eitaa logo
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
67 دنبال‌کننده
66 عکس
30 ویدیو
2 فایل
کانال آموزشی انجمن ایماژ : https://eitaa.com/image_khorasan گروه ایماژ: https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
مشاهده در ایتا
دانلود
ایماژ(تصویر، خیال) درشعر باید چگونه باشد؟ ۱: یک تصویر شاعرانه، اولا باید طوری فردی باشد که در آن نوعی جهان بینی خاص از طرف شاعر به کار رفته باشد. ۲: از آنجا که از یک تجربه ی خصوصی سر چشمه می گیرد، قدرت و ظرفیت تعمیم یافتن را داشته باشد. ۳: تصویر نباید انقدر کلی باشد که تصور شود از زبان محاوره گرفته شده است و در آن شاعر، هیچگونه بینش فردی بکار نبرده است. ۴: در پشت سر تصویر باید نیرو و احساسی انسانی یا به طور کلی چهره انسانی پر احساس و اندیشه به چشم بخورد. ۵: تصویر باید دقیق و رسا و پر باشد؛ نه تصادفی، بی معنی، قشنگ و آراسته و تو خالی. بنابر صفات فوق اکثر شعر های توصیفی و محاکاتی که تصویر تنها نقشی ساده، غیر ارجاعی، خالی از اندیشه و تفکر، کلی، غیر احساس انسانی و عدم یکی شدگی با روحیات شاعر و غیر پویا و فرارونده دارند، مصداق تصویر خلاق نمی باشند. در مثال می توان از اکثر شعر های سبک خراسانی نام برد که اگر چند صفت از صفات فوق را داشته باشند، از جهان بینی گسترده و ژرف نگری تصویر خالی اند. دکتر ضيا موحد در کتاب ارزشمند خود با نام "صدق در شعر" در جایی رفتار با تصویر را شرح داده است و از فروغ فرخزاد برای بیان مطالب خود وام گرفته است. بد نیست رفتار فروغ را در تصویر مشاهده کنیم و برای فهم این تفاوت آن را با اشعار خاقانی که بسیار زبان سخته و پخته و ساخت محکمی دارد اما پشت آن ساخت و تصویر فوق العاده بدیع و نیرو مند محتوای نه در خور است، مقایسه کنیم. دکتر فتوحی نیز کارکرد تصویر در ادوار مختلف شعر پارسی را تحلیل کرده است. کارکرد تصویر با معنی متعالی آن را می توان در شعر های حافظانه حافظ و نه در شعر های بیشتر مبتنی بر فرم و تغییر کوچک دلالت های تصویر دید و همان گونه که بار ها گفته ام آن دسته از شعر های حافظ بیشتر مهم و بدیع است که تصویر به صورت طبیعی و دز خلال اندیشه شاعر و پیش برنده مطلب و بیش از مطلب آمده و با احساس شاعر یگانه شده و در شاعر حلول کرده‌. تصویری این چنین بیش از خود مصداق دارد و خود علت آمدن خود است نه دیگری. بنابرین محاکات ناچیز می شود و طبیعت در شاعر رسوخ می کند و شعر شاعر دریچه معرفت و هستی شناسی می شود و شعر چه؟ شاید تعریف اخوان که: «شعر محصول بی‌تابی آدم است. در لحظاتی که «شعور نبوت» بر او پرتو انداخته، حاصل بی‌تابی در لحظاتی که آدم در هاله‌ای از «شعور نبوت» قرار گرفته است.» در این تعریف ذوقی از شعر، رگه های پر رنگی از حقیقت را می توان دید. چرا که ادبیات و بالاخص شعر را نمی توان تعریف کرد بدان گونه که هست. همان طور که شاعر خوش آوازه معاصر، قیصر امین پور می گوید و اشاره می کند چطور می شود شعر که مانند احساس است را تعریف کرد ؟. اما شاعر زیست و تعاملات خود از طبیعت را به تصویر می کشد و آنچه این تصویر را گیرا و نیرومند می کند ترکیب احساسی اشیا با وجود شاعر است. شاعر گویی برای شاعری دیگر شعر می سراید نه برای مخاطب معمولی با ذهنی زود یاب. این شاعر است که از تمام مفاهیم برای بیان مفهوم دیگر سود می جوید. فی المثل شاملو در " آیدا در آینه " تصویر را پایین می کشد و از آن به صورت مستقیم تر نسبت به "باغ آینه" استفاده می کند بلکه قد معشوقه به بیانش برسد و این پایمال کردن تصویر است. همین شاملو در " باغ آینه" تصویر را پر می دهد و بال می دهد و "لحن" را در خدمت تصویر می گذارد و انصاف است گویم که بعد او و "امید" کسی نبود که آنطور از "لحن" کار بکشد. لحن را در خدمت تصویر می گذارد و تصویر از عناصر عشق و اجتماع و طبیعت و اشیا استفاده می کند تا بلکه موضوعی مهم تر را پیش کشد. شاعر از گفتن تصویری ابایی ندارد و این ذوق و دریافت زیبایی شناسانه ی اوست که تصاویر را چینش و گزینش می کند تا باغ را نه آنطور که می شناسیم بلکه آن طور که باید باشد نشان می دهد. این باغ می تواند باغ مرگ زایی باشد و هر گوشه اش رد پای مرگ و اسپاسمانتالیسم جریان داشته باشد یا می تواند باغ پر از مه و موهوم باشد که انسان در آن در پی چیزی است کشف شدنی و یا حتی باغی زمستانی باشد که صدای کلاغ هایش کر کننده و تصویر دلخراشش کور کننده باشد. باری این شاعر است که می آراید و می بیند. شاعر منتقد است و معمولا رنج می بیند و صادقانه در پرتو کلام نور تیره یا روشنی به دریچه ذهن خوانشگر می اندازد. به الطبع نباید انتظار داشت که همیشه تصوير آرمان شهر بی هیچ رنج و محنتی را تداعی گر باشد و بلکه بار ها در لجن زار های عفن غوطه ور می شود و از بوی بد ادرار حرف می زند همان طور که فروغ گفت. شاعر تاریخ نویس حقایق است اما تاریخ نویسی که کلامش استعاری است، احساسی است، پیش رونده ست و هدایت گر. شاعر تاریخ نویسی است که خود رسالت خود را آگاهی می داند و خویش را پروردگاری برای رهنمایی بندگان که همان خوانشگران شعر ند.