eitaa logo
جامعه‌شناسی انتقادی
1.5هزار دنبال‌کننده
106 عکس
27 ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه پدری یکی از واژه‌هایی که برای همه ما ایرانیان بیانگر خاطرات دوران کودکی و نوجوانی است، واژه «خانه پدری» است. اما واقعیت انکارناپذیر این است که این واژه در برخی شهرها و به ویژه کلانشهرهای معاصر ما به تدریج در حال فراموشی است. طی دهه‌های اخیر (به ویژه از اواسط دوران پهلوی دوم به بعد) جابجایی‌های جمعیتی در کشور ما آنقدر شدید بوده است که سبب بروز پدیده‌ای تحت عنوان «از جاکندگی» شده است. این پدیده که از تبعات سبک زندگی معاصر است به معنای کنده شدن روابط اجتماع از محیط‌های محلیِ همکنش است. تحولات اقتصاد سیاسی در ایران معاصر به نحوی بوده است که سبب ازجاکندگی‌های شدید (هم از روستاها به سمت کلانشهرها و هم در داخل خود کلانشهرها) شده است. سه عامل اصلاحات ارضی، تزریق پول نفت به کلانشهرها و توسعه اقتصادی بدون توجه به اصول آمایش سرزمین سبب شد تا طی چند دهه، جمعیت زیادی از روستاییان با رهاکردن خانه‌های خود، به امید یافتن کار به شهرهای ایران هجوم آورند. به نحوی که روستاییان که تا حدود ۶۰ سال قبل، نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت کشور را شامل می‌شدند اکنون فقط ۲۵ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. اما این همه ماجرا نبوده است؛ زیرا در داخل خود کلانشهرها نیز به دلیل دوقطبی شدن و همچنین کالایی شدن فضا که از تبعات نظام سرمایه‌داری است، کلانشهرها به قطبهای مرفه‌نشین و فقیرنشین تقسیم شدند (برخلاف شهر سنتی که شهری یکپارچه بود و تموّل اقتصادی، در کالبد شهر و فضای شهری بروز و ظهور چندانی نداشت). شکل‌گیری مفاهیم بدیع و جدیدی نظیر بالاشهر و پایین شهر از شواهد این پاره پاره شدن و تجلی اختلاف طبقاتی در شهرهای معاصر ما است. وقتی که شهر، محل بروز اختلاف طبقاتی شد چه اتفاقی می‌افتد؟ هر کسی که توان اقتصادی لازم را دارد دائما سعی می‌کند مکان خود را از جایی که هست به مناطقی تغییر دهد که بیشتر مصداق بالاشهر باشد. یعنی اگر مالک و صاحب خانه باشد خانه خود را می‌فروشد تا به منطقه متموّل‌تری نقل مکان کند و اگر هم مستاجر باشد، سعی می‌کند سال بعد، در منطقه برخوردارتری ساکن شود. آنهایی هم که توان اقتصادی لازم برای جابجایی به مناطق بهتر را ندارند در این نبرد فضایی، دائماً به سمت مناطق پایین‌تر سوق داده می‌شوند و نهایتا اگر وسعشان از مناطق جنوبی شهر هم خارج باشد به حاشیه و شهرک‌های اقماری اطراف کلانشهرها پرتاب می‌شوند. نتیجه چه می‌شود؟ این می‌شود که هم مستأجرها و هم مالکان، در جبر غیرمرئی نظام سرمایه‌داری، دائماً به جابجایی مکان خود ترغیب می‌شوند و در چنین شرایطی، دیگر خانه پدری که لازمه شکل گیری مفهوم آن در ذهن انسانها، ثبات و دوام اسکان در خانه مشخصی است معنای خود را از دست می‌دهد. کودک و نوجوانی که پدرش طی ده پانزده سال، شش هفت مرتبه نقل مکان می‌کند کدام خانه پدرش را بایستی با عنوان خانه پدری به خاطر بسپارد؟! اما هنوز بخش دیگری از این ماجرا باقی مانده است و آن این است که خانه‌های امروز، اساساً کارکردهای سابق خود را نیز از دست داده‌اند و از خانه به معنای محل زندگی، به سرپناه به معنای محلی برای خواب تقلیل یافته‌ است. کما اینکه برخلاف خانه‌های سنتی، اکنون تولد و بزرگ شدن در خانه پدری نیز منسوخ شده است و فرزندان در زایشگاه متولد و سپس در شیرخوارگاه و مهدکودک بزرگ می‌شوند؛ با تبدیل خانه‌های تولیدی و مولد دیروز به سرپناه‌های مصرفی امروز، کسب دانش و مهارت نیز به کلی از این نوع خانه‌ها حذف شده و به دانشگاه و آزمایشگاه و ... منتقل شده است فلذا مجموعه‌ای از زایشگاه و آزمایشگاه گرفته تا دانشگاه و ... سبب تهی شدن خانه امروز از تمام کارکردهای سابقش شده است. اندک زمانی نیز که کودکان در چنین خانه‌ای هستند، اغلب در بازی‌های رایانه‌ای سیر می‌کنند تا به واقع، در فضایی مجازی رشد کنند و حلقه‌های نابودی خانه پدری به عنوان مکانی برای انباشت خاطره تکمیل شود. چنین سرپناهی باتوجه به مجازهای دائم التغییر از یک سو و ازجاکندگی‌های مکرر از سوی دیگر، دیگر مصداق "أَصْلُهَا ثَابِتٌ" (ابراهیم/۲۴) نیست و بلکه ترجمان "مَا لَهَا مِنْ قَرَار" (ابراهیم/۲۶) است. اکنون جا دارد از خود بپرسیم که آیا این عدم قرار و از جاکندگی‌های مکرر، محصول شجره خبیثه‌ نظام سرمایه‌داری نیست که در سبک زندگی معاصر بروز یافته است؟ "وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ" (ابراهیم/۲۶).محمدمنان رئیسی @isocials
◽️ در ستایش غیرت. ▪️ «من ناموس کسی نیستم»؛ این شعاری بود که سال‌هاست از طریق پرچمداران فمینیسم در داخل و خارج از کشور دهان به دهان شد و ماه‌هاست به اوج خود رسیده تا زمینه‌ی روانی را برای آزادی پوشش و روابط جنسی زنان فراهم کند. بماند که حاصل این آزادی‌ها بیش از هرکس، کام مردان هوس‌باز را شیرین می‌کند و به اسارت زنان در قالب ابژه‌ی جنسی ضریب می‌دهد. ▪️اما کجا هستند آن‌هایی که این لقمه‌ی زهرآلود را در دهان دختران این سرزمین گذاشتند و حالا از دور به حماقت‌شان پوزخند می‌زنند؟! آن نامردهایی که دوشادوش زنان خودفروخته هر روز در خیابان جولان می‌دادند و حافظان امنیت را بی‌غیرت و بی‌شرف می‌خواندند، به دنبال کدام غیرت و شرافت بودند؟!! ▪️مگر می‌شود مرد ایرانی بود و غیرت نداشت؟! مگر می‌شود سال‌ها از غیرت عباس شنید و بی‌تفاوت نسبت به حریم زنان عبور کرد؟! برای مرد با شرف فرقی نمی‌کند زنِ مورد بی‌احترامی مادرش باشد یا خواهرش یا دختری غریبه و حتی بی‌حجاب! همه را ناموس خودش می‌بیند؛ نه به معنی غلط تسلط بر زن که به معنی درست حمایت از زن. مرد با غیرت برای زن احترام قائل است. حاضر است جانش را بدهد ولی ناموسش در خطر و هتاکی نباشد! ▪️روزی در کربلا، روزی در مرز ایران، روزی در کردستان عراق، روزی در سوریه و امروز هم در کف خیابان‌های شهر!!! ⚫️ پ.ن: شامگاه ۸ اردیبهشت در سبزوار، «حمیدرضا الداغی» که منتظر بازگشت فرزند خود از کلاس بود، متوجه ایجاد مزاحمت و درگیری چند تن از اراذل با دو دختر جوان شده و در اقدامی شجاعانه و غیرتمندانه، بلافاصله برای نجات دختران اقدام می‌کند که مورد حمله‌ی ناجوانمردانه‌ی اراذل از پشت سر و روبرو قرار می‌گیرد و به دلیل شدت جراحات وارده به قلب و خونریزی زیاد ساعتی بعد در بیمارستان به شهادت می‌رسد. @iisociology
◽️ ایده‌ی استاد پارسانیا در تحول اجتماعی 🔹 ایده‌های مصلحان اجتماعی بر اساس دیدگاهی که درباره انسان، نسبت انسان با هستی و تحول انسان دارند تنوّعات و گونه‌های متفاوتی می‌یابد. یک مصلح اجتماعی می‌بایست یک تحول اجتماعی را طراحی و سررشته‌داری کند و سررشته‌داری یک تحول اجتماعی بنا بر این که چه چیز جوهره و بنیاد تحول اجتماعی است، مقتضی سبد اقدام راهبردی مختص به خود می‌باشد. 🔹 در این بین جریان متفکران انقلاب اسلامی و متاثر از حکمت متعالیه موسوم به نوصدرایی با تلقی خاصی که از انسان، رابطه انسان با هستی و تحول انسانی دارند، هویت معرفتی و عقیدتی انسان را جوهره تغییر و تحولات انسان و جامعه قلمداد می‌کنند. در این رویکرد آگاهی و معرفت مستقر در فرهنگ عمومی سازنده عقبه تئوریک گرایش‌ها، ارزش‌ها، آرمان‌ها و رفتارهای کنشگران و نظامات اجتماعی است. از این رو هر گونه تغییر و تحوّل بنیادین در این لایه از حیات انسان نوع خاصی از اصلاح اجتماعی را پدید می‌آورد. 🔹 این جریان با محور قراردادن هویت معرفتی و عقیدتی انسان و زیرساخت‌های فرهنگی جامعه انسانی به دنبال طعام متناسب برای معماری و مهندسی دانشی و ارزشی را برای انسان و هنجاری و ساختاری را برای جامعه بوده و از این رهگذر، تجربه‌های زیسته و الگوهای متنوعی در عرصه اصلاح اجتماعی خلق گشته است. 🔹 بر همین اساس به نظر می‌رسد بازخوانی و بازتعریف عقل بر اساس تراث اسلامی (کتاب و سنت) و بر منهج حکمت متعالیه و همچنین بازسازی دانش اجتماعی مسلمین (گونه‌های متنوع علوم اجتماعی اسلامی و فلسفه علوم اجتماعی در تمدن اسلامی) بر اساس همان تعریف از عقل، کانون و مرکز ایده اصلاحی استاد فرزانه حمید پارسانیا می باشد. 🔹 به نظر ایشان دانش اجتماعی مسلمین دانشی مستقر در فرهنگ و تمدن اسلامی با عقبه نظری فلسفی و الاهیاتی است که نوعی دیگر از جامعه‌شناسی با سطحی بالاتر در نسبت با حقیقت و معانی متعالی برآمده از آن است که محصول عقلانیت و فرهنگ اسلامی است. 🔸 ایشان در توضیحات خویش دارند که جامعه‌شناسی مدرن در ذیل فلسفه اومانیستی و غلبه گفتمانی علم تجربی (ساینس) در مقطع نخستین خود با ادعا و دغدغه‌ی «به جای شریعت نشستن» شکل گرفت. جامعه‌شناسی مدرن با قرار گرفتن در ذیل عقل روشنگری و تعریفات خاص آن از مفاهیم پایه که حیات و زیست انسانی را شکل می‌دهند عملا در جهت معماری زیست جهان مدرن شکل گرفت. عقل، علم، دین، جامعه، انسان، زندگی، سعادت، آزادی و ... مفاهیمی هستند که بنیاد حیات انسانی را شکل میدهند. 🔸 جامعه‌شناسی مدرن در مقام سوژه (فاعل شناسای خودبنیاد) با تعریف خاصی از این مفاهیم که عملا نفی متافیزیک را رقم می زد دین را نیز از مرکزیت جامعه کنار زده و خود به جای دین بر مسند معمار حیات انسان مدرن نشانده و همه امور دینی و انسانی را از دایره علم خارج و ابژه شناسایی خود قرار داده است. 🔹 دانش اجتماعی مسلمین ایده‌ای است در جهت بازگشت به عقلانیت مستقر در فرهنگ اسلامی و هماوردی است با جامعه شناسی مدرن که نرم‌افزار نظم دهنده و کنترل‌کننده‌ی حیات انسان مدرن است. 🔸 جامعه‌شناسی مدرن با تعریفی که از مفاهیم بنیادین حیات انسانی می‌کند عملا دیگر دانش‌ها را مستعمره خویش ساخته است. به تعبیر دیگر جامعه‌شناسی مدرن با استخفاف مفاهیم پایه حیات انسانی دیگر علوم را در جهت نفی متافیزیک برده و عبد خویش ساخته است. 🔹 به همین دلیل دانش اجتماعی مسلمین دانشی است برای اینکه در ذیل فلسفه اسلامی، معنای دیگری از علم اجتماعی و همچنین معنای دیگری از عقلانیت عملی و اجتماعی را مطرح سازد. دانش اجتماعی مسلمین فرار از فضای غالبی است که دیگر کلمات را معنایی متفاوت کرده است و به آنها هویت مدرن بخشیده است. 🔹 پس دانش اجتماعی مسلمین با بازتعریف مفاهیم پایه حیات اجتماعی انسان مبتنی بر عقلانیت وحیانی، و هویت توحیدی بخشیدن بدین مفاهیم به دنبال آن است که دین الهی را مهندس و پیشوای معمار دنیای انسان و جهان اجتماعی قرار دهد. 🔹 استاد پارسانیا انقلاب اسلامی را آغازی بر بازگشت به عقلانیت وحیانی و حکمت تمدن‌ساز می‌داند که راهی برای خروج از غربت و بیگانگی انسان معاصر است. 🔹 حوزه علمیه قم و مراکز علمی و پژوهشی ذیل آن (مانند دانشگاه باقرالعلوم و موسسه امام خمینی و ...) را پشتیبان نظری و فلسفي دانش اجتماعی مسلمین می‌داند و دانشگاه‌ها و به خصوص دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را به عنوان خط مقدم مواجهه علمی و منطقی دانش اجتماعی مسلمین و جامعه‌شناسی مدرن و محیطی برای گفتگو و حرکت‌های اصلاحی می‌داند. لذا فعالیت‌های خود را در این دو عرصه به کار گرفته است تا نسلی از آینده‌سازان انقلاب اسلامی را تربیت کند. ✍ مرحوم سید مصطفی مدرس مصلی و سید مهدی موسوی @iisociology
در جامعه ناعادلانه، فضائل اخلاقی هم مخرب می‌شوند! عدل در اجتماع به منزله پایه‌های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزله رنگ‌آمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. اول باید پایه درست باشد، بعد نوبت زینت و رنگ‌آمیزی و نقاشی می‌رسد. اگر خانه از پای بست ویران است، دیگر چه فایده که خواجه در بند نقش ایوان باشد؟! اما اگر پایه محکم باشد در ساختمان بی‌نقاشی و بی‌رنگ‌آمیزی هم می‌توان زندگی کرد. همین جودها و احسان‌ها و ایثارهایی که در مواقعی خوب و مفید است و از نظر جودکننده فضیلتی بسیار عالی است، از نظر گیرنده، فضیلت نیست. حساب او را هم باید کرد حساب اجتماع را هم باید کرد. اگر رعایت موازنه اجتماعی نشود و حساب نکرده صورت بگیرد، همین فضیلت اخلاقی، موجب بدبختی عمومی و خرابی اجتماع می‌گردد. صدقات زیاد و اوقاف زیاد و حساب نکرده، نذورات زیاد و حساب نکرده در هرجا که وارد شده، مانند سیل، جامعه را خراب کرده، روحیه‌ها را تنبل و کلاش و فاسد‌الاخلاق بار آورده، لطمه‌ها و خساراتی وارد آورده که کمتر از لطمات و خسارات یک سپاه جرار نبوده.. شهید مطهری، بیست گفتار، ص۶ @iisociology
بحران مسکن. نمودار فوق نشان می‌دهد طی سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۴۰۰ قیمت زمین در تهران ۱۱۱۰ برابر شده و با ثبت این رکورد با اختلاف خیلی زیاد در جایگاه اول کشور قرار دارد. در رتبه‌های بعد نیز کلان‌شهرهایی نظیر قم و اصفهان و شیراز و... قرار دارند. اما در همین مدت، دلار در بازار آزاد ۱۷۹ برابر و سکه نیز ۸۰۸ برابر شده است. یعنی رشد قیمت زمین در تهران، تقریبا ۶ برابر رشد قیمت دلار و ۱/۵ برابر رشد قیمت سکه بوده است! نتیجه چه شده است؟ تورم زمین و مسکن، به تدریج از تهران به سایر شهرهای کشور نیز منتقل شده و نتیجه، پایین‌تر آمدن نرخ دسترسی‌پذیری مردم به مسکن در کل کشور بوده است. در انگلستان طی همین بازه زمانی، قیمت زمین فقط حدود ۵ برابر شده است. از سوی دیگر، تهران اکنون حدود ۳۰۰ هزار خانه خالی دارد و لندن (پایتخت انگلستان) با جمعیت مساوی با تهران، کمتر از ۳۰ هزار خانه خالی دارد (یعنی کمتر از یک دهم تهران). خب چه اتفاقی افتاده است؟ آیا انگلستان معجزه کرده است؟ خیر. آن‌ها در کنار کنترل تورم، بازار مسکن و مستغلات خود را با انواع سیاست‌های مالیاتی تنظیم‌گری کرده‌اند و با وضع مالیات‌های سنگین و بازدارنده بر زمین و خانه‌های خالی، اجازه نداده‌اند که زمین به ابزاری برای سفته بازی و سوداگری تبدیل شود. اما در تهران به دلیل تبدیل شدن زمین و مسکن به کالای سرمایه‌ای، این‌ها به ابزاری برای سوداگری (حتی بیش از سکه و دلار) تبدیل شده است. راه‌حل اجمالی چیست؟ آمایش سرزمین و توزیع عادلانه امکانات در کشور در راستای تمرکززدایی از کلان‌شهرها به همراه تنظیم‌گری بازار مسکن و مستغلات با ابزارهای مالیاتی. @iisociology
عدالت؛ مسئولیت انسان و جامعه. موضع ما در زمینه عدل این است که جهان، این طبیعت زیبا و این انسان میدان‌دار طبیعت، بر پایه عدل و اعتدال و هماهنگی آفریده شده‌اند و قانون تکوینی خداوند، قانون عدل است و انسان در جهان مسئول اقامه عدل است. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ . مسئولیت انسان، مسئولیت ناس، مسئولیت شما توده بشر، مسئولیت شما خلق، این است که در پرتو قرآن و در پرتو بینات الهی و به پیروی از انبیاء خدا و ائمه هدی، قسط را برپا دارید. اگر هم آهن خواست، آهن هم به کار برید: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ. بنابراین در جامعه اسلامی، جامعه‌ای که به راستی جامعه اسلامی باشد، هیچ چیز ضد عدلی نباید وجود داشته باشد.. این وضع موجود و این فاصله فراوان درآمدها و زندگی‌ها به هیچ عنوان با عدل اسلامی سازگار نیست. این خیابان ما و این بازار ما، خیابان و بازار اسلامی نیست. این گرانی روزافزون ارزاق، هیچ چیزش به اسلام نمی‌خورد. این سیستم توزیع کالا که امروز به نام سیستم آزاد توزیع کالا وجود دارد، فقط برای پول‌دارهاست. برای بی‌پول‌ها کمال تنگناست.. نمی‌شود که در یک خانه هفته‌ای یک بار هم گوشت نیاید و در خانه دیگر هر روز گوشت مصرف کنند. لذا گفتم از همسرم و فرزندانم می‌خواهم در این راه پیش‌قدم شوند. آن‌ها هم هفته‌ای یک بار بیشتر نخورند. اگر می‌خواهیم با آمریکا بجنگیم و این جنگ را تا پیروزی کامل و بدون هیچ‌گونه سازش ادامه بدهیم، باید لااقل هرچه داریم برای همدیگر باشد.. عدل باید در روابط اجتماعی ما تجلی پیدا کند. گاهی دوستان به من انتقاد می‌کردند؛ انتقادی که به جا بود و از آن‌ها پذیرفتم که چرا خانه تو در قلهک است؟ می‌آمدی مولوی زندگی می‌کردی.. گفتم آن روزی که آن‌جا خانه تهیه کردم، زمین آن‌جا ارزان‌تر از همه این جاها بود.. آن شب گفتم از همسرم و فرزندانم می‌خواهم که پیش‌قدم بشویم، این است که بیاییم ما هم مثل سایر مردم در دو اتاق زندگی کنیم. شهید بهشتی، حزب جمهوری اسلامی، ص ۵۱ تا ۵۳ @iisociology
مدافعان و عاملان گرانی باید پاسخگو باشند. حتما جای مباحث علمی را برچسب‌های صرفا سیاسی نباید بگیرد، البته وقتی پای سفره مردم در میان است جای تعارف با خودی‌ها هم نیست؛ مساله شخص آقای طغیانی هم نیست. سال گذشته در جریان اجرای سیاست‌های تعدلیلی (حذف ارز۴۲۰۰) امثال حاج آقای راجی و حاج علی اکبری با عنوان جهاد تبیین، آقای طغیانی و..‌. به عنوان سیاست‌گذار، آقای وحیدی وزیر کشور و آقای رئیسی همه اصرار بر این مساله کردند. در قم افراد شاخص حوزه اقتصاد اسلامی تذکر دادند، نگذاشتند صدای هیچ کدام از دلسوزان شنیده شود قرار بود چهار کالا گران شود. امروز همه شاهدیم چطور گرانی‌های افسارگسیخته نفس مردم را بریده است بعد از یک سال باید مردم بفهمند کدام افراد سال گذشته اشتباه تشخیص دادند و مردم را به خاک سیاه نشاندند. باید این مساله بازگو شود تا درس عبرتی شود برای همه. فاجعه این‌جاست امثال اقای طغیانی هنوز بر آن رویه اصرار دارند. دوره تقسیم‌بندی اصولگرا و اصلاح‌طلب گذشت، امروز دوره تقسیم طرفداران سرمایه‌داری و طرفدار مستضعفین است. ✍ محمدامین رضایی @iisociology
نقشه رفاه اجتماعی ۲۰۲۳ دانمارک بالاترین رتبه، کنیا بیشترین رشد و ایران در رتبه ۱۲۶ @iisociology
آیتاللهمیرباقری.mp3
1.7M
لیبرالیسم اقتصادی منجر به لیبرالیسم فرهنگی می‌شود. اگر مال‌های بزرگ درست کردید میوه اخلاقی‌اش را هم می‌چینید. آیت‌الله میرباقری @iisociology
1⃣ «زن، زندگی، آزادی» در برابر ویرانگر شدن «تصویر آینده» | بخش اول ▫️ رصد؛ جامعه‌شناسی وقایع ۱۴۰۱ ▫️ نعمت‌الله فاضلی، نویسنده، انسان‌شناس و عضو پیشین هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. فاضلی معتقد است در دهه‌های گذشته تصویری روزآمدشده از آینده شکل نگرفته و تنها از آنچه در انقلاب ۵۷ ترسیم شده بود مصرف شده است. فاضلی علت اصلی رویدادهای اعتراضی در چند دهه اخیر را ویرانگر شدنِ «تصویر آینده» می‌داند. ۱. هسته اصلی اعتراض‌ها «زن، زندگی، آزادی» است؛ شعاری با دلالت‌های گوناگون که ناظر است به سبک زندگی، مساله زنان، آزادی و به ویژه آزادی‌های مدنی و توجه کمتر به اقتصاد و خواسته‌های مادی. معترضان نیز غالبا ترکیبی از ناراضیان فرهنگی (هنرمندان و ورزشکاران)، ناراضیان قومی، ناراضیان نسلی و جوانان و ناراضیان جنسیتی و زنانند. ۲. هم‌آیندی و تلاقی این ناراضیان حول مساله فرهنگ و سبک زندگی است؛ اگرچه به تدریج مطالبات سیاسی بزرگ‌تر نیز مطرح شده است. این مقوله‌ها نیازمند بحث مستقل‌اند و در گفت‌وگوهای اخیر نیز بسیار بحث شده‌اند. اما وجهی از مسأله، فرهنگ است که دیده نمی‌شود و کمتر به آن پرداخته‌اند؛ وجهی که این مولفه‌ها و هر مولفه دخیل دیگر را در بر می‌گیرد: مسأله «تصویر آینده» و «تصور جامعه از آینده»؛ چیزی که این اعتراضات و شعارهایش نیز بیانگر آن‌ است و در امتداد همان بحران فرهنگ است. ۳. تصویر آینده، روایتی است از زندگی اجتماعی و سیاسی در کلیت آن. این تصویر برساخت جمعی، تاریخی و جهان-محلی و سیاسی است؛ از درون مجموعه گسترده‌ای از تعاملات و گفتگوها و گفتمان‌های موجود جامعه شکل می‌گیرد؛ و تفسیر ما از تجربه‌های روزمره و خُرد و همینطور فهم جامعه از معنای مرگ، انسان، زندگی، رفاه، خوشبختی، جهان، کشور را می‌سازد. جوامع و تمدن‌ها با تلفیق عناصری از دین‌ها، اسطوره‌ها، تاریخ‌ها، هنرها، فلسفه‌ها، علوم، فناوری‌ها و منابع جهانی و محلی، «چشم‌اندازی ایجابی» و سازنده از آینده برای مردم می‌سازند. سازوکار جوامع و کیفیت و پایداری و پیشرفت و پسرفت آنها به این چشم‌انداز بستگی دارد. تصویر آینده از عملکرد و واقعیت‌های جامعه نیز سرچشمه می‌گیرد. تصویر آینده گفتار و نوشتار نیست، بلکه تلفیقی است از ایده‌ها و عمل‌ها و موقعیت‌ها. ۴. تصویر آینده، حداقل در ذهن جمعیت معترض، تصویری تار، ناامیدکننده و ویرانگر است. فقر، بیکاری، بحران‌های محیط زیستی، صداهای ناشنیده، نابرابری‌ها، تبعیض‌ها، فسادها، نارضایتی‌های سیاسی، بی اعتمادی، فرسایش سرمایه اجتماعی، سرکوب‌ها و ناملایمات، ذهن جامعه و معترضان را تسخیر کرده‌اند. این تصاویر رنج‌دهنده خشم می‌آفریند؛ به ویژه هنگام خالی بودن جای «تصویر آینده»، آینده‌ای سازنده و نویدبخش. نظم و سامان جمعی پایدار و سازنده بدون داشتن «تصویر سازنده» از آینده دور و نزدیک ممکن نیست. ۵. انقلاب اسلامی‌ در ابتدای شکل‌گیری‌اش «تصویر آینده» ای را خلق کرد که از سویی بر ایده مهدویت استوار بود و از سوی دیگر با همه تعارضاتش با مدرنیته، پذیرای بسیاری از عناصر آن چون علم، فناوری، تفکیک قوا، حاکمیت قانون، ایجاد رفاه و توسعه نهادهای مدرن بود؛ تصویری که نوید عدالت، رفع تبعیض، اخلاق، آزادی، استقلال، معنویت، برادری، توسعه و حاکمیت قانون را می‌داد و در قانون اساسی نیز متبلور شدند. اما با گذشت زمان این تصویر با واقعیت‌های روزمره زندگی بسیاری از مردم و تجربه‌های زیسته‌شان انطباق پیدا نکرد و بیش از آن که واقع‌بینانه و امیدبخش باشد، آرمان‌ها و ایده‌آل‌ها مذهبی و انقلابی و سیاسی تلقی شد؛ و به جای خَلق احساس رضایت، خوش‌بینی، کیفیت زندگی، آزادی، احساسِ بودن و شدن، توسعه و دموکراسی، در ادامه مسیرش نتوانست برای همه شهروندان همپای تحولات جامعه، تصویر آینده‌ای ایجابی و سازنده خلق کند. کشورها حتی توسعه‌یافته‌ترینشان با نابرابری، بحران محیط زیست، فقر و حتی نارضایتی‌های گوناگون مواجه‌اند؛ اما تصویری از آینده دارند که نویدبخش زندگی، فردیت، آزادی و رفاه برای عموم مردم است؛ و کم و بیش عامه مردم آن را باور دارند. باورپذیری‌اش نه از تبلیغات، بلکه از تجربه زیسته عامه مردم شکل می‌گیرد. ✍ نعمت‌الله فاضلی @iisociology
2⃣ «زن، زندگی، آزادی» در برابر ویرانگر شدن «تصویر آینده»| بخش دوم ▫️ رصد؛ جامعه‌شناسی وقایع ۱۴۰۱ ۶. از سال‌های ۱۳۹۰ نومیدی جمعی در چهره جامعه آشکار شد اما پیش از آن از اواخر دهه هفتاد نارضایتی‌ها و هراس‌های عمومی‌ از آینده زندگی و جامعه در بین بسیاری از مردم شکل گرفته بود. اعتراضات و جنبش‌های ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ جلوه‌های بحران تصویر آینده‌اند. اعتراضات اخیر امتداد همین بحران آینده است. گسترش موج مهاجرت‌ها بیان کننده همین بحران است. خیابان‌ها امروز خاموش نیستند چون تصویر آینده در ذهن، ضمیر و زبان بسیاری از مردم، تیره و تار است. حکومت و نخبگان در قدرت نتوانستند خلاقانه و متناسب با تحولات تکنولوژیک و رسانه‌ای شدن، جهانی شدن، تجاری شدن، فرآیندهای شهری و کلان شهری شدن و تحول جامعه، «تصویر آینده واقع نگر، باورپذیر و سازنده» برای همه مردم خلق کنند. ۷. تصویر آینده در دهه‌های گذشته شکل نگرفت و دائم از آینده‌ای که در ۵۷ ترسیم شده بود، مصرف شد. این تصویر نتوانست همگام با تحولات و مقتضیات نسل‌های جدید به روز شود. نسل‌های جوان‌تر از سنت، تاریخ و فرهنگ سیاسی رسمی گسیخته‌اند؛ نتوانسته و نخواهند توانست با میراث فرهنگی و سیاسی حکومت ارتباطی معنادار و سازنده برقرار کنند؛ زیرا تصویری از آینده ندارند. ۸. تصویر آینده پیونددهنده گذشته، حال و آینده است. وقتی تار است یا نومیدکننده، زمان گسیخته می‌شود. بدون آینده، زمان قدرت خود را برای سازمان دادن، انسجام بخشیدن و با هم بودن گروه‌ها و نسل‌ها از دست می‌دهد. زمان نیروی بزرگی برای کشورها و ملت‌ها است. تصویر آینده اگر سازنده باشد، زمان را در خدمت انسجام، آسایش و آرامش قرار می‌دهد و «یکپارچگی سازنده» ای میان گذشته، حال و آینده شکل می‌گیرد. گفتمان رسمی ‌و حاکم، بر گذشته، آن هم گذشته دینی، تکیه دارد و حال و آینده را طرد یا کم بها می‌پندارد. زمان در تصویر جامعه ما فاقد تعادل است. بر هم خوردن تعادل، بحران زمان و بحران آینده را ایجاد کرده و گسیختگی‌های گوناگون نسلی، جنسیتی، جغرافیایی، انسانی و فرهنگی به وجود آورده است. این گسیختگی‌ها بحران‌های شدید و ویرانگری دارند. اعتراضات اخیر یکی از پیامدهای همین گسیختگی‌هاست. ✍ نعمت‌الله فاضلی @iisociology
3⃣ «زن، زندگی، آزادی» در برابر ویرانگر شدن «تصویر آینده»| بخش سوم ▫️ رصد؛ جامعه‌شناسی وقایع ۱۴۰۱ ۹. پیامد گسیختگی زمانی، تبدیل حافظه جمعی رسمی به ضدحافظه است. حافظه جمعی مدام در حال فیلتر کردن و غربال کردن تصاویری است که سیاست فرهنگی، رسانه‌ای و آموزشی نظام حکمرانی به آنها ارایه و القا می‌کند؛ و جامعه یا جمعیت کثیری، آنها را به فراموشی می‌سپارد و نوستالژی دیگری را خلق می‌کند؛ نوستالژی دوره‌ها و تاریخ‌هایی که تعارض آشکار با روایت‌ها و حافظه رسمی دارند. گذشته‌نگری حاکم، اقتضا می‌کند سیاست حافظه را توسعه دهد. اما فقدان حافظه آینده، کوشش‌ها و سیاست‌های رسمی حافظه‌سازی را پس می‌زند. حافظه‌سازی نمی‌تواند بدون آینده روشن شکل بگیرد. ۱۰. زنان در تصویر آینده رسمی جایی برای خود نمی‌بینند. آنها خواهان حضوری فعال، آزاد، خودتحقق بخش و خلاق اند. تصویر آینده رسمی، تعریف و ترسیمی که از زنان ارایه می‌کند موجودی تسلیم، مطیع و حاشیه رانده شده و بر پایه مولفه‌هایی است که برای بخش بزرگی از زنان جامعه فاقد معناست. این تصویر آنها را ناامید، هراسان و منزوی می‌سازد. آنها اگرچه در زمینه‌های آموزش و آموزش عالی، سلامت و زندگی شهری، فرصت‌هایی دارند اما در تصویری که از آینده زنان در روایت رسمی وجود دارد، فضای پرواز و بالندگی‌شان محصور و محدود در ارزش‌های سنتی و مردسالارانه است. ۱۱. تصویر آینده مناطق جغرافیایی کشور را خشنود و امیدوار نمی‌کند. همانطور که زمان در تصویر آینده گسیخته شده مکان نیز گسیخته است. خوزستان، کردستان، بلوچستان و مناطق مرزی و دور از مرکز در این تصویر از جایگاه عادلانه و برابر با استان‌های مرکزی و به ویژه تهران برخوردار نیستند. نه فقط در استان‌ها و مناطق دور، بلکه در مرکز و نزدیک آن نیز همین است. در هر شهر و کلان شهر، جمعیت‌هایی که پیرامون شهرها هستند، روز به روز افزایش یافته‌اند و در تصویر آینده رسمی امیدی برای خود پیدا نمی‌کنند. حاشیه‌ها و حاشیه نشین‌ها هر سال گسترش یافته اند. مساله طرد شدن از جمله «طرد جغرافیایی» در تصویر آینده بسیار اهمیت دارد. می‌بینیم معترضان در شهرهای کوچک همچون کلان شهرها به خیابان‌ها آمدند. اینجا مساله فقط اقوام و اقلیت نیست، مساله جغرافیا و مکان است. ✍ نعمت‌الله فاضلی @iisociology