eitaa logo
ایلیا🇵🇸‌ ༄
546 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
38 فایل
”بِسْـمـ‌ِ‌‌ اَللھـِ مَۿـ⋮🌙°ـدۍ ؏⃝🌻 ‌ ه‍‌َــرکہ‌ رف‍ـت‌ از دی‍ـدہ، مۍ‌گـوی‍ند از 𖥻دل‌ مۍرود ؛ دِلبـر ما از ن‍ظر دور اس‍ت و از 𖥻دل‌ دور‌ ن‍یس‍ت . . ! ˻‌🌿˺ ‌ـ ـــ شِـنـواێ‌ حـرف‌هـاێ‌ شـمـا؛ ایـن‌جــا را بِـڪـاویـد ــــ ـ ◜🌱 @iliya_52_110 •◝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیزی نمونده این قله رو هم فتح کنن چقدر این آمریکایی ها نایس و پیشرفته‌ان آخه 😔🌝 ----––––––——᎒🌿𓏬——––––––---- اللھـم‌ عجـل‌ لولیـڪ‌ الفـرج‌ بہ حق‌ِ زینـب‌ ڪبـرێ‌ «س» ˺ ˻‌ ˺ 🦦🥤˻‌ 「 @iliya_52
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آوازت دنیـارو گـرفت...🙂🖤 ----–––––—— ᎒🌿𓏬 ——–––––---- اللھـم‌ عجـل‌ لولیـڪ‌ الفـرج‌ بہ حق‌ِ زینـب‌ ڪبـرێ‌ «س» ˺ ˻‌ ˺ ♥︎° ˻‌ 「 @iliya_52
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچہ شش ماهہ ولۍ...! ----–––––—— ᎒🌿𓏬 ——–––––---- اللھـم‌ عجـل‌ لولیـڪ‌ الفـرج‌ بہ حق‌ِ زینـب‌ ڪبـرێ‌ «س» ˺ ˻‌ ˺ ♥︎° ˻‌ 「 @iliya_52
خودش را از اردبیل بہ تهران رساند از بین محافظ رئیس جمهورۍ بہ التماس خودش را بہ رئیس جمهور کہ آن زمان حضرت آیت‌الله‌خامنه‌اۍ بودند رساند... گفت: "آقاجان! من از اردبیل آمدم تا اینجا کہ یک خواهشۍ از شما بکنم" حضرت‌آقا گفتن: بگو پسرم چہ خواهشۍ؟ گفت: آقا خواهش مۍکنم بہ آقایان روحانۍ مداحان دستور بدهید کہ دیگر روضہ‌حضرت‌قاسم (ع) نخوانند... حضرت‌آقا گفتند: چرا پسرم؟ با گریه گفت: آقاجان! حضرت قاسم (ع) ۱۳ سالہ بود کہ امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد من هم ۱۳ سالہ‌ام ولۍ فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمۍدهد بہ جبهہ بروم هر چہ التماسش مۍکنم مۍگوید ۱۳ سالہ‌ها را نمۍفرستیم اگر رفتن ۱۳ سالہ‌ها بہ جنگ بد است پس این همہ روضہ حضرت‌قاسم (ع) را چرا مۍخوانند؟ حضرت آقا دستشان را دوباره روۍ شانہ پسرک گذاشت و گفت: پسرم! شما مگر درس و مدرسہ نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است. هیچ‌چیز نگفت.... فقط گریہ کرد و این بار هق‌هق ضعیفۍ هم از گلویش بلند شد. حضرت‌آقا او را جلو کشیده و در آغوش مۍگیرند و رو بہ سرتیم محافظانش کرده و مۍفرمایند: آقای**** یک زحمتۍ بکش با امام جمعہ شهرشان تماس بگیر بگو فلانۍ گفت این آقا مرحمت رفیق ما است... هر کارۍ دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش نتیجه را هم بہ من بگویید...🙂🌱 _داستانۍاز‌شہید‌بالا‌زاده📜 ๋ ----–––––——᎒🌿𓏬——–––––---- اللھـم‌ عجـل‌ لولیـڪ‌ الفـرج‌ بہ حق‌ِ زینـب‌ ڪبـرێ‌ «س» ˺ ˻‌ ˺ 🌊 ˻‌ 「 @iliya_52
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتۍ کہ امام‌حسین (ع) خود را تنــها و بۍیــاور دیدند. آخرین حــــجت خـــود را بر مردم تمام کردنــــــد... و بانگ برآوردند:«آيا مدافعۍ هست کہ از حريـم‌ رســول‌خــدا دفاع كند؟ آيـا يكتاپرستۍ هست كہ از خدا بتـــرسد و مــــا را يارۍ دهد؟ آيـا فريـادرسۍ هسـت كہ بہ خاطرِ خـدا ما را يارۍ رســــاند؟ آيـا كسۍ هست كہ بہ خاطرِ روضہ و رضوان الهۍ بہ نصرت ما بشتابــد؟» 1⃣
صداۍ اين كمک‌خواهۍ امام(ع) كہ بہ خيمہ‌ها رسيد و بانوان دريافــــتند كہ حسيــــن(ع) ديــــگر يــاورۍ نــدارد. صدايشان بہ شــيون و گـريہ بلند شد. امــام(ع) بہ سوۍ خيمہ‌ها رفت،شايد كہ بانوان با ديدن او اندكۍ آرام‌گيرند كہ ناگاه صداۍ فرزند شش ماهہ‌اش‌‌ «عبداللہ‌بن‌الحسين» كہ بہ علۍاصغر معروف بود را شــــــنيد كہ از شـــــدت تشــــــنگۍ‌‌ مۍگريســــــت. 2⃣
علـۍاصـــغر(ع) طفلۍ ، شيرخواره بود كہ نہ آبۍ در خيمہ‌ها بود تا وۍ را سيراب كنند و نہ مادرش «رباب » شيرۍ در سينہ داشت كہ بہ وۍ دهد... امـــــام(ع) قنـداقہ‌ۍ علـــۍاصــــــغر(ع) را در دست گرفت و بہ سوۍ دشــــمن رفت؛ درمقابل لشـــكر يزيد ايستاد و فرمــود:«اۍ مـردم! اگر بہ من رحم نمۍكنيد بر اين طفـل ترحـم نماييـد ... » 3⃣
اما گويۍ كہ بذر رحم بـر دل ســـــنگ آنــان پاشیده نشده بود و تمامۍ رذالت دنيا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا بہ جاۍ آنکہ فـــرزند رســـول‌ خدا(ص) را بہ مشتۍ آب میهمان کنند، تيراندازۍ از بنۍاسد کـہ حرملہ نام داشت؛ تيرۍ در كمـــــان نهاد و گلوۍ طفل را نشانہ گرفت. ناگاه دستان و سينہ امام(ع) بہ خون رنگين شد... سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره از بدن جدا شده بود... 4⃣
امام(ع) دستان خود را از خون علۍاصغر پر كرد و بہ آسـمان پاشيد و گفت: «تحمل اين مـصــيبت بر من آسان است چرا كه خداوند آن را مۍبيـند». در همين حال ، «حصين‌بن‌تميم» تـير ديـگـــرۍ افكند كہ بر لبانِ مبارك امام(ع) نشست و خــون از دهان حضرت جارۍ شد. امام روۍ بہ آسـمان كرد و اینگونہ نیایش نمود:«خدايــــــا! ســـوۍ تــــو شكايت مۍكنم از آنچہ با من و برادران‌وفرزندان و خويشانم مۍكنند...» 5⃣