eitaa logo
🎀پِرَنسِــ👑ــس🎀
431 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
638 ویدیو
35 فایل
رمان فعلے : # 💗 روزانه دو پارت درکانال قرار میگیره💌 کپے بدون ذکرلینک کانال و منبع حرام☺🌙 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . #ترک_‌کانال 💕💛💙💜💚💕💛💙💜💚💕
مشاهده در ایتا
دانلود
ا🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا🌺 : قلبی که دیگر نمی زد لالا ديگه نمي تونست حرف بزنه ... فقط گريه مي کرد ... مي لرزيد و اشک مي ريخت ... با هر کلمه اي که از دهانش خارج شده بود ... درد رو بيشتر از قبل حس مي کردم ... جاي ضربات چاقو روي بدن خودم آتيش گرفته بود ... - من ترسيده بودم ... اونقدر که نتونستم از جام تکون بخورم... مغزم از کار افتاده بود ... اون که رفت دويدم جلو ... کريس هنوز زنده بود ... يه خط خون روي زمين کشيده شده بود و اون بي حال ... چشم هاش داشت مي رفت و مي اومد ... نمي تونست نفس بکشه ... سعي کردم جلوي خونریزی رو بگيرم ... اما همه چی تموم شد ... کریس مرد ... تنفس مصنوعي هم فايده اي نداشت ... قلبش ايستاد ... ديگه نمي زد ... چند دقيقه فقط اشک مي ريخت ... گريه هاي عميق و پر از درد ... و اون در اين درد تنها نبود ... اوبران با حالت خاصي به من نگاه مي کرد ... انگار فهميده بود حس من فراي تاسف، ناراحتي و همدردي بود ... انگار حس مشترک من رو مي ديد ... نمي دونستم چطور ادامه بدم ... که حاضر به بردن اسم قاتل بشه ... ضعف و بي حسي شديدي داشت توي بدنم پيش مي رفت و پخش مي شد ... - توي همون حال بودم که يهو از دور دوباره ديدمش ... داشت برمي گشت سراغ کريس ... منم فرار کردم ... ترسيدم اگر بمونم من رو هم بکشه ... اون موقع نمي دونستم چقدر قدرت داره ... بعد از مرگ کريس فهميدم اون واقعا کي بود ... - تو رو ديد؟ ... - فکر مي کنيد اگه منو ديده بود يا مي فهميد من شاهد همه چيز بودم ... الان زنده جلوي شما نشسته بودم؟ ... اون روز هم توي خيابون ترسيدم ... فکر کردم شايد من رو ديده و تو رو فرستاده سراغم ... دستم رو گذاشتم روي ميز ... تمام وزنم رو انداختم روش و بلند شدم ... سعي مي کردم خودم رو کنترل کنم اما ضعف شديد مانع از حرکت و گام برداشتنم مي شد ... آروم دستم رو به ديوار گرفتم و از اتاق بازجويي خارج شدم ... تنها روي صندلي نشسته بودم ... کمي فرصت لازم داشتم تا افکارم رو جمع کنم ... اوبران هم چند لحظه بعد به من ملحق شد ... - توماس ... بدجور رنگت پريده ... همه ماجرا رو شنيدي ... با لالا هم که حرف زدي ... برگرد بيمارستان و بقيه اش رو بسپار به ما ... تو الان بايد در حال استراحت ... زير سرم و مسکن باشي ... نه با اين شکم پاره اينجا ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... چطور اين همه رفاقت و برادري رو توي تمام اين سال ها نديده بودم؟ ... حالا که قصد رفتن و تموم کردن همه چيز رو داشتم ... اوبران فرق کرده بود؟ ... يا من تغيير کرده بودم؟ ... نفس عميقي کشيدم و دوباره از جا بلند شدم ... آخرين افکارم رو مديريت کردم و برگشتم توي اتاق بازجويي ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 📝نویسنده :شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
[• ღ •] 🔴 زنان بدانند🛑 🔆 قبل از ورود همسر لباسهای جذاب بر تن کنید! آرایش و قابل قبول بزنید! 🔅 مرد باید بفهمد که برای شما مهم است! 🔆 اگر‌ مرد متوجه شود که حضورش برای همسرش مهم است و منتظر او بوده است یقینا علاقه‌اش به همسر بیشتر شده و باعث ابراز از جانب او می‌گردد. قدم بزرگ در ـــتمـدن سازے سبڪ زندگےاسلامےست😉👇 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
‴💍‴ •[ ]• . . ^^هرشب‌درفکرمـ✨~ بہ‌نمازِآیاٺ‌مےایستم✋🏻° وقتے‌ياد تُ:)❤️ دل‌وجانم‌را میلرزاند🍃^^ ❤️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . . ••💜| تا نَفَــس دارم قلبــم اقامتگاهـِ توست👇🏻 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
[• 😌☝️ •] •↑‌‌کسی👤 به خوبی تو💚 مشق عشق ننوشت...😘 ۱۴ ثانیه به عڪس☝️🥰 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• 📿 😍 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
○●○ 🍃🌸 . . (✨)نیست در مذهـــــبِ (🌓) این سلسله هرگزدستے (✨)خالـــــــــی از پنجره (🌒)فولادِ رضـــــــابرگردد 😍 . . ∫💞∫ جانےدوبارھ بردار‌، با ما بیا بھ پابوسـ👇 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
[• 🌤•] تمام مسیر صبح تا آفتاب را باشکوفه های "دوستت دارم" پوشانده ام چشمانت را ڪه‌ باز کنے پرستوۍ❣" سرگردان آغوشم به سویت ڪوچ مےکند و میان آغوش تو صبح آغاز مےشود!😍" ❤️🍃 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
•[🕊]• ♡ . . •/• [شهادت یعنے↓ متفاوت بہ آخر برسیم؛ و گرنہ، مرگ پایان همہ قصہ هاست...]🙃 💔 . . •❣• اینجا؛ صآف برو بغلِ خُدآ 👇 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
°🐝| |🐝° پیسه تولونا هم میسه لنگےلنگے زندجےڪلد🤩 بعله✋ بلاے اینشانب همیسه لاهےهست✌️😉 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
•>🌼<• . . عــ.🌍°ــالم.. پر است از تو، وَ خـــــالےاست جــاے تــو..•💔° . . 🍃•|° العجل‌العجل؛ یامولاےیاصاحب‌الزمان↯ °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
📚✨ ✨ 【• 🎁 •】 ••برشی از کتاب •• «مهمانی که می‌گیریم، کسی نمی‌داند باید چه‎کار کند و چه حرفی بزند. اصلاً حرفی بزند یا نه! از خاطراتش بگوید، یا سکوت کند تا هرکسی برای خودش جواد را به یاد بیاورد. فکر کند به خنده‌ها و قهقهه‎هایش که آهنگ مهمانی‎هایمان بود. مهمانی‎مان با این آهنگ جلو می‌رفت و چقدر همه دوستش داشتند! حالا توی مهمانی، صدایش را که نمی‌شنوم، با چشم‎هایم دنبالش می‌گردم. خانم‌ها برای خودشان، دختر‌ها هم گوشه‎ای دیگر کِز کرده‌اند و من از جمع مردها، به دورهمی پسرهایمان نگاه می‌کنم که دلم می‌خواهد جواد در جمعشان باشد. ❣ ‌‌ کتـــ📖ـاب : دختر ها بابایے اند °| پدید آورنده : |° جناب بهزاد دانشگر ناشـ📇ـــر : انتشارات شهید کاظمے مــطالـعہ با طـعـم لذٺـــــــ😃👇 ✨ °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
مداحی آنلاین - غصه و غم شد شروع - بنی فاطمه.mp3
4.83M
[•🎧•] 💔غصھ و غم شد شروع••• 💔 باخزان امسالم اینگونھ ماتم شد شروع••• 🎤 مجید بنی فاطمه ـتو خلوتٺ گوش بِده👇 °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS