. پس آنچه باعث كشته شدن مولا شد، نوع تفكر مخصوصی بود كه در عدالت اجتماعی اسلامی داشت و خودش بر آن اصرار می‌ورزيد. او تنها عادل نبود، عدالت‌خواه بود. همان طور كه فرق است بين آزاد و آزادی‌خواه. يكي آزاد است يعني خودش شخصاً مرد آزادی است و يكی آزادی‌خواه است يعنی طرفدار آزادی اجتماع است و آزادی هدف و ايدۀ اجتماعی اوست. همين طور يكی عادل است يعنی شخصاً آدم عادلی است و يكی عدالت‌خواه است يعنی عدالت فكر اجتماعی اوست.» شهید مطهری، بيست گفتار، صفحه ۱۱ @isocials
13900530_3364_64k.mp3
3.52M
جرم علی عدالت بود. علی در محراب عبادت کشته شد. و بعدها همه شهادت دادند که: «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله»؛ جرم امیرالمؤمنین، «عدالت» او بود و همین عدالت بود که او را به این مقام والا و به شهادت رساند. رهبر انقلاب ۱۳۸۵/۷/۲۱ @isocials
انا لله و انا الیه راجعون استاد عماد افروغ، متفکر و نویسنده شاخص و پیشرو جامعه‌شناسی انتقادی و علوم اجتماعی اسلامی، امروز و در سحرگاه شب قدر بیست و سوم رمضان ۱۴۴۴ به رحمت خدا رفت. روحش شاد.. @isocials
◽️ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش اول گفتگو با استاد عماد افروغ. ▪️ آقای دکتر افروغ! کشور هم‌اکنون درگیر مسائلی است که به شدت همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داده است. برای ورود به موضوع می‌خواهم از بحث قدیمی‌تری شروع کنم. قبل از این که اعتراضات در سال جاری رخ دهد، وقایع سال‌های 96 و 98 یک ایده‌ای را به وجود آورده‌اند. یعنی می‌توان گفت که تحولات به گونه‌ای در حال رقم خوردن است که گویا فاصله بین اعتراضات دارد کمتر و کمتر می‌شود. ▪️ اگر اعتراضات قبل از 2 خرداد 76 را کنار بگذاریم از بعد از آغاز جنبش دوم خرداد شاهد اتفاقاتی بوده‌ایم که هر کدام با چندین سال فاصله زمانی از هم شکل گرفته‌اند. اتفاقات سال 78 و حوادث سال 88  با 10 سال فاصله از هم رخ داد. اما به مرور فاصله هر کدام از اتفاقات کمتر شد و در سال 96 و 98 تنها با دو سال فاصله شکل گرفت. علیرغم اینکه پس از آن در سال 1401 با یک اعتراض با شدت گسترده تری مواجه بوده ایم اما در این فاصله سه ساله هم شاهد اعتراضات جدی اما محدود صنفی و منطقه‌ای بوده‌ایم. در هر صورت دامنه اعتراضات همچنان ادامه داشت. ▪️ آیا اساسا چنین ایده‌ای را قبول دارید که فاصله بین اعتراضات کمتر می‌شود؟ یا اصلا مساله مهمی در تحلیل به حساب می‌آید یا خیر؟ و دوم اینکه به نظر شما این فاصله به شرط اهمیت کم شدن آن به چه دلایلی کمتر شده است؟ یکی از عوامل موثری را که برای این موضوع نام می‌برند تغییر وسایل ارتباطات جمعی و شکل گرفتن شبکه‌های اجتماعی و گسترش اینترنت است. آیا می‌توان صرفا به این موضوع بسنده کرد؟ ▫️ من یک عین‌گرا و یک رئال هستم، یک رئالیست انتقادی. البته عالم و واقعیت را به جهان مشاهدتی تقلیل نمی‌دهم. قبل از اینکه اعتراضی بروز کند ما باید واقعیت‌های عینی جامعه را ببینیم. عین، خود به خود رو می‌آید ولو این که به خودآگاهی و آگاهی نرسد و وارد ذهن نشود. کار خود را می‌کند و به موقع فوران می‌کند. ▫️ آدمی که عین‌گرا و رئال است و یک نگاه عمقی و ساختاری به قضایا دارد به سراغ ریشه‌های مسایل می رود. اول مسائل را احصا می‌کند و بعد ریشه‌های آن را پیدا می‌کند و اگر روشنفکر مسئول متعهدی باشد به موقع آن را گوشزد می‌کند. ما این کار را کرده ایم. ما سال‌هاست که داریم این کار را می‌کنیم. چه قبل از سال 78 و چه بعد از آن که وارد مجلس شدم و چه بعد از آن. ▫️ خیلی از مسائل را در سال 90 مطرح کردم و چون به رابطه نظر و عمل باور دارم سعی دارم که آن را هم در عمل جاری سازم. با الهام از پیامبر اکرم رطب خورده کی منع رطب کند؟ در دولت نبودم که بگویم نقد جهت‌دار و ابن‌الوقت دولت می‌تواند منافع من را تامین کند. کنار کشیدم و مانند یک روشنفکر مدنی همه چیز را رصد کردم. ▫️ از جمله مسائلی که در سال 96 و همچنین 98 مطرح کردم این بود که به پیمایش سال 94 که در سال 95 منتشر شده توجه کنید. هرچند این پیمایش‌ها تنها سطحی از واقعیت است. چون گفته می‌شود که انسان‌ها الزاما در پیمایش‌ها راست نمی‌گویند. یک سری از سوالات را چه مستقیم و چه تلفنی جواب نمی‌دهند. به تعبیر نویسنده کتاب همه دروغ می گویند اگر به شبکه‌های اینترنتی و جستجوگرهایی که در اختیارشان است دست پیدا کنید می‌بینید که چه چیزهایی را جستجو می‌کنند و در طول شبانه روز دنبال چه چیزهایی بودند. آن سطح صادق‌تری از واقعیت را نشان می‌دهد. ▫️ در آن پیمایش حدود 78 درصد مردم می‌گفتند مشکلات ما اقتصادی است. هیچ امیدی به آینده نداریم. دائما مسائل اقتصادی را مطرح می‌کردند و گوشی هم بدهکار نبود تا این که فوران کرد. اساسا نسبت به ارزش‌ها و هدف بزرگی برای بشر به نام عدالت اجتماعی گوش‌ها بسته می‌شود. دائما گفته می‌شد ولی هیچگونه تغییری در سیاست‌های اقتصادی و تعدیل شکاف درآمدی وجود نداشت. هیچ تحولی ایجاد نمی‌شد و وضعیت کشور روز به روز خراب‌تر می‌شد. این‌گونه شد که واقعه بنزین در سال 98 رخ داد. ◽️ علوم اجتماعی اسلامی ◽️ @Isocials
2⃣ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش دوم گفتگو با استاد عماد افروغ. ▫️ رییس جمهور وقت می‌آید و می‌گوید تا صبح روز جمعه از این موضوع خبر نداشته‌ام. یعنی چه؟ این که عذر بدتر از گناه است. مگر می‌شود که خبر نداشته باشد؟ شما چه رئیس‌جمهوری هستی؟ یا اگر خبردار هم شدی چرا می گویی نشده‌ام و دروغ می‌گویی؟ من نمی‌خواهم ایشان را برجسته کنم. دروغ الا ماشاالله در مسئولان ما جاری و ساری است و مربوط به این دولت و آن هم نیست.  دولت قبل هم کم دروغ نمی‌گفت. من دولت قبل، ماقبل دولت روحانی را به یک ماکیاولیست مذهبی متصف کرده بودم که از ابزار مذهب و اخلاق برای کارهای اباحه‌گرایانه خود استفاده می‌کند. آمارها به شما می‌گفتند که اوضاع از چه قرار است اما شما توجهی نمی‌کردید. ▫️ حتی بلد نیستید چگونه با این شورش‌ها؛ آشوب‌ها؛ اغتشاشات و هرچه که اسمش را بگذارید برخورد کنید. نمی‌دانیم اسمش را چه بگذاریم چون در آمیخته است. نه همه را می توان اغتشاش نامید و نه همه را اعتراض طبیعی دانست. ملغمه ای از این‌هاست. شما حتی بلد نیستید که چگونه با این‌ها برخورد کنید. سال‌هاست می‌بینید اما بلد نیستید. ▫️ اتفاقی که مربوط به حضور نیروهای انتظامی در دانشگاه و کوی دانشگاه در سال 78 شد نیز از همین دست است. آنجا گفتیم که اولا ورود معنا ندارد. ثانیا تحت شرایطی هم که باشد بنده هیچ‌گاه توصیه نمی‌کنم؛ برخورد باید متناسب با فضا باشد. شما وارد می‌شوید و معلوم هم نیست که چه کسانی را وارد می‌کنید و همین مسائل را به بار می‌نشانید و معلوم می‌شود که نتیجه چه خواهد شد. این‌ها همه به صورت متراکم و پشت سر هم جمع می‌شود. یعنی اینگونه نیست که بگوییم تمام شد و رفت. این می‌ماند و به شورش و آشوب بعدی تبدیل می‌شود. ▫️ این‌که شما می‌پرسید فاصله اعتراضات کمتر شده به طور عینی به شما می‌گویم بله. این را آمارها نشان می‌دهند. اما آیا تفاوتی میان این‌ها وجود دارد؟ یا فقط اشتراک است؟ مثلا همه این‌ها یک هدف را دنبال می‌کنند یا هدف‌های متفاوتی را دنبال می‌کنند.؟ این‌ها اشتراک و تفاوت دارند. اشتراک‌شان را با تحلیل جامعه‌شناختی خود به طردشدگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر می‌گردانم. ▫️ یک جماعتی در کشور طرد شده‌اند. حالا بعضی وقت‌ها وجهه طردشدگی اقتصادی بروز می‌کند، بعضی وقت‌ها سیاسی و گاهی هم فرهنگی. انسانی که نگاه ساختاری و عینی دارد و اصلا طردشدگی را برنمی‌تابد. می‌گوید مطلق طردشدگی در کشور باید حذف شود. چیزی که اخیرا دیده‌اید در واقع بیشتر به نظر می‌رسد قطع نظر از ریشه‌ها و عقبه‌های طردشدگی اقتصادی و سیاسی، طردشدگی فرهنگی باشد. پس نمی‌توان تحلیل فرهنگی را نادیده گرفت. چه شعاری می‌دهند و تجلی این شعار چه شده مهم به نظر می‌آید. ▫️ وقتی در جامعه گشتی می‌زنیم می‌بینیم که افتخار برخی خانم‌ها این است که روسری را از سر بردارند. این جای بحث دارد. این جنبش نیست. به این جنبش نمی‌گویند. من در آرزوی یک جنبش نوظهور هستم. زیاد هم گفته‌ام. جایی گفته‌ام که این موضوع به دانشگاه رفته و می‌تواند به یک جنبش نوظهور دانشجویی تبدیل شود. علوم اجتماعی اسلامی @Isocials
3⃣ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش سوم گفتگو با استاد عماد افروغ ▫️ محفل دانشگاه و دانشگاهیان آداب و سلوکی دارد. نگاه نکنید که اول چیزهای ناپسند و نامطلوبی در آن وجود دارد. بالاخره دانشجو برچسب دانشجویی بر پیشانی دارد. اهل فکر و روشنگری است. اما آن چیزی که ما در دانشگاه‌ها دیده‌ایم جنبش نیست. جنبش، رهبری و سازماندهی می‌خواهد؛ بیانیه و عقبه هویتی و تاریخی می‌خواهد؛ حمایت مردمی می‌خواهد. ▫️ من چنین خصوصیاتی را در این‌ها نمی‌بینم. مثلا می‌بینم فقط شعارهای سلبی کلی می‌دهند. مرگ بر [؟] سر می‌دهند. از بالا تا پایین را می‌گویند. کل تاریخ را هم می گویند. یعنی مرگ بر روحانیت، مرگ بر اسلام، مرگ بر جمهوری اسلامی، مرگ بر انقلاب اسلامی. او نمی‌فهمد که چه می‌خواهد جایگزین کند. هیچ طرح جایگزینی هم نمی‌گذارد. ▫️ من از یکی از این دوستان پرسیدم که این‌ها چه می‌خواهند؟ گفت «حالا این بره بعد یک فکری می‌کنیم». این یعنی تجزیه‌طلبی. اصلا هیچ اپوزوسیون مستقلی، صراحتا بحث براندازی و تجزیه‌طلبی در تاریخ ما نداشته است مگر اپوزیسیونی که وابسته به بیگانه باشد. ▫️ حتی رژیم پهلوی هم به مخالفان خود می‌گفت که این‌ها تجزیه‌طلب هستند و می‌خواهند کشور تجزیه شود. اینقدر تابو دارد و اینقدر منع بر روی تجزیه‌طلبی و بعضا براندازی منتج به تجزیه طلبی است. این چیزی که حالا می بینیم ملغمه است. چندان هم نگران آن نیستم مگر اینکه در بستر جنبش اجتماعی بیفتد. ▫️ این اعتراضات هم‌اکنون روی غلطک جنبش نیست. چیز آشفته‌ای است که البته ریشه دارد. علاوه بر آن ریشه طردشدگی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی که شامل اکثریت می‌شود، این جریان، خشم شهری است. شورش طردشدگی است. این خشم قابل پیش‌بینی بود. اگر کتاب خشم شهری و شورش طردشدگان را خوانده باشید مطالعه موردی را در برخی از کشورها از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه، سوئد، یونان و ترکیه انجام داده است. هرجا پلیس وارد شده و یک قتل غیرمترقبه ‌ای اتفاق افتاده مردم به خیابان ریخته‌اند. ▫️ در یونان 200 بانک و 150 ماشین پلیس و دیگر خودروها به آتش کشیده شد. من همیشه نگران بودم که این شوک روحی و روانی که از سوی پلیس وارد شده به اعتراضات گسترده‌ای دامن بزند. پلیس باید مسئولیت آن شوک روحی و روانی وارد بر خانم مهسا امینی را بر عهده گرفته و عذرخواهی می‌کرد. نگران بودم که ایشان فوت کند. چرا که می‌دانستم چنین اتفاقی می‌افتد. ▫️ خیلی از جنبش‌ها را پیش‌بینی کرده بودم.  اتفاق سال 88 را پیش‌بینی کرده بودم. گفته بودم که مردم به خیابان می‌ریزند. چرا نتایج انتخابات را زودهنگام اعلام می‌کنید. اجازه بدهیم حکمیتی بیاید که البته این حکمیت بعد از این اتفاقات رخ داد. به در و دیوار زدم و سعی کردم به بیت رهبری بگویم مراقب باشید، اعلام نکنید حالا اگر اعلام هم می‌کنید مراقب باشید نزنید، بخورید. متاسفانه توجه نشد. بگذریم، نمی‌دانم به ایشان انتقال یافت یا خیر؟ فقط می‌دانم که به رابط ما گفته بودند ما خودمان مشاور داریم. ایشان هم اگر چیزی برای گفتن دارند مکتوب کنند. ▫️ بگذریم، در این مملکت گوش شنوایی در میان مسئولان ما وجود ندارد. یک زمانی می‌گویید گوشی بدهکار نیست. یک وقت هم می‌گوییم چرا گوشی می‌تواند بدهکار نباشد؟ این سوال اساسی‌تری برای بنده است. سعی می‌کنم که این را ریشه‌یابی کنم. خیلی از نظام‌های سیاسی معمولا گوش‌شان بدهکار نیست. اما چرا بدهکار نیست؟ به این پرسش بیشتر باید توجه کرد. آنچه که پس از فوت مهسا امینی رخ داد خشم است. این جنبش نیست. ▪️ پس شما هم می‌پذیرید که فاصله این اتفاقات دارد کم می‌شود؟ ▫️بله ▪️ و تعبیری که برایش به کار می‌برید این است که به واسطه طردشدگی ما شاهد ظهور خشم شهری شده‌ایم؟ ▫️ نه. این اتفاق اخیر خشم شهری است. ▪️ پس آخرین اتفاق را خشم شهری می‌دانید؟ ▫️ بله. آخرین اتفاق خشم شهری است و در تمام کشورهایی که قتل غیرمترقبه‌ای اتفاق افتاده این خشم پدید آمده است. اتفاقا من یک عنوان بالاتری هم برای آن دارم. می‌گویم قطع نظر از این خشم شهری؛ در پشتش چیز دیگری است. تمام این‌ها را به تحلیلی به نام طردشدگی بر می‌گردانم. این جریان یک اشتراک و یک تفاوت دارد. اشتراکش همان طردشدگی است اما تفاوتش این است که وجه فرهنگی طردشدگی در قالب یک خشم شهری اتفاق افتاده است. ◽️ علوم اجتماعی اسلامی ◽️ @Isocials
4⃣ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش چهارم گفت‌وگو با استاد عماد افروغ ▫️ نظام ما همیشه در معرض اتهام فساد سیستمی بود. بنده در جواب به دوستان می گفتم که با احتیاط از فساد سیستمی صحبت کنیم. وقتی یک نظامی با بخشی از فساد خود برخورد می کند اسمش دیگر فساد سیستمی نیست. اما در اتفاقات اخیر نظام در برابر اقدام پلیس سکوت کرد. عذرخواهی نکرد و بیانیه هم نداد و خودش را در معرض یک اتهام فساد سیستمی قرار داد. حیف شد. ▫️ حالا ریشه طردشدگی را پی می‌گیریم. ریشه طردشدگی نگاه صفر و یکی است. یک نگاه قطبی‌شدگی کاذب است. ما به لحاظ تاریخی یک جامعه طیفی هستیم. یک جامعه متکثر هستیم. جامعه طیفی و متکثر اقتضائات خود را دارد. حتی بازتابی هم روی نوع و شیوه رهبری دارد. رهبری نخ تسبیح است و نباید به یک مهره تسبیح تقلیل یابد. ولی عده‌ای رند سیاسی از اول انقلاب سعی کردند که جامعه را قطبی کنند. اما جامعه ما قطبی نیست. می توانم ادله خودم را هم بیاورم. ▫️ جامعه آمریکا قطبی است. چون طبقه اجتماعی در آن شکل گرفته است. ما یک طبقه داریم و یک طبقه اجتماعی. طبقه همه جا هست، اما طبقه اجتماعی در صورتی شکل می‌گیرد که یک انسدادی در اقتصاد، جامعه مدنی و در سیاست شکل بگیرد. الان این دو قطبی را کاملا می‌توانید در آمریکا ببینید. ▫️ انسداد ساختاری یعنی اینکه طبقه کارگر نمی‌تواند به متوسط تبدیل شود و متوسط هم نمی‌تواند به طبقه بالاتر تبدیل شود. چون انسداد وجود دارد. ممکن است که کسی حسب تصادف تحرک اجتماعی داشته باشد. طبقات مانند لایه‌هایی از هم جدا هستند. حتی محل کار طبقه کارگر و متوسط در یک کارخانه از هم جداست. محل استراحت و محل مسکونی‌شان هم جداست. ما این‌ها را نداریم. ▫️ جامعه مدنی ما قطبی نیست، بلکه طیفی است. یعنی تعاملات بین طبقاتی و تعاملات بین گروهی قومیتی و مذاهب زیادی داریم. آن تعاملات هم در آنجا به شکل عمودی است. یعنی هر کسی با هر کس دیگری به دلیل این جدایی، تعاملات ایدئولوژیک ندارد. سیاست آنان هم مشخص است. یا حزب جمهوری‌خواه هستند یا حزب دموکرات. در انگلیس هم همین است. یا حزب کارگر است یا حزب محافظه کار. حزب لیبرال هم نمودی ندارد. همین نشانه این است که ما جامعه طیفی هستیم. قومیت ها و مذاهب متکثر داریم. ▫️ علاوه بر این اجتماعات نوظهوری هم هستند که حکایت از تکثر می‌کنند. اما این تکثر نمود ندارد. چرا تکثر در فرهنگ و سیاست نمود ندارد؟ چرا در اقتصاد نمود ندارد؟ به دلیل قطبی‌شدگی کاذبی که دو گروه چپ و راست از اول انقلاب آن را راه انداخته‌اند. در جنگ نتوانسته‌اند آن را پیش ببرند. به دلیل اینکه اقتضای جنگ وحدت بود و نیاز به انسجام داشت. اما بعد از جنگ در بستر رابطه قدرت-‌ثروت تلاش خود را کردند؛ نه ثروت- قدرت. ▫️ آن قطبی‌شدگی اجتماعی غرب، در بستر ثروت به قدرت است. یعنی از طریق ثروت به قدرت می‌رسند. اما اینجا قدرت-ثروت است. چون ما در اداره کشور تمرکز‌گرا و متکی به نفت هستیم. چه کسی دسترسی به اقتصاد نفتی دارد؟ دولت. به دولت می‌روند که هم از تنعمات اقتصاد نفتی استفاده کنند و هم از این تمرکز گرایی بهره سیاسی و فرهنگی بیشتر ببرند. ▫️ اما روح فرهنگ ما با تمرکزگرایی سازگار نیست. ولی از زمان پهلوی بنا شده و همینطوری ادامه یافته است. ما مظروف گران‌سنگ انقلاب اسلامی و قانون اساسی را در ظرف پهلوی ریخته‌ایم. در ظرفی که از زمان پهلوی درست شد و هنوز هم ادامه دارد. ▫️ ما آمایش سرزمین نداریم. اصلا توجه به فضا نداریم. مناطق ما محروم مانده‌اند. چرا؟ مگر سایه سنگین تهران می‌گذارد؟ دیگر برای بقیه چیزی نمی‌ماند. ▫️ الان طردشدگی‌ها به صورت متراکم وجود دارد. این‌ها آمدند و فضا را قطبی کردند. این فضای قطبی، سنگین است. اقتصاد و هژمونی و سیاست و فرهنگ در اختیارشان است. اما باور کنید همه ما متاثر از این قطبی‌شدگی هستیم. همه ما در این دام هستیم. همه ما بازی خورده‌ایم. مگر تسبیح فقط دو مهره دارد؟ این وسط بقیه چه شده اند؟ طرد شدند. آمار هم این را می گوید. در سال 98 آمار تصادفی منتشر شد. ▫️ شخصی داشت گزارشی از نظرسنجی متعاقب سال 98 می‌داد که این را هم مطرح کرد. گفت علاوه بر این‌که نارضایتی اقتصادی 81 درصد بوده از مردم سوال شده که تا چه اندازه ای گرایش به چپ و راست دارید؟ روی هم رفته 26 درصد گفتند که چنین گرایشی دارند. 74 درصد بقیه کجا هستند؟ ▪️ همان اصلاح‌طلب و اصولگرا دیگر؟ ▫️ بله، قبلا می‌گفتند چپ و راست. چپ عدالت‌خواه می‌شود آزادی‌خواه و راست محافظه‌کار می‌شود عدالت‌خواه. چرا این موضوع عوض می‌شود؟ چون می‌خواهند به آن سفره برسند. ▪️ چون اساسا حضور در قدرت معادله‌اش تغییر یافته است. ▫️ دقیقا همین است. یعنی نگاه می‌کند اقتضای امروز این شعار است. اما شما اگر ایدئولوژی دارید باید پای آن بایستید. ▫️ علوم اجتماعی اسلامی ▫️ @isocials
5⃣ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش پنجم و پایانی گفت‌وگو با استاد عماد افروغ ▪️ پس شما هم ریشه آن طردشدگی را دوقطبی‌سازی می‌دانید؟ ▫️ بله دوقطبی‌سازی و آثار ساختاری آن. ذهن‌ها را آن‌گونه بار آورده‌اند. همه ما تحت تاثیر هستیم. در آخرین سخنرانی خود در دانشگاه گفته‌ام که جامعه ما طیفی و متکثر است. ما وحدت در عین کثرت ملاصدرایی داریم. این یعنی توجه به کثرات. ▫️ ما سکولاریزم را هم نپذیرفته‌ایم. چون اگر آن را بپذیریم نمی‌توانیم با تکثر کنار بیاییم. چون می‌گوییم اخلاق و دین نیایند. اخلاق و دین باید بیاید ولی انحصار نباشد. چون اگر انحصار بیاید یعنی اسیر آن هم شده‌ایم. فاصله اتفاقات کمتر شده ولی بحثی که اخیرا وجود دارد عقبه طردشدگی دارد ولی ناشی از جرقه‌ای بود که با فوت مرحومه مهسا امینی زده شد و خشم شهری بروز کرد. ▪️ فکر می‌کنید در این بیش از 70 روزی که از شروع ناآرامی‌ها و اعتراضات می‌گذرد آیا صدای این طردشدگان شنیده شده است؟ شما در مصاحبه قبلی خود اشاره کرده‌اید که یک جنبش دانشجویی باید شکل بگیرد. ما در این اعتراضات اخیر حضور پررنگ دانشجویان را شاهد بوده ایم. فکر می کنید این گروه هم جز آن طردشدگان هستند؟ ▫️ الزاما نمی‌شود بگوییم که همه وجوه طردشدگی سراغ همه آمده است. هر قشری متناسب با خودش دچار طردشدگی شده است. من چرا می‌گویم جنبش دانشجویی نوظهور؟ چرا که شناختم از جنبش دانشجویی گذشته است. ما جنبش‌های دانشجویی موفقی داشته‌ایم. 16 آذر و 13 آبان را داشته‌ایم. یک جریان عدالتخواهی هم در سال‌های اخیر داشته‌ایم. ▫️ وقتی جنبش دانشجویی می‌شود به عقبه آنان وصل می‌شود. ارزش‌هایشان تعریف شده است و با فرهنگ ایرانی هم سازگارتر هستند. 4 تا کتاب می‌خوانند چهار تا بحث می‌کنند. با گفت‌وگو انس بیشتری دارند. این‌ها همه فرصت‌هایی است که می تواند در اختیار جنبش دانشجویی باشد. ▫️ ضمن این‌که ما می‌گوییم که اگر قرار است جایی خط بدهد به سیاست و اقتصاد، بهتر است که آن محیط علمی و دانشگاهی باشد. بهترین خط‌دهی را از علم و فرهنگ سراغ داریم. بنابراین چون نسبتی بین دانشگاه و دانشجو و فرهنگ و علم است امیدوارم این اتفاق بیفتد. ضرورت گفتگو و آداب آن را گفته‌ایم که وارد دانشگاه شود تا تبدیل به جنبش دانشجویی شود. ▪️ دانشگاه اصلا چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟ ▫️ دانشگاه باید با عرصه داغ جامعه ارتباط داشته باشد. سوال و مساله بگیرد و ببرد در عرصه منجمد دانشگاهی تبدیل به تئوری کند و آن را به جامعه برگرداند. به این می گوییم دیالکتیک خرد و جامعه. دانشجویی که الان کف خیابان آمده است مراد من نیست. این باید به محیط علمی بیاید و در قالب گفت‌وگو تبدیل به تئوری و ایدئولوژی شود و آن‌وقت مطالبات خود را به‌سامان‌تر دنبال کند. ▫️ الان واقعا نمی‌دانم خواسته دانشجویان چیست؟ نمی‌فهمم. رهبری‌شان کیست؟ نمی‌فهمم، سازماندهی‌شان چیست؟ نمی‌فهمم. فقط ساعت 9 به بعد شعارهایی را می‌شنویم. این که نمی‌شود. اگر بخواهد به همین منوال پیش برود این جریان بازنده است. نمی‌تواند فرصت‌های نظام را بیشتر کند. ▫️ در حالی فرصت‌های نظام در مواجهه با کاستی‌های خود بیشتر می‌شود که طرف یقه‌اش را خوب بگیرد. هم مساله‌شناسی کند و هم راهبرد بدهد و هم فشار بیاورد و راه‌حل بدهد. ممکن است که الان یک انعطافی را نشان بدهد بعد از این‌که آب‌ها از آسیاب افتاد نشانتان می‌دهد. هر چه هم می گوییم کسی گوش نمی دهد. بیایید مطالبات خود را جدی‌تر مطرح کنید تا تبدیل به جنبش اجتماعی و دانشجویی شود و مطالبات خود را سنگین تر مطرح کند تا به نتیجه برسد. برگردم به سوال شما. ▫️ این اتفاق فراگیر، خشم شهری، دارد آثار خود را می‌گذارد اما ضمانتی وجود ندارد که تداوم داشته باشد. یعنی چه که آثار خود را گذاشته؟ الان دارند از افراد مختلف دعوت می‌کنند که بیایید در این جلسه و آن جلسه شرکت کنید و راه‌حل بدهید و مساله‌شناسی کنید. البته بنده برخلاف گذشته هیچ کجا نمی‌روم. می‌دانید چرا؟ اصلا با شناختی که از عالمان خود در تاریخ آموخته‌ام به این نتیجه رسیده‌ام که این صاحب قدرت است که باید در خانه اهل علم را بزند. اگر کسی می‌خواهد بشنود خودش باید بیاید. ▪️ سنت نصیحت‌الملوکی ندارید؟ ▫️ نه. این کار را در عرصه مدنی انجام می‌دهم. نصیحت‌الملوکی این نیست که به کاخش برویم. قدرت دولتی باید معرف قدرت مدنی و اجتماعی باشد. بیا و حرف را بشنو. آنها می‌خواهند مانور دهند و بگویند که این‌ها هم آمده‌اند و حرف‌هایشان را زده‌اند. من چیزی که دیدم از این‌ها این است که اصلا عنایتی به عمل  ندارند. این‌ها حرف را برای حرف می‌خواهند. حرف برای حرف هم کارکرد دارد. ▫️ علوم اجتماعی اسلامی ▫️ @Isocials
پیام استاد پارسانیا درباره ارتحال استاد افروغ. انا لله و انا الیه راجعون ارتحال دکتر افروغ بر فرزندان و خانواده ایشان، بر اصحاب علوم اجتماعی و جامعه علمی، به دوست‌داران انقلاب و دردمندان امت و جامعه اسلامی و به همه عزیزانی که تجدید حیات معنوی و رنسانس دینی جامعه بشری را در جهت تحقق جامعه مهدوی دنبال می‌کنند، تسلیت باد. دکتر افروغ همان‌گونه که همواره اعلام می‌داشت هویت خود را در مسیر رشد و بالندگی انقلاب اسلامی ایران و آرمان‌های جهانی آن تعریف می‌کرد. او تلاش پی‌گیر و دردمندانه خود را در مسیر گسترش لایه‌های فرهنگی جوشش فعال امت اسلامی و نقد سازه‌ها و ساختارهای نظری مسلط بر جامعه معاصر بشری دنبال می‌کرد و جایگاه خود را در حلقه وصل تعامل خلاق و فعال دو نهاد دانشگاه و حوزه جستجو می‌کرد. او می‌کوشید تا به تعبیر خود لایه‌های عمیق فرهنگ اسلامی را که ریشه در متون و نصوص دینی داشت و به نظر او در حکمت اسلامی به طور عام و فلسفه صدرایی به طور خاص تجسم یافته بود در سازه‌های نظری و ساختارها و کنش‌های اجتماعی جامعه اسلامی ایران شناسایی کند و این رسالت را در فعالیت‌های مختلف علمی فرهنگی و اجتماعی خود در نظر می‌گرفت. بیش از دو دهه آمد و شد مستمر و اغلب هفتگی او به قم بخشی مهم از جهاد علمی اوست و ثمره این تلاش همراهی برای تکوین رشته‌هایی نظیر فلسفه علوم اجتماعی و بازآرایی دانش اجتماعی مسلمین و تربیت طلاب و دانشجویان و تدوین رساله‌های و تالیف کتب علمی است. این استاد در لیله‌القدر ضیافت الهی به ملکوت اعلی پیوست تا قضای الهی را از افق آسمانی در تحقق آرمان‌های تاریخی خود ببیند و تقدیر خداوند را در رشد و توسعه امت اسلامی نظاره کند. حمید پارسانیا ۱۴۰۲/۱/۲۶ علوم اجتماعی اسلامی @Isocials
منبرهای پرخاشگوی و مدارای دینی. سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب بسیار اهمیت داشت از این جهت که استدلال می کرد که اقتصاد نا به سامان روی فرهنگ و جامعه هم تأثیر دارد. این که صحنه فرهنگی اصلاً اینطور نیست که تنها یک سلسله از دیگری‌های امنیتی و اعتقادی غربی داشته باشد و در مقابل کار فرهنگی هم عبارت است از یک سلسله گزاره‌های اعتقادی که به شکل مرتب باید بازتولید شود.  ایده مارکسیستی و مارکسیسم ایرانی می‌گفت اساساً دین قرار نیست و نمی‌تواند تغییر ایجاد کند چون دین خودش یک روبناست. باید در زیربنای جامعه دگرگونی ایجاد کرد و زیربنای جامعه اقتصاد است. می‌گفت ما یک زیربنا داریم و یک رو بنا: زیربنا اقتصاد و روبنای فرهنگ و دین. این ایده در فضای اجتماعی ایران بسیار مورد استقبال قرار گرفت. کم‌کم در مقابل این ایده یک پاسخ شکل‌گرفت که پاسخ دقیقی نبود و آدرس غلطی بود. آن پاسخ این بود که دین نه فقط رو بنا نیست بلکه تمام بناست و اقتصاد نه فقط زیربنا نیست بلکه هیچ جای بنا نیست. اصلا دین یک مسیر جدا و اقتصاد یک مسیر جداست و تصور می شد که ما می‌توانیم فرهنگ دینی را منهای در نظر گرفتن زمینه‌های اجتماعی و عمومی گسترش دهیم. این که الآن هم برخی یا اغلب این طور فکر می‌کنند می توانیم در اقتصاد به سمت آزادسازی و واگذاری مالکیت‌ها به طبقات برخوردار پیش برویم ولی در اوضاع فرهنگی ما هیچ اتفاقی نیفتد؛ این که گمان می‌کنند می‌توانیم یک وضعیت اقتصادی داشته باشیم که در آن چندین سال تورم‌های پیاپی بالا و نابرابری‌های گسترده و عقب ماندگی در عدالت و روابط مافیایی در آن وجود داشته باشد ولی دین و فرهنگ دینی کار خودش را کند؛ از رسوبات همان پاسخ غلط و آدرس اشتباه است. ما در سال‌های اخیر دچار سربرآوردن اسلام پرخاشگو، و دچار گفتمان اسلامی ای هستیم که سر رفق و مدارا ندارد و استدلال رهبری در خصوص «اهل تضرع بودن خیلی کسانی که کشف حجاب می‌کنند»، تلنگری است به این فقدان مدارا و رشد پرخاشگری در گفتار دینی. منبری‌های پرخاشگو جاده‌صاف کن سر برآوردن دیگری‌های ظاهری خود و آن چیزی که به عنوان اسلام رحمانی از ان یاد می‌شود هستند اما تأکید بر مدارا یک ایده ناب دینی و بنیادهایی حکمی، وحیانی و اخلاقی مستحکمی دارد. یکی از مهم‌ترین حوزه‌های مدارا، اخلاق ترویج دین و همچنین بحث امر به معروف است. به عنوان نمونه در فرازی از این کتاب آمده است: «در باب امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهمات همین رفق و مدارا کردن است. ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارک واجبی را با شدّت و عنف بخواهد جلوگیری کند، کارش از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یا به ردّه و کفر منتهی شود. در ذایقه انسان، امر و نهی تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند. آمر به معروف و ناهی از منکر باید این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام سازد». متاسفانه عنصر مدارا که ضرورت گفتمان دینی است، در گفتمان دینی ما یک عنصر لیبرال و یک لیبرالیسم فرهنگی جلوه داده می شود که خود نشان دهنده این است که چقدر متأثر تحجر و منبرهای پرخاشگو از این عنصر فاصله گرفته‌ایم.  یعنی چیزی که از نگاه وجودشناختی عرفانی امام برآمده و از اساس، ایده انقلاب اسلامی بوده، تحت تأثیر منبریان پرخاشگو و رتوریک نفرت، از فرهنگ دینی ما کنار گذاشته می‌شود؛ معلوم است که با این شیوه هیچ وقت نتیجه نمی‌گیریم. این غیبت مدارا تنها در سطح منبر و خطبه نمی ماند چرا که جنبش نفرت تبدیل به سیاست هم می شود. یک سطح خطبه‌های دینی است و مهم‌تر از طرح جنبش نفرت در یک خطابه دینی این است که خط مشی‌گذاری دینی و حتی نهادسازی دینی ما بر اساس غیبت مدارا باشد.  انتهای این پرخاشگویی خارجی‌گری است و این نگرش فرهنگی خوارج که ارتکاب کبیره را مساوی با کفر می‌دانستند. به این دلیل بود که دینی منهای مدارا داشتند و تنها بر نگاه سلبی تأکید داشتند و معتقد بود که این اشتباه را باید آن قدر بزرگ کنم تا او از دایره دین خارج شود. در مقابل مدارا برعکس است، مدارا جنبه‌های وجودی او را می گیرد. برای مثال او عنصر حجاب را ندارد، اما آیا عنصر معنویت و ارتباط با خدا را هم ندارد؟ آن‌جا تک تک رفتار و افعال انسان ها می توانند حامل نشانه هایی از دین باشند و تک تک رفتارها اهمیت پیدا کند و شخصیت انسان براساس آن بازسازی شود نه براساس آن اشتباهات و خطاها. از این جهت است که بدون این‌که از اهمیت حرمت حجاب کم کند و بگوید حرام نیست یا الزام‌آور نیست و اختیاری است، اما مرتکب کشف حجاب را از دایره دین خارج نمی‌کند.  ✍ مجتبی نامخواه متن کامل: http://tabagheh3.ir/post/606 علوم اجتماعی اسلامی @Isocials