• بشنوید از رهبر جمھورۍ اسلامی .
ــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ
نهجالبلاغه شخصیت امیرالمؤمنین است؛
او به آنچه مۍگوید عمل میکند و آن را
در زندگی خود پیاده میکند. شخصیت و
زندگۍ مولا کلمه کلمه، تفسیر نھجالبلاغہ
و قرآن است.
ــ امروز میشود از دیدگاه نافذ علی؏ بھ
واقعیتها نگاه کرد و بسیاری از حقایقرا
شناخت و علاجشـان را پیدا کرد چرا کھ
گویندهۍِ اینکلمات یك رئیس مملکت، و
فرمانروای بزرگ است . . امروز مۍتوان
فهمید از همیشه بہنھجالبلاغه محتاجتر
هستیم.
.
.
ما از اهلبیت(؏) چیزهایی داریم کھ اگر
عرضہ شود، دنیا را به اعجاب وا میدارد.
مثلِ نھجالبلاغه کھ هوشیارکننده و قابل
تدبـر است وَ هیـچ میدانۍ از میدانهـای
زندگۍ را فروگذار نکردھ، مگر اینکھ در
آن بَلیغترین، رساترین و پرمغزترین سخن
را بیان کردهباشد.
اگر راهمان را بہسوی این کتاب باز کنیم،
راه سوءاستفادھی دشمنهایِ داخلـۍ و
جنایتکاران کھ از - غفلتِ ما - از اسلام
اسـتفاده کردھاند بستہ خواهد شد.
؛
شخصي از امام پرسید: اۍ امیرمؤمنان،
آیا پروردگارت را دیدھای؟ فرمودند: آیا
چیزی را کہ نمیبینم میپرستم؟
چشمها او را آشکارا نبیند، لکن دلها بھ
حقیقتهای ایمان درکش کند.
من پروردگارم را به وسیلہ سست کردن
و فسخنمودن ارادههای پایدار و شکستن
نیت شناختم ـــــ هنگامۍ که قصد کاری
کردم و مانعی بین من و نیتم پیدا شد و
چون عزم آن کردم قضا مخالفت کرد آن
هنگام دانستم تدبیر کننده غیر من استـ .
ـ ـــ برداشتۍ از اَخ القرآن،
نھجالبلاغہ .
.
هر مرد یا زن مؤمنی که بیمار شود، ما هم
بهخاطر او بیمار میشویم ! و هر اندوهی
به او برسد ، ما هم اندوهگین مۍشویم و
هر دعایی کند برایش آمین گوییم و هرگاه
ساکت باشد، برایش دعا میکنیم ..
ء . سِدرَةُ المُنتَهۍ | حضرتـِ امیر
امیرمؤمنان دو طبقه را سخت دفع کردھاند:
یك . منافقان زیرک
دو . زاهدان احمق
همین دو درس برای مدعیان تشیع او کافی
است کھ چشم باز کنند و فریب منافقان را
نخورند .. تیزبین باشند و ظاهربینی را رها
نمایند، که جامعه تشیع درحال حاضر سختـ
به این دو درد مبتلاست .
ــــ ـ استادِ شهید، مطهري ؛
«به عقیده من فرزند ابیطالب نخستین
کسۍ بود از عرب، که با روح کلی جھان
ارتباط برقرار کرد و با آن ھمنشین شد .
هرکس شیفته او گشت بداند شیفتگی او
وابستہ به فطرتـ است و هرکه به دشمنی
او پرداخت، از ابناۍ جاهلیت است.
علي علیہالسلام هنوز پیام خود را بهطور
کامل به سراسر جهان نرساندھ بود که به
سرای جاوید شتافت. مرگ علي مثل مرگ
پیامبران روشن بین بود ؛ همان پیامبرانی
که به شهری روی میآوردند و با مردمانۍ
میزیستند که هرگز شایسته آنان نبودند.»
~ ᴋᴀʜʟɪʟ ɢɪʙʀᴀɴ /نویسندهٔ مسیحي